eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
416 ویدیو
30 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
باشد که دلم، راهبری داشته باشد از عالم بالا، خبری داشته باشد تا با مدد معرفت، از خاک بر افلاک اندیشۀ سیر و سفری داشته باشد تا چند توان زیست در این ظلمت تردید باید شبِ هجران سحری داشته باشد تا چند بسوزد بشر از آتشِ بیداد چون لاله دلِ شعله‌وری داشته باشد؟ تا چند قرار است در این باغِ شقایق داغِ دل و خونِ جگری داشته باشد؟ حیف است که گهوارۀ دختر بشود گور وز مِهر گریزان پدری داشته باشد تا چند بشر، دل بسپارد به تَغافل در وادی حیرت گذری داشته باشد؟ تا چند بَرَد سجده به بت‌های زر و زور با لات و هُبل سِرّ و سَری داشته باشد؟ باید که خدا از پیِ روشنگریِ خلق پیغامی و پیغام‌بری داشته باشد باید که خدا بت‌شکنی را بفرستد تا در کفِ همّت، تبری داشته باشد شب، این شبِ تاریک و نفس‌گیر و غم‌افزا باید که مبارک سحری داشته باشد هر جا چمنی بود ببوسید که شاید از پیک بهاری، خبری داشته باشد هان! می‌رسد از دور شمیم نفس صبح صبحی که پیام ظفری داشته باشد صبحی که به همراهیِ پیغام رسالت مضمون طربناک و تری داشته باشد صبحی که دهد مژدۀ پیغمبر موعود با خود خبر معتبری داشته باشد صبحی که دهد بویِ دل انگیز محمّد تا باغ، صفای دگری داشته باشد آن مهر که در «هفدهم ماه» برآمد شاید که به ما هم نظری داشته باشد انجیل خبر داد به عیسی که همین است گر مادر هستی پسری داشته باشد از پرتو انوار رُخش وام گرفته‌ست گر وادی سینا شجری داشته باشد آمد که فرود آورد از اوجِ تکبر شاهی که شکوهی و فری داشته باشد می‌خواست که از کنگرۀ کاخ مداین آیینۀ عبرت اثری داشته باشد با آمدنش سرد شد آتشکدۀ فارس حاشا که پس از این شرری داشته باشد سوگند به سرچشمۀ کوثر که همین است گر نخلۀ طوبی ثمری داشته باشد در گلشنِ ایجاد، مُحال است که هستی از این گل شاداب‌تری داشته باشد پیراهن او را برسانید به یعقوب تا دیدۀ روشن‌نگری داشته باشد شاید که به شکرانه بریزد به قدومش خورشید اگر مشت زری داشته باشد مهتاب سِزَد بر سر راهش بنشیند وز نقره‌فشانی هنری داشته باشد با مشعل توحید فراز آمد از این راه تا نوع بشر، راهبری داشته باشد با خُلق عظیمش هیجان داد به دل‌ها تا نخل وفا برگ و بری داشته باشد تا راه به جایی ببرد، نالۀ مظلوم فریادرَس دادگری داشته باشد با خویش نماز شب و ذکر سحر آورد تا نالۀ عاشق اثری داشته باشد تا باز کند پنجره‌ای رو به خدا، دل تا دیده سوی دوست، دری داشته باشد جبریل امین، در حرمش عرض ادب کرد تا در صف عشاق سری داشته باشد سیمرغ دل ما به حریمش نَبَرد راه از عشق مگر بال و پری داشته باشد خورشید بَرَد رشک بر آن کس که ز مهرش اندوختۀ مختصری داشته باشد از جملۀ خوبان جهان، دل به «علی» بست تا شمسِ نبوّت قمری داشته باشد با عترت او هر که وفا کرد امید است از آتش دوزخ سپری داشته باشد ای کاش «شفق» نیز به امّیدِ وصالش از کوچۀ رندان گذری داشته باشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب شکوه عشق جهانگیر می‌شود روح لطیف عاطفه