فاتح۲ هستم من بمیرم کی پارت بعد رو بنویسه😑؟؟؟ خدا بزرگه ایشاالله میایم تو گوشیتو چک میکنیم از توش میخونبم چ طوره؟😂😂😂
___________
هنوز تایپ نشده😑
موفق باشی
رسول و محسن و حسام برن اونجا بعد اونا رم بکشن تیکه تیکه کنن جنازه شون رو برای عبدی بفرستن
_________
چه خشن😂
احساس میکنم نفسم بالا نمیاددد😐💔مردم شادی روحم صلوات
_____
الللهههه همممم صللل علییی محمد و الللل محمد😂
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤
🖤🖤
🖤
رمان چـــشم تــ🖤ــاریکی
#پارت _7
#رسول
خیلی عصبانی بودم نمی دونم چرا شاید طرف کاری داشته رفته تهران نیاد انقد تند برخورد میکردم
اما... اما نمیدانم چرا چهرش برام اشنا بود انگار یه جا دیده بودمش ولی کجا؟
رفتم سمت اتاقش بابت عذر خواهی
#امیر
تق تق تق
+بفرمایید
_میتونم بیام تو ؟؟؟
+اره بیا!!
نشست سرم رو میز بود اصلا بلند نکردم ولی فهمیدم رسول بود
سرم رو آوردم بالا
+چیزی شده؟؟
_ ببخشید من عصبانیتم رو نتونستم کنترل کنم ببخشید
+مهم نیست حق داشتی
_ببخشید من همش فک میکنم شما رو یه جایی دیدم؟؟
+کجا؟
_نمیدونم اما شما قیافتون برام آشناست
+درست میگی رسول جاااان
#رسول
چی اسمم رو از کجا میدونست نکنه......
_ چیه فک کردی نفهمیدم .
+اممم شما اسم منو از کجاااا
_من امیرم امیر افشار همکار محمد!!!!! فک کنم باید منو بشناسی مگه نه؟
باورم نمیشد آقا امیر بود مکه میشه آخه اون اون اینجا چیکار میکرد........
+شما مگه مامور اطلاعاتی نبودید چجوری دکترشدید؟
خندید.
+؟؟؟؟؟
_قضیش مفصله فقط اینو بدون این ماجرا هیچکس نباید متوجه بشه میفهمی که؟؟؟؟
+ اها باشه
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤
🖤🖤
🖤
چــشم تــ🖤ــاریکی
#پارت_8
#امیر
+راستی رسول؟
+یه چیزی تو رو نگران کرده؟چیزی شده؟
_اممم نه یعنی اره
+چی؟؟؟؟
_ نگران عطیه خانومم!!
+ واسه چی؟؟؟
_اخه ایشون.....
+فهمیدم چی میگی
باورم نمیشد محمد داشت بابا میشد چرا دیر البته این که دیر ازدواج کرد هم صدق میکنه
_......
+رسول!!
_جانم؟؟
+کسی خبر داشت که محمد میومد مهاباد؟؟؟؟؟
_به غیر از آقای عبدی و سایت نه هیچ کس نمیدونست!!!! نه یعنی ممکنه تو سایت باگ(نفوذی) باشه؟!
+به احتمال زیاد آره
_اممم با اجازتون من دیگه برم!
+مواظب خودت باش
دلم میخواست بدونم کی دستور ترور داده که خودم ترورش کنم که این ماموریت من اینجا تموم میشه
ناگهان فهمیدم جعبه انگشتر رو ندادم به عطیه خانم فوری رفتم پیششون......
#عطیه
_ببخشید عطیه خانم این همون انگشترس که گفتم بدم بهتون..... خدمت شما...
+ممنون
+میتونم ببینمش؟؟؟؟
_بله میتونید فقط زیاد طولانی نکنید...
+بله ممنونم
لباس مخصوص رو پوشیدم رفتم بالا سرش خوشبحال محمد که بهترین رفیقش دکترشه
+سلام محمد جان خوبی
تو خوبی اما..... اما من نیستم محمد نمیخایی بلند شی نمیخایی بلند شی ببینی چقدر همه شکسته شدن محمد من بدون تو این زندگی رو نمیتونم تحمل کنم اگه به خاطر من بلند نمیشی به خاطر این عسل بابا بلند شو به خاطر اون مگه نگفتی بچه هامون باید داداش داشته باشن خواهر داشته باشن چرا نیستی
خیلی آروم خواب بود صورتش زخمی بود گریه امونم رو بردید انگشتر رو دراوردم
+این همون انگشتریه که بهت دادن اما گم شد حالا که پیدا شده میکنم تو دستت محمد به حرمت اسمت بیدار شووو من طاقت دوریت رو ندارم
22#_سال_پیش
#امیر
+بزار خون صورتت رو پاک کنم....
_اخخ میسوزه
+بیا تموم شد!
+شرمندم به خاطر من اخراج شدی
_تو هم اخراج شدی ها
+میدونم خوب من خانواده ایی نداشتم تو هر مدرسه ایی رام میدم اما تو چی اصلا پا فشاری میکنم باید هر دو تامون رو ثبت نام کنم
_امیدوارم
یک هفته بعد
کنار هم نشسته بودیم
درس هردوتامون خوب بود همیشه با هم بودیم حتی موقع رفتن
همه چی خوب بود تا موقعی که یه پسره لات اومد داخل کلاسمون به قول خودشون نفس کشم داشت
اومد بالا سرمون یا خدا دوباره دعوا نه...
~هووووووووووی با تو ام چرا جوابم رو نمیدی
+چیه
~چرا انقد کم حرفی الان آدم جلوت وایساده ها
+ادم ببینم حرفم میزنم فعلا آدمی جلوم نیست
_امیر جان من دوباره دعوا نه
+طرف تنش میخاره به من چه......:)
~که آدم نمیبینی ....
نوچ نوچ نوچ نوچ
چن متر دور شد اما فهمیدم یه نقشه داره یهو یکی از کتاباش رو دراورد چون کتاب رمان بود سنگین محکوم خورد تو شکمم انقد درد داشتم زانو زدم
_امیییییییر
_ولش کن عوضیییییی
چیکاررش کردی نامرد
_امیر جون محمدخوبی؟
+آره ... خوبم!!!
یهو ناظم اومدن سمتمون.....
اون روز به اصرار محمد خونشون موندم خونه اونا نزدیک تر بود به مدرسه خالم خوب بود اما سر گیج داشتم
+اوففففففف عجب خونه اییه
_ چیه خوشت اومده
+بلللله
پدر محمد پلیس بود کمتر خونه بود اما اون روز از شانس من خونه بودن من و محمدم از فرصت استفاده کردیم و ازش خیلی چیز ها یاد گرفتیم ولی پدره محمد ناجوانمردانه شهید شد خیلی بد.........
از همون موقع محمد تصمیم گرفت راه پدرش رو ادامه بده همین باعث شد که هردوتامون سمت یه شغل کشیده بشیم
داشتم به این فک میکردم محمد چجوری شناسایی شده بود خیلی عجیب بود برام کسی که اون روز تونست شارلوت رو دوبل کنه چرا بعد از ظهرش ترور شد
تا اینکه یاد پرونده مایکل هاشمیان افتادم همیشه منو از جزییات پرونده مطلع میکرد شاید اگه اون موقع خودش به مایکل نشون نمیداد الان این طور نبود
یهو صدایی شنیدم...
#محمد
صورتم بدنم هم سوزش داشت هم درد میکرد نای باز کردن چشام رو نداشتم فقط صدای یه نفر برام اشنا بود بله. مثل همیشه خودش بود
#عطیه دیدم محمد انگشتشو تکون دادبهوش اومده بود
فوری دویدم بیرون
+دکترررررررر،پرسسستارررررررر
_چیشده عطیه خانم؟؟
+آقا امیر محمددددددددم بیدار شد
#امیر
وقتی گفتم بیدار شد دنیا رو بهم دادن ناخواسته رفتم تو اتاقش خواستم یکم سر به سرش بزارم گفتم بزار یکم خوب بشه
بغض گلوم رو گرفته بود فقط نگاش کردم
هراز گاهی پلک ها شو باز و بسته میکرد رفتم نزدیکش چقد دلم لک زده بود واسه صداش
آروم مو هاش رو نوازش کردم بوی باروت میداد یه لبخندی زد همون لبخندی که منتظرش بودم
+خوبی؟؟
_اره خوبم
+درد نداری ؟؟؟
_نه
+این نه تو یعنی آره داری خوبم داری
_عطیه عطیه کجاست؟؟؟
+:////
_چیه چرا اینجوری میکنی؟؟
+الان من پیشتم احوال زنت رو میگیری زن ذلیل
_وااادلم براش تنگ شده
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤
🖤🖤
🖤
چـــشم تـــ🖤ــاریکی
#پارت_9
#عطیه
خواستم برم پیش محمد اما دیدم همکاراش نگرانشن واسه همین خودم آخر کار رفتم اونا رو بزور راضی کردم
#داوود
وقتی بهمون گفتن محمد بهوش اومده دل تو دلم نبود با بچه گل و شیرینی گرفتیم رفتیم تو اتاق
تق تق تق
سه تامون با هم رفتیم تو اتاق به سعید هم خبر دادیم اونم داشت میومد سمت بیمارستان
(عین گروه سرود باهم گفتیم سلام)
_سلااام
رفتیم جلو
من نمیدونستم چی بگم قفل کرده بودم راستش زبونم بند اومده بود دیدن فرمانده با باند زخم ها دلم رو آتیش میزد آروم آروم گریه ام گرفت
_اقای دهقان فداکار من که الان خوبم چرا گریه میکنی داوود داووود
+هه جانم آقا ببخشید
&آقا مغزش تو هپروت بود
_بلههه
&امم چیزه یعنی ببخشید
_****
_خوب چه خبر از پرونده؟؟
آقا خیلی ممنون که انقد خوب بحث رو عوض کردید
_راستی رسول چرا زیر چشت پف کرده؟؟
یه پوز خند زدم بهش آروم گفت حالا خر بیار باقالی بار کن
&آقا به خاطر بی خوابیه
_مگه من نگفتم حداقل ۴ساعت و نیم باید بخوابی هوووم؟
&چرا ولی نگرانتون بودیم نمیشد
_من که خوبم
زیر لب گفتم امیدوارم
یه چن دقیقه ای گپ زدیم و اومدیم بیرون تا استراحت کنن.
#رسول
رفتم پیش دکترش مثل همیشه کتاب میخوند
+سلام.
_سلام آقا رسول چه خبرا
+خبری نیست اتفاقا اومدم خبر بگیرم
_اها
+ آقا محمد کی مرخص میشن ؟؟؟
_ هنوز معلوم نیست من باید جواب ازمایشاتش بیاد تا نظر بدم اما اگه مشکلی پیش نیاد یه هفته دیگه
+قلبش.....
_ عملا ضعیف شده یه بار ایست قلبی کرده ترکش خورده بهش معلومه اینطوری میشه به مرور زمان میتونه بهتر شه راستی من براتون که یه هتل رزو کردم که استراحت کنید نزدیکه به بیمارستان خودم بالا سرش هستم
+اگه من قبول کنم اونا راضی نمیشن
_ راضیشون کردم
+آها باشه پس با اجازه
با بچه ها رفتیم اونجا که یکم استراحت کنیم....
#امیر
رفتم پیش محمد اخیش حالا میتونستم راحت باهاش حرف بزنم
+خوابی
_نه خوابم نمیاد
+خوبه پس
نشستم پیشش چشماش بسته بود
+رسمش این بود ما غریبه بودیم دیگه
_چی
+ینکه شما داری بابا محمد میشی رو باید از زبون بقیه بشنوم
_باور کن میخواستم بگم اما یادم رفت
+بخند اما من بعدم برات دارم
_اوه اوه اوه اوه
_امیر؟؟؟؟؟
+جاانم؟
_تو نمیخوای دوباره زن بگیری؟
+جاان؟
_خوب دخترت تنهاست گناه داره تو این سن همش تنهاست
+من بعد آرزو دنبال کسی دیگه نبودم و نیستم اینو خودتم می دونی فعلا به فکر خودت باش که داری تجدید فراش میکنی.
_ به قول آقا رسول وقت دنیا رو میگیری
_کی ماموریتت تموم میشه
+نمیدونم معلوم نیست خسته شدم
_ایشالله تموم بشه پرونده بعدی رو باهم کار میکنیم
+ایشالله...
دو هفته بعد.....
_یعنی چی که فعلا مرخص نمیشم
+این به تشخیص دکترته فعلا نمیتونی راه بری هم تو کمرت ترکش خورده هم تو پات
_امیر باید مرخصم کنی
+تو به فکر هر کی باشی به فکر خودت نیستی محمد ،،،،،نیستی(باداد)
و از اتاق اومدم بیرون خیلی زود عصبی شدم لحظه اخر کپ کرد
https://harfeto.timefriend.net/16349996484213
نظراتتون رو در ناشناس اعلام کنید❤️💋
دوستان عزیز ناشناس های رمان چشم تاریک در این کانال بار گزاری خواهد شد👇👇
https://eitaa.com/gando110
گــــاندۅ😎
✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨ ✨✨✨ ✨✨ ✨ #رمان_امنیتی_گمنام #قسمت_58 رسول: سرم تیر می کشید.. بلند فریاد زدم
پارت جدید رمان امنیتی گمنام🌹
#فاطمه_زهرا_
گــــاندۅ😎
تمام تلاشم رو کردم که یه سری عیب هایی که پارت های قبل داشت رو برطرف کنم
این رو مهم بود گذاشتم☺️❤️
هدایت شده از ᴍᴏʜᴇʙ ∫ مٌـحِـب
🔺امضا برای توقیف گاندو کار خودش را کرد! کارزار پویش نه به پخش گاندو با شخص رئیس جمهور ملاقات می کند!
▪️طبق پیگیری های خبرنگار مرکز سیمای زنجان ،کارزار پویش نه به پخش گاندو تا چند روز دیگر یک ملاقات با آقای حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم رئیسی خواهد داشت
▪️ بازیگران گاندو هم طی چندین مصاحبه اعلام کردن که از ساخت فصل ۳ گاندو بی اطلاع هستند!
▪️ احتمال اینکه آقای رئیسی با توقیف پخش سه گاندو مخالفت کند وجود دارد و درصد بالای دارد
▪️در این چند روز ،انتقاد ها علیه گاندو بسیار بالا گرفته است/اشراق نیوز
گــــاندۅ😎
🔺امضا برای توقیف گاندو کار خودش را کرد! کارزار پویش نه به پخش گاندو با شخص رئیس جمهور ملاقات می کند
_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
گــــاندۅ😎
🔺امضا برای توقیف گاندو کار خودش را کرد! کارزار پویش نه به پخش گاندو با شخص رئیس جمهور ملاقات می کند
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
#نه_به_توقیف_گاندو
گــــاندۅ😎
#نه_به_توقیف_گاندو #نه_به_توقیف_گاندو #نه_به_توقیف_گاندو #نه_به_توقیف_گاندو #نه_به_توقیف_گاندو #نه_ب
فورواد بشه اسممون بره رو داغ های ایتا😎👌👌👌👌👌👌👌
هر اندازه که معمولیباشی
به همون اندازه رشد میکنی ..!''
کار خودمونه✌️
#haj_ghasem
@RRR138