eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
323 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ستاد کرونا مجوز برگزاری مراسم مسلمیه را لغو کرد 🔹رئیس ستاد مرکزی هیأت رزمندگان اسلام: ستاد مبارزه با کرونا استان تهران به دلیل تغییر وضعیت شیوع این ویروس در استان و تشدید وضعیت، مجوز برگزاری مراسم مسلمیه در حرم سیدالکریم با حضور جمعیت را لغو کرد. fna.ir/eyular منبع: فارس @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲خدایا مارو با محرم امتحان نکن از سفره‌ی کریم، مرا منعِ نان نکن با روضه‌ی حسین، مرا امتحان نکن من با حسین سرخوشم و غرقِ در حیات یک‌لحظه بی‌حسین، بمانم... گمان نکن سویش که آمدم، به من آموخت عاشقی در پیشِ یار، فکرِ زمان و مکان نکن تنها حسین رمزِ نجات است در جهان من را گدای مرحمتِ این و آن نکن وقتی بهشت، تکه‌ای از شهرِ کربلاست در این حریم، صحبتِ حور و جنان نکن ** ای نانجیب! تیغِ خودت را غلاف کن خنجر به حلقِ تشنه‌ی این میهمان نکن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم حجت‌الاسلام ▶️ شروع زندگی اش طعم قتل و غارت داشت هزار خاطره از تلخی اسارت داشت @hosenih تنور داغ دلش را کسی نمی فهمید اگر چه مجلس درسش بسی حرارت داشت به حکم صبر و تقیه خموش و ساکت بود ولی به جای خودش جرات و جسارت داشت هم از غریبه هم از آشنا دلش پر بود همیشه شکوه از این شیوه ی صدارت داشت برای گفتن یک یا حسین در ذهنش هزار و نهصد و پنجاه و یک عبارت داشت به وقت دیدن تیر و کمان دلش می ریخت اگر چه در زدن طعمه اش مهارت داشت @hosenih به یاد یک سفر اربعین کودکی اش همیشه مرغ دلش حسرت زیارت داشت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ من ولی الله اکبر هستم پنجمین حجت داور هستم باقر آل پیمبر هستم از ستم طایر بی پر هستم همه دیدند ز من مهر و وفا باز کردند به من ظلم و جفا @hosenih گر چه از زهر به خود پیچیدم کس نداند که چه غم ها دیدم از غم کودکی ام پاشیدم همه شب تا به سحر نالیدم گر به هم ریخته اعضایم شد قاتلم،دیده ی بینایم شد طفل بودم که اسارت دیدم خیمه ها را همه غارت دیدم من چهل روز حقارت دیدم عمه را بزم جسارت دیدم بزمِ مِی بود لعینی برخاست دختری را به کنیزی میخواست @hosenih رفتم از یاد و نرفته از یاد همه ی زندگی ام رفت به باد تا که همبازی ام از ناقه فتاد زجر آمد ز ره و زجرش داد لگدی زد به تن او که خداش نکند قسمت کافر ای کاش ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ من خستگی ها دیدم و دل بی قراری اندوه دیدم با هزاران زخم کاری من دیده ام دلواپسی و سوگواری هم اشک جاری دیده ام هم خون جاری من آن چه را دیدم ندیده هیچ چشمی کار ، اراذل را بدون هیچ شرمی من تشنگی در خیمه ها را خوب دیدم من خستگی بچه ها را خوب دیدم تصویر درد کوچه ها را خوب دیدم من حمله های پنجه ها را خوب دیدم دیدم که طفلان حرم هر سو دوانند بی معجرند و زخمی و سینه زنانند @hosenih در یک عبا یک پیکر صد چاک دیدم یک نوجوان را غرق خون و خاک دیدم شش ماهه طفلی رفته تا افلاک دیدم سرها به دست مردم