eitaa logo
💗رمان جامانده💓
479 دنبال‌کننده
98 عکس
26 ویدیو
0 فایل
✨﷽ 🚫خواننده عزیز ❗ #کپی‌برداری از این داستان #حرام و پیگرد #قانونی‌و‌الهی دارد .🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸 ♥️ این کار میثم باعث شد مطلبی رو که معذب بودم بگم و شاید تا ماه ها از بیانش عاجز بودم تو اولین قدم و قبل از شروع برنامه بیان کنم تا تکلیفم مشخص و خیالم راحت بشه نگاهی از روی عصبانیت به میثم کردم ، میثم با لبخندی ملیح چشمشو به چشمم دوخت و گفت _ دکتر منتظره مهدی جان! رو کردم سمت دکتر و گفتم _ از اینکه الان و تو این موقعیت این موضوع رو مطرح میکنم عذرخواهی میکنم ، نمیدونم وقت مناسبی هست یا نه ولی برای اینکه کمی از ارامش از دست داده ام رو برگردونم مجبور به بیان موضوع هستم اقای دکتر من خیلی خوب میدونم که یادگیری هر هنر و علم و صنعتی مستلزم هزینه هست و چه هنری بهتر از هنر طبابت که البته و متاسفانه الان به تجارت تبدیل شده این از مقدمه و یک راست میرم سر اصل مطلب اموزش شما چقدر زمان میبره و همچنین من چقدر باید هزینه پرداخت کنم تا به موقعیتی برسم که بتونم به عنوان مشاور فعالیت کنم؟ سکوت سنگینی بعد از تموم شدن حرفهام تو اتاق حکم فرما شد ، لحظه ای گذشت تا دکتر جواب داد _ برای یادگیری هر علمی نمیشه زمان مشخص کرد مخصوصا طبابت که اگر تا اخر عمر هم شاگردی کنید کمه اما در مورد هزینه شما نظرتون چیه؟ _ بنظرم نمیشه قیمتی رو این علوم گذاشت چون ارزشش رو پایین میاره ، این حرفها رو گفتم تا بدونید خدمات بدون مزد قبول نمیکنم ببخشید این حرفو میگم ولی دوست ندارم زیر دین کسی باشم حرفهام که تموم شد دکتر خندید و گفت _ از اخلاق و روحیاتتون خوشم اومد ، من برای پول شما رو قبول نمیکنم اما مجبورم هزینه بگیرم چون اولا با این کار ارزش علم رو پایین نمیارم و دوما باعث میشه شما برای چیری که هزینه کردید تلاش کنید از شنیدن این حرف خیلی خوشحال شدم ، میثم گفت _اقای دکتر مهدی فعلا دست و بالش بسته است ولی فعلا ، اما در اینده نزدیک میدونم وضعیتش بهتر میشه 🚫خواننده عزیز از این داستان و پیگرد دارد .🚫 🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و سلام بر ! و تمام غصه‌ها و... روضه‌ها و... اشک‌های بی‌پایانش در مصبیت عظیم ... یعنی .. بازمانده عاشورا باشد امام شیعیان باشد اما روز شهادتش زائری نداشته باشد ...💔😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸 ♥️ _واقعا ؟ چطور؟ _منم نصف باغ زیتون نزدیک روستا رو بهش فروخته ام البته همه مبلغ رو وام گرفته و از طرفی دانشگاهم ثبت نام کرده، اگر هر سال شرایط خوب باشه با یک بار برداشت محصول میتونه وام اون سال و دانشگاهشم بده و نصف مبلغ هم برای خودش میمونه که این این مبلغ میتونه هزینه کنه دکتر نگاهی بهم کرد و گفت _ نظرتون چیه اقا مهدی؟ مات و مبهوت مونده بودم خودشون بریدن و خودشون دوختن بدون اینکه ضرری به من برسه _نظر من؟ فکر کردن نمیخواد بقیه درامد رو حاضرم برای یاد گیری طب بگذارم، این نهایت لطف خدا و شماست که شامل حال من میشه اقای محسنی شیرینی برداشت و گفت _ خب خدا رو شکر ، دهنتون رو شیرین کنین تا بریم که کلی کار دارم چقدر خوبه ادم یدونه رفیق داشته باشه ولی مثل کوه پشت هم باشن؟