بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#مجتبی_شکریان
▶️
ای سبزترین سلاله ی وحی
زیباییِ باغ لاله ی وحی
ای ناب ترین حدیث عالم
محبوبِ دلِ رسول خاتم
ای آیه ی نور، نورِ قرآن
ای صحن و سرات طورِ قرآن
ای اصل کرم، کرامتِ محض
ای بعد علی عبادتِ محض
ای شیفته ات رسول اکرم
ارکان رسالت از تو محکم
@hosenih
ای معنیِ آیه های ایمان
ای مهرِ تو پایه های ایمان
ای صورت و سیرت رسالت
تلفیقِ امامتی و عصمت
ای چارمیِ کسای احمد
ای لؤلؤءِ سرسرای احمد
سردار سپاهِ صدرِ اسلام
خورشید علی و بدر اسلام
ای زینت خانه ی امامت
ای دامن فاطمه مقامت
ای آیه ی صبر در مدیحت
ای چادر فاطمه ضریحت
پیش تو حسین "من" نگوید
در محضر تو سخن نگوید
در قاب جهان تو کوه صبری
پر نورترین شکوه صبری
در کاخ شرف ستون تویی تو
تاجِ سرِ مومنون تویی تو
کس پی نبرد به کُنهِ ذاتت
جبریل قناریِ صفاتت
دین زنده به صلحِ آتشینت
حق زنده به نطق دلنشینت
در خیمه ی دینِ حق عمودی
روزی که کسی نبود، بودی
"ای نام تو بهترین سرآغاز"
با نام تو می کنیم پرواز
با نام تو می رویم معراج
ماییم به سفره ی تو محتاج
ای در نفس تو وحی جاری
مشهور تویی به سفره داری
ای کعبه ی عشق و مهربانی
محتاج توأم به لقمه نانی
سوی تو فقط نگاه دارم
یک عالمه درد و آه دارم
آقا بِنِگر گدای خود را
افتاده ی زیرِ پای خود را
@hosenih
ما را بنواز ، دست رحمت
داریم نیاز ، دست رحمت
ای غربتِ در مدینه مانده
فریادِ میانِ سینه مانده
ای غربت بی نهایت آقا
ای جان جهان فدایت آقا
محتاج عنایتیم آقا
مشتاق زیارتیم آقا
ای مصدر نور و تابناکی
ای ساکنِ در مزارِ خاکی
بوده است حسین ذاکر تو
در هر شب جمعه زائر تو
قبر تو مطاف آسمان است
آرام دلِ پیمبران است
صد حیف که سایبان ندارد
خلوت شده میهمان ندارد
مولای کریم ای حسن جان
گریان توئیم ای حسن جان
مثل تو کریمِ خونجگر کیست؟
در خانه ی خود غریب تر کیست؟
آرامش روح و جان نداری
در خانه ی خود امان نداری
ای غربت و ای غمِ مجسّم
شد کوزه ی آب تو پُر از سمّ
زخم از همه جای شهر خوردی
در خانه ی خویش زهر خوردی
مأنوس به اشک و آه بودی
فرمانده ی بی سپاه بودی
یاران تو خائن و چموش اند
بی پرده امام می فروش اند
یک عمر تو را جواب کردند
با زخم زبان عتاب کردند
مولای صبور خاطرت هست؟
آن مردک کور خاطرت هست؟
آمد به کنارت ایستاد و...
بر پای شریفت اوفتاد و...
