eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی رسد ز میکده بار طعام ما کم مانده عطر باده بگیرد کلام ما عکس تو در پیاله‌ی ما نقش بسته است ساقی نگیر خرده به شُرب مدام ما از دست تو رسید شراب طهورمان باقی‌ست جای دست تو بر روی جام ما جز تو کسی به حاجت ما اعتنا نکرد جز تو کسی نداد جواب سلام ما مست توئیم در همه‌ی طول زندگی هستی تو حُسن مطلع و حُسن ختام ما پیداست رد پای تو حتی میان شعر نامت چه خوش نشسته در ابیات خام ما سامان دهد مگر قلم خواجه باز هم بر شعر نوسروده، ولی ناتمام ما "هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده‌ی عالم دوام ما" این شعرها به اذن خدا حرف می‌زنند آری هنوز قافیه‌ها حرف می‌زنند سرداب سامرای تو بیت الحرام ما هر بوسه بر ضریح تو شد استلام ما ما نذر کرده‌ایم که قربانی‌ات شویم آقا بگو که سر ببُرند از کدام ما؟ یک شب اگر بدون ولایت سحر کنیم شیری که خورده‌ایم ز مادر، حرام ما مهرت به غیر شیعه نصیب کسی نشد این عشق را سند زده زهرا به نام ما جز خانه‌ی کریم که جایی نداشتیم پُر شد همیشه خانه‌ات از ازدحام ما از برکت نگاه تو ما رزق می‌خوریم ذکر حَسَن حَسَن نمک هر طعام ما در خاک کوی تو اثر از کامیابی است از تربتت به کام و، دو عالم به کام ما بد دردی است هجر حرم؛ مرهمی بده در دست توست نسخه‌ای از التیام ما وقت طواف مرقد شش گوشه‌ات رسد یکباره عطر کرببلا بر مشام ما اقبال‌مان بلند، که هستیم خادمت حسرت برند حور و ملک بر مقام ما از حُرمت تو روز جزا حفظ می‌شود در پیش دیدگان همه احترام ما از حب قیمتیِ تو قیمت گرفته‌ایم با نوکری تو همه عزت گرفته‌ایم ای حجت ملائکه مولای جبرییل آیینه‌ی نمونه و مولود بی بدیل گهواره احتیاج نداری چرا که هست هر لحظه بالشِ سر تو بال جبرییل حاجت به دست آمده از شوق بسته‌اند حور و فرشته بر پر قنداقه‌ات دخیل دلبسته‌ی نگاهت اهالی آسمان بر خلقت زمین و زمان بوده‌ای دلیل کوثرنشانی و همه‌ی عمر تشنه‌ی_ یک بوسه بر قدوم تو لب‌های سلسبیل لبخند عاشقانه‌ی دنیا! نهفته است صدها رمان تازه در آن خنده‌ی طویل جز تو کسی که لایق نام حسن نبود چشمت جمیل، خال جمیل، ابرویت جمیل پیغمبران به دیدن تو صف کشیده‌اند یحیی و هود، یوسف و نوح، آدم و خلیل در قِدمت نجابت تو شک نمی‌کنیم هستی شبیه مادر خود فاطمه، اصیل تنها نصیب توست که قائم بپروری دیگر پدر سراغ نداریم از این قبیل عیدی بیا به این همه دل‌های غمزده آقای خوب من! خبر از مهدی‌ات بده ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم ضمن عرض تبریک خدمت شاعر و برادر عزیز آقای به اطلاع زائرین گرامی حسینیه می‌رسانیم، چهارمین مجموعه شعر شاعر اهل‌بیت جناب آقای به نام «ماه آخر»، توسط انتشارات عصر صادق قم به زیور طبع آراسته شد. 🔹 این مجموعه که شامل است، در تیراژ هزار نسخه چاپ و در پنجمین باحضور حضرت آیت‌الله‌ میلانی، استاد محمدعلی مجاهدی، استاد جواد محدثی و حجج‌ اسلام بندانی‌ نیشابوری‌ و میرزامحمدی رونمایی شد. 🔹برای سفارش کتاب و دریافت آن با در سراسر کشور، به آیدی زیر، عبارت «ماه آخر» را ارسال نمایید: 🔸 @Mahe_Akhar1
با کریمان فقط تعالی هست راه پرواز ایده آلی هست من گدای چهارده نورم بر سرم سایه‌ی موالی هست تا دمی که حسن حسن گویم مطمئناً ره کمالی هست برسانید زیر پای نگار روی دوشم شکسته بالی هست وقت لطف کریم سامراست شاکرم این دو دستِ خالی هست  در میان سبوی مولایم هر صفت از می جلالی هست  وقت الطاف بی کران آمد پدر صاحب الزمان آمد  ذکر لب را ابامحمد کن کوچه‌های غریب را رد کن  سامرا می‌رسی، توسل کن  دل خود را بر این مقید کن این حرم منزل ولی خداست با وضو باش و رفت و آمد کن بنشین در میان صحنِ حسن عاشقانه نظر به گنبد کن جامعه را بخوان به چشم ترت یاد الطاف شاه مشهد کن خوب که بی قرار یار شدی قصد بوسه زدن به مرقد کن امشب احوال خوش تری دارم شوق دیدار عسکری دارم از ازل بوده‌ام گرفتارش سائل لطف ناب و بسیارش نه فقط سنگ دل، ازین دوری کعبه‌ی حق شده‌ست تب دارش غیر زندان و خلوت و غربت نیست آگاه، کس ز اسرارش مانده در جای جای آن زندان نور آیات و صوت اذکارش حرف تقوا و زهد او که شود دشمنش هم شود طرفدارش با نگاهش شدند آخر سر شیرهای درنده بیمارش دلم امشب اگر که آباد است دل صاحبْ زمانمان شاد است معتکف‌های کنج محرابیم بی قراران روی مهتابیم از غم دوری گل نرجس سال‌ها خیره سوی سردابیم عیدها می‌رسند اما ما تا ظهور نگار بی تابیم هر شب از داغ این غم اعظم با دو چشم پُر آب می‌خوابیم ما رعایای در به در شده ایم که به فکر وصال اربابیم علت این فراق از سوی ماست خودمان بر فراق اسبابیم حقّ انوارِ صاحبِ امشب برسان صاحبَ الزمان یا رب! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب همه‌جا موج زند نور ولایت افتاده به سرها همه دم شور ولایت گردیده سماوات و زمین طور ولایت از پرده در آمد مه مستور ولایت گردیده ملک گرم ثناگستری امشب گویند ثنای حسن عسکری امشب برخیز و بزن خنده که گل خنده‌زن آمد با خنده‌ی گل، بر لب بلبل سخن آمد خورشیدِ فروزنده مه انجمن آمد فرزند رضا را حسن آمد، حسن آمد عالم همه غرق شعف و عشرت و شادی است میلاد گرامی‌خَلَفِ حضرت هادی است نخل نبوی را ثمر است این، ثمر است این چرخ علوی را قمر است این، قمر است این فخر دو جهان را پسر است این، پسر است این بر مُصلح عالم پدر است این، پدر است این این شیعه و این مشعل انوار هُدایش ای جان همه عالم و آدم به‌فدایش روئید گل تازه‌ی آمال محمّد یا مهرِ فروزنده‌ی اقبال محمّد یا صفحه‌ی رخسار و خط و خال محمّد یا آمده دوم حسن از آل محمّد از سامره تابیده به عالم جلواتش پیوسته فرستید درود و صلواتش این گوهر ده بحر خروشنده‌ی دین است این کعبه‌ی امیّد دل اهل یقین است این عرش خداوند تعالی به زمین است این نجل دهم حجّت خلاّق مبین است در سجده ملائک به یسار و به یمینش تابنده بُود جلوه‌ی مهدی ز جبینش آینه‌ی حسن ازلی ماه جمالش آیات لب حضرت هادی خط و خالش یادآور جاه نبوی قدر و جلالش جبریل فرو مانْد در اوج کمالش عالم همه مرهون وی و موهبت اوست از سامره تا عرشِ خدا مملکت اوست این اختر برج نقوی ماه تمام است این فرش‌نشینی است که خود عرش مقام است این حجّ و زکوة است و صلات است و صیام است بر خَلق امام است، امام است، امام است قدر و شرف و عزّت و جاهِ بشر از اوست ای منتظران! حجّت ثانی عشر از اوست ای ارض و سماوات همه، سامره‌ی تو ای چرخ برین نقطه‌ای از دایره‌ی تو ای مِهر فلک ذرّه‌ای از نائره‌ی تو ای زنده دل اهل دل از خاطره‌ی تو از جود تو بس خاطره داریم حسن‌جان! ما آرزوی سامره داریم حسن‌جان! تو یازدهم اختر منظومه‌ی نوری تو واسطه‌ی عفو خداوند غفوری تو نور خدا در شجر وادی طوری تو سرّ انا الحق به غیاب و به حضوری من سائل لطف و کرم و جود تو هستم با آن همه آلودگی‌ام دل به تو بستم ای فوج ملک را به درت عرض ارادت سادات جهان از تو گرفته است سیادت مِهر تو بود مُهر قبولیّ عبادت قرآن به تو و پاکی تو داده شهادت تو دست خداوند به تقدیر قضایی فرزند علیّ ابن جواد ابن رضایی قرآن به تو نازد که در او جلوه‌گر استی ایمان به تو بالد که ورا راهبر استی انسان به تو بالد که امام البشر استی مهدی به تو در فخر که او را پدر استی لطفی که مگر سائل هر روز تو باشم خاک قدم عسکر پیروز تو باشم ای عادت تو جود و مرام تو عنایت ای مهر رخت مشعل انوار هدایت ای یازدهم اختر تابان ولایت قرآن، سخن فضل تو را کرده حکایت من «میثم» آلوده‌دل بی‌سر و پایم از خویش مرانید که مدّاح شمایم ✍ استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره عشق، سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می‌گیرد سرِ راهِ نگاهم را کدام آغوش بین خویش جا داده است ماهم را؟! که برگردانده امشب سوی دیگر قبله‌گاهم را من امشب حاجی این قبله، این قبله‌نما هستم من امشب بنده‌ی مولای سُرَّ مَنْ رَءا هستم   درون سینه‌ام انگار شور دیگری دارم به لطف ساقی امشب در سبویم کوثری دارم به دستی زلف یار و دست دیگر ساغری دارم شرابی ناب از انگورهای عسکری دارم من امشب عشق را تکرار در تکرار می‌خوانم حسن جانم، حسن جانم، حسن جانم، حسن جانم   وزیده از پگاه شهرِ پیغمبر، نسیمی که رسیده سال‌هایی قبل، همراه شمیمی که تمام شهر را پُر کرد آن فیض عظیمی که خبر داده است باز از جلوه‌ی دست کریمی که همان خُلق و همان خو در جمالش منجلی باشد و مثل آن حسن آرامِ جانِ یک علی باشد   نگاهت چون مسیحایی‌ست که بر مرده‌ها جان است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابری‌ست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟   رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه‌ی آمال، قبرت قبله‌ی امید گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه می‌خواهید دخیل عشق بندید از همان‌جا بر در خورشید اگر که سائل شهر مدینه مجتبی دارد کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد می‌آیی و برای مهدی‌ات دلداده می‌سازی هزاران عاشق در دامِ عشقْ افتاده می‌سازی ز اشکِ دیده‌ی چشم انتظاران جاده می‌سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می‌سازی میان پرده‌ اسرار خدا را بی صدا گفتی برای شیعیانت "افضل الاعمال" را گفتی   تو آن معنای پروازی که بی تو هیچ بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی‌ات آقا ملالی نیست یقیناً در کنار ماست امشب جاش خالی نیست دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقا جان! دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان!  * * اجازه می دهی امشب تو را ابن الرضا گویم؟ صفای مرقد شش گوشه ات را کربلا گویم؟ غریب سامرا! از غربت یک آشنا گویم برایت قصه ی یک مادر و یک کوچه را گویم از آن ابری که زیر ظلمتش پوشاند ماهش را از آن مادر که بین کوچه‌ها گم کرد راهش را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما دیده به راه دلبری مه روئیم با باده‌ی ناب دیده را می‌شوئیم در این شب پُر شکوه با هر تبریک به صاحب الزمان می‌گوئیم @hosenih @dobeity_robaey
