eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
338 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای از تلظّی‌های تو در چشم من دریا خجل مادر خجل، خواهر خجل، دریا خجل، سقا خجل @hosenih در خون، خدا را دیده‌ای جان دادی و خندیده‌ای تا دامن محشر بود از خنده‌ات بابا خجل از حنجر خشکیده‌ات خون خورده تیر حرمله پیکان ز اشک چشم من، من گشتم از زهرا خجل در آتش تاب و تبت دیدم به دست زینبت هم از تو هم از عمه شد خورشید عاشورا خجل خشکیده‌لب بردم تو را لب‌تشنه آوردم تو را هم از تو هم از مادرت گشتم در این صحرا خجل از خون زخم حنجرت آمد شهادت سرفراز از اشک چشم مادرت شد زینب کبری خجل دعویِّ دین و کشتن شش‌ماهه آن هم تشنه‌لب اینجا مسلمان می‌شود از گبر و از ترسا خجل با این عذار لاله‌گون، با این جمال غرقه خون جا دارد ار یوسف شود، زین صورت زیبا، خجل ای غنچۀ پرپر شده، ای هدیه بر داور شده! پیش گل لبخند تو، از باغبان، گل‌ها خجل @hosenih باب‌النّجات عالمی، خون خدا را همدمی شرمنده عالم از تو شد، «میثم» نشد تنها خجل ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ سکوتِ نگاهش جلو چشممه نبودش رو سخته تصوّر کنم به داغش دلم کرده عادت ولی... چجوری جای خالیش و پُر کنم؟! عطش داشت و شد زبونش سفید به سختی به هم میرسیدن لباش چقد نیمه شب گریه کردم تا که- بِره از تو گوشم صدا گریه هاش @hosenih بمیرم الهی واسه غربتش براش با چه لحنی لالایی میخوند علی اصغرم(ع) رو سه شعبه گرفت حسینم(ع) ولی کاش پیشم می موند شنیدم که حیرون شد و بی رمق با قدّ کمون، بی پسر برمیگشت شنیدم رو دستاش زده دست و پا الهی بمیرم! بهش چی گذشت... پر از تیر شد گوش تا گوش ِ اون گلوی ضعیفش دیگه جا نداشت دو تا دستایِ کوچیکش سرد شد گلم غرقِ خون پلک رو هم گذاشت @hosenih نگم از اسارت که توو کلّ راه دیدم خونی؛ قنداقۂ پاره رو یکی کف میزد، هی ترانه میخوند رو دستش می رقصوند گهواره رو رسیدیم و با هلهله اومدن یه عدّه زنِ کافر و بی حجاب می پرسید از من زنِ حرمله(لع) با خنده... ببینم! کدومه رباب!؟ ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ماه من تا جلوه‌اش در ظلمت آبادم رسید چون نسیمی در دل آتش به امدادم رسید بانگ تنهایی زدم در انزوای درد خویش تا شنید از غربتم آمد به فریادم رسید @hosenih گفته بود آقا زمین خوردی به دادت می‌رسم هر قدر، هر لحظه، هر جا دید افتادم رسید در معاصی غرق بودم او مرا بیرون کشید گریه‌های روضه‌اش از باب ارشادم رسید بهترین نعمت همین حب حسین فاطمه است شکر می‌گویم که این نعمت به اولادم رسید هفت پشتم از هراس روز محشر غصه داشت یا حسینی گفتم و خیرش به اجدادم رسید @hosenih اصلا از جنت زمین آمد که روضه بشنود روضه‌اش حتی به داد حضرت آدم رسید وسع من کم بود اما رحمتش بسیار بود درهمی که بهر روضه‌اش دادم رسید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر منعمان هرگز مکن از همنشینی با خودت از فقیران بهترین لذات عالم را مگیر @hosenih صد بلا رد می ‌شود با قطره اشکی بر حسین پس خدایا در بلاها اشک نم نم را مگیر چند ماهی می ‌شود تنها دعای ما شده … ای خدا از عاشقان ماه محرم را مگیر بیرقت را سال ‌ها در دسته ‌ها برداشتیم یا حسین از دست ما امسال پرچم را مگیر گریه بین روضه ‌های دست جمعی بهتر است نعمت مرثیه خواندن ‌های با هم را مگیر @hosenih فیض می‌ بردیم از یک آه سوزان بر حسین یارب از سینه زنان فیض دمادم را مگیر در لباس رزم با کفار خونم را بریز در میان رختخواب مرگ جانم را مگیر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خیمه خیمه با شتاب رفتم علی هرطرف خونه خراب رفتم علی @hosenih هفت دفعه هاجر دوید به آب رسید صد دفعه دنبال آب رفتم علی.. ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خورده گره با زلفِ تو اجزای وجودم ای لذتِ سرمستی‌ام! ای بود و نبودم! @hosenih عمری شده‌ام عازمِ دریای نگاهت در راهِ رسیدن به تو، بی‌تاب، چو رودم صدپاره شود دفترِ اشعارِ من ای کاش، روزی، اگر از چشمِ سیاهت، نسرودم رفتن...، نرسیدن، نرسیدن، نرسیدن... وقتی نرسم پیشِ تو، از عمر چه سودم؟! @hosenih یک‌بار فقط کرب‌وبلا رفتن و مردن این ذکر شده، ذکرِ دل‌انگیزِ سجودم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اینقدر وقت ظهر نرو زیر آفتاب با طفل خویش حرف بزن بس نکن رباب @hosenih دق می کنی سکوت نکن از علی بگو از غنچه ای که گل نشده زود شد گلاب شش ماهه ای که طول طریق حسین را در عرض چند ثانیه طی کرد با شتاب این قدر تا رقیه میاید به هم نریز اینقدر پیش عمه خودت را نزن به خواب اینقدر در خیال علی را بغل نکن معلوم می‌شود به مُچ تو رَدِ طناب دق می کنی بگو وسط ظهر حرمله؛ زیر گلوی طفل مرا کرد انتخاب یک مشکِ آب برد عمو را ولی دریغ از من گرفت طفل مرا چند قطره آب @hosenih برخیز عروس فاطمه و زودتر برو درسایه سار نیزه ی طفلت علی الحساب ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ خلق عالم تشنه ی یک جرعه احسان رباب هفتم ماه عزا هستیم مهمان رباب مادر باب الحوائج حاجتم را می دهد دردمندم لاجرم دستم به دامان رباب در حقیقت هر که دارد اشنایی با حسین هست در یوم الحساب از اشنایان رباب هرکجاحرف از وفاداری شود پیش از همه میدرخشد در غزل نام درخشان رباب به همه ثابت شده اصلا گره خورده بهم بی گمان جان علی اصغر و جان رباب دل به دریای بلا زد بی عصا روز دهم پیش چشمان همه موسی بن عمران رباب نور چشمش کرده روشن پهنه ی افاق را روی دستان پدر خورشید تابان رباب دل هلاک ناله ی حاج اصغر زنجانی اش میدهد ما را به کشتن مرثیه خوان رباب گریه ی ما را در اورده ست طرز گریه اش ما پریشانیم از اول پریشان رباب نه فقط ما گریه بر حال خرابش کرده ایم بین میدان و حرم آقاست گریان رباب به محرم رنگ و بوی دیگری بخشیده است ناله و سوز دل و حزن دوچندان رباب از دعای خیر این بانو و لطف همسرش سالها هستیم مداح علی اصغرش @hosenih می شویم امشب دخیل محضر شش ماهه ای چشم مان بر دست حاتم پرور شش ماهه ای رزق مان را میدهد هرشب علی اصغر به ما شد کفیل عاشقان نان آور شش ماهه ای در بزرگی کم ندارد از برادر بی گمان جان به قربان علی اکبر شش ماهه ای نور وجه اللهی اش ما را مسلمان کرده است اهل ایمانیم با پیغمبر شش ماهه ای ظاهرا گهواره اما باطنا گهواره اش دارد اینجا حکم سنگر ؛ سنگر شش ماهه ای تا بخواند خطبه ای روشنگرانه میشود دست سالار شهیدان منبر شش ماهه ای گریه اش باشد رجز قنداقه اش باشد زره میرسد در معرکه شیر نر شش ماهه ای لرزه افتاده به جان دشمنان از شوکتش فتح خیبر کرده گویا حیدر شش ماهه ای اسمان هم میبرد فرمان از او ؛ چشم فلک در زمین دیگر ندیده رهبر شش ماهه ای من شب هفت محرم روضه میخوانم فقط از لب خشکیده و چشم تر شش ماهه ای تا سپیدی گلویش را نشان هم دهند پر شود از حرمله دور و بر شش ماهه ای بسکه شش دنگ حواسش را به تیرش میدهد حرمله می پاشد از هم حنجر شش ماهه ای در میان قاب دستان پدر پیدا شود آه تصویر گلوی پرپر شش ماهه ای در امان است از هجوم اسب های تند و تیز بر زمین وقتی بماند پیکر شش ماهه ای ؟ روضه های بی کلام کربلا تا شام هست گریه های بی امان مادر شش ماهه ای تا بسوزاند دل اهل حرم را میشود حرمله سرگرم بازی با سر شش ماهه ای شب شب باب الحوائج هست اما میزنم من گریزم را به طفل دیگر شش ماهه ای پشت در هم مادری مضطر شد و بی تاب شد از مدینه کودک شش ماهه کشتن باب شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سنگینی هجران دلم را می‌فشارد وقتش شده اشکم چنان باران ببارد @hosenih سهمم فراق است و فراق است وفراق است تقویم، دائم فصل هجران می‌شمارد به زائری که با خودش جان مرا برد گفتم برایم ذره ای تربت بیارد چیزی نمی خواهم از آقایم همینکه در روضه راهم داده منّت می‌گذارد در آخرت لبخند می چیند یقیناً هر کس که بذر گریه در دنیا بکارد گفتند اشکم مرهم زخم حسین است ای کاش چشمم تا دَم مرگم ببارد @hosenih از کودکی که روضه هایش را شنیدم بیزارم از اسبی که نعل تازه دارد... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ او آب را به دست خودش آفریده است دریا عقیق سرخ لبش را مکیده است روشن ترین دعای قنوت حسین شد نوری که از گلوی سپیدش دمیده است @hosenih حتی فرات حق لبش را ادا نکرد غیر از سه شعبه ای که نوکش آب دیده است تیر از میان آن همه مضمون گریه دار معنای نازک گلویش را گزیده است طفلی هنوز راه نیفتاده است ... آه خون با شتاب بر رخ پاکش دویده است وقت تلظی لب او آب می شود دریا؛ که منت از برهوتی کشیده است تشییع پیکرش به عبا احتیاج داشت مانند پیکری که بریده بریده است او رفت و آب خوردن مادر عذاب شد جرعه به جرعه طعم عطش را چشیده است از آسمان حنجر زخمی و تشنه اش بر خاک عرش، خون گلویش چکیده است @hosenih قطعاً که گاهواره او عرش کبریاست درصحن سینه ی پدرش آرمیده است چاووش نیزه ای شده لالایی رباب حالا که طفل تشنه به دستش رسیده است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در زیرِ آفتاب ببین سوختی رُباب خیره مَشو به آب ببین سوختی رُباب شرمنده‌ام کنارِ تو از رویِ مادرم شرمنده‌ات شدیم عروسِ برادرم @hosenih خود را کمر خمیده بر این راه میکِشی مویت سفید شد چقدر آه میکِشی دیدی به رویِ نیزه علی تاب می‌خورَد گفتی که نیزه‌دار چه بَد آب می‌خورَد هنگام استراحتِ این نیزه دارها آرام میروی سویِ آن نیزه بارها در زیر آفتاب ببین سوختی رُباب یک لحظه هم بخواب ببین سوختی رُباب تاول زده است رویِ تو ای خاک بر سرم شرمنده‌ات شُدیم عروسِ برادرم خار است خارِ غربت صحرا به دامنت هِی تا مَکُن لباسِ علی را به دامنت پلکت که ریخت گریه به پیراهنش مَکُن در خاطرت لباس علی را تنش مکن در خواب ناله‌ات : گل دامان من کجاست از خواب می‌پَری که علی جان من کجاست یک جرعه آب تکه‌ی نانی عروس ما پیرم مکن هنوز جوانی عروسِ ما نجوا مکن خزانزده‌ام غنچه‌ام کجاست من تازه مادرم چه کنم بچه‌ام کجاست @hosenih بر رویِ نیزه رویِ علی را نشان نده در بین شانه مویِ علی را نشان نده شد خانه‌ام خراب بُرو سوختی رُباب از زیرِ آفتاب بُرو سوختی رُباب ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ جان به پیکر داشت وقتی مشک ها جان داشتند کاش می شد ابرها آن روز باران داشتند کاش می شد قطره ی آبی به خیمه می رسید آب ها هم کاش که حرّ پشیمان داشتند @hosenih آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه آب ها از شمر گویا اذن میدان داشتند کودکی آرام شد با لای لای تیرها بعد از آن گهواره ها خواب پریشان داشتند سوره ی کوچک که روی دست بابا ذبح شد مجلس مرثیه ای آیات قرآن داشتند بند قلب آسمانی ها به مویی بند بود بر نخ قنداقه اش از بس که ایمان داشتند چون خدای کعبه بود و لایق تسبیح بود آن که را زیر عبای عرش پنهان داشتند @hosenih هیچ داغی مثل داغ کودک شش ماهه نیست اهل بیت از حرمله بغض دو چندان داشتند نیزه ها در پشت خیمه خاک بر سر ریختند ماه های روی نیزه چشم گریان داشتند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e