قلب همه را که زیر و رو کرد
بر زانوی تو عصا فرو کرد
بهتر ندهم دگر ادامه
ترسم که بسوزد این چکامه
از روضه ی سخت تو عزیزم
آخر به گریز می گریزم
هرچند که درد و داغ داریم
ما چند عصا سراغ داریم
یک روز عصا به مجلسی بود
در دست خبیثِ ناکسی بود
@hosenih
می رفت عصا به سمت بالا
می خورد به بوسه گاه زهرا
یک روز عصا به کربلا بود
دور و برِ شاه سرجدا بود
پیری که نه نیزه داشت نه تیر
نه خنجر و نه عمود و شمشیر
آن کشته ی بی دفاع را زد
بر پیکر پاره اش عصا زد
لب تشنه ی بی کفن حسین است
مظلوم تر از حسن حسین است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
ای رحمت عام یا ابا عبدالله
ای ذکر مدام یا ابا عبدلله
حالا که نشد حرم بیایم آقا
از دور سلام یا ابا عبدلله
شاعر: #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#امیرالمومنین_ع_مدح
#مجتبی_شکریان
▶️
پشت در آمدند گمراهان
جمع کفتارها و روباهان
به درِ بیتِ شیر آمده اند
جمعِ پست و حقیر آمده اند
همه دنبال یک هدف هستند
شیر غرّش کند تلف هستند
@hosenih
همه با بغضِ حیدر آمده اند
به تلافیِ خیبر آمده اند
سامری آمده است با هیزم
جلوی چشم آنهمه مردم
آمده مستِ قدرت و زَر و زور
آمده اصل و فرعِ شرّ و شرور
آمده ذات خود نشان بدهد
آمده کوه را تکان بدهد
آمده آفتاب را ببرد
یا که اُمُّ الکتاب را ببرد
آمده کوهی ادعا دارد
طلبِ حقِّ نابجا دارد
آمده بحر را بخشکاند
آمده نور را بسوزاند
آمده فتنه ای به پا سازد
دورِ کعبه طناب اندازد
آمده قطره، بحر را ببرد
بهترین مردِ دهر را ببرد
آمده خانه را بسوزاند
بالِ پروانه را بسوزاند
آمده بهر جنگ با خورشید
تا بتازد به سوره ی توحید
به خداوندی خدا سوگند
به علی شاه لافتی سوگند
به علی عشقِ ماندگار قسم
به دَمِ پاک ذوالفقار قسم
به نماز نشسته ی زهرا
به همان دست خسته ی زهرا
به مقام بلند مرتبه اش
به نماز و نیازِ هر شبه اش
این بود اصلِ دین و افکارم:
به خدا از سقیفه بیزارم
ما علی را امام می دانیم
مظهرِ فیضِ تامّ می دانیم
ما فقط بنده ی علی هستیم
عبد شرمنده ی علی هستیم
همه هستیم سائل دَرِ او
خاکِ پایِ گدایِ قنبر او
دین ما طلحه و زبیری نیست
بی علی عاقبت بخیری نیست
من علی دوستم علی خواهم
شاه مردان فقط بُوَد شاهم
بی علی راه را نمی خواهم
تابشِ ماه را نمی خواهم
بی علی روز و شب چه فایده
واجب و مستحب چه فایده
بی علی بحر را نمی خواهم
ثروت دهر را نمی خواهم
بی علی ،راه، آخرش چاه است
با علی راهِ عشق کوتاه است
صیقل روح و جان علی مدد است
ذکر صاحب زمان علی مدد است
فاتحِ خیبر و اُحد ،حیدر
قاتل عَمر عَبدِ وُد ، حیدر
اسدالله و غیرت الله است
از ضمیرِ عوالم آگاه است
در نگاه خدا صراط علی است
شور و عشق و غم و نشاط علی است
بَه چه مشکل گشاست نام علی
نفخِ صورِ خداست نام علی
روز محشر که می دَمَند به صور
همه بر پا شوند از دلِ گور
همه با نامِ او قیام کنند
به علی باید احترام کنند
روز محشر چه روز زیبایی است
جلوه ی مرتضی تماشایی است
نگه انبیاء به دست علی است
همه کار خدا به دست علی است
گر چه باری پُر از خطا داریم
ما در آن روز مرتضی داریم
در نگاه خدا امانت اوست
مظهر پاکی و دیانت اوست
من گُلی جز علی نمی بویم
مدح کس غیر او نمی گویم
اوجب واجبات مهر علی است
پایه ی کائنات مهر علی است
@hosenih
غیرِ او را میان دل کُشتم
بیرق عشق اوست در مشتم
در رهش جان خود به کف دارم
من هوای شه نجف دارم
شیعه ی حیدریم شکر خدا
از دو عالم سریم شکر خدا
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
اگر چه مانده ام با ناله و آه
اگر چه هست دستم از تو کوتاه
همینکه کشته ی راهِ حسینی
هزاران مرتبه الحمدلله
شاعر: #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#روضه_را_تعطیل_نکنیم
به امید نابودی #ویروس_کرونا
#مجتبی_شکریان
▶️
همه جا پر شده از نام و نشانِ کرونا
شده تنظیم زمان ها به زمانِ کرونا
دولت محترم و داعیه دارِ تدبیر
همه را کرده حواله به امانِ کرونا
همه جا بسته و کارِ همگی تعطیل است
همه هستیم چو مهمان سرِ خوانِ کرونا
@hosenih
کرونا فکر نمی کرد که جدّی بشود
از تعجب شده دروازه دهانِ کرونا
فارسی حرف زدن رو به افول است افول
چون زبانِ همگی هست زبانِ کرونا:
چه خبر از کرونا؟ تو کرونا داشته ای؟
همه مشغول به احوال و بیانِ کرونا
کرونا ماسک زده بسکه خودش ترسیده!