📣 زائرین گرامی دوبیتی‌ها و رباعیاتِ آیینی با موضوع ولادت امام حسن عسکری (ع) را، در کانال زیر مشاهده نمایید 👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4 🌱 التماس دعای فرج 🌱
ای حُسن سراپا و سراپا همگی حُسن ای چون پدرانت شده یکجا همگی حُسن چون مادر خود حضرت زهرا همگی حُسن لبریز شود با تو به هر جا همگی حُسن ای حُسن حَسن در حَسن، ای جلوه‌ی سرمد ای حضرت دوم حَسن آلِ محمد ای حُسن خداوند ز روی تو مجسم ای روح کرم، نور کریمان مکرم سرمست سبوی تو لبِ کوثر و زمزم تو کعبه نرفته، شده‌ای کعبه‌ی عالم جبریل گذارد به قدوم تو جبین را تشریف تو داده‌ست شرف خاک زمین را ای سجده پر از شوقِ سلام و صلواتت لبریز شده عالم ما از برکاتت هوش از سر فردوس ربوده نفحاتت حیدر متجلی شده باز از جلواتت ای جان نبی، نور علی، زاده‌ی زهرا جبریل تبرک ببرد خاک رهت را ای نبض دو دنیا به نگاه تو هماهنگ تو آینه در آینه، ماییم چنان سنگ روی لب ما نغمه‌ی نامت شده آهنگ دور از رخ زیبای تو چشمان نظر تنگ ای مِهر تو مُهرِ سند بندگی ما باید که شبیه تو شود زندگی ما تا خاک قدوم تو بُوَد، زر به چه معناست؟ پیش رخ تو، ماه منور به چه معناست؟ باید که دل آورد تو را، سر به چه معناست؟ عالم شده در بند تو، عسکر به چه معناست؟ کوی تو، ملک را همه‌ی عمر مطاف است تو کعبه‌ای و کعبه تو را گرم طواف است تو یازدهم قبله‌ای و سیزدهم ماه باشد متجلی ز رخت جلوه‌ی الله گردیده تو را خیل ملک بنده‌ی درگاه والله تویی در همه عالم بلدِ راه ای کاش که ما علت لبخند تو باشیم در هر دو جهان یاور فرزند تو باشیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو بی اندازه‌ای، محدوده‌ی لطفت مشخص نیست و اسلام بدون تو برای ما مقدس نیست حسن را در جهان تکرار کردن کار هر کس نیست پدر هادی، پسر مهدی، دوعالم را همین بس نیست؟ تو آن دریای زیبایی که ابعاد تو ناپیداست اگر کم گفته‌ایم از تو، یقیناً کاستی از ماست 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پروانه‌زاده‌ایم که با سوختن خوشیم ما کوچ کرده‌ایم ولی با وطن خوشیم ما از طُفیلیِ گِلِ یاریم هرکجا خیمه زدیم اگر، به هوای قرَن خوشیم ایل و تبارِ عشق به یک ریشه می‌رسد آئینه‌ی همیم که با خویشتن خوشیم از هرچه نعمت است به ما بهترش رسید با یک «حسین» عاشق و با دو «حسن» خوشیم عطرِ نجف که می‌وزد آواره می‌شویم تقصیرِ ما که نیست فقط با وطن خوشیم آواره‌ایم  مثلِ اویسِ یمن شدیم شکرِ خدا هلاکِ دو «جانم‌حسن» شدیم تنها زمینِ جلوه‌ی تو، سامرا که نیست عالم پُر است از تو و نورت کجا که نیست گفتیم «جان حسن» به تو، زهرا جواب داد فرقی میان عسکری و مجتبی که نیست در ناکجای عالمی اما خوشیم که... از تار و پودِ ما غمِ عشقت جدا که نیست گفتند تو کریمی و چیزی نخواستیم غیر از خودت که حاجتِ ما جز شما که نیست تا با توأیم، آنچه که دارید مال ماست پیشِ کریم صحبت این حرف‌ها که نیست با دستِ تو بساطِ کرَم جور شد حسن! تنها «گدای سامره» مشهور شد حسن! عاشق شدیم عاشق کشور گشایی‌ات ما را رها نمی‌کند این دلربایی‌ات ای کودک مدینه‌ی زهرا! جهان بساز قربانِ پنجه‌های شگفتِ خدایی‌ات ای یازده حسین و حسن یازده علی در کِسوَت کرامت و بی انتهایی‌ات فصل انار آمده و چیده فاطمه تا تر شود دوباره لبِ مجتبایی‌ات آوردی از حجاز، پِیِ خویش قبله را تا دل بَری به جاذبه‌ی سامرایی‌ات با نورِ تو، تبسم مادر به ما رسید از مهرِ فاطمه، دوبرابر به ما رسید هرچند نیست از من و از ما قلیل‌تر نشنیده‌ایم از تو و ایلت جلیل‌تر آبِ قلیل آمده، دریا شدیم زود تا کامِ ما شد از لبِ این سلسبیل‌، تر پشت درت هرآنکه گدا شد، بزرگ شد دور از تو هرکه سربه‌هوا تر، ذلیل‌تر گنجشک‌های پرسه‌زنِ کوچه‌ات شدیم گشتیم جبرئیل که نه، جبرئیل‌تر این حال عشق چیست؟! که تا گفته‌ام حسن این چشم می‌شود همه شب بی دلیل، تر فیض حدیث توست که عاشق‌ترین شدیم از زائران دربه‌درِ اربعین شدیم کوچانده‌ای قبله‌ی ما را به سامرا باید ندید غیرِ خدا را به سامرا راهی دراز آمده‌ایم از مدینه که بر رُخ کشیم خاک شما را به سامرا طعمِ اجابت تو چشید آنکه پیشِ تو بالا گرفت دستِ دعا را به سامرا تو زائرت حسین و اباالفضل و زینب است ما دیده‌ایم کرببلا را به سامرا سردابت آمدیم، ندیدیم یارِ خود گشتیم در پی‌اش همه‌جا را به سامرا ما را که کُشت زخمِ بلاهای غیبتش ما را سفارشی تو بفرما به حضرتش ما شیعه‌ایم، شیعه اگر امتحان شود آری زمانْ زمانِ امامِ زمان شود فرموده است فاطمه اَلجارُ ثُمَّ دار باید که غزه غُصه‌ی ایرانیان شود اسلام سخت ریشه دوانده به خونِ ما این سرزمین به خونِ جوانان جوان شود رسوا شوند جمع مسلمان فروش‌ها وقتی که پشتِ بی طرفی‌ها عیان شود محکم بایست مسجدالاقصی! که زودِ زود غزه دوباره صاحبِ این آستان شود ای کاخِ ظلمِ سُست‌تر از تارِ عنکبوت چیزی نماده است که طوفان عیان شود صهیون! بمیر، وعده‌ی حق است یک کلام ما می‌رسیم تا که بمیرید، والسلام 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌وزد طُرفه نسیمی که دم روحانی‌ست همه جا جلوه‌ی یار و همه جا نورانی‌ست شب وجد و شب شادی، شب مدحت خوانی‌ست هشتمین روز همایون ربیع الثّانی‌ست از محیط عظمت گوهر زهرا آمد البشاره حسن دیگر زهرا آمد آمد از برج ولایت قمر یازدهم یا ز دریای امامت گهر یازدهم یا ز سینای نبوّت شجر یازدهم حجّت یازدهم دادگر یازدهم خرّم این گلشن توحید و گل یاسمنش می‌برد دل ز همه حُسن حَسن در حسنش کبریا وجه و نبی صورت و حیدر سیرت حَسنی حُسن و حسینی دم و زهرا عصمت یازده ماه به یک آینه در یک صورت عجبا یک پسر و این‌همه مجد و عظمت خاکیان مژده که امروز درخشید به خاک گوهر ده یم نور و یم یک گوهر پاک این پسر کیست که پیر خردش خاک در است به خدا از همه خوبانِ جهان، خوب‌تر است این پسر آینه‌ی طلعت خیر البشر است بشنوید این پدر حجّت ثانی عشر است صلوات همه بر ماه جمال پدرش پدر و مادر من باد فدای پسرش عسکر او ملک و حوری و جنّ و بشرند پرتوی از رخ او اختر و شمس و قمرند خلق عالم به گدایّی درش مفتخرند همه خوبان جهان منتَظِر منتَظَرند منتَظَر کیست همان حجّت ثانی عشر است یوسف فاطمه مهدی خلف این پسر است این پسر، والی شهر قَدَر و مُلک قضاست این پسر، عیسیِ جان با نَفَس روح فزاست این پسر شافع و فریادرس روز جزاست این گل باغ علیّ بن جواد بن رضاست روی حق، حُسن نبی، بازوی حیدر دارد آنچه خوبان همه دارند، فزونتر دارد اهل معنی ولی ذوالمننش می‌خوانند اختران جمله مه انجمنش می‌خوانند عارفان واقف سّر و علنش می‌خوانند پای تا سر همه حُسن و حَسنش می‌خوانند سرو قد، ماه جبین، گلرخ و شیرین دهن است حسن است این، حسن است این، حسن است این، حسن است دیده را فیض ملاقات حق از دیدارش مهر افتاده به خاک قدم زوّارش همه دم ذکر خدا بر لب گوهر بارش همه جا سامره با یاد گلِ رخسارش مُلک پهناور هستی به قدومش گلشن دیدۀ حضرت هادی به جمالش روشن ای دل اهل ولا زائر سامرّایت کعبۀ خلق جهان روی جهان آرایت حَسن و حُسن ز پا تا سر و سر تا پایت فرش از بال ملائک حرم زیبایت ای همه خلق جهان سائل لطف و کرمت شود آیا که برم سجده به خاک حرمت؟ کیستی تو پسر فاطمۀ زهرایی نبوی خُلق و علی خوی و حسن سیمایی جلوه‌ی سیزدهم، یازدهم مولایی حسن عسکری و گوهر ده دریایی مکتبت بندگی و دوستی و هم عهدی‌ست پدرت هادی و فرزند عزیزت مهدی‌ست من کی‌ام بنده‌ی آلودۀ دربار توأم گنهم کرده گرفتار و گرفتار توأم با دو دست تهی خویش، خریدار توأم چه کنم تو گل من هستی و من خار توأم دوست دارم که به جز دوست خطابم نکنی بپذیریّ و بخوانیّ و جوابم نکنی نگهی بر من و بر دیده‌ی گریانم کن نظری بر دل و بر حال پریشانم کن غرق عصیانم، غرق یم غفرانم کن بلکه با خاک درت پاک ز عصیانم کن هر که‌ام، هر چه بدم، «میثم» این درگاهم ذاکرم ذاکر اولاد رسول اللّهم ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
226K
بند 1⃣ هر قدم زائرت، سوی بهشت خداست هر نفس خادمت، در حرم، کیمیاست ما را قیامت شفاعت نما ای دست تو مستجاب الدعا قال علی بن موسی الرضا مَنْ زارَ فاطمه، فله الجَنَّه (٢) بند 2⃣ جلوه‌گه اهل بیت، شد حرم با صفات سینه‌زنان معتکف، بین صحن و سرات قم شد حرم از حضور شما قم معتبر شد به نور شما قال علی بن موسی الرضا مَنْ زارَ فاطمه، فله الجَنَّه (٢) بند 3⃣ زینب ثانی تویی، عمه‌ی صاحب زمان شکر خدا که نشد، قامتت چون کمان معنا شده با شما روضه‌ها دارد حرم جلوه‌ی کربلا قال علی بن موسی الرضا مَنْ زارَ فاطمه، فله الجَنَّه (٢) شاعر: نغمه پرداز: 📝 | عضو شوید https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب بود..، نور عرش خداوند دیده شد فریاد ابرهای بهاری شنیده شد باران به سمت پهنه‌ی ساحل کشیده شد در جزر و مَدِّ عاطفه، عشق آفریده شد امواجِ حاجتیم که غرقِ تلاطمیم دلدادگان حضرت معصومه‌ی قُمیم بالاترین عروج قنوتِ دعا! سلام پنهان‌ترین تشرف جبریل‌ها! سلام شوق توسلات سحرگاه‌ِ ما! سلام ای قبله‌ی قیامِ امامِ رضا! سلام ما حاجیان کعبه‌ی خواهر_برادریم سجده‌گذار تُربت موسَی‌بن‌جعفریم غم در شکوه شادی آئینه‌ها گُم است رزق شراب مستیِ ما پای این خُم است میلِ کبوترانگیِ ما به گندم است زیباترین مسافرتم، مشهد و قم است این سعیِ پُر صفایِ گدا را زیاد کن جان رضا زیارت ما را زیاد کن فوّاره‌های صحن تو حظِّ وضوی ما مِهرت همیشه آمده در جستجوی‌ ما ای کاش یاکریم حرم بود..، قوی ما «بانو» نگو..، بگو همه‌ی آبروی ما نامت، حجاب روی سر دخترِ من است ذکر رضا رضا شرفِ کشور من است تا طفلِ مکتب تو به عالِم شبیه شد دست هزار عِلم، دخیل ضریح شد مشق پُر اشتباه شب ما، صحیح شد هر مرجعی کنار تو نُطقش فصیح شد حوزه، نشانه‌ی هنر سروری توست فخرِ طباطباییِ ما..، نوکری توست از شوق وصلِ چشمه‌ی تو، جو شدن خوش است مثل گلاب، در حرم‌ات بو شدن خوش است در دست خادمان تو، جارو شدن خوش است در صحن آب و آینه، آهو شدن خوش است آهو نشد..، نشد..، تو بیا وُ ثواب کن من را کبوتر حرم‌ات انتخاب کن از برکت حضور تو دنیا ادامه داشت امروز رفت و فرصت فردا ادامه داشت در هیبت تو جلوه‌ی زهرا ادامه داشت این "اشفعی لنا"ی لب ما ادامه داشت... ...تا در زمان حادثه‌ها مادری کنی در حشر با شفاعت خود، محشری کنی * * کم کم شروع واقعه‌ی اشک و آه شد تب کردی و کرانه ی گیتی تباه شد روز عَجم زمان غروبت..، سیاه شد قم نه..، بگو تمام جهان بی پناه شد سَم گرچه نای پَر زدنت را نشانده است امّا وقار ساحت تو حفظ مانده است بالت نسوخت و پَر تو لطمه‌ای ندید در قم حریم معجر تو لطمه‌ای ندید در طوس، شأن دلبر تو لطمه‌ای ندید موی سر برادر تو لطمه‌ای ندید وای از دَمی که خواهری از تَل نگاه کرد یک مست..، نیزه واردِ حلقوم شاه کرد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر گدای خانه‌اش، معصومه عصمت می‌دهد دستِ زائرهای خود، برگ شفاعت می‌دهد برکسی که خاک شد، تأثیرِ تربت می‌دهد قولِ دیدارِ رضا را در قیامت می‌دهد مثل سلطان، گنبدِ این شاه‌بانو با صفاست زائرِ معصومه در قم، زائر قبرِ رضاست سفره‌ای مثل عموجانش حسن انداخته حضرت رب الکرم اورا کریمه ساخته هرکه بی حاجت به کویش پا گذارد، باخته... ... شک ندارم اصلاً او معصومه را نشناخته مثل زهرا مادرش احسان او بی انتهاست دختر باب الحوائج، دیده بر راه گداست مثل زینب مو به مو تفسیر قرآن می‌کند با تکان چادرش کافر مسلمان می‌کند دست او باز است و زینب‌وار، احسان می‌کند خواهر سلطانِ عالم، کارِ سلطان می‌کند از کلام حضرت صادق چنین معلوم شد زائرِ او زائرِ هر چارده معصوم شد رشته‌های معجر او دست‌بافِ فاطمه است هرکه دورش گشته بی شک در طواف فاطمه است در عفافِ زندگیِ او، عفافِ فاطمه است عشق او تفسیر ِ عین و شین و قاف فاطمه است هیچ مردی با چنین اعجوبه‌ای هم تا نشد عاقبت هم همسری در رتبه‌اش پیدا نشد سال‌های سال در چشم انتظاری سوخته در فراق روی بابا دیده بر در دوخته اسم زندان در دل او شعله‌ها افروخته گریه‌های بی صدا را از کسی آموخته خانهٔ موسی بن جعفر بیت الاحزانش شده گریه در ده سالگی روزی چشمانش شده در یتیمی احترامش را نگه می‌داشتند دور تا دورش برادرها اقامت داشتند بی اجازه پا کنار خانه‌اش نگذاشتند جای هیزم شاخه گل در پشت در بگذاشتند داغ بابا دید اما داغی مسمار نه کوچه‌های تنگ دید اما در و دیوار نه فاطمه بود و مدینه قامتش را تا نکرد بی حیایی با لگد در را به سویش وا نکرد با کف پا روی چادر، قاتلی امضا نکرد گوشوارش را کسی در کوچه‌ها پیدا نکرد مادرش زهرا ولی در زیر یک «در» گیر کرد سینه‌ی زخمی، سه ماهه مادرش را پیر کرد بعد بابا با رضاجان بیشتر مأنوس شد ساحل چشمان او دلبند ِ اقیانوس شد غربت آن‌دم در تمام ِ هستی‌اش ملموس شد که رضایش از مدینه رهسپار طوس شد شد مدینه بی رضا، یک‌سال مانند قفس گریه می‌کرد و صدا می‌زد رضا را هرنفس نامه‌ای از یار آمد، بال‌هایش باز شد موسم ناقه سواری‌های او آغاز شد تا به شهر ساوه بغض دشمنان ابراز شد بال و پرهای کبوترها شکارِ باز شد صحنه‌ای از کربلا با دیدهٔ تر دیده است در دیار بی کسی، داغ برادر دیده است سوی قم او داغدار آمد ولی با احترام کوچه واکردند مردم در میان ازدحام می‌رسید از هر طرف تنها صدای السلام شد گریز روضه‌ام یک جمله «ای لعنت به شام» چه بلایی بر سر ناموس حق آورده‌اند عمه‌ی سادات را خیلی مُعَطّل کرده‌اند... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
... نشنیده‌اند از لب او جز رضا رضا دارد تپش تپش دل او یک صدا... رضا طوری دل کریمه گره خورده با رضا وابسته‌اش شده‌ست دراین سال‌ها رضا خواهر نگو، که دار و ندار برادر است آمد به قم رسید، گلستان درست کرد چادر تکاند، رحمت باران درست کرد چه جنتی میان بیابان درست کرد نوکر برای حضرت سلطان درست کرد بختش بلند هرکه براین خانه نوکر است جاده به جاده پشت سر یار، راه رفت بیمار بود با تن تب‌دار، راه رفت شکر خدا که دور ز اشرار راه رفت در یک مسیر راحت و هموار راه رفت این شأن واقعی نوامیس حیدر است پادرد می‌کشید ولی خون‌ْجگر نبود با مست‌های بی سرو پا همسفر نبود آزرده از شلوغی بین گذر نبود یعنی اسیر طعنه‌ی صدها نفر نبود حالا گریز روضه به یک جای دیگر است آنجا که آفتاب بدون حجاب بود رنگ کبود بر رخ زن‌ها نقاب بود پایین نیزه زیر کتک‌ها رباب بود درآن میانه صحبت بزم شراب بود بازین چه شورش است که هر دیده‌ای تر است... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیشتر آن چه که در فرقه ی ما مرسوم است سائلی کردنِ از فاطمه‌ی معصومه است دختر بابِ حوائج‌ شدنش حکمت داشت چون کریمه شد و بر باب کرم موسوم است چه مقامی است که معصوم "فداها..." گوید؟! شأن او شأن امام است که نامعلوم است چهارده نور به دل دارم و این بانو هم خواهر حضرت خورشید در این منظومه است نام زوار حریمش که بهشتی شده‌اند در میان صُحُف مادر او مرقوم است هر کسی عرض ارادت به مقامش نکند از عنایات غریب الغربا محروم است روز محشر به محبش برسد دار نعیم سهم هر کس نشود نوکر او، زقوم است حرمش جلوه به فردوس برین خواهد داد جنتِ بی حرمش باغچه‌ای موهوم است سال‌ها دوری بابا و برادر دیدن... گوشه‌ای از غم و دردِ دل این مظلومه است * * در غریبی زیادش فقط این نکته بس است شیعیانش نشنیدند که او مسموم است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
... ریحانه‌ی موساست! تجلی به زمین کرد پس اهل زمین را همگی عرش‌نشین کرد خود را بغل معدن فیروزه نگین کرد چشمان پدر را چقدر فاطمه‌بین کرد بانی شده این فاطمه معراج پدر را جبرییل به پابوسی او ریخته پر را در بین کریمان شده مشهور کریمه! زهراست چه نزدیک و چه از دور کریمه سجاده‌نشین در وسط طور کریمه یا فاطر و یا فاطمه یا نور کریمه این آرزوی ماست سلیمان شده باشیم با چادر تو، تازه مسلمان شده باشیم ارثیه‌ی زهراست که پای تو ورم داشت محراب به یک جلوه‌ی تو قامت خم داشت با بودنت این قوم چه می‌خواست؟ چه کم داشت؟ احساس عجیبی به شما قوم عجم داشت در پای شما مردن ما عین حیات است صحن تو برابر به تمام عتبات است از آینه بندان حرم نور به ما خورد در صحن تو بی بی سر ما خوب هوا خورد در قم به مشام دل ما بوی رضا خورد هرکس گذرش خورد به این میکده جا خورد دیدند همه مرقد تو مرقد زهراست بی بی به خدا گنبد تو، گنبد زهراست نومید رسیدیم که امید بگیریم هر نیمه شب از ماه تو خورشید بگیریم خوب‌است به امضای تو تأیید بگیریم یعنی که ازین خانه روادید بگیریم بیمارترینیم شفا را بده بی بی پس تذکره‌ی کرببلا را بده بی بی در کشور شیعه سفرت امن و امان بود هر کوچه زمانِ گذرت، امن و امان بود بر روی شتر دور و برت، امن و امان بود افتاد به هرجا نظرت، امن و امان بود چشمان کسی خیره به محمل نشد اصلاً سدِّ گذرت جمع اراذل نشد اصلاً جز گل به سرت از روی بامی نرسیده‌است بر محمل تو چشم عوامی نرسیده‌است پایت طرف بزم حرامی نرسیده‌است راه تو به دروازه‌ی شامی نرسیده‌است شلاق سراغ تن تو هیچ نیامد آتش طرف دامن تو هیچ نیامد اما به سر عمه به جز زخم ندیدند قدیسه ما را سر بازار کشیدند با هلهله و خنده از او خطبه شنیدند بند دل او را ته گودال بریدند قداره‌کشی آمد و سر زیر عبا رفت برنیزه‌ی اولاد زنا، نورِ خدا رفت... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز هم می‌شوم كبوترتان زير اين گنبد منورتان من نمک‌گير سفره‌ات شده‌ام دست خالی نرفتم از درتان مادر من كنيزتان بوده پدرم نيز بوده نوكرتان جای كرب و بلا و طوس و نجف شده‌ام خاک‌بوس محضرتان ما عجم‌ها چقدر خوشبختيم شده ايران مسير آخرتان اشک‌هايم دخيل می‌بندند به ضريح فرشته‌پرورتان از ضريح تو ياس می‌ريزد مثل چادرنماز مادرتان چقدر از مدينه دور شدی پای دل‌تنگی برادرتان خسته از راه دور آمده‌ای خسته‌ای از فراق دلبرتان مثل مادر خميده‌ای اما نگرفته به ميخ در پرتان محملت پرده داشت شكر خدا سايبان بوده بر روی سرتان گرچه شد حمله بر عشيره‌ی تو شكر، غارت نگشت زيورتان در ميان هجوم دست نخورد دست نامحرمی به معجرتان شد خزان گرچه نو بهار شما كم نشد لحظه‌ای از وقار شما غُصه‌ی از همه بريدن تو غم روی رضا نديدن تو گرچه آواره گشته‌ای خانم گرچه غم دارم از خميدن تو ناقه‌ات بين ازدحام نرفت بی‌خطر بود اين پريدن تو چادرت زير چكمه گير نكرد لحظه‌ی تلخ پركشيدن تو بی‌برادر ميان كوچه نديد پشت مركب كسی دويدن تو ثبت شد در جريده‌ی تاريخ قصه‌های به قم رسيدن تو آمدی شهر قم گلستان شد پيش پايت زمين گل افشان شد شهر قم بر تو احترام گذاشت پيش رويت فقط سلام گذاشت پير قم با بزرگ مردم قم سر به پای تو چون غلام گذاشت بهر تو قم گذاشت سنگ تمام كِی دگر سنگ روی بام گذاشت كي به قم دختر ولی خدا پای در مجلس عوام گذاشت بهترين جای قم سرايت بود كِی ميان خرابه جايت بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاشقی، نقطه‌ی پایانی درماندگی است عاطفه، مزّه‌ی شیرینیِ سرزندگی است عشق در مکتبِ توحیدی ما، بندگی است فِیضِ دارندگی اصلاً به برازندگی است "اشک" دارایی ما بوده که سرچشمه شدیم از طفولیّت‌مان خادم معصومه شدیم آفتابی است که در ظلمت شب گُم نشود رودِ نوری است که درگیر تلاطم نشود باغِ سبزی است که در ذهن تجسم نشود هیچ جایی حرم فاطمه‌ی قم نشود... "السّلام ای حرمت شرح پریشانی ما" السلام ای نَفَسِ شاه خراسانی ما چهره‌ی زشت زمین با قدمت زیبا شد جسم بی جان تمامیِّ جهان احیا شد سند فخر عجم تا به ابد امضا شد تربت شهر تو تسبیح بهشتی‌ها شد آن زمینی که شده لانه‌ی جبریل، "قُم" است شوره‌زاری که به دریا شده تبدیل، "قُم" است گنبد زرد تو خورشید فلک گسترمان آسمانِ حرم‌ات آرزوی آخرمان کاش دستی بکشی بر روی بال و پرمان سایه‌ی مادری‌ات کم نشود از سرمان دومین شافعه‌ی محشر ما هستی تو مثل زهرا به‌خدا مادر ما هستی تو آه ای شادیِ در حالِ عبور بابا خنده‌ات مایه‌ی لبخندِ سرور بابا بانیِ دردِدل وادی طور بابا به خداوند تویی سنگ صبور بابا "به فداکِ..." مگر از آن لبِ تر می‌اُفتاد! هر زمان نامه‌ی تو دست پدر می‌اُفتاد انبیا شیفته‌ی مبحث خاصَ‌‌ات..، بانو جان ‌فدایِ دلِ توحیدشناس‌‌ات بانو می‌شود با چه کسی کرد قیاس‌ات بانو؟! مریم و آسیه شاگرد کلاس‌ات بانو نمی از قطره‌ی علم تو خودش یک دریاست حوزه‌ی علمیه از برکت تو پابرجاست جای جای حرم‌‌ات جنّت رضوانی‌هاست گوشه‌ی صحن تو خلوتگهِ بارانی‌هاست عبد کوی تو شدن، اوج مسلمانی‌هاست دامنت منشاء رزق همه ایرانی‌هاست تشنگان را به لب جوی طهورا بفرست "چادرت را بتکان، روزی ما را بِفِرست" بَرَکات تو به جانِ عَجَمت می‌چَسبد ای کریمه! چقدر اشک غمت می‌چسبد گریه کردن سر خوانِ کرمت می‌چسبد "یا رضاااا "داد زدن..، در حَرَمَت می‌چسبد زائرت از همه دلگیر شده..، رحمی کن به‌خدا مشهد من دیر شده..، رحمی کن کاش در حین قنوت سحرت یاد شوم منِ آلوده‌ی دلباخته هم شاد شوم چه هراسی است، اگر طعمه‌ی صیّاد شوم مطمئنَّم که به دستان تو آزاد شوم چون برادر..، به تو هم آمده خوش‌خو باشی به گمانم که تو هم ضامن آهو باشی! خاک ایران شرف عرش مُعلّی دارد چون دو طوبای بهشتیِ خدا را دارد مشهدش"حیدر" و قم "حضرت زهرا" دارد روی دیده قدم آل نبی جا دارد شُکر..، این خاک دلِ پاکِ ولی را نشکست شهر قُم حُرمَتِ ناموس علی را نشکست * * بی حیایی وسط کوچه ندیده است کسی ضربه‌ی سیلی مُهلک نچشیده است کسی معجر دخترکی را نکشیده است کسی لاله‌ی گوش! به قرآن ندریده است کسی آه ای عمه‌ی سادات! چه دیدی در شام آه ای زینب کبری! چه کشیدی در شام ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از جگر سوختگان آهِ شرربار ببین خیز از طوس و بیا حال مرا زار ببین کاش می‌شد که دل سیر تماشات کنم یار گمگشته! تو برگردی و پیدات کنم چقدَر کوه و کمر را پی تو آمده‌ام به تمنای رُخت ناله‌ی هجران زده‌ام چندماه است که آوارگی اقبال من است چادر خاکی من شاهد احوال من است منِ معصومه کجا رنج بیابان گردی؟! کاش یک‌بار به این خسته نظر می‌کردی خبری باد صبا از تو نیاورد آخر دست تقدیر مرا راهی قم کرد آخر پیِ تکریمِ منِ پرده نشینِ بدحال سربه زیر آمده بودند همه استقبال سر هر کوچه که رفتیم سلامم کردند مثل پروانه همه دور و برم می‌گردند دور بودم همه جا از نظر بیگانه خانه‌ام خانه‌ی نور است؛ نه یک ویرانه گریه کردیم ولی حین مناجات فقط کوچه رفتیم ولی کوچه‌ی سادات فقط کاش بودی که ببینی چقدر تب کردم من در این شهر فقط گریه به زینب کردم کاش می‌شد بنویسند دروغ است دروغ... رفتن عمه‌ی ما بر سر بازار شلوغ چه کسی داشت گمان از سر ایوان بلند... عده ای بی سر و پا سنگ به زینب بزنند! فکر کن‌ دور نوامیس خدا معرکه بود فکر کن چادر ناموس خدا دست که بود؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺳﻼ‌ﻣﯽ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﺍﺯﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ جان بی تو به لب آمده، ﺍﯼ ﭘﺎﺭﻩ‌ی ﺟﺎﻧﻢ دلگیرم ازین شهر و روا نیست بمانم ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﯾﻌﻘﻮﺏ ﺍﮔﺮ ﺟﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺭﺿﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ... ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﭘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺳﻔﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ، ﺑﻪ ﻗﻢ ﻫﻢ ﻧﻈﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﻤﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻢ ﯾﮏ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻣﺤﺮﻡ به‌خدا ﻫﺴﺖ ﺳﭙﺎﻫﻢ! ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩّﻩﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﺮﺳﺪ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺗﺎ ﻃﻮﺱ، ﻏﻢ ﻣﺎﺳﺖ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ ﻋﺮﺍﻕ ﻋﺠﻢ ﻣﺎﺳﺖ ﺣﺎﻻ‌ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﭘﺪﺭﻡ، ﻗﻢ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺳﺖ... حاشا ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﺩﻟﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﻡ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺮﺳﻢ ﯾﺎﮐﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﺳﯿﺮﻡ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﺮﻩ‌ﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻫﻖ ﻫﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﺑﺮ ﺣﺎﺷﯿﻪ‌ﯼ ﺑﺮﮒ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ... ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ‌ﯼ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻗﻢ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﺭﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﻤﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻣﻌﺼﻮﻣﻪﯼ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ نامحرم اگر هست در این کوچه غمی نیست اینجا زدن فاطمه‌ها حرف کمی نیست ﺑﯿﻦ ﻧﻈﺮ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﺍﺛﺮ ﻫﻠﻬﻠﻪ ﺑﺎ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ از مردم نامرد دراینجا اثری نیست در شهر قم از ضربه‌ی سیلی خبری نیست... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای آسمونِ بی ستاره خون گریه‌کن توو این شبِ تار شال عزاس روو دوش گنبد امام رضا شده عزادار بارونی میشه همه چشما با ذکر یا فاطمه امشب توو آسمونا داره وعده فاطمه با فاطمه امشب داره بازم یه داغ کهنه میون سینه‌ها می‌شینه باز فاطمه رفت و علی موند گرفته قم بوی مدینه از سر این زمین زیادن فاطمه‌های آسمونی ریحانه‌ها همیشه انگار رسمِ برن توی جوونی شکر خدا مهمون نوازی خاصیت کشورمونه فاطمه‌ی موسی بن جعفر غسل و کفن نشد شبونه قم خیلی داره فرق با شام قم عاشق ابوترابه حضرت معصومه نشد دفن_ شکر خدا کنج خرابه برای قم خیلی مهمه رضایت زهرای اطهر نمی‌زنن نمک به زخمِ خواهرِ دلتنگِ برادر برعکس شامِ روسیا، قم تا روز محشر رو سفیده اینجا کسی جواب سلام و اصلاً با کعب نی نمی‌ده... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سال‌ها منتظر روی برادر بودم روی قبرم بنویسید جدایی سخت است این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم سال‌ها می‌شود از پیرهنش بی خبرم روی قبرم بنویسید ندیده رفتم با تن خسته و با قد خمیده رفتم بنویسید همه دور و برم ریخته‌اند چقدر دسته‌ی گل روی سرم ریخته‌اند چقدر مردم این شهر ولایی خوبند که سرم را نشکستند، خدایی خوبند بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت معجرم روی سرم بود و به جایی نگرفت ...من کجا، شام کجا، زینب بی یار کجا؟ من کجا، بام کجا، کوچه و بازار کجا؟ بنویسید که عشّاق همه مال هم‌اند هر کجا نیز که باشند به دنبال هم‌اند گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید... روی قبرش بنویسید برادر بوده سال‌ها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید کفن بود، خدایا شکرت هر چه هم بود، بدن بود، خدایا شکرت یار هم آن قَدَری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود او کجا، نیزه کجا، گودی گودال کجا؟ او کجا، نعل کجا، پیکر پامال کجا؟ * * بنویسید سری بر سر نی جا می‌کرد خواهری از جلوی خیمه تماشا می‌کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حرم حضرت معصومه (س)، نائب‌الزیاره همه زائرین محترم حسینیه هستیم.
چنان پوشیده در نور است آن تندیس زیبایی که باشد یک به یک شایسته‌ی القاب زهرایی سِواد معجرش آموخت بر شب، پرده‌داری را غبار مرکبش شد توتیای چشم بینایی نخوانده نامه را، پاسخ بگوید دختر موسی به حیرت مانده ابناء بشر از این توانایی چو بیند حضرت کاظم جواب نامه را گوید: پدر قربان او گردد از این اِشراف و دانایی بپرس از حضرت موسی بن جعفر این کرامت را مگر علم لدنّی گفته او را جای لالایی؟ شفاعت می‌کند از شیعیان در عرصه‌ی محشر تصوّر کن چقدر آن روز می‌گردد تماشایی دمی که دید در غربت گرفتار است مولایش عَلَم بر دوش شد در یاری مولا به تنهایی کنیزِ شوکتِ شاهانه‌ی او مادرِ گیتی غلامِ همتِ مردانه‌ی او بود آقایی * * مسیر راه از فیض شما شد جاده‌ی رحمت به هر جایی که رفتی سبز شد باغ شکیبایی حضور با شکوهت آبروی اهل ایران شد حیا و غیرت ما ثبت شد در چرخ مینایی قسم بر زینب کبری که در این کشور مولا ز فرزندان زهرا می‌شود با گل پذیرایی تویی آن زن که بعد از حضرت صدیقه و زینب خدا شایسته‌اش دیده برای حکم‌فرمایی غبار قبرت از علم لَدُن پُر بوده تا رفته فقاهت از سر کویت به سر حدِّ شکوفایی به دریای علومت دیده‌ام جمع فقیهان را چنان غواص‌ها در حال اقیانوس‌پیمایی بزرگانی چنان بهجت اگر صاحب نفس بودند ز انفاس شما آموختند اعجاز عیسایی به پیشت مجتهد با علم و عارف با عمل آید حساب عاشقان پاک است از این وسواس مبنایی دلم با آرزوی "اشفعی لی" می‌شود آرام که من را جز تولا و تبری نیست دارایی گنه‌کارم من و ای عصمت حق! پرده‌پوشی کن پناه آورده‌ام در سایه‌ات از بیم رسوایی... ✍حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e