eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
482 دنبال‌کننده
313 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دلت می‌خواد تو هم به #حضرت_زهرا سلام الله علیها تسلیت بگی و کمک کنی... روایت بسیار عجیب از #امام_صادق علیه السلام 🎥 حجت الاسلام کاشانی 🆔 @islam_history
📌 چه کسی پیروز شد؟ #یزید علیه اللعنه یا #امام_حسین علیه السلام؟ ✍ وقتى ابراهیم بن طلحه از امام زین العابدین پرسید: «چه کسى غالب شد؟» 💠 حضرت فرمود: اذا دخل وقت الصلاة فاذن و اقم، تعرف من الغالب «آن گاه که وقت #نماز فرا مى رسد، اذان و اقامه بگو، خواهى فهمید که چه کسى پیروز شد» 📚امالى شیخ طوسى، ص ۶۶. 🏴 #شهادت #امام_سجاد علیه السلام تسلیت باد. 🆔 @islam_history
📌 علیه السلام ملقب به ابن الخیرتین 💠 در امام سجاد علیه السلام نجابت عرب به اعتبار پدر و نجابت عجم به اعتبار مادر جمع شده بود، و به این جهت او را به «ابن الخیرتین» ملقب گردانیدند. 💠 آن حضرت اولین کسی بود که از خاک مهر و تسبیح درست کرد و بر آن سجده نمود. 📚 منتهی الآمال، ج۲، ص۹۲. 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا(۶) #ابن_زیاد 🆔 @islam_history
📌 عبیدالله بن زیاد 🔰ابو حفص عبیدالله بن زیاد بن ابیه، از کنیزی به نام مرجانه زاده شد. برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش منسوب کرده و «ابن مرجانه» خوانده‌اند که اشاره به اتهام ناپاکی تولد عبیدالله دارد و در برخی منابع، به بدنام و زناکار بودن مادر او تصریح شده است. 🔰در نسب زیاد بن ابیه نیز اختلاف است و مشخص نیست پدر او کیست. از این رو،‌ وی را ابن ابیه (یعنی پسرِ پدرش) خوانده‌اند. گفته‌ شده ، زیاد را حاصل زنای خود با سمیه، مادر زیاد می‌دانست و بدین رو، ، زیاد را برادر خویش می‌خواند. 🔰ابن زیاد، بسیار خشن، بی‌رحم و بی پروا بوده و برخی از زندگی‌نامه‌نویسان از او با عنوان «جبّار» یاد کرده‌اند. 🔰معاویه پس از مرگ زیاد، عبیدالله را به حکومت خراسان منصوب کرد و در سال ۵۵، ۵۶ یا ۵۷ق او را از ولایت خراسان برداشت و به امارت بصره منصوب کرد. 🔰با آغاز قیام علیه السلام و اعزام نماینده او بن عقیل به کوفه، عبیدالله که خشونت وی و پدرش در سرکوب شورش‌ها و جنبش‌ها مشهور بود، در سال ۶۰ق با حفظ سمت به ولایت منصوب گشت. 🔰یکی از بزرگترین جنایات عبیدالله بن زیاد، به رساندن امام حسین علیه‌السّلام و یاران ایشان و به اسارت گرفتن حرم رسول خداست. او در سال ۶۵ق نیز قیام توابین را سرکوب کرد. 🔰مختار در پی هلاک ابن زیاد و کسان دیگری بود که در واقعه دست داشتند، ابراهیم بن را با سپاه به مقابله فرستاد. ابراهیم که می‌خواست قبل از ورود ابن زیاد به سرزمین عراق، به وی برسد، در ساحل رود خازر نزدیک روستایی به نام باربیثا در ۵ فرسخی موصل به لشکر شام رسید. در جنگ شدیدی که میان عراقیان و شامیان آغاز شد، ابن زیاد شکست خورد ( ۶۷) و همراه با یارانش به قتل رسید. براساس روایتی از ابومخنف، گویا ابراهیم بن اشتر خود در جنگ تن به تن، ابن زیاد را به قتل رسانید. 🔰 مختار سر ابن زیاد را به محضر محمد حنفیه و علیه السلام فرستاد، سر عبیدالله را وقتی محضر آوردند كه طعام میل می‏فرمود. 🔰امام فرمود: وقتی كه مرا در كوفه به مجلس ابن زیاد آوردند او طعام می‏خورد و سر بریده پدرم در كنار او بود. 💠 گفتم: خدایا! مرا نمیران تا سر ابن زیاد را به وقت طعام خوردن پیش من آورند، خدا را حمد می‏كنم كه دعای مرا اجابت فرمود. 💠 سپس امام فرمود: سر ابن زیاد را بدور اندازند و در ابن نما آمده كه امام سجده شكر كرد و گفت: 💠 «الحمد لله الذی اَدركَ لی ثاری من عدوّی و جزی اللّه المختار خیراً»؛ خدا را شكر می كنم كه انتقام خون مرا از دشمنم گرفت و خداوند به مختار جزای خیر عنایت كند. 📚 مفید، الاختصاص، ۱۳۷۹ق، ص۷۳. 📚 زرکلی، الأعلام، ۲۰۰۲م، ج۴، ص۱۹۳. 📚 طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۴۳، ۶۴۹، ۶۴۶ و ۷۰۷-۷۱۳. 🆔 @islam_history
‌ ❤️ صلّی‌الله‌علیک‌یاأباعبدالله... 🕊حضرت‌فرمود: ...این ذکر را ۳مرتبه بگو؛ چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان می‌رسد! 🌙 🆔 @islam_history
📌 دم مرگ 🔰روزی حارث همدانی به حضور علیه‌السّلام آمد، از علت آمدن او جویا شد او گفت: 🔰عشق و علاقه به شما مرا به این‌جا کشانیده! 💠 حضرت فرمود: ‌ای حارث تو مرا دوست داری؟ 🔰گفت: بلی والله یا ! 💠 حضرت فرمود: بدان که هیچ بنده‌ای از دوستان ما نمی‌میرد مگر این که در هنگام مردن مرا آن طوری که دوست دارد می‌بیند چون ببینی مرا که دشمنان خود را از حوض کوثر دور می‌کنم خوشحال خواهی شد، و چون ببینی که بر صراط می‌گذرم و (علم محمد) به دست من است و پیش حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم می‌روم چنان مرا خواهی دید که مشعوف و مسرور می‌شوی! 📚 شیخ طوسی، امالی، ج۱، ص۴۸. 🆔 @islam_history
📌 ترک بدون عذر علیه السلام... ✍ حلبى، از حضرت ابى عبد اللّه عليه السّلام در ضمن حديث طويلى نقل كرده، وى گفت: 🔰محضر مبارك عليه السّلام عرضه داشتم: 🔰فدايت شوم چه مى فرمائيد در باره كسى كه با داشتن قدرت، زيارت آن حضرت را ترك مى كند؟ 💠 حضرت فرمود: مى گويم: اين شخص عاق صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عاق ما مى باشد و امرى كه به نفع او است را سبك شمرده است. 📚 کامل الزیارات، باب۴۶. 🆔 @islam_history
✍ امام محمد باقر علیه السلام فرموده اند: 💠 اگر خواستی بدانی که در تو خیری هست یا نه به دلت بنگر؛ اگر اهل طاعت خدا را دوست داشت و از اهل معصیت بدش می آمد در تو خیری هست و خداوند تو را دوست می‌دارد؛ اما اگر دلت از اهل خدا بدش می‌آید و اهل معصیت را دوست می دارد در تو هیچ خیری نیست و خداوند تو را دوست ندارد و هر انسانی با کسی است که او را دوست دارد. 📚 #کافی، ج۳، ص۱۹۲. 🆔 @islam_history
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در پیاده روی خبری هست... 💠 درخواست یک از پدر پیرش درباره پیاده روی اربعین حجت الاسلام پناهیان 🆔 @islam_history
📌 سفر پیاده به ✍ حضرت عليه السّلام فرمودند: 💠 كسى كه پياده به قبر حضرت عليه السّلام برود خداوند متعال به هر قدمى كه بر مى دارد هزار حسنه برايش ثبت و هزار گناه از وى محو مى فرمايد و هزار درجه مرتبه اش را بالا مى برد 💠 سپس فرمودند: وقتى به فرات وارد شدى ابتداء غسل كن و كفش هايت را آويزان نما و پاى برهنه راه برو و مانند بنده ذليل راه برو و وقتى به درب حائر رسيدى چهار مرتبه تكبير بگو سپس اندكى حركت كن باز چهار بار تكبير گفته بعد به طرف بالاى سر حضرت برو و در آنجا بايست و سپس چهار مرتبه تكبير بگو و نزد قبر بخوان و از خداوند متعال حاجت خود را بخواه. 📚 کامل الزیارات، باب۴۹. 🆔 @islam_history
📌 بروز حادثه در راه ... ✍ یکی از اصحاب حضرت عليه السّلام می گوید: حضرت به من فرمودند:  💠 آيا به حضرت عليه السّلام مى رويد؟ و آيا بر كشتى سوار مى شويد و به زيارت آن حضرت مى رويد؟  🔰عرض كردم: بلى.  💠 حضرت فرمودند:  آيا مى دانى هر گاه كشتى شما را در دريا واژگون كند[و در راه از دنیا بروید] منادى ندا مى كند:  آگاه باشيد! خوشا بحال شما، بر شما گوارا باد! 📚 کامل الزیارات، باب۴۹. 🆔 @islam_history
📌 روز اول صفر در شام 🔰سر شهیدان را در روز اول صفر از دروازه "توما" به شام آوردند در حالی که شهر را آزین بسته بودند. 🔰هنگامی که علیه السلام در کنار در مسجد جامع بودند، پیرمردی نزد آنان آمد و گفت: 📢 ستایش خدایی که شما را کشت و نابود کرد و مردم را از شر شما آسوده نمود و را بر شما پیروز کرد. 💠 علیه السلام به او فرمود: آیا خوانده ای؟ گفت آری. امام فرمود: پس این( ) آیه را شنیده ای: 💠 بگو من هیچ پاداشی از شما دربرابر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.(اهل بیتم) (شورا: ۲۳) گفت: آری. 💠 امام سجاد علیه السلام فرمود: ما همان اهل بیتی هستیم که خدا این آیه را مخصوص ما نازل کرد. پیرمرد، خجل شد و گریست. سپس سر به آسمان برداشت و گفت: 📢 خداوندا در پیشگاه تو از دشمنان آل علیهم السلام، از جن و انس بیزاری می جویم. 📚شیخ صدوق، امالی، ص۲۳ 📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۰ 🆔 @islam_history
📌 غزالی (عالم مشهور مخالفین شیعه): #یزید #مسلمان است و هرکس او را لعن کند ملعون است! 🆔 @islam_history
📌 ملعونین در #زیارت #عاشورا(7) #عمر_بن_سعد 🆔 @islam_history
📌عمر بن سعد 🔰تاریخ‌ تولد وی‌ به‌ درستی‌ روشن‌ نیست‌. برخی‌ نوشته‌اند که‌ در زمان‌ اسلام‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و به‌ قولی‌ در سال‌ کشته‌ شدن‌ بن‌ خطاب‌ (۲۳ق‌/ ۶۴۴م‌)، زاده‌ شده‌ است‌. 🔰پس از علیه‌السّلام، عمر بن سعد به جرگه حامیان پیوست و در زمان امارت زیاد بن ابیه بر کوفه، از یاران و حامیان نزدیک او گردید. او از جمله اشراف کوفه بود که در ۵۱ق‌/۶۷۱م‌ به‌ درخواست‌ ابن‌ زیاد به‌ همراه‌ کسان‌ دیگری‌ برضد حجر بن‌ عدی‌ گواهی‌ داد که‌ حجر به‌ فتنه‌انگیزی‌ برخاسته‌ و کافر شده‌ است‌. این‌ گواهی‌ دستاویزی‌ برای‌ شد تا حجر و یارانش‌ را در مرج‌ عذراء به‌ شهادت‌ برساند. 🔰گفته شده که همزمان با ورود (علیه‌السّلام) به عراق ابن‌ سعد که از سوی به امارت حکومت ری و و دَسْتبی‌ (معرب‌ دشتپی‌، دشتی‌ پهناور میان‌ ری‌ و همدان‌ که‌ بعدها به‌ قزوین‌ ملحق‌ گردید.) منصوب و به‌ سرکوبی‌ شورش‌ دیلمیان‌ مأمور شده‌ بود، با ۴ هزار سپاهی‌ در بیرون‌ کوفه‌ اردو زده‌ و آماده‌ حرکت‌ به‌ سوی‌ ری‌ بود. پس ابن‌ زیاد او را از رفتن بازداشت و به او دستور داد تا به مصاف علیه‌السّلام برود. ابن‌ سعد از اجرای این دستور عذر خواست؛ اما عبیدالله امارت ری را مشروط به جنگ با امام حسین علیه‌السّلام کرد. 🔰نقل شده که روزی امام علیه‌السّلام شخصی را نزد پسر سعد فرستاد و از وی خواست تا شبانه با او دیدار کند. شب هنگام، امام علیه‌السّلام و ابن‌سعد هریک با همراهی بیست سوار به محل ملاقات آمدند؛ حضرت علیه‌السّلام، به جز علیه‌السّلام و علی‌اکبر علیه‌السّلام، از سایر یاران خواست که فاصله بگیرند ابن‌ سعد نیز فرزندش حفص و غلامش را نگاه داشت و به دیگران دستور داد تا عقب بروند. در این دیدار امام علیه‌السّلام به او فرمود: «عمر، وای بر تو؛ تو را چه می‌شود از خدایی که بازگشت همه ما به سوی اوست نمی‌ترسی که به جنگ من آمدی؟ حال آن که می‌دانی که من کیستم. از این خیال و‌ اندیشه‌ی ناصواب در گذر و راهی که صلاح دین و دنیای تو در آن است، اختیار کن و به نزد من آی و خود را از این ضلالت بیرون آور و بدین دنیای غدّار فریبنده که او چون من و تو بسیار دیده، مغرور نشو و یقین بدان که سعادت و سلامت تو در آنچه که می‌گویم است.» ابن‌سعد گفت: «راست گفتی؛ امّا از آن می‌ترسم که چون به نزد تو آیم، [عبیدالله] خانه‌ام را خراب کند.» امام علیه‌السّلام فرمود: «من خانه‌ای بهتر از آن، برای تو بنا می‌کنم.» عمر گفت: «قطعه زمینی آباد و حاصلخیز دارم؛ می‌ترسم که ابن‌زیاد آن را از دستم بگیرد و فرزندانم را از منفعت آن محروم سازد.» امام حسین علیه‌السّلام فرمود: «من زمینی بهتر از آن، در حجاز به تو می‌دهم.» عمر ساکت شد و دیگر سخنی نگفت. امام علیه‌السّلام چون چنین دید در حالی که می‌فرمود: «خداوند تو را هلاک سازد و در روز قیامت نیامرزد؛ امید دارم که به فضل خدا از گندم ری نخوری» بازگشت. عمر بن سعد گفت: «ای حسین (علیه‌السّلام) ! اگر گندم نباشد، جو هم می‌توان خورد» او این سخن را گفت و سپس به اردوگاه خود بازگشت. 🔰پیش از آغاز جنگ، امام علیه‌السّلام در یکی از سخنرانی‌های خود، عمر بن سعد را خطاب قرار داد و فرمود: «ای عمر! آیا تو مرا می‌کشی و می‌پنداری آن زنازاده فرزند زنازاده تو را حاکم سرزمینهای ری و گرگان خواهد کرد؟ به خدا قسم هرگز گوارایی آن روز را نخواهی چشید. این امری است حتمی؛ پس هر چه می‌خواهی انجام بده که تو پس از من در دنیا و آخرت شادمان نخواهی بود؛ گویی اکنون سرت را بر نی می‌بینم که در بر افراشته‌اند و کودکان بر آن سنگ می‌پرانند»؛ اما ابن‌ سعد بی‌توجه به این سخنان، غلامش را پیش خواند و نخستین تیر را به سوی امام حسین علیه‌السّلام و یارانش رها کرد و با صدای بلند خطاب به اصحاب و یاران خود گفت که «نزد امیر شهادت دهید که من اول کسی بودم که تیر جنگ را رها کردم.» 🔰پس از واقعه جانگداز ، او دو روز در ماند و به دفن اجساد کشته‌های سپاه خود، پرداخت سپس در حالی که اجساد مطهر و پاک شهدای کربلا را بر روی خاک تفتیده کربلا رها کرده بود به همراه اسرای علیه‌السّلام، به سوی کوفه حرکت کرد. 🔰مختار، ابوعمره را در پی ابن‌ سعد فرستاد؛ عمر برخاست و لباس پوشید تا به به همراه او به دارالاماره برود؛ اما سُر خورد و به زمین افتاد، پس ابوعمره فرصت را غنیمت شمرد و سر از بدنش جدا کرد. او سر پسر سعد را نزد مختار آورد و پیش روی او گذاشت. سپس مختار دستور قتل حفص پسر ابن سعد را نیز صادر کرد. سپس این سرها را با مقداری پول به فرستاد.
📚 عسقلانی، ابن‌ حجر احمد، تهذیب‌التهذیب‌، ج۷، ص۴۵۱، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۲۵ق‌/۱۹۰۷م‌. 📚 بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، ج۵، ص۲۵۴، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷. 📚 طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۵، ص۴۱۳، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷. 📚 خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، ج۱، ص۲۵۴، قم، مکتبة المفید. 🆔 @islam_history
📌 علیهم السلام ✍️ برید بن عجلی گوید: 🔰نزد علیه السلام بودم که مردی وارد شد. او پیاده از آمده بود. دو پایش را نشان داد که پینه بسته بود و گفت: بدانید که به خدا قسم، فقط محبت شما اهل بیت، مرا از جایی که آمده‌ام به این جا کشانده است. 💠 امام باقر علیه السلام در جواب فرمودند: به خدا قسم، اگر سنگی ما را دوست بدارد، خداوند او را با ما محشور می‌گرداند و آیا دین، چیزی جز دوست داشتن است؟ خداوند می‌فرماید: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ» و گفت «یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ» [هر کس را که به سوی آنان کوچ کرده، دوست دارند] و آیا دین، چیزی جز محبت است؟ 📚 تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۹۰. 🆔 @islam_history
📌 کیفیت زیارت سیدالشهدا علیه السلام ✍️ علیه السلام فرمودند: 💠 هرگاه خواستی علیه السلام را کنی او را زیارت کن در حالی که محزون و مکروب ژولیده موی و غبار آلود و گرسنه و تشنه لب باشی و از اباعبدلله علیه السلام حوائجت را بخواه و برگرد و کربلا را وطن خود مگیر. 📚 تهذیب الاحکام، ج6، ص76 🆔 @isalm_history
📌 زیارت علیه السلام باعث شادی علیهم السلام ✍ از علیه السلام روایت شده: 💠 اگر زائر امام حسین علیه السلام می دانست به واسطه این که چقدر شادی و سرور بر صلی الله علیه وآله و بر علیه السلام و بر حضرت علیهاالسلام و به شهدا از ما اهل بیت وارد می‌آید و اگر می دانست آنچه از دعای ایشان به واسطه زیارتش، هنگامی که برمی گردد و آنچه را که از ثواب در همین دنیا و در آخرت خواهد داشت و آنچه را که برای او پیش خداوند ذخیره شده است، هر آینه دوست می داشت که آنجا () خانه اش می بود و همانا زائر امام حسین علیه السلام از این مسافرتش بر‌می‌گردد و گامش بر روی چیزی نمی آید مگر اینکه برای او دعا می‌کند و هنگامی که خورشید بر او می تابد، گناهانش را از بین می برد، همان طور که آتش هیزم را از می سوزاند، خورشید چیزی از گناهان او باقی نمی‌گذارند، پس برمی‌گردد در حالی که هیچ گناهی بر او نیست و برای او درجاتی رفیع خواهد شد که کسی که در خون خود، در راه خدا غوطه ور است بدان نمی رسد و فرشته ای به جای او موکل خواهد شد و برای او استغفار می کند، تا اینکه دوباره به زیارت برگردد، یا اینکه 3 سال بگذرد یاتا وقتی که بمیرد. 📚 مستدرک الوسائل، ج10، ص343. 🆔 @islam_history
‌ ❤️ صلّی‌الله‌علیک‌یاأباعبدالله... 🕊حضرت‌فرمود: ...این ذکر را ۳مرتبه بگو؛ چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان می‌رسد! 🌙 🆔 @islam_history
📌 ماجرای نبش قبر سلام الله علیها ✍️ ملا محمدهاشم خراسانی(ره) حکایت نبش قبر حضرت سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه سلام الله علیها در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل می‌کند: 💠 جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم‌الهدی منتهی می‌شد و سنّ شريفش بيش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبي دختر بزرگ ايشان حضرت رقيّه دختر عليه‌السلام را در خواب ديد كه فرمودند: «به پدرت بگو: به والي بگويد: ميان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّيت است، بيايد قبر و لحد مرا تعمير كند.» 💠 دختر به سيّد عرض كرد، ولي سيّد از ترس ، به خواب اعتنا ننمود. شب دوّم دختر وسطي سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، ترتيب اثري نداد. شب سوّم دختر كوچك سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، باز ترتيب اثري نداد. شب چهارم خود سيّد حضرت رقيّه را در خواب ديد كه به طريق عتاب فرمودند: چرا والي را خبردار نكردي؟! 💠 سيّد بيدار شد، صبح نزد والي شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس‌های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند. 💠 صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم. 💠 حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام‌الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است. 💠 سیّدابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند ،سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند، هی می‌گفت: «ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی‌کنم، می‌ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. 💠 سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می‌کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند. 💠 وقت که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی‌داشت و بر زانو می‌نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. 💠 و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. 💠 دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت. 💠 آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سلام الله علیهن را به سید ابراهیم واگذار کرد. 💠 این قضیه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: 💠 «فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» « آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.» 💠 پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند. 📚 اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦. 📚 منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸. 📚 مقتل جامع مقرم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸. 📚 تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳. 🆔 @islam_history
✍ در کتاب «الحاويه فی مذمّات #معاویه [قاسم بن محمد بن احمد مأمونی، #اهل_سنت -متوفای ۴۴۸]» آمده است كه: زنان خاندان نبوت در حالت اسيرى، حال مردان كه در #كربلا #شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده مى‌داشتند و هر كودكى را وعده‌ها مى‌دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است؛ باز مى‌آيد. تا ايشان را به خانه يزيد آوردند. ◼️ دختركى بود چهار ساله؛ شبى از خواب بيدار شد و گفت: «پدر من #حسين كجاست؟ اين ساعت او را به خواب ديدم، سخت پريشان.» ◼️ زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود؛ از خواب بيدار شد و حال تفحص كرد؛ خبر بردند كه حال چنين است. آن لعين در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. 🔴 ملاعين سر بياوردند و در كنار آن دختر چهارساله نهادند؛ پرسيد: اين چيست؟ ملاعين گفتند: سر پدر تو است. ◼️ آن دختر فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسليم كرد. 📚 عماد الدين طبرى، كامل بهايى، ج۲، ص۱۷۹. 🆔 @islam_history
📌 زائر ؛ شفیع قیامت ✍ سیف تمار گوید: علیه السلام فرمودند: 💠 زائر علیه السلام شفیع صد نفر در روز می باشد کسانی که آتش دوزخ بر ایشان واجب شده است و کسانی که در دنیا از مسرفین بودند. 📚 مستدرک الوسائل، ج10، ص253 🆔 @islam_history