ما چه کردیم به اعصاب و روانِ کرونا
بی جهت نیست کرونا کرونا می شنویم
نانِ یک عده گره خورده به نانِ کرونا
ماسک واجب شده یعنی: همگی هیس!سکوت
ور نه کس نیست در اینجا نگرانِ کرونا
نکند ساده شوی باز به مسجد بروی!
واجبت را تو بخوان بعدِ اذانِ کرونا
طبِّ اسلام شده منزوی ای مسئولین
مهلتی تا شکند تیر و کمانِ کرونا
چقَدَر تهمت بیهوده به ویروس زدیم
وای اگر شعله شود آهِ نهانِ کرونا
تپش قلب گرفتند تمام مردم
ذرّه ای کم بکنید از هیجانِ کرونا
راستی منبر و محراب چرا تعطیل است
ذاکر شهر شده مرثیه خوانِ کرونا
@hosenih
نقش کن روی درِ هیئتِ تعطیل شده:
هیئتِ محترمِ سینه زنانِ کرونا
به دلیلِ کرونا راه حرم را بستند
ای دوصد لعنتِ حق بر جریانِ کرونا
نان ارباب نخوردم که از او دَم نزنم
با توسل بزنم تیشه به جانِ کرونا
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_شهادت
#مجتبی_شکریان
▶️
عمرم بدون تو به هدر می رود حسین
تیر فراق تو به جگر می رود حسین
آقا بگو چه چاره کنم این فراق را
بی تابِ تو شدم چه کنم اشتیاق را
خواهم که زائرت شوم اما نمی شود
این راهِ بسته سمتِ حرم وا نمی شود
@hosenih
ما را به روی بالِ نسیمت نمی بری؟
ما را پیاده سمتِ حریمت نمی بری؟
ای جان پناهِ عالم و خون خدا حسین
دست مرا بگیر و ببر کربلا حسین
ما بی کَسیم و جز تو نداریم آشنا
نِعم َالاَمیرِ من نظری کن به زیر پا
شاهِ جهانِ من به رعیت نگاه کن
حالم بد است حال مرا روبه راه کن
شاها نگاه کن دل ما تنگِ کربلاست
در قلب ما زمینه و آهنگِ کربلاست
ای دور از وطن، وطنِ ماست کربلا
بعد از وفات هم سخن ماست کربلا
ما کربلا نرفته زِ دنیا نمی رویم
ما بی حسین جنّتِ اعلا نمی رویم
ما تا به حال اگر که نمُردیم معجزه است
دل را به دوری از تو سپُردیم معجزه است
از ذرّه کمتریم و تو ما را حساب کن
مورِ همین دَریم و تو ما را حساب کن
ای کشته ی تمامی سرنیزه ها حسین
ای پیکری که گشته به صحرا رها حسین
جانم فدای غربتت اربابِ بی کفن
ای تشنه لب تر از همه بی آبِ بی کفن
ای جان پناهِ زینب و سلطان کربلا
قرآنِ پاره پاره به دامانِ کربلا
دُورت شلوغ نه! به خدا ازدحام شد
بر پیکرِ شریفِ تو ظلم مدام شد
دورت شلوغ شد همگی بی حیا شدند
در قتلگاهِ تو همه حاجت روا شدند
@hosenih
دور از نگاهِ پاکِ حبیب و زهیر و حُر
از قتلگاهِ تو همه رفتند دستِ پُر
دور از نگاهِ حضرت عباس و اکبرت
آتش گرفت گوشه ی دامان دخترت
دارم برای پیکر تو گریه می کنم
بر گریه های دختر تو گریه می کنم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#اخلاقی_و_اندرز
#امام_حسین_ع_مناجات
باید از خویشتن بریده شوی
تا در اطراف عشق دیده شوی
باید اول به پای مذهب عشق
مثل شمعی شوی چکیده شوی
@hosenih
به رهایی نمی رسی هرگز
مگر از بند خود رهیده شوی
مثل یک سیب روی دستِ درخت
صبر کن صبر تا رسیده شوی
مثل یک شاخه ای که پُر بار است
منتظر باش تا خمیده شوی
دل بِکَن از اسارت شاخه
دل بِکَن تا که سهل چیده شوی
مثل یک دانه باش، به خاک بیفت
تا که چون سرو قدکشیده شوی
مثل خورشید باش در شب و روز
تا که هر صبح آفریده شوی
گاه گاهی به کودکی برگرد
تا که چون آهوی رمیده شوی
ناله از دور بی اجابت نیست
شاید از دور هم شنیده شوی
با سیاهیِّ خود مقابله کن
تا که خالص شوی سپیده شوی
سَرِ سبزت نمی رود بر باد
مگر اینکه دهن دریده شوی
جنس ناجور بی خریدار است
جنس مرغوب شو خریده شوی
راه عشق از مسیر کرب و بلاست
معتقد تا به این عقیده شوی...
