📌 مناظرات #امام_جواد و #یحیی_بن_اکثم 2⃣
🔹يحيى گفت: و در خبر است كه: «مثل #ابوبكر و #عمر در زمين مثل #جبرئيل و ميكائيل است در آسمان».
💠 حضرت عليه السّلام فرمود: اين مطلب نيز قابل تأمّل است، زيرا جبرئيل و ميكائيل دو فرشته مقرّبى هستند كه هرگز معصيت پروردگار را نكرده و حتّى براى لحظه اى از طاعت خداوند فارق نشده اند، ولى ابوبكر و عمر مدّتى به خدا مشرك بودند هر چند پس از آن (به ظاهر) #اسلام آوردند، پس بيشتر عمرشان مشرك بوده اند، پس تشبيه آن دو(ابوبکر وعمر) به آن دو(جبرئیل و میکائیل) محال است.
📚 احتجاج، ج۲، ص۵۲۰.
🆔 @islam_history
📌 مناظرات #امام_جواد و #یحیی_بن_اکثم 3⃣
🔹يحيى گفت: #حديث است كه: «فقط آن دو ( #ابوبکر و #عمر ) سيّد و سرور پيران اهل بهشتند» نظر شما در باره اين حديث چيست؟
💠 حضرت #جواد عليه السّلام فرمود: اين حديث نيز محال است، زيرا اهل #بهشت همگى برنا و جوانند، و پير و سالخوردهاى ميانشان نيست، و اين خبر از جعليات #بنى_اميه در ضدّيت با حديثى است كه #رسول_خدا صلّى اللَّه عليه و آله درباره #حسن و #حسين عليهما السّلام فرمودند: «كه آن دو سرور و آقاى اهل بهشت مى باشند».
📚 احتجاج، ج۲، ص۵۲۱.
🆔 @islam_history
📌 کرامتی از #امام_جواد علیه السلام
🔹شخصی به نام قاسم بن محسن نقل می کند در مسیری که از #مدینه به #مکه می آمدم شخص بادیه نشینی که وضعیت جسمی ضعیفی داشت نزد من آمد و از من در خواست کمک کرد ، دلم برای او به رحم آمد و به او نانی دادم
در ادامه ی مسیر باد شدیدی وزید و عمامه ی من را از سرم برداشت و به جایی پرتاب کرد که هرچه گشتم دیگر عمامه را پیدا نکردم .
✅ به مدینه رسیدم و نزد امام جواد علیه السلام شرف حضور پیدا کردم. امام فرمودند قاسم ! عمامه ات در مسیر گم شد؟ گفتم: آری
حضرت از غلامشان خواستند که عمامه ام را برایم بیاورد. غلام رفت و عمامه ام را برایم آورد با تعجب پرسیدم: عمامه ی من چطور نزد شما آمده ؟ حضرت فرمودند: به آن عرب #صدقه دادی خدا به عنوان تشکر از تو عمامه ات را به تو برگرداند. و خداوند اجر احسان کنندگان را ضایع نمی کند.
📚 كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة)، ج2، ص: 368.
🆔 @islam_history
هدایت شده از تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
📌 آن دو را از قبر بیرون می آورم...
✍ زکریا بن آدم نقل مى کند: هنگامى که در نزد #امام_رضا علیه السلام بودم ، #امام_جواد علیه السلام را آوردند سن وى کمتر از چهار سال بود دست خود را بر زمین زد و سر را به سوى آسمان بلند کرد و مدت زیادى در اندیشه شد، امام رضا علیه السلام فرمود: پسرم! براى چه این قدر فکر مى کنى ؟
🔰عرض کرد: در اندیشه آن هستم درباره مادرم #فاطمه چه به جا آوردند؟!
🔰اما والله لاخرجنهما ثم لاحرقنهما ثم لاذرینهما ثم لانسسفنهما فى الیم نسفا .
🔰اما به خدا سوگند آن دو نفر را بیرون مى آورم سپس آندو را آتش مى زنم و پراکنده مى کنم و به دریا مى ریزم، چه دریا ریختنى!
🔰حضرت رضا علیه السلام امام جواد علیه السلام را نزد خود خواست و میان دو دیده آن حضرت را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فداى تو باد تو از براى امامت شایسته هستى!
📚 وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۴۲.
#فاطمیه
🆔 @islam_history
◾️از هارون بن فضل نقل شده که گفت: در همان روزی که حضرت جواد از دنیا رفتند، حضرت هادی را دیدم. حضرت هادی فرمود: انا لله و انا الیه راجعون، پدرم از دنیا رفت. به ایشان عرض شد چگونه فهمیدید که ایشان از دنیا رفتهاند؟ فرمود: خودم را چنان در محضر خداوند ذلیل و کوچک میبینم که قبلا این چنین نبودم.
📚 كافي، ج1، ص381.
🏴 #شهادت #امام_جواد علیه السلام تسلیت باد.
🆔 @islam_history
📌 زندگی نامه امام جواد علیه السلام
✅ بر اساس گزارش مورخان، #امام_جواد علیه السلام در سال ۱۹۵ هجری قمری در #مدینه به دنیا آمدند.
☀️ قبل از تولد #جوادالائمه علیه السلام، برخی از واقفیان میگفتند #علی بن موسی چگونه میتواند #امام باشد در حالی که از خود نسلی ندارد. از اینرو وقتی که جوادالأئمه به دنیا آمد، #امام_رضا ،حضرت جواد را مولودی پربرکت برای شیعیان توصیف کرد. با این حال حتی پس از تولد امام محمد تقی نیز، برخی از واقفیان، انتساب امام جواد به امام رضا علیه السلام را منکر شدند. آنان میگفتند جوادالأئمه از نظر چهره به پدرش شباهت ندارد، تا اینکه قیافهشناسان را حاضر کردند و آنان امام جواد علیه السلام را فرزند امام رضا علیه السلام دانستند.
🔰#مأمون در سال ۲۱۵ق دختر خود ام فضل را به عقد امام جواد علیه السلام در آورد. مأمون هدف خود را این میدانست که پدر بزرگ کودکی از نسل #پیامبر صلی الله علیه و آله و #امام_علی علیه السلام باشد. برخی بر این باورند که این #ازدواج با انگیزه و اهداف سیاسی انجام شده است از جمله اینکه مأمون میخواست از این راه، امام جواد و ارتباط او با #شیعیان را کنترل کند یا خود را علاقمند به علویان نشان دهد و آنان را از قیام علیه خود باز دارد. حضرت، از ام فضل صاحب فرزندی نشد.
◾️حکومت عباسی دو بار امام محمد تقی علیه السلام را به بغداد احضار کرد. سفر اول در زمان مأمون چندان طولانی نبود. بار دوم، در ۲۸ #محرم سال ۲۲۰ق، به دستور معتصم وارد بغداد شد و در آخر ذی القعدة همان سال در بغداد به #شهادت رسید. پیکر این امام همام را در کنار جدش موسی بن جعفر علیه السلام در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپردند. سن حضرت را به هنگام شهادت ۲۵ سال گفتهاند از این رو جوانترین امام شیعیان به هنگام شهادت بوده است.
📚 ویکی شیعه
◾️ #شهادت_امام_جواد علیه السلام تسلیت باد.
🆔 @islam_history
📌 احترام به #امام_زمان باید اینگونه باشد...
✏️ محمد بن حسن بن عمار میگوید:
☀️ روزی #امام_جواد علیه السلام به مسجد #رسول_خدا صلی الله علیه و آله وارد شد، #علی بن جعفر به سرعت ایستاد و بدون کفش و عبا نزد او شتافت و دستش را بوسید و احترامش کرد.
✅ ابوجعفر به او گفت: ای عمو! بنشین. خدایت رحمت کند. او گفت: آقای من، چگونه بنشینم و شما ایستاده باشی؟! چون علی بن جعفر به جایگاه خود برگشت اصحابش او را سرزنش کرده، گفتند: شما عموی پدر او هستید، با او اینگونه رفتار میکنید؟! او دست به ریش خود گرفت و گفت: خاموش باشید! اگر خداوند متعال صاحب این ریش سفید را سزاوار امامت ندانسته و این کودک را شایسته دانسته و به او چنان مقامی داده، من چگونه فضیلت او را انکار کنم؟! از سخن شما به خدا پناه میبرم. من بنده او هستم.
📚 #کافی، ج ۲، ص ۱۰۶ و ۱۰۷.
◾️#شهادت_امام_جواد تسلیت باد.
🆔 @islam_hustory
📌 لبخند آفتاب
✍ #ابن_عباس میگوید:
💠 بهشتیان، آن هنگام که در #بهشت هستند، چیزی مانند خورشید تابان را میبینند که بهشت را تابناک میکند و میگویند:
💠 خداوندا! تو در #قرآن فرمودی: «لَا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِیرًا»(در آن خورشید را نمیبینند)، پس خداوند عزّ و جلّ #جبرئیل علیهالسلام را نزد آنها میفرستد و میفرماید: این آفتاب نیست، بلکه #علی و #فاطمه علیهما السلام هستند که خندیدند و از نور خنده آنها، بهشت درخشان شده است.
📚 امالی صدوق، ص۲۱۲.
#ازدواج
🆔 @islam_history
📌 داستان جالب جوانی که هیچ یک از شرایط ازدواج را نداشت...
🔰"جویبر" مرد جوان تازه مسلمانی است که در #مدینه مانده تا دینش را نزد پیغمبر درست کند و در صفّه ای که کنار مسجد بود، در میان فقرا جا داشت. گاهی نان و گاهی خرما و گاهی هر دو از طرف پیغمبر به او می رسید.
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله او را مورد لطف بیشتری قرار داد و پرسید:
«آیا میل #ازدواج داری؟».
عرض کرد: «یا رسول اللَّه! بلی امّا کی به من دختر می دهد؟ من که نه مال دارم و نه شأن و نه شکل». حاصل #روایت شریف این است که #پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «#اسلام، همه چیز را جبران می کند. مؤمن همشأن مؤمنه است (المسلم کفو المسلمه) سیاه و سفید ندارد، عرب و عجم ندارد، همه یکنواخت است و میزان تقواست».
حضرت او را نزد زیاد بن لبید،- که از اشراف قبیله ای از قبایل اطراف مدینه بود- فرستاد و فرمود: «به او بگو پیغمبر مرا فرستاده که دخترت را به عقد من درآوری».
جویبر اطاعت کرد و رفت در مجلس زیاد بن لبید چند نفر دیگر هم حضور داشتند و گفت: «پیغامی از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله برایت دارم، آیا در حضور دیگران بگویم یا خصوصی».
زیاد گفت: «زهی شرف از پیغام رسول خدا صلی الله علیه و آله مانعی ندارد در حضور دیگران بگویی».
گفت: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دخترت ذلفا را به عقد من درآوری».
زیاد، یکه خورد و آنچه در دلش بود گفت: «تو همشأن ما نیستی، چگونه به تو دختر بدهم؟».
جویبر برخاست که برود، گفت: «به خدا سوگند! آنچه تو می گویی راه و روش اسلام نیست». آنگاه حرکت کرد.
دختر از پدرش پرسید: «کی بود؟ و جریان چه بود؟».
زیاد گفت: «جوان فقیری آمده بود و می گفت از پیش پیغمبر صلی الله علیه و آله آمده و او را فرستاده است که تو را به او تزویج نمایم».
دختر گفت: «پدر! زود دنبالش برو تا رسول خدا صلی الله علیه و آله را ناراحت نکرده است او را بیاور».
عجب ایمانی داشت! نپرسید آیا مهندس است یا دکتر؟ حقوقش در ماه چقدر است؟ بلکه دین و تقوا را میزان می داند.
زیاد به دنبال جویبر رفت و گفت: «برگرد تا من خودم به مدینه بروم و ببینم آیا خود رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین فرموده است یا نه؟!».
به مدینه آمد و جریان را از پیغمبر صلی الله علیه و آله پرسید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«آری من او را فرستاده ام». برگشت و لباس مناسبی برای جویبر فراهم کرد، وسایل زندگی اش را نیز تهیه و خانه ای نیز برایش آماده کرد.
جویبر، شب عروسی نگاه به صورت دختر کرد و جمالش را دید در حجله، عدل را رعایت کرد و گفت: «ای خدایی که تو به من نعمت دادی، شکر تو مقدّم بر هر چیزی است». و تا صبح، #نماز و #سجده شکر بجا آورد و فردا نیز به شکرانه این نعمت، روزه گرفت، سه شبانه روز وضعش چنین بود.
روز سوّم زیاد خیلی ناراحت بود، خدمت پیغمبر آمد و گفت مثل این که این داماد اقتضای ازدواج ندارد.
پیغمبر صلی الله علیه و آله کسی را به دنبالش فرستاد و از او پرسید: «مگر میل به زن نداری؟».
گفت: «چرا خیلی هم مایل هستم».
فرمود: «پس چرا از همسرت کناره گرفته ای؟».
عرض کرد: «به خاطر شکر این نعمت بزرگ، خواستم سه شبانه روز، شبها به طاعت به سر برم و روزها #روزه بگیرم؛ امّا از امشب به سراغش می روم».
📚 شهید آیت الله دستغیب(ره)؛ #ازدواج اسلامی، ص30.
#روز_ازدواج
🆔 @islam_history
📌 شکایت از نسبت های ناروا به شیعه
👈 علقمه مي گويد: به #امام_صادق عليه السلام عرض كردم: اي فرزند رسول خدا! مردم به ما كارهاي زشتي نسبت مي دهند؛ به طوري كه سينه ما تنگ شده و شديداً ناراحت مي شويم!
💠 فرمود: اي علقمه انسان نمي تواند خشنودي مردم را جلب نموده و جلو زبان آن ها را بگيرد. چگونه سالم مي مانيد از چيزي كه انبياء و پيامبران و اوصياء عليهم السلام از او سالم نماندند. آيا به #يوسف نسبت ندادند كه او تصميم گرفت كه زنا كند؟ آيا در باره ايوب نگفتند كه او از اثر گناهانش به آن مصيبت ها دچار گشت؟ آيا در حق داود پيغمبر نگفتند كه او دنبال كرد پرنده را تا اينكه چشمش بزن اوريا افتاد و دلباخته او شد و به منظور رسيدن به هدف خود شوهر آن زن را در جلو جبهه جنگ پيشاپيش تابوت قرار داد تا اينكه كشته شد سپس با آن زن #ازدواج كرد؟
...
💠 و در باره اوصياء بيش از اينها گفتند. آيا نسبت ندادند به سيد اوصياء (امیرالمومنین) عليه السلام كه او طالب دنيا و در پي #خلافت و سلطنت است و اين كه او هميشه در صدد فتنه و آشوب است و سكون و آرامش اجتماع را دوست ندارد. ...
👈 اي علقمه زبان هائي كه ذات مقدس خداوندي را به چيزهائي كه هيچ شايستگي و تناسبي با خداوند ندارد نسبت مي دهد، چگونه ممكن است از نسبت هاي ناراحت كننده به شما خود داري نمايد؛ پس بايد شما از پروردگار ياري بطلبيد و صبر و استقامت داشته باشيد كه زمين ملك خدا است به هر كس كه بخواهد مي دهد و البته پايان امر و عاقبت نيك براي پرهيزكاران است.
📚 الأمالي، الصدوق، ص 165.
🆔 @islam_history
#حضرت_زهرا سلام الله علیها دخت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در راستای تبیین معنای صحیح #غدیر میفرماید:
آیا کلام رسول خدا در روز غدیر که فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» را فراموش کرده اید؟!
پ ن: «مدینی» از علمای قرن ششم اهل تسنن این حدیث را که به «حدیث فواطم» مشهور است نقل نموده که در آن حضرت زهرا سلام الله علیها با احتجاج به حدیث #غدیر در صدد اثبات مساله ی امامت و ولایت و وصایت امیرالمومنین علیه السلام است.
@islam_history