تصویر می‌شود امواج سربلندی و آزادی و شرف از هر کران مکّه سرازیر می‌شود قرآن ببوس و «اَشرَقَتِ‌الاَرض» را بخوان این آیۀ مبارکه تفسیر می‌شود تبریک باد آمنه را کز حریم او نور است و نور و نور که تکثیر می‌شود.. از انعکاس نور وی از مکّه تا به شام هر سنگ خاره، آینه‌تأثیر می‌شود الله اکبر از نفسش کز فرشتگان هر سو بلند نغمۀ تکبیر می‌شود.. چون کاخ باشکوه مدائن، ز هیبتش در لرزه کاخ فتنه و تزویر می‌شود.. داروی دردها و جواب سؤال‌هاست قرآن کتاب او که جهانگیر می‌شود.. در سایۀ عدالت و اخلاص و وحدت است تکبیر او که چیره به شمشیر می‌شود.. در آسمان، تجلی هر روز آفتاب خُلق عظیم توست که تصویر می‌شود.. گردد صحیفۀ صلوات فرشتگان بر صفحه‌ای که نام تو تحریر می‌شود.. تنها همین نه آیۀ تطهیر مدح توست یادت همیشه مایۀ تطهیر می‌شود نام تو زنده‌تر شده، یاد تو تازه‌تر چندان که دهر، کهنه، جهان‌، پیر می‌شود.. محتاج یک نگاه توأم ای که هر کجا خاک از نگاه لطف تو اکسیر می‌شود.. ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر چند محال است، شما را بشناسیم خود را بشناسیم و خدا را بشناسیم رخصت بده، ای عشق که در حد بضاعت هم قبله و هم قبله‌نما را بشناسیم در مکه نه، در عرش به دنبال تو باشیم از خلوت تو نورِ حرا را بشناسیم در محضر تو غرق سلام و صلواتیم ای روح دعا، کاش دعا را بشناسیم ای از افق دیده‌ی ما رفته فراتر کی‌‌ می‌شود اقصای سما را بشناسیم؟ از مشرق روی تو دو رکعت بنویسیم در مغرب چشم تو عشا را بشناسیم از پهنه‌ی آیات خداوند به قرآن ای‌ کاش فقط نقطه‌ی (با) را بشناسیم در منزلت آل عبا شعر بگوییم سرچشمه‌ی ایوان طلا را بشناسیم در راه رسیدن به تو ای لایتناهی باید ز کجا تا به کجا را بشناسیم؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماه فروماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمد وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت لیلهٔ اسری شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع در ظلال محمد عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شمس و قمر در زمین حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد شاید اگر آفتاب و ماه نتابند پیش دو ابروی چون هلال محمد چشم مرا تا به خواب دید جمالش خواب نمی‌گیرد از خیال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد ✍جناب 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همین بس است به مدحش محمد است محمد حمید و حامد و محمود و احمد است محمد قسم به شوق اویس و قسم به بهت بحیرا که آفتاب کمالات بی‌حد است محمد چه کوچه‌ها که نشستند در مسیر عبورش به نور و عطر و تبسّم زبانزد است محمد ستارۀ شب مکه، طلوع صبح مدینه به یُمن آینه خورشید مشهد است محمد اگر چه بین رسولان سر آمد است سرآمد به رسم حُسن ختام آخر آمده‌ست محمد و باز می‌رسد از جانب حجاز سواری که هر که دید بگوید محمد است محمد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر محمد و آل محمد سودای ما محمد و آل محمد است روحِ دعا، محمد و آل محمد است دارم یقین که معنی حَیَّ علی الصلات حَیَّ علی، محمد و آل محمد است در مشکلات رو به سوی این و آن مبر مشکل گشا، محمد و آل محمد است عالم برای آل کسا خَلق گشته است آلِ کسا، محمد و آل محمد است آری اگر خدای به شکل بشر شود سر تا به‌پا محمد و آل محمد است آدم به درک عَلَّمَ الاسما نجات یافت اسم خدا، محمد و آل محمد است ذکر خدا و ذکر ملائک علی الدوام صَلِ علی محمد و آل محمد است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ذات حق خواست به خاک، آب حیاتی بفرستد پی احیای جمادات، نباتی بفرستد تا خرد تر کند از عشق، سر خامه‌ی خود را خواست برصفحه‌ی اعجاز دواتی بفرستد خواست تا فاش شود علت پیدایش هستی تا به حیرانی ما صبر و ثباتی بفرستد تا ببینیم در آئینه‌ی او حُسن خدا را خواست در قالب احمد حسناتی بفرستد تا مبارک شود ایام برای همه عالم خواست با نام محمد برکاتی بفرستد تا شود شیوه‌ی رفتار بشر، معتدل از او سرو موزون‌حرکات و سکناتی بفرستد تا که از تیر بلا دور بمانیم به محشر ز امان‌نامه‌ی ابروش براتی بفرستد تا بیابیم یقین، بر لب پیغمبر اُمّی خواست در قالب قرآن کلماتی بفرستد نتواند که بخواند، نتواند بنویسد ولی از فضل خود او را درجاتی بفرستد با علی بن ابیطالبِ او سوی خلایق بهر ادراک خود از خویش صفاتی بفرستد خواست بعداز شب معراج ز پیدایش زهرا به سراپرده‌ی عفت نفحاتی بفرستد نقشی از جود کشد با حَسَنش بر همه عالم با حسینش ز فَلَک، فُلک نجاتی بفرستد خواست از گنج خرد با نفس جعفر صادق به در خانه‌ی اندیشه زکاتی بفرستد همه‌ی جان جهان بود و خدا خواست برایش همه‌ی عالم هستی بفرستد ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چهره انگار... نه، انگار ندارد، ماه است این چه نوری‌ست که در چهره‌ی عبدالله است؟ این چه نوری‌ست که تاریکی شب را برده دل مرد و زن اقوام عرب را برده این چه نوری‌ست که پر کرده همه دنیا را راهی مکه نموده‌ست یهودی‌ها را جریان چیست؟ فقط اهل کتاب آگاهند همه انگشت به لب، خیره به عبدالله‌اند همه حیرت زده، نوری که معما شده است چند وقتی‌ست که در آمنه پیدا شده است شور تا در دل انس و ملک و جن افتاد چارده کنگره از کاخ مدائن افتاد غیر از این هر خبری بود، فراموش شد و ناگهان آتش آتشکده خاموش شد و طالع نیک امیران جهان بد افتاد ته جام همه‌شان عکس محمد افتاد! طفل همراه خودش بوی خوش گل آورد مثنوی رام شد و رو به تغزل آورد چهره آرام، زبان نرم، قدم‌ها محکم قامتی راست، تنی معتدل، ابرویی خم گفتم ابرو، نه! دو تا قوی سیاه عاشق که لب ساحل امنند ولی دور از هم لب بالایی او آب بقاء کوثر لب پایینی او آب حیات زمزم دست، تفسیرگر خیرالامور اوسطها آنچه کرده‌ست کرامت نه زیاد است نه کم چون «لما» زینت «لولاک خلقتُ الافلاک» هم نگین است به انگشت فلک، هم خاتم دخترش از سه زن برتر عالم برتر همسرش هم‌رده با آسیه است و مریم قدر او را ولی افسوس که «من لم یعرف» علم او را ولی افسوس که «من لم یعلم» هرچه گفتیم کم و منزلتش بیشتر است پیش او خوارترین معجزه شق القمر است هرکه با نیتی از عشق محمد دم زد «دست غیب آمد و بر سینه‌ی نامحرم زد» محرم راز، علی باشد و باشد کافی‌ست جمع دست علی و دست محمد کافی‌ست و علی معنی «اکملت لکم دینکم» است شاهد گفته‌ی من، خطبه‌ی قرای خم است منکران شاهد عینی غدیرند! دریغ سند بیعت خود را بپذیرند؟! دریغ باز از خصلت او با دگران می‌گوید آنچه در باطن او دیده عیان می‌گوید پیش پیری که به جنگاوری‌اش می‌بالد از جوانمردی سردار جوان می‌گوید «سود در حب علی است و زیان در بغضش» با عرب باز هم از سود و زیان می‌گوید حرف این است:«فهذا علیٌ مولاکم» یک کلام است که با چند بیان می‌گوید :: خواست چیزی بنویسد دم آخر... افسوس یک نفر گفت محمد هذیان می‌گوید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به جسم مرده‌ی این واژه‌ها که می‌باری دوباره جان قلم را به‌وجد می‌آری چگونه وصف کنم ساحت بلندت را؟ ميان اين‌همه مضمونِ پوچ‌ و تکراری اگرچه قاعدتاً هر طبيب را مطبی‌ست تویی که رحمت محضی، طبيب سيّاری برای ديدن رويت بهانه لازم بود عجيب نيست که خود را زدم به‌ بيماری خوش آن امیر که در اوج پادشاهی، از او به روی شانه‌ی مردم نمی‌رود باری اگرچه پاسخ دشنام، مهربانی نيست ولی تو قاعده‌ها را به‌هم‌ زدی، آری... اهانت است سلاح ضعيف‌ها در جنگ که اين سلاح به خوبان نمی‌کند کاری دلیل خلق زمین و زمانه خنده‌ی توست بس‌است این‌که علی گفته‌است؛ «بنده‌ی توست» :: تو آمدی و جهان غرق در طواف تو شد تمام باور ما «عین‌و‌شین‌وقاف‌» تو شد گرفته بود و پر از ابر آسمان، اما دلش پرنده‌ی حال‌وهوای صاف تو شد تمام مردم اگر معتکف به کعبه شدند ولی ببین دل کعبه در اعتکاف تو شد هزار یوسف کنعان به صف شد و هر یک به حُسن مشتریِ تاری از کلاف تو شد تمام رحمت و لطف خداست خنده‌ی تو تمام خشم خدا تیغِ در غلاف تو شد رسوم جاهلی از دم شدند زنده به گور همین که بر تن‌شان جامه‌ی عفاف تو شد بَرنده بود هر آن کس که باخت دل بر تو شکست‌ خورد هر‌آن‌کس که در مصاف تو شد که در زمین و زمان هیچ‌کس نظیر تو نیست اسیر خویش شده هرکسی اسیر تو نیست :: چو هم‌طراز تو درعرصه‌ی وجود نبود جواب مسئله‌ی ما بجز «نبود»، نبود به احترام تو بت‌ها به خاک افتادند وگرنه هیچ دلیلی بر این سجود نبود لب ملائکه مشغول ذکر نام تو شد چرا که بهتر از این در جهان، سرود نبود به هرکجا که وزیده‌ست عطر تو جایی برای عنبر و مشک و گلاب و عود نبود تمام عمر تو خرج هدایت ما شد تجارتی که برای زیان و سود نبود کنار تو پَرِ جبریل سوخت، ثابت شد که شأن و منزلت او در این حدود نبود حرا گواهی این که کسی به خلوت تو به جز خدا و علی لایق ورود نبود بخوان به نام خدایی که آفریده تو را که در مکارم اخلاق برگزیده تو را :: به قامت تو برازنده بود جامه‌ی وحی اگر به دست تو تنها رسید نامه‌ی وحی مسیر خطبه‌ی حق است حرف تو که خدا گذاشته‌ست به روی سرت عمامه‌ی وحی خدا نخواست که کُتّاب وحی بنویسند به غیر نام تو را در شناسنامه‌ی وحی بهشتیان زمین‌اند دوست‌دارانت که یاوران تو بودند در اقامه‌ی وحی رکود، رونق بازار شاعران می‌شد سروده بودی اگر یک‌نفس چکامه‌ی وحی سند شده‌ست به عنوان‌ نام نامی تو از ابتدای ازل مهر کارنامه‌ی وحی به حکم آینه‌ی آیه‌ی «اُولِی الأَمر» است که تا امام زمان می‌رسد ادامه‌ی وحی دوباره می‌رسد از راه احمد دیگر بگو؛ «محمد و آل‌محمد» دیگر... :: جهان اگرچه که در ظاهر امن و آرام است ولی بدون تو در هاله‌ای از ابهام است تمام آن‌چه که درباره‌ی تو می‌دانیم اگر درست تأمل کنیم، اوهام است قسم به دوستیِ گرگ‌ومیش صبح‌ و غروب که غیر بام تو هر بام دیگری دام است در این زمانه‌ی شهرت، خوشا به حال دلی که آشنای تو و بین خلق گمنام است تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن کسی که از غم هجران نمرده ناکام است در این تلاطم امواجِ تندِ سردرگم خیال هر اقیانوس با تو آرام است سپیده‌وار سر از شب برآر ای خورشید! که آفتاب جهان بی‌تو بر لب بام است شکوه عشق پرآوازه می‌شود یک‌روز تو می‌رسی و جهان تازه می‌شود یک‌روز ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آیه آیه همه‌جا عطر جنان می‌آید وقتی از حُسن تو صحبت به میان می‌آید جبرئیلی که به آیات خدا مأنوس است بشنود مدح تو را، با هیجان می آید می‌رسی مثل مسيحا و به جسم کعبه با نفس‌های الهی تو جان می‌آید بس که در هر نفست جاذبه‌ی توحیدی‌ست ریگ هم در کف دستت به زبان می‌آید هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده‌‌ست قبله‌ی عزت و ايمان به جهان می‌آيد.. با قدوم تو برای همه‌ی اهل زمين از سماوات خدا برگ امان می‌آيد نور توحيدی تو در همه‌جا پيچيده‌ست از فراسوی جهان عطر اذان می‌آيد عرشِ معراج سماوات شده محرابت ملکوتی‌ست در این جلوه‌ی عالم‌تابت خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد نور توحید به قلب بشر ارزانی شد خواست حق، جلوه کند روشنی توحیدش قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد ذکر لب‌های تو سرلوحه‌ی تسبیحات است عرش با نور نگاه تو چراغانی شد قول و افعال و صفاتت همه نور محض‌اند نورت آئينه‌ی آئين مسلمانی شد به سراپرده‌ی اعجاز و بقا ره یابد هر که در مذهب دلدادگی‌ات فانی شد خواستم در خور حُسن تو کلامی گویم شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد اي که مبهوت تو و وصف خطی از حُسنت طبع صد مولوی و حافظ و خاقانی شد «از ازل پرتو حُسنت ز تجلي دم زد عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد» جنتی از همه‌ی عرش، فراتر داری تو که در مصحف خود سوره‌ی کوثر داري دیدن فاطمه‌ات دیدن وجه الله است چه نیازی‌ست که تا عرش قدم بر داری جذبه‌ی چشم تو تسخیر کند عالَم را در قد و قامت خود جلوه‌ی محشر داری عالم از هيبت تو، شوکت تو سرشارست اسداللهی چون حضرت حيدر داری حَسنين‌اند روی دوش تو همچون خورشید جلوه‌ی نورٌ علي نور، مکرر داری اهل بیت تو همه فاتح دل‌ها هستند روشني‌بخش جهان، قبله‌ی دنيا هستند اي که در هر دو سرا، صبح سعادت با توست رحمت عالمي و نور هدايت با توست چشم امید همه خلق و شکوه کرمت پدر امتی و اذن شفاعت با توست با تو بودن که فقط صرف مسلمانی نيست آنکه دارد به دلش نور ولايت، با توست بی ولای علی اين طايفه سرگردانند دشمني با وصی‌ات، عين عداوت با توست بايد از باب ولای علی آيد هر کس در هوای تو و در حسرت جنت با توست ساليانی‌ست دلم شوق زيارت دارد يک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست کاش می‌شد سحری طوف مدينه آنگاه نجف و کرب و بلا و حرم ثارالله ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمین به لرزه درآمد، شکست کنگره‌ها رها شدند خلائق ز بند سیطره‌ها شبی که آتشِ آتشکده فروکش کرد شبی که خاتمه می‌یافت رقص دایره‌ها صدای همهمه‌ی موبدان زرتشتی هنوز مانده به گوش تمام شب پره‌ها شب ولادت فرخنده‌ی بهاری سبز شب وفات زمستان سرد دلهره‌ها دوباره نور و طراوت به خانه‌ها آمد نسیم آمد و وا شد تمام پنجره‌ها جهان به یُمن حضورش، بهشتی از برکات نثار مَقدم پُر خیر و برکتش ستاره‌ها به نگاهی شدند سلمانش منجمانِ مسلمانِ برق چشمانش از انبیاء الهی که رفته تا معراج؟ به غیر از او که ملائک شدند حیرانش مقام بندگی‌اش را کسی نمی‌داند پیمبران اولوالعزم ماتِ ایمانش بساط ذکر سماوات را به هم می‌ریخت نماز نیمه شب و شور صوتِ قرآنش اویس‌های قَرن را ندیده عاشق کرد تبسم لبِ داوودیِ غزل خوانش شفیع روز جزا گشت و حضرت حق داد به دستِ پاک محمد، کلید رضوانش امیر و قافله سالار کاروانِ نجات نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات مسیح مکه شد و نبض مرده را جان داد به مرگ دخترکان قبیله پایان داد خرافه‌های عرب را اسیر حکمت کرد به جای تیغ جهالت، به عشق میدان داد نمازِ شکرِ سپیدارها چه دیدن داشت! همان شبی که سپیده اذانِ باران داد نبی‌ست پیر خرابات و ساقی‌اش حیدر در ابتدا به علی او شرابِ عرفان داد تبسمش به کسی چون بلال عزت داد مسیر اصلی دین را نشانِ انسان داد چه قدر فاصله‌مان تا بهشت کمتر شد! برات مردم ری را به دست سلمان داد شب تجلیِ مهتابِ روشنِ عرصات نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات کبوترم نشدم، تا کبوترش باشم دخیل گنبد سبز و مطهرش باشم زمان نداد اجازه، که مشقِ عشق کنم غلام مسئله آموز منبرش باشم چه قدر دیر رسیدم سرِ قرارِ وصال! چه شد؟ نخواست که عمار محضرش باشم! قبول، شیعه‌ی خوبی نبوده‌ام اصلاً نشد که حلقه‌به‌گوش برادرش باشم خدا کند که مرا از قلم نیندازد بهشت مستِ مِی جام کوثرش باشم به حال و روز خودم فکر می‌کنم، انگار قرار بوده که گریانِ دخترش باشم شب گرفتن برگِ زیارتِ عتبات نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب زمین کند به سماوات سروری امشب نسیم مکّه کند روح‌پروری امشب به دور مکّه مه و مهر و اختران از زهره تا زحل همه گشتند مشتری امشب زخاک رفته بر افلاک، موج نور امشب به عرش، فرش زند کوس برتری آمد خلیل بت‌شکنِ دهر با تبر افتاده لرزه بر تن بت‌های آذری بت‌های کعبه نغمه‌ی تهلیل‌شان به لب احجار مکّه کرده به تقدیس گوهری نوشیروان! ز کنکره‌ی قصر خویشتن بشنو سرود معدلت و دادگستری دریای ساوه، رود سماوه شدند خشک حیرت برند هر دو به اسرار دیگری تاج شرف نهاده خدا بر سر بشر افتاده شور در ملک و حوری و پری مسدود شد به روی شیاطین، رهِ سپهر از کاهنان گرفته شده علم ساحری آتشکده خموش و بتان سرنگون به