مهشکن🇵🇸
🌸ولادت حضرت شمس الشموس و انیس النفوس علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء تبریک و تهنیت🌸 ✅
گروه مهشکن هم با رمان رفیق و داستان گروهیِ «بازگشتگاه» در این مسابقه شرکت کردند و الحمدلله نتیجه خوبی حاصل شد.
تبریک به اعضای مهشکن ✨🌷
به ویژه خانمها صدرزاده و اروند که در نوشتن داستان بازگشتگاه همکاری داشتند. 🌱
#فرات
#مه_شکن
#سلام_فرمانده
سلام
واقعا همین بوده حتی ارزون تر.
بله متاسفانه الان قیمت کتاب اون قدری سر به فلک کشیده که برای افراد اهل کتاب یه دغدغه شده. به نظرم تا گرون تر نشده هرچی هست بخریم.
#پاسخگویی_صدرزاده
مهشکن🇵🇸
✨#بسم_الله_الذي_يكشف_الحق✨ 📙رمان امنیتی سیاسی#عالیجنابان_خاکستری ✍🏻به قلم #محدثه_صدرزاده قسمت۹۳
✨#بسم_الله_الذي_يكشف_الحق✨
📙رمان امنیتی سیاسی#عالیجنابان_خاکستری
✍🏻به قلم #محدثه_صدرزاده
قسمت۹۴
به اداره که میرسم مستقیم به سمت اتاقم میروم. کتاب را باز میکنم اولین چیزی که توجهم را جلب میکند مقدمه کتاب است. مضمون جذابی دارد: «آسیب شناسی».
شروع به خواندن کتاب میکنم. داستان پردازیها و خیالات نویسنده... انگشت اتهامشان به سمت مقامات ارشد کشور است و زمین و زمان را مقصر کردهاند. در اتاق باز میشود. بالاجبار سر بلند میکنم. عماد با پروندهای روبهرویم میایستد. چشمانم را کمی ماساژ میدهم. عماد میگوید:
_اعترافات موسوی را خوندی؟
متعحب نگاهی به او میاندازم و میگویم:
_حرف جدیدی زده؟ یا بازم حرفهای تکراری؟
پرونده را روی میز میگذارد و خودش را روی صندلی میاندازد و میگوید:
_بخون ببین چی گفته.
پرونده را بر میدارم و نگاهی به نوشتههای موسوی میکنم. خواندن دست خطش برایم مشکل است. همه حرفهایش همان چیزهایی است که از قبل گفته بود؛ به جز خط آخرش. با خواندنش سرم سوت میکشد. پرونده را میبندم و به گوشهای میاندازم. سرم را میان دو دستم میگیرم. صدای عماد میآید:
_دیدی ناکس چی گفته؟
این پسر انگار قصد کرده هر بار بیاید و کمی ذهنم را مشوش کند. نفسهای کشداری میکشم. موسوی در اعترافاتش گفته از مهدی دستور میگرفته است. فکر کردن به او هم خنده دار است آخر چه کسی قبول میکند مهدی مقصر همه این ماجراها باشد. صدای در میآید و این نشان از رفتن عماد میدهد. دستم را روی کتاب میگذارم. پیدایش میکنم، از زیر سنگ هم شده عالیجناب خاکستری واقعی را پیدایش میکنم.
پرونده را بر میدارم به همراه کتاب نصفه خوانده شده. به سمت اتاق حاج کاظم راه میافتم باید اصل ماجرا را بفهمم.
🖇لینک قسمت اول رمان👇🏻
https://eitaa.com/istadegi/4522
💭ارتباط با نویسنده👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/16467617947882
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #محدثه_صدرزاده
#مه_شکن✨
https://eitaa.com/istadegi
سلام
متاسفانه شرایطش فراهم نبوده...
خوش به سعادتتون...
دعا کنید قسمت ما هم بشه.
#پاسخگویی_فرات
سلام
عید شما هم مبارک.
خیلی ممنون از این که رمانها رو مطالعه کردید و نظرتون رو فرستادید برای ما.
انشاءالله اگر پیرنگ خوبی به ذهنم رسید مینویسم.
#پاسخگویی_فرات
سلام
بله، قراره تغییراتی داده بشه انشاءالله.
برای شاخه زیتون کلیپ ساخته شده.
خیر، نمیرفتم.
بستگی به خود فرد داره؛ به علاقه و استعدادش.
معمولا قبلش اعضای مهشکن میخونن؛ اما نه همیشه.
#پاسخگویی_فرات
مهشکن🇵🇸
گروه مهشکن هم با رمان رفیق و داستان گروهیِ «بازگشتگاه» در این مسابقه شرکت کردند و الحمدلله نتیجه خ
سلام
سلامت باشید، لطف دارید.