ناپاک دیدم با چشم خود دیدم هزاران داغ تازه نعل نوی اسبان و تشییع جنازه تنگ غروب و کل صحرا لاله گون بود چشم تمام آسمان ها غرق خون بود مرکب رسید و زین و پشتش واژگون بود من هر چه گویم باز هم از آن فزون بود ناگاه غرید آسمان انگار آن جا بین اراذل بر سَرِ ، سَر بود دعوا دیدم یکی با چکمه در گودال می رفت با بدترین شکل و چه بد احوال می رفت با قصد ذبح صید خونین بال می رفت دیدم که عمه زینبم از حال می رفت در پیش ناموس خدا سر را بریدند در پیش چشمانش محاسن را کشیدند @hosenih من نیم روزی غرق آه و ناله دیدم گلبرگ ها را پر ز اشک و ژاله دیدم یاس سپید اما به زیر هاله دیدم من یک سه ساله با غمی صد ساله دیدم دیدم که دق کرد عمه ام در کنج ویران پیچیده آه و ناله ام در کنج ویران من چشم هایی که نمی دیدند دیدم آن بی حیاهایی که خندیدند دیدم در کوفه آن ها را که رقصیدند دیدم من سنگ هایی را که باریدند دیدم آن سنگ ها یا بر سر عمه نشستند یا آن که پیشانی جدم را شکستند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ ای شیعه بخوان زیارت عاشورا سرشار شو از هدایت عاشورا صدلعن وسلام مشق هرروزه توست تا کسب کنی بصیرت عاشورا *** درروایتی که علقمه بن حضرمی ازامام باقرعلیه اسلام نقل کرده است، ثواب خواندن زیارت عاشورا پس از سلام بر امام حسین و دو رکعت نماز، این است که هزار هزار سیئه از مومن محو می‌شود و هزار هزار درجه بالا می‌رود. همچنین کسی که این زیارت را بخواند، از کسانی خواهد بود که در رکاب امام حسین به شهادت رسیده‌اند و در درجات آنها هم شریک می‌شود و همچنین در ثواب تمام انبیا، رسولان و هر کس که امام حسین را از روز شهادتش زیارت کرده است.[۱] چنانکه علقمه از امام باقر(ع) نقل کرده، امام پنجم شیعیان بعد از نقل این زیارت فرمود: «ای علقمه! اگر توانستی هر روز از عمرت حسین(ع) را با این زیارت، زیارت کنی، این کار را انجام بده، پس برای تو ثواب تمام این زیارت است.»[۲] [۱] ابن قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۷۷ش، ص۵۸۱. [۲] طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۳۹. ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 نه گنبد، نه حرم، نه آستانی نه خادم تا از او پرسی نشانی زیارت نامه ی این چار قبر است عزا و اشک و آه و نوحه خوانی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر قبر تو خاک و یادِ تو خاک نشد عِلمت علوی و هیچ ادراک نشد در کرب و بلا هرچه که دیدی؛ یک عمر... از حافظۂ کودکی ات پاک نشد! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فقط ۱۱ روز مانده تا : ... فَدَخَلْتُهُ فَإذا أنَا بِقَصْر مِنْ عَقِیْق أحْمَرَ مُجَوَّف ، وَعَلَیْهِ بابٌ مِنْ فِضَّه مُکَلَّل بِالزَّبَرْجَدِ الأخْضَرِ ، وَإذا عَلَی الْبابِ سَتْرٌ ، فَرَفَعْتُ رَأسِیْ فَإذا مَکْتُوبٌ عَلی الْبابِ «مُحمَّدٌ رَسُولُ اللهِ عَلِیٌّ وَصِیُّ الْمُصْطَفی» وَإذا عَلَی السَّتْرِ مَکْتُوبٌ : «بَشِّرْ شِیْعَهَ عَلِیٍّ بِطیبِ الْمَوْلِدِ» پدرم رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: ...درون کاخ رفتم؛ باز قصری دیدم از عقیق سرخ، که دری از نقره داشت و آن در با زَبَرجَد سبز زینت شده بود و نیز پرده ای داشت؛ سرم را بالا کردم دیدم بر آن در نوشته است: «محمد رسول خداست؛ علی وصی مصطفی است». و بر آن پرده نوشته بود: «شیعیان علی را مژده بده به حلال زاده بودن». 📚مسند فاطمه للعطاردی ص ۵۱۸ ادامه ی شعر: تنها علی امیر و امام من است و بس جز او نمی روم سوی دربار هیچکس از حبّ غیر نیست به دل قدر یک عدس تنها به عشق او زده ام هر نفس، نفس یار و قرار هر دل بیدار حیدر است شاعر: © پایگاه حسینیه 👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ کیستم من؟ خونِ خونِ حضرت ربّ جلیلم اولین قربانی ثارالله از نسل خلیلم آل عصمت را فدایی آل هاشم را سلیلم دست بسته، تشنه لب، در یاری قرآن، قتیلم در به در، در کوچه‌های کوفه، عالم را دلیلم من خروشـان، شیـر ثارالله، فرزنـد عقیلم پهندشت کربلای کوفه، میدان قیامم کوفه باشد، هم زمین کربلا، هم شهر شامم می‌رسد بوی وصال از سنگ دشمن، بر مشامم بی‌امامم آب گردد آتش سوزان به کامم با امامم تشنگی خوشتر زآب سلسبیلم من خروشان، شیر ثارالله، فرزند عقیلم @hosenih پای تا فرقم، حسینی، فرق تا پایم خدایی پنج فرزندم بُوَد در یاری قرآن، فدایی روی خونینم، شده آیینۀ ایزد نمایی عضوْعضوم، می‌کنند از یکدگر، میل جدایی خون به رخ، زیب جمالم زخم‌ها بر نی جمیلم مـن خروشـان، شیـر ثـارالله، فرزنـد عقیلم کوچه‌ها دریای دشمن بود و من تنهای تنها سنگ بود و آتش و شمشیر و تیغ و تیر اعدا خستگی بود و عطش بود و دو چشم از اشک دریا بودم از روز ولادت، عاشق فرزند زهرا هم غریبم، هم اسیرم، هم شهیدم، هم قتیلم من خروشـان، شیـر ثـارالله، فرزنـد عقیلم سیل اشک از دیده و خون بود، جاری از دهانم مدح مولایم، حسین ابن‌علی ورد زبانم ریخت قلب زاده مرجانه، از تیغ بیانم گرچه بیرون رفت زیر تیغ از تن مرغ جانم عزتی از خود نشان دادم، که شد دشمن ذلیلم من خروشـان، شیــر ثـارالله، فرزنـد عقیلم کوفیان بندند اگر در کوفه بر پا ریسمانم یا رود بازار قصّابان تن، بهتر ز جانم این مصیبت‌ها بوَد، مُهر کلاس امتحانم فاطمه امشب کند، در باغ جنّت میهمانم لحظه لحظه می‌رسد بر گوش، بانگ الرحیلم مـن خروشـان، شیر ثـارالله، فـرزند عقیلم @hosenih خاک کوچه، سجده‌گاه و بام کوفه، قتلگاهم کشتنم گشته ثواب و مهر ثارالله گناهم همچو ماه نو، تماشایی شده روی چو ماهم مانده بر راس حسین و محمل زینب، نگاهم اشکْ ریزان، در غم آن عصمت رب جلیلم من خروشـان، شیـر ثـارالله، فرزند عقیلم بام کوفه نه، بود آغوش ثارالله، جایم می‌زند، در زیر خنجر، یوسف زهرا صدایم خلق را، با دست‌های بسته‌ام، مشکل‌گشایم خاک پای میثم تمار مولایش، نمایم صدچو «میثم» گر شود در عرصه محشر، دخیلم مـن خروشـان، شیـر ثـارالله، فــرزند عقیلم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ کوفه سرتاپاش نیرنگ است برگرد ای حسین(ع) میزبان،صدرو وصدرنگ است برگرد ای حسین(ع) @hosenih غیرطوعه یک نفر دَر را به رویم وانکرد در ستم،کوفه هماهنگ است برگرد ای حسین(ع) عهد را بشکسته اند