گاهی رفیق از خانواده به ادم نزدیکتر میشه اما لطف خدا باید شامل حال ادم بشه تا رفیقش ادم خوب و خدا ترس و با اخلاقی باشه بعد از خوردن شیرینی و خدا حافظی ، قرار شد با دکتر در مورد زمان شروع اموزش هماهنگ بشم. از خونه دکتر خارج و سمت حرم حرکت کردیم، ماشین رو پارک و سمت درب ورودی حرکت کردیم ، گرمای افتاب از یک طرف و گرمایی که از کف خیابون به صورت میزد از طرف دیگه باعث شد قدر هوای عالی زنجان رو‌بدونم و از ته دل یه الحمدلله بابت این نعمتی که اصلا دیده نمیشه بگم وارد حرم شدیم و بعد از زیارت اقای محسنی شروع کرد به نماز خوندن و دعا و میثم هم پا بپاش نماز میخوند ، منم از این توفیق بی بهره نموندم و شروع کردم بعد از اتمام نماز و متن زیارات ، به دیواری تکیه دادیم که روبرومون ضریح زیبا و مطهر حضرت معصومه بود ، سرمو به دیوار تکیه دادم ، درسته امروز روز خوبی برام بود ولی من ادمی نبودم که با این چیزا درد جدایی رو فراموش کنم و مشغول بازی با اسباب بازیهای ادم بزرگها باشم 🚫خواننده عزیز از این داستان و پیگرد دارد .🚫 🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچ شمعی نیست که به امید سپیده ظهور، تا صبح فرج، در شبستان انتظار نسوزد. با تو از کدام دلتنگی خود بگویم؟ از تلخی فراق، یا سختی طعنه هایی که می‌شنویم و دلخسته از آن می‌گذریم؟ ای همه آرزوهایم! من اگر مشتی گناه و شقاوتم، دلم را چه می‌کنی؟ با چشمهایم که یک دریا گریسته‌اند، چه می‌کنی؟ به ندبه‌های من که در هر صبح غیبت، از آسمان دلتنگی‌هایم فرود می آیند، چگونه نگاه خواهی کرد 💚
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸 ♥️ درد از دست دادن بهار و نرفتن به کربلا جوری جگرم رو سوزونده بود که ممکن بود لحظاتی درد رو‌فراموش کنم اما..... دلم خیلی گرفت ، هر کسی با دیدن چهره ام به راحتی میفهمید دارم به موضوع ناراحت کننده ای فکر میکنم ولی خب شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند با اینکه دل شکسته و غمگین بودم دو رکعت نماز شکر خوندم بخاطر لطفی که خدا امروز شامل حالم کرد ارزوی چندین ساله ام رو بابت پیدا کردن یک استاد مومن و دلسوز طب به حقیقت پیوست و تنها کاری که میتونستم بکنم نماز شکر و تشکر از حضرت معصومه س بود ، بعد از اتمام نماز اقای محسنی که به حالم پی برده بود بهم گفت _میدونید برای چی مانع رفتن شما با میثم جان به حرم شدم؟ میدونستم از موضوعی ناراحت و غمگین هستید بنابراین احتمال دادم اگر با اون روحیه به حرم برید بی شک شروع به گله و شکایت خواهید کرد بنابراین توکل بر خدا کردم و متوسل به امام زمان عج شدم و صبر کردم تا اینکه این اتفاق ها پیش اومد و شما به یکی از ارزوهاتون رسیدید و مراحل فراگیری علم طب براتون هموار شد حالا بجای گله و شکایت از خدا شاکرید و سپاس گزار ، اینطوری بهتره همه حدس و گمان هاش درست بود ولی... _اقای محسنی ، واقعیت اینه مشکل اصلی که روحم رو ازرده یه چیز دیگه است _ اگر لازمه بفرمایید شاید فرجی اتفاق بیافته _طولانی تر از اونیه که با پنج دقیقه تموم کرد لبخندی زد _ کار ما بندگی صادقانه خداوند بزرگ و کمک به همه دیگه هست ، سالهاست عمر و وقت من نذر نوکری شیعیان و محبین اهل بیت و عاشقان امام زما عج هست ، لازم نیست نگران زمان باشید با شنیدن این حرفها خیالم راحت شد ، کل اتفاقات و داستان عشق و عاشقی رو به اقای محسنی تعریف کردم و ایشون بدون اینکه جمله بگن فقط و فقط گوش دادن 🚫خواننده عزیز از این داستان و پیگرد دارد .🚫 🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸 ♥️ بعد از اینکه حرفهام تموم شد ، به فکر فرو رفت و ساکت شد _مهدی جان ، یک مطلبی رو برات تعریف میکنم که خیلی جالب و البته اموزنده هست ، بهش دقت کن ، جواب تک تک سختی هایی که کشیدی رو از حرفهایی که میزنم شکار کن ، تفکر کن شاید سرنوشتت بعد از شنیدن داستان عوض بشه یک سرزمینی در آفریقا هست که مردمش به شکار میمون علاقه دارن و از طریق این کار روزگار میگذرونن اینکه عده ای با شکار حیوان دیگه زندگی میکنن موضوع کاملا طبیعی هست اما... نوع دام و روشی که برای شکار انتخاب میکنی باید حساب شده و دقیق باشه وگرنه بازنده ای شکارچیان اون منطقه مقداری بادام زمینی رو داخل شیشه های گردن باریک میریزن و در جنگل میگذارن و کمین میکنن ، میمون بخت برگشته وقتی کوزه رو میبینه دستش رو از قسمت تنگ داخل میبره و همه بادام زمینی ها رو تو مشتش جمع میکنه ولی.... وقتی میخواد دستش رو بیرون بیاره دستش گیر میکنه ، انقدر تلاش و تقلی میکنه و حواسش به در اوردن دست از شیشه هست که حضور شکارچی رو متوجه نمیشه و شکار میشه خب ، میمون که براحتی دستش رو وارد کوزه کرد ، پس چرا نتونست درش بیاره؟ جواب این سوال جواب همه سوالاتیه که شما و امثال شما تو ذهنتون دارین چه اونایی که عاشق دختر خانمی شدن یا عاشق اقا پسری شدن یا عاشق بچه و خونه و شغل و..... شدن وقتی میمون دستش رو داخل کوزه میکرد دستش خالی و صاف بود ولی وقتی بادام زمینی ها رو تو مشتش جمع کرد مجبور شد دستش رو مشت کنه ، بخاطر همین دیگه نتونست درش بیاره اگر مشتشو باز میکرد و دل از اون بادام ها میکَند و سرجاش میزاشت شکار نمیشد ولی از خواسته اش نگذشت و پافشاری کرد تا شکار شد حالا شما اقا مهدی ، گاهی برای رهایی و نجات و ازاد شدن روح باید دست از بعضی خواسته ها کشید و در موردش پا فشاری نکرد وگرنه شکار نفس و شیطان خواهی شد، اگه دست بکشی مطمئن باش خدا زندگی بهتری برات در نظر گرفته و دنیای زیباتری در انتظارته! 🚫خواننده عزیز از این داستان و پیگرد دارد .🚫 🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️میخوای برای امام زمانت کار کنی؟ بسم الله🌸 عرفه روز استجابت دعا 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
AUD-20230627-WA0003.mp3
2.72M
*مهم‌ترین کار در روز عرفه چیست؟!* حکایت مهمّی از سیره امام صادق علیه‌السلام در روزِ عرفه 📚 اقبال الاعمال، ذیل روز عرفه. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جان و جوانیم خلاصه می شود در یک کلام؛ فدای نام زیبایت ای مهربان پدر!❤️ سلام تنها امید روزگار✨ (السَّلاَمُ عَلَى) الْمُؤْتَمَنِ عَلَى السِّرِّ وَ الْوَلِيِّ لِلْأَمْرِ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸 ♥️ _حرف من کاملا واضح و روشنه ، باید دست از عشق دنیاییت که معلوم نیست واقعا برات بال پرواز میشد یا نه برداری تا به عشق واقعی برسی که بی نیازه و بدون منت بهت میبخشه ما ها بیشتر مطالب رو اشتباهی متوجه شدیم ، ما ازدواج میکنیم ، عاشق میشیم ، دنبال علم میریم و هزاران کار میکنیم تا به خدا برسیم ، اما .... شبانه روز خدا خدا میکنیم تا به این ها برسیم که فانی هستند و فقط برای این دنیا به دردمون میخورن بهار خانم رو از فکر و ذهنت بیرون کن و خدا و امام زمانش رو بخواه و عاشق اونها باش تا بهارها دنبالت بیفتن و ارزوی با تو بودن رو داشته باشن چون این تویی که عشق خدا رو تو قلبت داری میدونم کار سختیه و البته اگر موفق بشی کار بسیار بزرگیه ، کار بزرگ زحمت بزرگ میخواد ، همین الان بهترین فرصته به عمه امام زمان عج که الان در خدمتشون هستیم متوسل شو و مردانه تصمیم بگیر و از ایشون بخواه و بگو خانم جان من ضعیف تر از اونی هستم که محبت بهار رو از دلم بیرون کنم ، شما دستمو بگیر و کاری کن محبت و یاد و خاطره بهار از قلب و فکرم پاک بشه و هیچ احساسی بهش نداشته باشم مهدی جان امتحان کن ، حتما نتیجه اش رو خواهی دید حرفهای اقای محسنی که تموم شد پا شد و رفت سمت ضریح و شروع کرد به زیارت ، حرفهاش مثل زلزله جسم و روح و قلبم رو لرزوند ، هیچ وقت از این زاویه به داستان زندگیم نگاه نکرده بودم ، کلمه به کلمه ای که گفته بود رو بهش فکر میکردم واقعا میشه گفت یک سال از زندگیم رو باختم؟ یا نه فقط این یه تجربه بود؟ وای اگر منطقی نگاه کنم ، این یکسال سخت، امتحانی بود که متوجه خدا و امام زمانش باشم، بلاخره باید برای رسیدن به هدف از جایی شروع کرد یا نه؟ طبق گفته اقای محسنی عمل کردم و متوسل شدم به حضرت معصومه س ، نمازی خواندم و شروع کردم به درد و دل و ازش خواستم کمکم کنه حالا که روزنه های امید مثل باغ زیتون و استاد طب برام نمایان شده ، حالا وقتشه دست از خواسته ای که خدا راضی نیست بردارم و خودمو تسلیم امر خدای مهربان بکنم 🚫خواننده عزیز از این داستان و پیگرد دارد .🚫 🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صبحتون بخیر پارت دیروز رو‌الان فرستادم🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤او خواهد آمد؛ اگر بخواهیم!... اَللهّمَ عَجّل لِوَلیکَ الفَرَج ❤️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 🌸 ♥️ میدونستم کار سختیه برای همین از خدا خواستم بهم صبر بده بعد از مدتی که خلوت کرده بودم با اشاره میثم پا شدم و کم کم اماده شدیم برای رفتن به خونه سوار ماشین که شدیم اقای محسنی پرسید _زیارتتون قبول باشه ان شاءالله اقا مهدی حالت چطوره؟؟؟؟ _خوبم اقای محسنی خیلی خوب نمیدونم شما سِحر کلام دارید یا مهره مار ولی حرفهاتون دیدگاهم رو به خودم و خدا تحت تاثیر قرار داد، نمیدونم این احساس سبکی که دارم از روی احساسات و جوگیر شدنه یا نه واقعیه؟ _شک نکن فرزندم که واقعیه فقط تلاش کن نگهش داری میدونی چرا نتونستی کربلا بری؟ _شما بفرمایید _شما میخواستی بری کربلا و هر جور شده بهار خانم رو کت بسته از اقا بگیری که بصلاحت نبود کم کم داره بهت حسودیم میشه مهدی جان احتمالا حضرت سیدالشهدا علیه السلام قراره دعات رو قبول کنه یا برنامه خاصی برات داره که نزاشت شب گذشته راهی بشی! نخواست چیزی بهت بده که بعدا پشیمون بشی ، صلاح‌بود تا بمونی و فکر کنی ، تا حاجت بزرگتر و بهتری ازش بخوای که در همه احوال کمک حالت باشه شاید یکبار زیارت با شناخت کامل بهتر از چند بار زیارت بدون شناخته ،‌ هر چند بدون شناختم بری اقا ، دست نوازش به سر میکشن!!! بین حوائج بزرگ چه حاجتی بهتر و بزرگتر از سلامتی و تعجیل در فرج ، که اگر‌کسی‌ واقعا حاجت خودش رو کنار بذاره و برای اقا دعا کنه اقا با محبت بیشتری بهش نگاه میکنه و هواشو‌ خواهد داشت بین صحبتهای اقای محسنی هر از گاهی نگاهی بهش میکردم ، وقتی اسم امام زمان عج میومد ، اشک‌تو چشماش حلقه میزد تموم شدن حرفهای اقای محسنی مصادف بود با رسیدن به خونشون ، وقتی وارد خونه شدیم ایشون همون پایین خدا حافظی کردن و ما رفتیم طبقه بالا دیر وقت بود، بعد از روشن کردن کولر کنار باد‌ کولر دراز کشیدم و میثم بعد از عوض‌کردن لباساش اومد و‌نشست کنارم _میدونی میثم ، بااینکه یک روز کامل نشده که اقای محسنی رو دیدم ولی انگار سالهاست میشناسمش و‌باهاش هم صحبت بودم 🚫خواننده عزیز از این داستان و پیگرد دارد .🚫 🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچ شمعی نیست که به امید سپیده ظهور، تا صبح فرج، در شبستان انتظار نسوزد. با تو از کدام دلتنگی خود بگویم؟ از تلخی فراق، یا سختی طعنه هایی که می‌شنویم و دلخسته از آن می‌گذریم؟ ای همه آرزوهایم! من اگر مشتی گناه و شقاوتم، دلم را چه می‌کنی؟ با چشمهایم که یک دریا گریسته‌اند، چه می‌کنی؟ به ندبه‌های من که در هر صبح غیبت، از آسمان دلتنگی‌هایم فرود می آیند، چگونه نگاه خواهی کرد 💚
4_5976725417933933434.m4a
6.49M
📚 كتابچه‌ی صوتی : 🌴 ما و غدير 🌴 ✉️ نامه اي به دوستدار امير عليه السلام 1⃣ پاره‌ی نخست 🌼🌿به نیت فرج مولا انتشار این پست جایز است 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌿🌿🌸
- منم می تونم امام زمان(عج) ببینم؟! + می تونی با چشمات حرام نبینی؟ 🍃🌼عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری🌼🍃 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا