#امام_حسین_ع_مناجات_ماه_رمضان؛ #ماه_مبارک_رمضان
آغاز میکنم سخنم را به "یا حسین"
در میزنم به خانهی معبود با حسین
کاری به خاطر رمضانم نکردهام
اما گرفت دست تهیِ مرا حسین
مثل همیشه آبرویش را وسط گذاشت
شد باعث رفاقت ما با خدا، حسین
در قتلگاه یک یک مارا صدا زده
ما را خرید زیر همان نیزهها حسین
ما روزهدارها همه یاد لب توئیم
ای تشنهلبتر از همهی تشنهها حسین
آخر مرا برای خودش میخرد شبی
من میشوم مسافر کرب و بلا حسين
✍ #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #شب_نهم
#ماه_مبارک_رمضان
#حضرت_عباس_ع_شهادت
دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم
نمانده باطنی اصلاً به ظاهر دینم
نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم
هنوز جاهلم و بندهی شیاطینم
گناه کردم و از رو نرفتم و حالا
مرا زمین زده این کولهبار سنگینم
قساوت دل آلودهام سبب شده است
امام عصر خودم را اگر نمیبینم
همیشه بر در این خانه محترم بودم
منی که مستحق ناسزا و نفرینم
خودم اگر چه خودم را دگر نمیبخشم
ولی به رحمت پروردگار خوش بینم
درست نیست بیایم به خانه، میدانم
اجازه هست کمی پشتِ خانه بنشینم؟
اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را
خوشم به لطف علی در صف مُحبینم
شنیدهام که علی همدم فقیران بود
در آرزوی علی سالهاست مسکینم
خدا کند که بیاید کنار من باشد
خدا کند که بیاید زمان تلقینم
**
مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست
که اشک روضهی عباس هست تسکینم
شکستهای کمرم را بلند شو برویم
سکینه را چه کنم من شهید خونینم؟
هزار شکر که ام البنین نمیبیند
چقدر غنچهی تیر از تن تو میچینم
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان؛ #سال_جدید
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
میشود لطف خدا عائد مهمان خدا
سفره را پهن کنید آمده مهمان خدا
جمع کن دستِ تهی، کوه طلا از روی خاک
چونکه یکدست شدند اینهمه آلوده و پاک
باز تحویل گرفتند مرا مثلِ قدیم
راه دادند مرا درنزده پیش کریم
دوری از خانهی او آتش جانم شده بود
یازده ماه نبودم، نگرانم شده بود
قیمتیتر شده عبدی که خریدار نداشت
به گنهکاری من هیچکسی کار نداشت
دو بهار آمد و غم از دل ما کاسته شد
گُل اگر بود، به این سبزه هم آراسته شد
هرچه را شَر شده خیرالعملش کرده "علی"
اول سال، گدا را بغلش کرده "علی"
دیده بوسیِ پدر، عیدی فرزند بد است
برکتِ سال جدیدم، دَمِ "حیدر مدد" است
رُطب سفرهام از نخل غم #پنج_تن است
دم افطار، لبم تشنهی ذکرِ "حَسَن" است
بعد هر ذکر "حَسَن"، ذکر تو زیباست "حسین"
گریهی اولِ سالِ همهی ماست "حسین"
**
السلام ای سَرِ صدچاکِ مصیبت دیده
ای که بر گریهی تو شمر و سنان خندیده
تشنه بودی و فقط نیزه به خوردت دادند
ریخته خونِ رگت روی لبِ خشکیده
پیش مادر چه کسی موی تو را تابانده
ماه، از پشت سرت روی زمین تابیده
مرو ای سر، طرف دیر و کلیسا و تنور
روی نیزه منشین، دختر تو ترسیده
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
#امام_رضا_ع_شهادت
چشم تار من اگر تر شد نگاهم میکنی
التفاتی به دل و روی سیاهم میکنی
سر اگر بر سجده بردم سر به راهم میکنی
عاقبت لطفی به سیل اشک و آهم میکنی
راضی ام حتی اگر گاهی بلایم میدهی
در جوار قرب خود یک روز جایم میدهی
از حضور رحمتت یک لحظه هم دورم مکن
من گدای یک نگاهم لطف کن کورم مکن
ظلمتم ، میدانم اما دور از نورم مکن
با چنین وضعی که دارم راهی گورم مکن
بی پناهی را پناهی مرحمت کن ای خدا
گاه گاهی هم نگاهی مرحمت کن ای خدا
من خودم میدانم از تو سهم من لبخند نیست
من نمیارزم به هیچ و بحث چون و چند نیست
حال من خوب آنچنان که خلق میگویند نیست
دستگیری کن که دست من به جایی بند نیست
من که هستم ای خدا: جانی که بر لب آمدم
من به امید امام هشتم امشب آمدم
هر کسی از هرکجا درمانده اینجا آمده
اشکهایش قطره قطره سوی دریا آمده
با هزار امید به پابوس آقا آمده
دست من هم بین این زُوّار بالا آمده
حضرت همسایه لطفت بر سرم همواره هست
تا تو هستی مطمئنم شاهراه چاره هست
من بمیرم که عبا را روی سر انداختی
چند ساعت با همان سم سوختی و ساختی
از کمال جور مامون رنگ از رخ باختی
لحظه ی آخر به داغ دیگری پرداختی
اشک غم بر خاک، یاد کربلا میریختی
اشک بر زخم تن خون خدا میریختی
✍ #محمدعلی_بقایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا #ماه_مبارک_رمضان
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
نشستهایم که از آتشت امان برسد
برات جنت و فردوس، دستمان برسد
هزار مرتبه شکر از محبتت، مگذار
دوباره زخم دل ما به استخوان برسد
گذشت ماه تو از نیمه، کاش بعد سحر
خبر ز یوسف زهرا دمِ اذان برسد
نگاه رحمت تو مستمر شد و نگذاشت
به هیچ بنده وَلو بد، کمی زیان برسد
اجازه داد کرامات سفرههای دعا
ثواب توبهی ما هم به دیگران برسد
فقط بناست ببخشی تو، خاطرم جمع است
نخواستی تو که سختی به میهمان برسد
حَسَن به اذن خودت سُفرهدارمان شده پس
به مردم از قِبَل او بناست نان برسد
فدای تشنگی کام آن کریمی که
نمیخورد قدحی تا به تشنگان برسد
نشستهایم که در وا کند به روی همه
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
**
نشستهاند به پایش هزار تیرانداز
مصیبتیست اگر تیر بر کمان برسد
نمیگذارد از این تن، از این کفن چیزی
همین که لشگری از راه، ناگهان برسد
پس از حوادث تشت و جگر خدا نکند
ز راه، زینب کبری دوان دوان برسد
جراحت تن و تابوتِ غرقِ خون نگذاشت
که وقتِ روضه به قبر و به سایبان برسد
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
معصیت، زابراه کرده مرا
پیش تو روسیاه کرده مرا
آخرش نفس، کار دستم داد
اینچنین بی پناه کرده مرا
همچون آتش، میان مخزن کاه
ناسپاسی، تباه کرده مرا
حسرتِ غفلت از قیامت و قبر
پُر از اندوه و آه کرده مرا
تا که خواندی مرا، به خود گفتم:
باز مادر نگاه کرده مرا
فاطمه با دعای خیر خودش
عاری از هر گناه کرده مرا
میزبانیِ خوبت این شبها
بندِ این خیمهگاه کرده مرا
سربلندم که نور نام علی
خارج از قعر چاه کرده مرا
به مناجات هر شبش سوگند
نجفش سر به راه کرده مرا
آرزوی وصال صحن حسین
مستِ آن بارگاه کرده مرا
عطش روزهام به وقت غروب
متوسل به شاه کرده مرا
**
خواهرش گفت: دست و پا زدنت
زار و بی تکیه گاه کرده مرا
قاتلِ مستِ تو، به ضرب لگد...
خارج از قتلگاه کرده مرا
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #نیمه_دوم #ماه_مبارک_رمضان؛ #حضرت_زینب_س_اسارت
نیمی از فرصت تقریب به دلدار گذشت
چشم بر هم زدم و این همه اسحار گذشت
شب به شب آمدن و ناله زدن بر در دوست
چون نسیم سحری آمد و ناچار گذشت
گر چه کالای من غمزده بازار نداشت
کسب و کارم همه با لطف خریدار گذشت
چه خداوند رحیمیست که با قطرهای اشک
از سر معصیت بی حد و بسیار گذشت
گذر هر نَفَسْآلوده به این دِیر افتاد
شامل عفو خدا گشت و سبکبار گذشت
زودتر باید از این مائده کامی ببریم
نیمی از سفرهی مهمانی غفار گذشت
نیمی از ماه گذشت و مه من جلوه نکرد
چه کنم نیمهای از فُرجهی دیدار گذشت
نیمهای رفت ولی نیم دگر در پیش است
ای خوش آن کس که از این ماه، سزاوار گذشت
**
هر شب اینجا دل من مضطربِ بانوییست
محملش از وسطِ کوچه و بازار گذشت
سنگ میآمد و بر روی برادر میخورد
خواهر غمزده با دیدهی خونبار گذشت
پیش چشمان پدر، دخترکش سیلی خورد
عمر کوتاهِ گُلش در غم و آزار گذشت
✍ #مصطفی_هاشمی_نسب
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #نیمه_دوم #ماه_مبارک_رمضان؛ #امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
بار معصیت به دوشم بار شد
صفحهی قلبم سیاه و تار شد
بس که تیر از سوی شیطان خوردهام
چشمهایم خشک شد، بیمار شد
هر چه بخشیدی مرا با حِلم خود
باز هم فِعل بَدَم تکرار شد
نیمی از ماهت سریعاً طی شد و...
غم میان سینهام انبار شد
دیر جنبیدم به خود از دست نَفْس
کار توبهکردنم دشوار شد
آخرش افتادم از چشمان تو
عاقبت بدجور کارم زار شد
عشق بازیهای زین العابدین
باز هم چارهگشای کار شد
هر کجا رفتم کسی کاری نکرد
با ابوحمزه دلم بیدار شد
زیر بارانِ ابوحمزه فقط
نخل خشکِ دیدهام پُربار شد
تا که گفتم بالحسین و بالحسن
دستگیرم حیدر کرار شد
نام آقازداههایش بُردم و...
لطف مادر بر دلم بسیار شد
**
وقت مغرب یاد کردم از حسن
روزهام با روضهاش افطار شد
با کرامت با همه رفتار کرد
با خیانت با حسن رفتار شد
زهر، کاری کرد رنگش سبز شد
از درون میسوخت و تبدار شد
آنقَدَر خون از دهانش میچکید
جامهاش مانند لالهزار شد
زهر، "کاری" بود اما مجتبی
کُشتهی داغِ در و دیوار شد
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
ای که با گوشهنگاهت درد، درمان میشود
تو بگو که سرنوشتم چون شهیدان میشود؟
چند روزی مانده تنها از جوانی، آه آه
غافلم من از خودم، دارد زمستان میشود
خوار گشتم، آه از این کوله بار معصیت
یک گلستان آرزو دارد بیابان میشود
وای اگر بی توشه برگردم از این ایام که
مهربانیهای تو هر شب دو چندان میشود
این سحرگردی پشیمانی ندارد آخرش
این کویر تشنه، روزی ابر باران میشود
هر که هستم، هر چه هستم، هست زهرا مادرم
فاطمه در آتشم بیند، پریشان میشود
این نَفَسآلوده را مهمانیات شرمنده کرد
هر نفس که میکشم سبحانَ سبحان میشود
خواب وقتی شد عبادت، چیست اجر دیدهای_
که به یاد کربلا این ماه گریان میشود
هر که در این ماه باشد میهمانِ خوب تو
اربعین در کربلای یار مهمان میشود
هر که در ماه مبارک گشت گریان حسین
دستگیرش رحمت مولای رَیّان میشود
باز "قرآن" یاد آن قاری و چوب خیزران
در بهارش دیدهاش ابر بهاران میشود
**
زینبی که چشم ها از سایهاش هم کور بود
میهمان لا اُبالیهای دوران میشود
✍ #محمدحسین_رحیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات در #ماه_مبارک_رمضان
نشسته ام که دلم را به غم دچار کنم
برای دیده شدن آنقَدَر هوار کنم!
خدا خدا نکنم، پس بگو چکار کنم؟
ز دست معصیتم سمت تو فرار کنم
دوباره بندهی بی بند و بار برگشته
گدای بی سر و پا..، شرمسار برگشته
قبول..، بال و پرم درخور پریدن نیست
هنوز روحِ من از جنس پرکشیدن نیست
اسیر نفس شده..، بندهی رسیدن نیست
دلِ شکستهی من لایق خریدن نیست
اگرچه عمرِ سراسر تباه آوردم
ببین..، به مرحمت تو پناه آوردم
به سویت آمدهام دردِ من گرفتاریست
به گریه آمدهام اشک چشم من جاریست
به توبه آمدهام، توبهای که تکراریست
ببخش، لحن دعاهای من طلبکاریست
در آتشت چو بیندازیام، سزاوارم
میان شعله بگویم که دوستت دارم
همیشه عبدِ خطاکارِ نابلد بودم
به پیش جوشش لطفَت شبیه سد بودم
همیشه آنکه اطاعت نمیکند بودم
برای صاحبِ امرم مطیعِ بد بودم
چگونه از غم هجرت نمردهام آقا
به درد فصل ظهورت نخوردهام آقا
شبیه تو -خودمانیم- نیستیم همه
بدون تو بهنظر خوب زیستیم همه
برای وصل تو تنها گریستیم همه
به انتظار تو باید بایستیم همه
به صبح صادق دنیا سلام باید کرد
برای حضرت قائم، قیام باید کرد
به وقت فتنهی شب، مثل نور باید بود
فقط نه شور که اهل شعور باید بود
میان معرکه مردی غیور باید بود
در این زمانه ز جنس ظهور باید بود
رفیق! این همه غفلت سرِ قرار بس است
برای آمدن یار..، انتظار بس است
خطوط قرمز شیعه شعاع باور ماست
دعای زینب کبری همیشه سنگر ماست
حدود حبّ علی خطِّ مرز کشور ماست
هرآنکه هست علیدوست، پس برادر ماست
مدافعان حرم یک عقیقِ گلگوناند
نگین لشکر عشّاق، فاطمیّوناند
هنوز روز خوش کوفیانِ عاشوراست
هنوز مقصد اصلی مُسلمین حیفاست
هنوز پرچم فتح المبینِ حق بالاست
هنوز در رگ ما خون حاجقاسم هاست
اگرچه دست علمدار ما جدا شده است
به برکتش چقدر مردِ رزم، پا شده است
به گوش مَکر، خروشی به رنگ شیونِ ماست
به روی پیرهنِ حیله، ردِّ سوزن ماست
به "غیر" رو نزدن..، این شعار میهن ماست
تلاش دشمن ما..، ناامید کردن ماست
علاج هجمهی این فتنه دوری است ای دوست
کلید رفع موانع صبوری است ای دوست
به چند قطره نده اشتیاق دریا را
میان روضه بیارید لشگر ما را
زمان گریه پسر دید کِیف بابا را
خدا زیاد کند نسل سینهزنها را
اگر قرار بر این شد پدر شود نوکر
چه خوب صاحب چندین پسر شود نوکر
همیشه خیر مرا از خدا تقاضا کرد
دعای مادرم آخر که کار خود را کرد...
خودش نشست کناری..، مرا تماشا کرد
مرا اسیر علیّ و فقیر زهرا کرد
محبت علی و فاطمه خریده مرا
به روضه، نان حلال پدر، کشیده مرا
به جسم مُرده دمیده، که جانمان بدهد
برای بردن نامش زبانمان بدهد
حسین گفته سهساله..، تکانمان بدهد
قدم قدم حرمش را نشانمان بدهد
مخواه جان رقیه که غرق غم باشم
فقط اجازه بده اربعین حرم باشم
برای بندگیام راه و چاه میخواهم
به زیر سایهی قرآن پناه میخواهم
به گریهام نظری کن..، نگاه میخواهم
لباس نوکری از دست شاه میخواهم
کسی به غیر علی رهنمون و پیرم نیست
به غیر شاه نجف هیچکس امیرم نیست
بگو چه کار خوشی که رقم نزد مولا
به جز مسیر الهی قدم نزد مولا
به غیر قلهی ایمان علم نزد مولا
بمیرم آن همه غم دید و دم نزد مولا
میان کوچه به زخم دلش نمک میخورد
چگونه فاطمه از چل نفر کتک میخورد!
✍ #سید_امیرحسین_موسوی
و #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
زخم تیر معصیت روی پر و بالِ من است
هر پَری روی زمین دیدی، بدان مال من است
دستِ من از دامنت وقتی رها شد..، گُم شدم
این همه سردرگُمی آثارِ اِهمال من است
این هیاهوهای من یعنی تماشا کن مرا
جلبِ چشمانت شدن، بانیِ جنجال من است
قلب من_این سیبِ نو رَس_ را بیا وُ رَد نکن
حاصل یک عُمر زحمت، میوهی کال من است
من فقیرم..، کُلِّ دارائیم، اشک روضههاست
گریه بر ذُرّیّهی صِدّیقه، اموال من است
هر کجا باشم، غذایم را حسنجان میدهد
نانخورِ مَردِ کرم بودن که مِنوال من است!
روزهی ما را رطبهای نجف وا میکند
رزقِ نخل مرتضی، افطار اَمثال من است
هِدیه از دست پدر وقتی که باشد..، بهتر است
دیدنِ ایوانطلا، عیدی اِمسال من است
طالعِ نوکر فقط با کربلا خوش میشود
کاش میدیدم که بابُ القِبله در فال من است
دائماً عطر ضریحِ شاه را بو میکِشم
خاطرات صحن او روی پَرِ شال من است
" کُشتهی لبتشنهی من! دوستت دارم حـسـین"
این حدیث دلنشینِ عاشقی..، مالِ من است
در اُمورات حسینی، کار، دستِ زینب است
این عقیله کارفرمای من و آلِ من است
▪️
آه از آن ساعت که خواهر روی تل از حال رفت
گفت: قربانگاهِ تو در اصل گودال من است
شمر بعد از ذبحِ طولانی تو ، آمد حرم...
قاتلت این خیمه تا آن خیمه، دنبال من است
✍ #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
گدای کوی تو برگشته از یک راه طولانی
و آوردهست با خود کولهباری از پریشانی
بیابان در بیابان گم شده در وادی ظلمت
گرفتار هوای نَفْس در طوفان حیرانی
بگیر از لطف دستش را که تنها و زمینگیر است
نمانده در بساط او بجز آهِ پشیمانی
به تو امیدوارست و بُریده از همه عالم
یقین دارم که از درگاه خود او را نمیرانی
گرفته دامن عفو تو را این خسته از عصیان
نشسته زیر چتر إلتجا با چشمِ بارانی
تمام خواهش او یک نگاهِ مهربانِ توست
نه تاج خسروانی خواست نه تخت سلیمانی
ببین در صفحهی پیشانیاش حال دل او را
که هم ناگفته میدانی و هم ننوشته میخوانی
مگر او را به (اُدعونی) نخواندی سوی خود یارب؟
کنون آغوش بگشا بندهات آمد به مهمانی
✍ #کمیل_کاشانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e