@hosenih
...گریه کن التماس کن به حسین
گریه کن تا که برگزیده شوی
با حسین عشق کن دو روزه ی عمر
تا که در خاک آرمیده شوی
شاعر: #مجتبی_شکریان
@hosenih
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_حسین_ع_مناجات
#زیارت_کربلا
ما را برسان حرم اگر زحمت نیست
سیراب کن از کرم اگر زحمت نیست
در خواب ببینمت ،اگر ممکن شد...
...دستی بکشی سرم اگر زحمت نیست
شاعر: #مجتبی_شکریان
@dobeity_robaey
#اخلاقی_و_اندرز
#امام_حسین_ع_مناجات
ای که آسایش در هر دو جهان را خواهی
غیرِ "عزلت" به خدا نیست برایت راهی
باید از دوستِ نامرد گریزان باشی
آری آنگونه که از کوسه گریزد ماهی
سَرو باشی به تو گویند چه قدّی داری
ریز باشی به تو گویند چرا کوتاهی؟
@hosenih
گاه بالا ببرند و به تو تعظیم کنند
گاه تخریب کنندت که تو "بد گمراهی"
گاه تا عرش رَوی در اثرِ یک لبخند
گاه پایین بکشانند تو را با آهی
گاه تاریکترین لکه ی ننگِ بشری
گاه خورشید شوی گاه شبیه ماهی
خودزنی، طعنه زنی، رسم جوانمردی نیست
شرح این نکته نگویم که خودت آگاهی
بی جهت دم مزن از عشق مگو از معشوق
روز محشر شود افشا که، که را می خواهی؟؟؟
گر نخواهند تو را انگِ ضلالت بزنند
گر که یوسف بشوی باز درونِ چاهی
@hosenih
حرف باطل بزنی قبله ی دلهات کنند
حق بگویی به تو گویند "علیُ اللّهی"
حرف حق را بزن و دم مزن از غیر حسین
جز حسین بن علی نیست جهان را شاهی
غم مخور عزت و ذلت به خدا دست خداست
کسب عزت به خدا در نجف و کرب و بلاست
شاعر: #مجتبی_شکریان
@hosenih
#حضرت_عباس_ع_شهادت
از خاکها بلند شو ای یار و یاورم
حال مرا خراب مکن ای دلاورم
ای سرو قد کشیده ی صحرای کربلا
آخر زمین زنند تو را در برابرم
@hosenih
خورده است روی پیکر تو تیر روی تیر
صد نیزه سر زدند به تو ای برادرم
این نیزه ها تو را به زمین دوختند و من
باید که نیزه از بدن تو در آورم
حالا که نیستند جوانان هاشمی
تا در حرم برند تو را مثل اکبرم...