خاک افتاده نطق پادشهان از سخنوری مرد و زن و فقیر و غنی، کوچک و بزرگ خوانند عاشقانه سرود برابری باید دهند یکسره قوم و قبیله‌ها بر دست یک‌دگر همه دست برادری محشر نگشته، واقعه‌ی محشر آمده مُلک وجود پر شده زآیات محشری رازی‌است بس شگفت زآیات سرمدی سرّی‌است بس عجیب ز گفتار داوری باور کنید نور عدالت دمیده است باور کنید طی شده دور ستمگری باور کنید مژده‌ی میلاد احمد است باور کنید عید بزرگ محمّد است اعیادِ خلق دیگر و این عید، دیگر است باور کنید عید خداوند اکبر است آئینه‌ی جمال نبی را نگه کنید آئینه‌ی جمال خداوند منظر است بی‌جبرئیل بانگ خداوند بشنوید زیرا خدا به وصف نبی مدح‌گستر است زیباترین کلام الهی درودِ اوست کز هر چه بگذری سخن دوست خوش‌تر است از کاخ‌های سرخ یمن تا قصور شام با نور آن جمال منوّر منوّر است ای آمنه! عزیز تو نامش محمّد است نامش محمّد است و محمّد پیمبر است ای آمنه! محمّد تو فخر انبیاست دستش ببوس کز همه پیغمبران سر است از خالق و ملائکه و کلّ کائنات بر ماه عارضش مکرّر است این آفتاب کشور دل، نور او علی‌ست این جانِ جان و جان گرامیش حیدر است این بحرِ رحمتی‌ست ز عالم وسیع‌تر دُرّ گران‌بهای چنین بحر، کوثر است این است آن‌که یک نفس روح‌بخش او با طاعت تمام خلائق برابر است پای غلام درگه او بر فراز عرش دست وصیّ او به سر اهل محشر است این اولیّن تجلّی حق، ختم انبیاست هر چند در مقام نبوّت مؤخّر است از صبح دهر، جلوه‌ی او جلوه‌ی نخست تا روز حشر گفته‌ی او حرف آخر است باور کنید! در شب میلاد مصطفی بت‌ها شعارشان همه الله اکبر است باور کنید! چون نفس حضرت مسیح امشب نسیم مکّه همه روح‌پرور است پیشانی ملائکه بر خاک آمده باور کنید خواجه‌ی افلاک آمده آئینه‌ی جمال الهی جمال اوست بام سپهر پلّه‌ی تخت جلال اوست ماه جمال سرو قدان خاک آستان همچون هلال، قامت گردون هلال اوست مهر سپهر در گُل لبخند گشته گم زیبائی بهشت ز عکس بلال اوست دست پیمبران به سوی خانه‌اش دراز لب‌های خضر تشنه‌ی جام وصال اوست چون حُسن بی‌مثال خداوند، بی‌مثال بُرهانم آفتابِ رخِ بی‌مثالِ اوست خون جاری از دهان، گل لبخند بر دو لب خُلق عظیم تا ابدیّت مدال اوست گفتار صاحبانِ خِرد دونِ شأن وی اوهام انبیا همه محو کمال اوست دست خدا نموده لوای ورا بلند مُلک وجود، مملکت بی‌زوال اوست لبخند دوستی به روی دشمنان زدن حرف نخست سوره‌ی حُسنِ خصال اوست اهل بهشت تشنه‌لبِ جام کوثرند کوثر ببین که تشنه‌ی جام وصال اوست ایمان لطیفه‌ای‌ست ز گفت و شنود وی قرآن صحیفه‌ای که پر از خطّ و خال اوست هر شمع را شراره‌ای از شعله‌ی فراق هر جمع را قیامتی از شور و حال اوست ذکر ملک همیشه درود و سلام وی چشم خدا هماره به ماهِ جمال اوست باور کنید! این همه زیبائی وجود تصویری از تصوّر نقش خیال اوست باور کنید! عزّت دنیا و آخرت در سایه‌ی محمّد و قرآن و آل اوست باور کنید! روز و شب و ماه و سال ما مشمول فیض روز و شب و ماه و سال اوست تا عبد ذات پاک خداوند سرمدیم در سایه‌ی محمّد و آل محمّدیم 👌ادامه این شعر در پست بعدی ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️