انشاءالله موفقیتهای بزرگتر...
#پاسخگویی_فرات
سلام
به طور ثابت جای خاصی تدریس نمیکنم؛ بنا به درخواست موسسات فرهنگی، موقتی در این موسسات تدریس دارم.
#پاسخگویی_فرات
مهشکن🇵🇸
✨#بسم_الله_الذي_يكشف_الحق✨ 📙رمان امنیتی سیاسی#عالیجنابان_خاکستری ✍🏻به قلم #محدثه_صدرزاده قسمت۹۴
✨#بسم_الله_الذي_يكشف_الحق✨
📙رمان امنیتی سیاسی#عالیجنابان_خاکستری
✍🏻به قلم #محدثه_صدرزاده
قسمت۹۵
هرچه دسته در اتاق حاج کاظم را بالا و پایین میکنم در باز نمیشود. سعید چای به دست از آشپزخانه بیرون میآید. میگویم:
_حاجی رو ندیدیش؟
همانطور که لیوان چاییاش را فوت میکند، میگوید:
_نمیدونم. با عجله رفتن بیرون.
روبهرویم میایستد و میپرسد:
_اتفاقی افتاده؟
سرم را بالا میاندازم. دلم مانند سیر و سرکه میجوشد. دستی به شانهام میزند و میگوید:
_بیا بریم تو اتاق من.
راه کج میکند به سمت اتاقش من هم پشت سرش راه میافتم. وارد اتاق میشوم و بر روی صندلی مینشینم. قندی در دهانش میگذارد و چاییاش را یک ضرب بالا میدهد. دستی به دهانش میکشد و میگوید:
_پرونده توی دستت چیه.
نگاهی به پرونده میاندازم و روی صندلی کناریام میگذارم. آنقدر روی میز شلوغ است که شتر با بارش در آن گم میشود. میگویم:
_اعترافات موسویه.
ابرویی بلا میاندازد و به سمتم میآید پرونده را بر میدارد و میخواندش. به آخرش که میرسد چشمانش را ریز میکند و میگوید:
_مطمعنی اینو موسوی نوشته؟
کمی سر میکشم تا ببینم چه چیز عجیبی در آن دست خط پیچیده پیدا کرده است. در همان حال میگویم:
_آره، آخه گفتههاش هموناست جز خط آخرش.
پرونده را پایین میگیرد و چند بار انگشتش را بر روی خطوط آخر میزند و میگوید:
_منم خط آخرش منظورمه. ببین!
هرچه پایین و بالایش میکنم هیچ چیز از آن متوجه نمیشوم. گیج و متعجب به سعید نگاه میکنم. بی توجه به نگاه متعجبم به سمت میزش میرود و با عجله کشوهایش را زیر و رو میکند زیر لب میگوید:
_معلوم نیست کجاست؟
🖇لینک قسمت اول رمان👇🏻
https://eitaa.com/istadegi/4522
💭ارتباط با نویسنده👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/16467617947882
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #محدثه_صدرزاده
#مه_شکن✨
https://eitaa.com/istadegi
سلام
پدرتون حق دارند و این شک کاملا طبیعیه.
اولا نیتونید در کلاسها شرکت کنید ولی هیچ اطلاعات شخصیای در اختیارشون نذارید.
دوما پدرتون میتونن شخصا با آقای واقفی صحبت کنند تا تردیدشون برطرف بشه.
ممنون از اعتماد شما.
#پاسخگویی_فرات
سلام
خیلی اهل موسیقی گوش کردن نیستم؛ اما اگر یک آهنگ محتوای خوبی داشته باشه و ویژگیهای موسیقی حرام رو نداشته باشه، گاهی گوش میدم(خیلی کم البته، مثلا شاید ماهی یکی دوبار توی ماشین).
نمیگم اصلا موسیقی گوش نکنید. ولی نمیتونم هم توصیه کنم حتما گوش کنید. فقط توصیهم اینه که اولا: موسیقیای که گوش میدید دقت کنید که شرایط موسیقی حرام رو نداشته باشه، دوما: زیادهروی نکنید.
شرایط موسیقی حرام در این پیام هست:
https://eitaa.com/istadegi/4361
#پاسخگویی_فرات
سلام
انشاءالله سلامت باشید.
اگر گروه در پیامرسانهای ایرانی هست ایرادی نداره؛ اما لطفاً آیدی مهشکن رو هم قید کنید.
#پاسخگویی_فرات
سلام بر هردوی شما بزرگواران.
ممنونم از وقتی که گذاشتید و ممنونم که نظرتون رو فرستادید.
انشاءالله رمانهای بعدی هم براتون مفید باشه.
بله این ترتیب درسته...
پ.ن: کم شدن فعالیت کانال به این علت هست که همه دانشجوییم و الان اوج امتحانات هست. عذرخواهم، انشاءالله بعد از پایان امتحانات جبران میکنیم.
#پاسخگویی_فرات
سلام
امیدوارم که تاثیر گذار بوده باشه.
ممنون بابت تعریفتون ان شاءالله دعا کنید خدا کمک کنه چشم.
#پاسخگویی_صدرزاده
مهشکن🇵🇸
✨#بسم_الله_الذي_يكشف_الحق✨ 📙رمان امنیتی سیاسی#عالیجنابان_خاکستری ✍🏻به قلم #محدثه_صدرزاده قسمت۹۵
✨#بسم_الله_الذي_يكشف_الحق✨
📙رمان امنیتی سیاسی#عالیجنابان_خاکستری
✍🏻به قلم #محدثه_صدرزاده
قسمت۹۶
بلند میشوم و پشت سرش میایستم. بالاخره کمرش را صاف میکند. با دست کنارم میزند و برگههای بهم ریخته روی میز را جابهجا میکند. از زیر برگهها ذرهبینی را بیرون میکشد. بر روی صندلی مینشیند. با ذرهبین مشغول دیدن اعترافات موسوی میشود. دستم را روی شانهاش میگذارم. آنقدر محو برگه شده است که حتی تکان نمیخورد. کمی گردن میکشم و چشم ریز میکنم تا از درون ذرهبین چیزی متوجه شوم که یک باره سعید بالا میپرد. دستم را برمیدارم و با چشمانی درشت نگاهش میکنم و میگویم:
_چی شده؟
بشکنی میزند و به صندلی تکیه میزند با لبخندی نمایان میگوید:
_برگه رو بهم دادی یه نگاه بهش انداختم؛ اما این خط آخرش خیلی عجیب اومد.
دستانم را به میز پشت سرم تکیه میدهم.
_میدونی یه جورایی دست خطش فرق داره.
چانهاش را میخاراند و پرونده را به من میدهد. هرچه به دست خطش نگاه میکنم چیزی دستگیرم نمیشود. درمانده نگاهش میکنم و میگویم:
_این فقط یه دست خط دکتریه که من با بدبختی هر کلمهاش رو خوندم.
سعید بلند میخندد و میگوید:
_اولا این چاپ شده اعترافاته ولی خط آخر با خودکار نوشته شده. الحق هرکیم نوشته تلاشش برای کپی کردن دست خط عالی بوده.
قهقهه دیگری میزند و میگوید:
_خدایی خیلی بدخط بوده هرکی بوده.
اخم میکنم. تا ذهنم میخواهد کمی حرفهای سعید را بالا و پایین کند سعید ناگهانی میگوید:
_اینو کی آورد؟
چشمانم گرد میشود آب دهانم را پایین میفرستم و با صدای گرفتهای میگویم:
_عماد.
🖇لینک قسمت اول رمان👇🏻
https://eitaa.com/istadegi/4522
💭ارتباط با نویسنده👇🏻
https://harfeto.timefriend.net/16467617947882
⚠️ #ادامه_دارد ⚠️
🖋 #محدثه_صدرزاده
#مه_شکن✨
https://eitaa.com/istadegi
سلام
بستگی داره اولا حمایت رو چطور معنا کنید و دوما اون شخص شایسته حمایت هست یا نه.
حمایت اگر صرفا این باشه که آثار اون فرد رو دوست دارید و دنبال میکنید، چیز خاصی نیست. اما اگر به این معنا باشه که دیوانهوار عاشق و شیفتهش باشید طوری که زندگیتون مختل بشه و طاقت نداشته باشید کسی بهش توهین کنه و توی همه شئون زندگی ازش تقلید کنید و... خب مشکلاتی توی زندگی به وجود میاره.
ضمن اینکه اگر اون فرد شایسته حمایت نباشه (مثلا آثارش ایرادات اعتقادی و محتوایی داشته باشن) دیگه خیلی واویلاست چون اثر منفی ازش میگیرید.
#پاسخگویی_فرات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم حضرت رقیه سلام الله علیها
ارسالی از مخاطب عزیزی که به یاد ما بودند.
خوش به سعادتشون.
ممنونم که برای مهشکن هم دعا کردید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم حضرت زینب سلام الله علیها
ارسالی از مخاطب عزیزی که به یاد ما بودند.
خوش به سعادتشون.
ممنونم که برای مهشکن هم دعا کردید.