ای پاسخ نگاه سکینه بلند شو
آخر تو را به خیمه ی اطفال می برم
خواهی بمانی و نروی سوی خیمه ها
من مانده ام دهم چه جوابی به دخترم
جسمم کنار توست دلم مانده خیمه ها
برخیز ای غیور که تنهاست خواهرم
دیگر پس از تو خواب به زینب حرام شد
آخر پس از تو آب گذشته است از سرم
من آمدم به علقمه یا در مدینه ام
پیچیده در حوالی تو عطر مادرم
@hosenih
داری برای غربت من گریه میکنی؟
گریان شدی برای نفسهای آخرم
اینجا کنار پیکر تو من نشسته ام
ساعات بعد شمر و سنان است و پیکرم
شاعر: #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
سقای تشنه ی حرم یار را زدند
آمد خبر به خیمه علمدار را زدند
@hosenih
سیمرغ عشق روی پرش بار مشک بود
هم بال شد بریده و هم بار را زدند
باران تیر بود و گرفتار تیر شد
با یک سه شعبه چشم سپهدار را زدند
محراب علقمه شد و شمشیر شد عمود
گویا دوباره حیدر کرار را زدند
بعد از عمو که راهی گودال شد حسین
شمر و سنان به نیزه سر یار را زدند
بعد از عمو چگونه بگویم که دشمنان
در خیمه ها رسیده و بیمار را زدند
@hosenih
بعد از عمو که کار به غارت کشیده شد
خیمه به خیمه طفل عزادار را زدند
شاعر: #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
می چکد از سر خونین تو خون تازه
کشت ما را به خدا غصه ی بی اندازه
کار ما سخت شده، تازه رسیدیم به شام
همه با سنگ رسیدند دم دروازه
شاعر: #مجتبی_شکریان
@dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
حیدر آیینه دار زهرا بود
هر نفس بی قرار زهرا بود
خانه ی ساده و گلین علی
جنت و نوبهار زهرا بود
مرتضی پشت در که در می زد
در دلش انتظار زهرا بود
در یمین و یسار عرش خدا
نام حیدر کنار زهرا بود
@hosenih
اگر احمد دو دست او بوسید...
امر پروردگار زهرا بود
چشمه های کرامت حسنین
همه از چشمه سار زهرا بود
چرخش کائنات از اول
همه گرد مدار زهرا بود
نور دادن به عالم امکان
کار لیل و نهار زهرا بود
گفت روحی فداک یا مولا
این سخن افتخار زهرا بود
نام حیدر اگر به مآذنه رفت
همه از اعتبار زهرا بود
آنچه ما را گدای فاطمه کرد
کرم بی شمار زهرا بود
جنگ می کرد با سلاح سخن
خطبه ها ذوالفقار زهرا بود
آنچه برد آبروی اهل نفاق
خطبه ی شاهکار زهرا بود
ظلم می دید بی عدد که مگو
غربتی در دیار زهرا بود
آنچه آتش به قلب حیدر زد
گریه ی زار زار زهرا بود
بی علی زندگی نمی ارزد
این حقیقت، شعار زهرا بود
دیدن غربت و غم مولا
علت انکسار زهرا بود
در دل دود و آتش نمرود
مرتضی شرمسار زهرا بود
کفر آتش بیار معرکه شد
میخ هم ، هم جوار زهرا بود
ضربه ای خورد و پشت در افتاد
فضه آن لحظه یار زهرا بود
آن غریبی که بسته شد دستش
همه دار و ندار زهرا بود
از دل کوچه تا در مسجد
وسعت کارزار زهرا بود
از دل کفر، برد ایمان را
فقط این کار ، کار زهرا بود
بی علی رفت و با علی برگشت
کار در اختیار زهرا بود
آنچه در راه حق نمی لرزید
قدم استوار زهرا بود
@hosenih
سد راه سقیفه در آن روز
عزت و اقتدار زهرا بود
آن سوالی که ماند بی پاسخ
سنگ قبر مزار زهرا بود
تا زمانی که شد دوتا فرقش
مرتضی سوگوار زهرا بود
آنچه بعد از سقیفه غارت رفت
همه ایل و تبار زهرا بود
شاعر: #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
ای رحمت عام یا ابا عبدالله
ای ذکر مدام یا ابا عبدلله
حالا که نشد حرم بیایم آقا
از دور سلام یا ابا عبدلله
شاعر: #مجتبی_شکریان
@dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
ظلمت آمد به خانه ی خورشید
کفر محض آمده است و شرک پلید
کینه دارد ز سوره ی توحید
می رسد با هزار و یک تهدید
آمده آفتاب را ببرد
جهل، ام الکتاب را ببرد
منتظر بود تا ولی آید
پشت در بی معطلی آید
حضرت مرتضی علی آید
از علی پاسخ بلی آید
ناگهان نقشه اش بر آب شد و...
پیش چشم همه خراب شد و...