و دست من را بسته اند اشکم ازاین فتنه خونرنگ است برگرد ای حسین(ع) خون دلها خورد مولایم علی(ع)از دستشان شهرت این کوفیان ننگ است برگرد ای حسین(ع) این سخن سربسته می گویم که زینب(س)را مَیار پشت بام خانه ها سنگ است برگرد ای حسین(ع) @hosenih السّلام و ، والسّلام و این کلام آخرم میزبان آماده ی جنگ است برگرد ای حسین(ع) ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. فقط ۱۰ روز مانده تا فَدَخَلْتُهُ فَإذا أنَا بِقَصْر مِنْ زُمُرُّد أخْضَرَ مُجَوَّف لَمْ أرَ أحْسَنَ مِنْهُ ، وَعَلَیْهِ بابٌ مِنْ یاقُوتَه حَمْراءَ مُکَلَّلَه بِاللُّؤْلُؤِ وَعَلی الْبابِ سَتْرٌ فَرَفَعْتُ رَأسِی فَإذا مَکْتُوبٌ عَلَی السَّتْرِ «شِیْعَهُ عَلِیٍّ هُمُ الْفائِزُونَ» پدرم رسول الله صلی الله علیه و آله: ...داخل آن قصر شدم ، قصری از زبرجد سبز میان خالی دیدم که بهتر از آن ندیده بودم; این قصر دری داشت از یاقوت سرخ که آراسته به لؤلؤ بود و بر آن در پردهای آویخته بود ; سرم را بلند کردم ، دیدم بر پرده نوشته شده : «تنها شیعیان علی رستگارند» 📚 مسند فاطمه للعطاردی ص ۵۱۸ ادامه ی شعر: اول پیمبر اذن ز بالا گرفت و بعد یک خطبه خواند و ذکر تولا گرفت و بعد اقرار بر ولایت عظمی گرفت و بعد بر روی دست، دستِ علی را گرفت و بعد: اعلان نمود ماه شب تار حیدر است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید جز هِق هِق از این مردِ غمگین بر نیاید خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا آنقدر بد دیدم که در باور نیاید در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید @hosenih سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید دیر است اما کاش میشُد تا عقیله شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید بر پُشتِ دستم میزنم دیدی چه کردم هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید ای کوفه با تو آرزویم رفت از دست بی آبروها آبرویم رفت از دست در کوچه‌ها بر خاکها رویم کشیدند در را شکستند و به پهلویم کشیدند در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند با پا زدنهاشان غرورم را شکستند از بس که زخمم میزدند از حال رفتم بینِ جماعت بودم و گودال رفتم عمامه‌ی من را که غارت کرد نامرد با نیزه‌ای آمد جسارت کرد نامرد دو کودکم دیدند بر جانِ من اُفتاد دو کودکم دیدند دندانِ من اُفتاد طفلانِ من دیدند طفلانت نبینند آقا جسارت را به دندانت نبینند با سنگهای خود سرِ من را شکستند انگشتِ بی انگشترِ من را شکستند ای کاش میشُد لحظه‌ی آخر نیاید یا ساربان دنبالِ انگشتر نیاید @hosenih وای از دلِ زینب چه می‌آید سرِ او وقتی که انگشتر زِ دستت در نیاید یا لااقل دنبالِ این هشتاد خانوم نامحرمی با خیزرانِ تَر نیاید بالا سرت وقتی که گودالت شلوغ است هرکس بیاید کاشکی مادر نیاید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سلام ای نازنین شاه و حبیبم بیابان گرد تنهای غریبم نوشتم که بیا، شرمنده هستم من از این نامه ها شرمنده هستم @hosenih تمام قول ها از دم دروغ است سرِ آهنگران خیلی شلوغ است نوشتند و تو را ای یار خواندند ولیکن پای این پیمان نماندند ولایت در وجودم منجلی بود گناهم بردن نام علی بود هر آنچه کوشش و همت نمودند شنیدی که حریف من نبودند تمام دشمنان را خوار کردم شبیه مرتضی پیکار کردم امان دادند، عهد خود گسستند به کعب نیزه دندانم شکستند از اولاد زنا نیرنگ خوردم من از زن های کوفه سنگ خوردم صدای العطش آمد به گوشم خبر داری نشد آبی بنوشم خدا را شاکرم آبی نخوردم فدای کام خشکت، کام خشکم سر دارالعماره گریه کردم به یاد شیرخواره گریه کردم @hosenih عجب جشنی به پا شد عید قربان سرم از تن جدا شد نذر جانان تنم را بین هر کوچه کشیدند به روی سینه ام طفلان دویدند همه دارایی ام را غصب کردند سرم را روی نیزه نصب کردند در این شهر جفا و نا امیدی کنار مزبله ماندم، شنیدی؟ نگویم مابقی ماجرا را نگویم کوچه ی قصاب ها را به زیر نور مهتاب و ستاره تنم آویخته شد بر قناره نیا کوفه که کوفه قحط آب است نفاق و خدعه هاشان بی حساب است نیا تا دخترت در تب نیفتد نظر بر سایه ی زینب نیفتد رقیه طاقت دوری ندارد توان درد مهجوری ندارد نیا تا شمر شمشیری نسازد نیا تا حرمله تیری نسازد برای دیدنت در انتظارند برای کشتنت برنامه دارند نیا تا پیکرت عریان نماند سنان در پهلوی قرآن نماند @hosenih تو آقا زاده ی بنتُ الرسولی نده گیسوی خود را دست خولی خلاصه ای امیر هر دو عالم حلالم کن، حلالم کن، حلالم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باران نمی‌آید ولی بارانی‌ام من مردِ غریبِ شهر سرگردانی‌ام‌من باران نمی‌آید ولی از اشک خیسم دارم به رویِ خاک از تو می‌نویسم کوفه مرا با ناله‌هایم روبرو کرد بدجور پیشِ زینبت بی آبرو کرد @hosenih مَردم ولی با دردها هم گریه کردم در پیشِ این نامرد‌ها هم گریه کردم پشتِ خودم از دوستان یک تَن ندیدم غیرِ خودم بی خانمان یک تَن ندیدم شبهای اینجا کوچه‌های سرد دارد یک مَرد با دو کودکِ شبگرد دارد آقا غلط گفتم مَیا ای رود برگرد گفتم غلط کردم از اینجا زود برگرد یاران دیروز آه پُشتم را شکستند شمشیر دستم بود ، مُشتم را شکستند اینجا رفیقی داشتم اما پَرم ریخت یاری که با من بود آتش بر سرم ریخت یک آشنا سرنیزه بر کتفم فرو کرد من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد یاری که با من بود با پا زد بیافتم تنهایی‌ام می‌دید اما زد بیافتم آنکس که روز قبل دستش را فشردم امروز از دستانِ او یک نیزه خوردم آقا ، زد و با سر زمین خوردم به گودال از پشتِ سر آخر زمین خوردم به گودال آقا به طفلانت قسم هِی مو کشیدند در پیشِ طفلانم مرا هرسو کشیدند کوفه چه‌ها با این نفَس با این گلو کرد من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد از گوشه‌ای دیدند طفلانم شکستند چون دنده‌های سینه دندانم شکستند این دوستانش ; دشمناش را ندیدی با حرمله حجمِ کمانش را ندیدی ای کاش می‌ماندی که این غم سرمی‌آمد دندان شیریِ علی هم در می‌آمد ای کاش دستی روی حنجر را بگیرد یا که رُباب از شیر اصغر را بگیرد ای کاش پیشِ کودکانِ خود نیافتی یا مَحرمی چشمانِ دختر را بگیرد ای کاش جایِ خواهرانت وقتِ غارت