@hosenih
زنی انگار پشت در آمد
شیرزن در دل خطر آمد
با همان داغ بر جگر آمد
سوگوار از غم پدر آمد
پشت در زد صدا چه می خواهید
از من و مرتضی چه می خواهید
مرتضی اصل هر کلام من است
علی اسلام من سلام من است
این فدایی شدن مرام من است
چون علی رهبر و امام من است
من علی را ، علی مرا دارد
شده تنها ولی مرا دارد
سایه ی مرتضی است روی سرم
با همین حال زار، پشت درم
از غم حیدر است شعله ورم
به فدای علی من و پسرم
از علی یک نفس نمیگذریم
من و محسن برای او سپریم
ناگهان آتش آمد و در سوخت
برگ های گلی معطر سوخت
شعله بسیار شد مکرر سوخت
کودکی داد زد که مادر سوخت
در خانه که شعله ور می شد
میخ هم داشت سرخ تر می شد
بی حیا زد لگد که در افتاد
بر دل انبیا شرر افتاد
از دل آسمان قمر افتاد
ثمر از شاخه ی شجر افتاد
تا زمین خورد پشت در زهرا
ناگهان زد صدا: که فضه بیا
@hosenih
ظلم و بیداد بیش از حد شد
مادر افتاد و عاقبت بد شد
آنچه در خانه اش نباید...شد
در که افتاد صد نفر رد شد
مجتبی ناله از جگر می زد
وسط معرکه به سر می زد
ستم بی حساب آوردند
کینه از بوتراب آوردند
حمله بر آن جناب آوردند
عده ای هم طناب آوردند
کعبه روی زمین کشیده شد و...
ناله فاطمه شنیده شد و ...
شاعر: #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#حضرت_عباس_ع_شهادت
نشستم در بقیع اشکی بریزم
شنیدم علقمه رفتی عزیزم
شنیدم کودکان بی تاب بودند
تو بودی و همه بی آب بودند
شنیدم از عطش افتاده بودند
به دستت مشک خالی داده بودند
@hosenih
الا ای ماه، بی شمشیر رفتی
میان روبهان چون شیر رفتی
صدایت می زنم با اشک عباس
به جای نیزه بُردی مشک عباس
شنیدم مشک بردی بر نگشتی
هزاران تیر خوردی بر نگشتی
شنیدم مشک زیر آب بردی
در اوج تشنگی آبی نخوردی
الا مادر به قربان تو عباس
جدا کردند دستان تو عباس
شنیدم راه نخلستان گرفتی
شنیدم مشک بر دندان گرفتی
شنیدم مشک آبت تیر خورده
شنیدم پیکرت شمشیر خورده
الا ای که دل از من برده چشمت
شنیدم که شده آزرده چشمت
اگر می بود شمشیرت به چنگت
کسی هرگز نمی آمد به جنگت
شنیدم کرده ای غوغا اباالفضل
کنارت آمده زهرا اباالفضل
الا ای عمر مادر ای جوانم
جوانم مهربانم پهلوانم
من و داغ شما و حالِ پیری
کجایی دست مادر را بگیری
شنیدم بعد تو غوغا شد عباس
عزای زینب کبری شد عباس
پیِ تو روی تَل اطفال رفتند
همه اهل حرم از حال رفتند
شنیدم دشمنان خوشحال بودند
همه دور و بر گودال بودند
@hosenih
شنیدم زینت اطفال بردند
حسینم را تهِ گودال بردند
در آن ساعت کجا بودی اباالفضل؟
به زیر نیزه ها بودی اباالفضل؟
من از بعد حسین، همراه زهرا
زنم ناله: حسینا وا حسینا
شاعر: #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_زمان_عج_ولادت
#امام_زمان_عج_مناجات
ما غیر تو رو به هرکسی هست، زدیم
بیهوده به صد کوچه ی بن بست زدیم
گفتی که بیار دست بیعت اما...
ما روز ولادتت فقط دست زدیم
شاعر: #مجتبی_شکریان
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مناجات
دلتنگ #زیارت_کربلا
دلتنگ کربلای توأم اى حسین جان
مشتاق یک عطای توأم ای حسین جان
@hosenih
با دست خالی ام به تو رو می زنم فقط
محتاجم و گدای توأم ای حسین جان
دردم زیاد هست و شفایم زیارت است
من طالب شفای توأم ای حسین جان
با اینکه پر گناه شدم از هوای نفس
پیوسته در هوای توأم ای حسین جان
ای آفتاب، ذرّه ی بیچاره را ببین
در زیر دست و پای توأم ای حسین جان
تا آخرین نفس همه وقف توییم و بس
تا آخرش برای توأم ای حسین جان
ای لنگر زمین و زمان روضه های تو
دلتنگ روضه های توأم ای حسین جان
عالم فدای خواهر دلخسته ات که گفت:
دلبسته ی صدای توأم ای حسین جان
@hosenih
قربانِ کودکانِ به صحرا دویده ات
گریان ماجرای توأم ای حسین جان
شاعر: #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
هوای عشق مرا می برد به گلشن چشم
لطافت تو بهار آورد به گلشن چشم
و عقل از سرمان می پرد به گلشن چشم
(خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم)
@hosenih
به جز تو در دل خود دلبری نمی بینم
به غیر درگه عشقت دری نمی بینم
من از فراق تو چشم تری نمی بینم
(سزای تکیه گهت منظری نمی بینم
منم ز عالم و این گوشه ی معین چشم)
فدای اهل دلی که شده است محرم تو
چه کس به غربت و تنهایی است همدم تو
بگو چه کس شده چشمش سفید در غم تو
(بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
ز گنج خانه ی دل می کشم به روزن چشم)
همیشه خواهش ما را لبت جوابی داشت
دلم ز دوری رویت چه التهابی داشت
نگاه کن دل ما را اگر ثوابی داشت
(سحر سرشک روانم سر خرابی داشت
گَرَم نه خون جگر می گرفت دامن چشم)
غم گران تو را کی دهم به عالم مفت
چه روزها و چه شبها که بی تو چشمم خفت
بیا که منتظر تو چه طعنه ها که شنفت
(نخست روز که دیدم رخ تو دل می گفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم)
@hosenih
کجاست آنکه کند ناله ی گدا را گوش
چنان به یاد تو افتاده ام به جوش و خروش
که اشک، آتش دل را فقط کند خاموش
(به بوی مژده ی وصل تو تا سحر شب دوش
به راه باد نهادم چراغ روشن چشم)
شاعر : #مجتبی_شکریان
#ابیات داخلِ پرانتز غزلی زیبا از جناب حافظ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#روضه_نامه #امان_نامه
می نویسم ز سوز جان، نامه
محضرِ صاحب الزمان، نامه
می نویسم به گریه، دلتنگم
می فرستم پس از اذان، نامه
می فرستم به روی بالِ نسیم
به سوی یارِ مهربان، نامه
کاش می شد برات بفرستم
روی بالِ فرشتگان ، نامه
بفرستیم نامه را به زمین
یا بیاید به آسمان، نامه؟
بفرستیم کربلا به نجف
یا بیاید به جمکران، نامه
باید آخر به گریه بفرستم
به نشانیِّ بی نشان ، نامه
می شود مُهر با دو قطره ی اشک
می رود سمت بی کران ، نامه
به بهارِ حقیقی عالم
می رسد باز از خزان، نامه
می فرستد به پادشاه وجود
باز هم سائلی جوان، نامه
گاه گاهی گدای مضطر را
می رساند به آب و نان، نامه
نامه ام بد خط است تاریک است
ولی این بار هم بخوان، نامه
**
شرح حال فراق را بدهد
در بیارد اگر زبان، نامه
غصه دارم تو را نمی بینم
می کند حال من بیان، نامه
خاطرات بدی رقم زده است
در دل و جان عاشقان، نامه
گاهی اوقات آبرویی را
می برد سهل و رایگان، نامه
گاهی اوقات از همین کاغذ
می شود کوهِ سرگران، نامه
گاهی اوقات مردِ جنگی را
می زند آتشی به جان، نامه
گاهی اوقات جای تیر سه پَر
می گذارند در کمان، نامه
وای بر مردمی که بنویسند
با خطِ خون به میهمان، نامه
راستی میدهی اجازه به من
تا بگویم کمی از آن، نامه...
...که فرستاده بود شمر لعین
به علمدارِ کاروان ، نامه
جوهر و صفحه شرمگین شده بود
سوخت تا مغزِ استخوان، نامه
نامه می کرد التماس: ای شمر!
سمتِ خیمه مبر عیان، نامه
خواست تا سمت خیمه ها نرود
چه کند؟ هست ناتوان، نامه
**
فاطمه خون گریست زد فریاد:
که نرو، شرم کن،بمان، نامه!!!