یک مَرد باشد راهِ لشکر را بگیرد @hosenih ای کاش برگردی نبینی ضجه‌ها را وقتی سنان پیشِ حرم سر را بگیرد کوفه مرا با سنگهایش زیر و رو کرد من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد برگرد ورنَه کعبه درهم می‌شود وای از پنج انگشتت یکی کم می‌شود وای ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کوفه چه شد که بوی غریبی به خود گرفت پیمان شکست و رنگ فریبی به خود گرفت ایمان خلق، حال عجیبی به خود گرفت بال فرازشان چه نشیبی به خود گرفت @hosenih این حرف تلخ، سرخط اخبار کوفه شد مسلم غریب ماند و گرفتار کوفه شد هجده هزار نامه؟! کسی محضرش نماند بعد از نماز هیچ کسی در برش نماند نفرین به هرکه آمد و پشت سرش نماند اصلا چه شد که هیچ کسی یاورش نماند؟! این ها که لاف عشق علی می زدند و بس!!! حرف از جهاد پای ولی می زدند و بس!!! لعنت به هر کسی که به قولش وفا نکرد از غربت حسین و سفیرش حیا نکرد در را به روی مسلم آواره وا نکرد اجر سفیر خون خدا را ادا نکرد حتی کسی نخواست به او آب و نان دهد یک پیرزن مگر که به مسلم امان دهد فریاد یا علی زد و رو به سپاه کرد کوفه دوباره رزم علی را نگاه کرد هرکس رسید روبه رویش اشتباه کرد با زور بازویش همه را زابه راه کرد پیکار می کنند، حریفش نمی شوند هر کار می کنند، حریفش نمی شوند آخر به خدعه خسته و بی حال، اسیر شد در آن همه شلوغی و جنجال اسیر شد @hosenih تشنه میان گودی گودال اسیر شد یاد رباب و زینب و اطفال اسیر شد این از تمام غُصه حکایت کند فقط باید به ابن سعد وصیت کند فقط خیره به سوی محمل ماه و ستاره بود گریان یار بر روی دارالعماره بود تا آخرین نفس پی یک راه چاره بود دلواپس رباب و غم شیرخواره بود جانم فدای آن لب و دندان خونی اش شد یاحسین زمزمه های درونی اش آمد تنش بدون سر از آسمان فرود پا می کشید روی زمین با همه وجود مثل حسین هیچ کسی محضرش نبود تا روز حشر بر بدنش رحمت و درود جسمش به روی خاک شکسته شکسته شد رأسش روی بلندی دروازه بسته شد با این همه کسی بدنش را نمی درید دیگر کسی محاسن او را نمی کشید @hosenih بر سینه اش چه خوب که اسبی نمی دوید اصلا چه خوب شد به خدا دخترش ندید پای کسی به صورت او آشنا شود جسمش به روی خاک بیابان رها شود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کم کم غروب شد همه رفتند خانه ها پشت سرم چه زود درآمد بهانه ها کم کم غروب شد همه در کوفه جا زدند در کوچه ها چقدر به من پشت پا زدند @hosenih تا نیمه شب چقدر قدم میزدم حسین من ماندمو دوتا پسر کوچکم حسین در بین یک سپاه ازین مردهای پست یک پیرزن به بی کسیم رحم کرده است من سنگ میخورم به گناه محبتت این صورت شکسته بقربان صورتت افتاده ام زمین و بیاد تن توام من غصه دار زیر لگد بودن توام هرچند دست بسته شدم خواهرم که نیست هنگام دست و پا زدنم مادرم که نیست اینها که زیر نامه ات انگشت میزنند فردا بروی زینب تو مشت میزنند من ذبح میشوم زنم اما اسیر نیست در کوفه دخترم ز غم و غصه پیر نیست تیر سه شعبه دیدم و آب از سرم گذشت یک لحظه حال و روز رباب از سرم گذشت @hosenih در کوفه هیچ کس جگرم را زمین نزد در پیش چشم من پسرم را زمین نزد هرچند سخت بود خزانم حسین جان روی عبا نرفت جوانم حسین جان ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سیر و سلوک من شده آواره بودن بی "چاره" بودن با وجود چاره بودن هرکس کسی دارد ولیکن من ندارم کاری به جز زانو بغل کردن ندارم @hosenih من دوست دارم کوچه گرد شب شدن را شب تا سحر دلواپس زینب شدن را رفتند اما یک نفر دوروبرم بود آن یک نفر هم سایه ی پشت سرم بود گشتم ولی این شهر پروانه ندارد انگار جز طوعه کسی خانه ندارد این شهر بی درد است ، یک زن اهل درد است طوعه پناهم داد ، خیلی طوعه مرد است چه مردم نامهربانی داشت کوفه ای کاش ده تا مثل هانی داشت کوفه در کوفه دیگر حرمت مهمان شکسته این چند روز آنقدرها دندان شکسته اینجا وفا دارد ، وفاهای دروغی بازار هم دارد ، چه بازار شلوغی !!! بازار ، دنبال وفا رفتم ، جفا داشت اما خدا را شکر دیدم بوریا داشت حالا که دستم بسته شد یاد علی ام معلوم شد امروز داماد علی ام از بام نه از چشمشان افتادم آخر دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر؟!! گفتم سرم را طوعه میگیرد به دامان اما سرم را کوفیان دادند طفلان @hosenih مانند قربانی تنم را میکشیدند دست مرا بستند و از پا میکشیدند میخواستم خونم به پای رب بریزد گل در مسیر محمل زینب بریزد ... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اگرکه نامه من محضرت بیاید چه خبر زآمدن لشگرت بیاید چه چقدر از روی هربام سنگ میخوردم شکستگی سر من سرت بیاید چه @hosenih هزاربار لگدخورد پیکرم اما به زیر پای کسی پیکرت بیاید چه ازآن سه شعبه و سرنیزه ها که میسازند یکی سراغ علی اصغرت بیاید چه اذان نگفته دهانم زمشت ها خون شد همین بلا سر پیغمبرت بیاید چه کسی به پهلوی من نیزه ای نزد اما هجوم نیزه سوی اکبرت بیاید چه کلاه خود من افتاد اگر فدای سرت عمود بر سر آب آورت بیاید چه نبود خواهرم اینجا میان نامحرم میان هلهله ها خواهرت بیاید چه؟ @hosenih کسی به فکر جسارت به دختر من نیست اگرکه زجر پی دخترت بیاید چه خودت بپرس ز خواهر که برسر بازار زمان گم شدن معجرت بیاید چه ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای کاش دست من قلم میشد تا واسه تو نامه نمیدادم با خون نوشتم اسمتو بعدش بی سر به پای اسمت افتادم @hosenih از بام افتادم چه تقدیری از بام افتادم چه تعبیری یادش بخیر اون روزی که گفتی تو سربلند از رو زمین میری @hosenih تو با سر بی تن میای اینجا یه گوشه تو این شهر بُق کردم اما برات بازار و ای یوسف با این تن بی سر قُرق کردم @hosenih آره قناره نردبون میشه از آسمون تا اینکه سر باشم بالای این دروازه هم خوبه تا به خدا نزدیک تر باشم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از اعتبار حُرمَتِ گفتارهایشان مغرب شکست بیعتِ بسیارهایشان یک پیرزن فقط به سَفیرت پناه داد ماندم چه شد تعارف و اصرارهایشان؟ @hosenih کوفه مرا ز روی تو شرمنده کرده است سر می زنم ز غُصه به دیوارهایشان جای سلام، بر دهنم مشت می زدند اینجا همه عوض شده رفتارهایشان محصول باغ ها همه خرج سپاه شد از خار و سنگ پر شده انبارهایشان خرما فروش یک شبه خنجر فروش شد تغییر کرده کاسبی و کارهایشان سکه شده فروختن چکمه هایشان رونق گرفته دکه يِ نجارهایشان بر روی میخ جسم مرا پشت و رو زدند لعنت به رسم کوفه و هنجارهایشان @hosenih اینجا سر ِ برادر ِتو شرط بسته اند غوغا شده میان کماندارهایشان اینجا برای غارت خلخال و روسری خُرجین خریده اند خریدارهایشان ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای داد بیداد از غریبی از اسیری من‌ روی بام قصرم‌ و تو در‌مسیری من‌ مَردم اما پیش هر نامرد رفتم آواره شب تا صبح با پادرد رفتم چه زود عهد خویش را با ما شکستند یاد حسن کردم نمازم‌ را شکستند @hosenih نان تورا خوردند و دنبال یزیدند مثل علی من را به هرکوچه کشیدند این زخم لب این کاسه ها اصلا بهانه ست من تشنگی را دوست دارم‌ عاشقانه ست اینها که میگفتند عبد‌ خانه زادند از شیعیان مخلص ابن زیادند با چوب دستی زد به لبهای کبودم اقا فقط من فکر لبهای تو بودم این‌قوم‌ از کینه دلی لبریز دارند در دستهاشان سنگهایی تیز دارند دادم عقیقم‌ را که فکر شر نباشند تا بعد ازین دنبال انگشتر نباشند خیلی مراقب باش این کوفه سراب است هرکوچه اش مثل بنی هاشم عذاب است @hosenih پایین میوفتم‌ تا که تو پایین نیوفتی از بام می افتم که تو از زین نیوفتی من شمر را دیدم که‌ دنبال خطر بود چشمم به آن خنجر که بسته بر کمر بود آقا خلاصه من به جرم عشق مردم یاد تنور افتادم اصلا نان نخوردم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 🏴 شب عزایش، نه یک نشانی نه دسته آمد، نه روضه خوانی کجاست نوکر‌؟!، کجاست بانی؟! چه امتحانی..، چه امتحانی.. چه ظلم ها  که، به حق وی شد.. غریب کوفه، غریب ری شد.. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🌷برای دل های تَنگ روضه🌷 نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده به روی خاک های گرم، بی آب و هوا آقا همیشه اشک هایم شوق زنده ماندنم می داد مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید نمی افتاد از لب های خونینت دعا آقا مرا در بیت آخر می بری آنجا که زینب دید تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکنجه دیده ام و خسته و پریشانم از اینکه نامه نوشتم بیا پشیمانم تو را به جان رقیه(س)؛ حسین(ع) کوفه نیا فدای تو بشوم ای پسرعمو جانم @hosenih بیا و فرض کن اصلا که نامه ها گم شد بیا و فرض کن اصلا که سست پیمانم سرم به سردرِ دارالإماره نذر توست ببین! فدای سرت که شکسته دندانم نیا، تو را قَسَمت میدهم به جان رباب(س) برای حالِ رقیه(س) عجیب حیرانم برای طفلِ رضیع ِ تو حرمله(لع) امروز- سه شعبه داده سفارش! اگر که گریانم عصایِ کهنۂ پیرانِ کوفه نو شده است دلیلِ این همه تغییر را نمیدانم چه نقشه ها نکشیده برای پیکر تو من از نگاه غضبناکِ شمر(لع) میخوانم- @hosenih که وعده داده به خنجر سرِ تو را ای وای... خدا کند که نیایی! امیرِ عطشانم به روی تل نزَند روی صورتش زینب(س) به خون کشیده نبیند تو را... پریشانم! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e