این خبر بین خیمه ها پیچید:
که گرفته پناهمان ،نامه
چه بگویم که آتشی شد و زد
شعله بر جان کودکان، نامه
خیلی عباس را خجالت داد
کاش می برد در نهان، نامه
بنویسید بر درِ حرمش
کشته عباس را ، امان نامه
شعر: #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
بیدار می شوی سرِ شب تا سحر چرا
بی تاب می شوی دل شب اینقَدَر چرا
هنگام گریه هات نَفَس کم می آوری
زهرا شده نفس زدنت مختصر چرا
نامحرمی که نیست چرا رو گرفته ای؟
ابری سیاه مانده به روی قمر چرا
از آنچه آمده به سرت دم نمی زنی
باید بگیرم از دَرِ خانه خبر چرا
حرف دهان مردم شهر اینچنین شده
حیدر خودش نیامده در پشت در چرا
شش ماه انتظار من و تو به باد رفت
افتاده از درخت وجودت ثمر چرا
دیگر دفاع از منِ خونین جگر مکن
خود را زدی عزیز علی در خطر چرا
شال مرا گرفتی و دستت زِ دست رفت
در پیش من زدند تو را بیشتر چرا
آخر برای مُردنم این روضه کافی است
مادر زدن کنار نگاه پسر چرا
شاعر: #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
33.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤲الحَمدُلِلهِ الَّذِی خَلَقَ الْحُسَین
🌸میلاد پُر خیر و برکت حضرت سیدالشهداء(ع)، بر همه دلشیفتگان ایشان در سرتاسر عالَم مبارک باد.
خورشید در آسمان زهرا آمد
کشتی نجات سوی دریا آمد
هر کس پیِ دنیای خودش هست ولی
دنیای من #امروز به دنیا آمد
شاعر: #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
در باغ خدا گلی معطر دادند
یا آل رسول را پیمبر دادند
دیدند که دلتنگ نبی هست حسین
بر دامن او علیِ اکبر دادند
شاعر: #مجتبی_شکریان
@dobeity_robaey
26.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم | منتظر واقعی امام زمان(عج) در بیان مرحوم آیت الله ناصری
ما غیرِ تو رو به هرکسی هست، زدیم
بیهوده به صد کوچهی بنبست زدیم
گفتی که بیار دست بیعت اما...
ما روز ولادتت فقط "دست" زدیم
✍ #مجتبی_شکریان
#امام_زمان_عج_مناجات
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #شب_قدر
بر درگهت آمدم دوباره
با جرم و خطای بی شماره
گویم به دو چشم پُر ستاره
(بر درد دلم تویی مخاطب
ما را به علی ببخش یا رب)
ما را سَر سفره راه دادی
از لطف، به ما پناه دادی
یک عالمه اشک و آه دادی
(مهمان توئیم در دل شب
ما را به علی ببخش یا رب)
گفتی که بیا به میهمانی
از فیض کریم جا نمانی
با این همه لطف و مهربانی
(این بندهی تو نشد مؤدب
ما را به علی ببخش یا رب)
گفتی که بیا و بخشش از من
از تو گره و گشایش از من
دلخسته بیا نوازش از من
(این نفْس ولی نشد مُهذّب
ما را به علی ببخش یا رب)
دانی چه شد و چکار کردم
از درگه تو فرار کردم
من لغزش بی شمار کردم
(پیمانهی جرم شد لبالب
ما را به علی ببخش یا رب)
با این همه بی حیایی من
گستاخی و بی وفایی من
اعمال بد و ریایی من
(تو لطف نمودهای مرتب
ما را به علی ببخش یا رب)
لطفت که مرا گرفت تحویل
کردی تو به عفو بسکه تعجیل
عصیان به ثواب گشت تبدیل
(از شرم چرا نکردهام تب
ما را به علی ببخش یا رب)
از درگه تو شرف گرفتم
دامان تو را به کف گرفتم
اذنِ سفرِ نجف گرفتم
(حالا که علی علی است بر لب
ما را به علی ببخش یا رب)
یا رب به تمام حق نَوَردان
ما را به علی شاه مردان
دور سر مرتضی بگردان
(تا اینکه شوم کمی مُقرب
ما را به علی ببخش یا رب)
صد شکر که آبرو نبردی
ما را بغل خودت فشردی
ما را به حسینِ خود سپردی
(تا اینکه شوم حسین مذهب
ما را به علی ببخش یا رب)
**
سوگند به داغِ شاه عطشان
بر آن سرِ روی نی نمایان
بر اشک مخدراتِ گریان
(سوگند به اضطرار زینب
ما را به علی ببخش یا رب)
✍ #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e