🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸
#بهنامخداوندقلبها ♥️
#جامانده
#قسمت436
✍ #جعفرخدایی
چه روزی سخت تر از امروز من؟ دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم ، مرگ یکبار شیون یکبار اگر حاجت نگیرم از این به بعد راه خودمو میرم
این فکرا ذهنم درگیر کرده بود با اینکه خودمم میدونستم دارم از روی عصبانیت و ناچاری به این افکار بها میدم، اما کار غیر اخلاقی و بسیار زشتی بود که به بهانه عیبی نداره عصبانیه بزار بگه ،ختم میشد،اما اشتباه اشتباهه و هر کسی تاوان اشتباهش رو باید بده
نزدیکای قزوین بودم که با صدای موبایل رشته افکارم پاره شد و به خودم اومدم ، نگاهی به گوشی کردم که اگر کسی غیر از ناصر باشه رد بدم تا چند درصد شارژی هم که با سلام و صلوات داشتم تموم نشه
از قضا پشت خطی کسی نبود جز ناصر
_سلام هر چی میخوای بگی زود بگو شارژم کمه
_سلام کجایی؟
_ خیلی وقته تاکستان رو رد کردم نزدیک قزوینم ، لطفا حرفتو بگو
_ببین مهدی قرار بود فردا صبح مسافر تکمیل شد حرکت کنیم ولی الان راننده زنگ زد گفت تکمیله و ساعت یازده شب حرکت میکنه ، میتوتی خودتو برسونی؟
نگاهی به ساعت کردم حدودا نه شب بود ، تا خواستم جواب بدم دوباره گوشی خاموش شد...
از شدت ناراحتی دستامو گذاشتم رو شقیقه هام و فشار میدادم ، دندونامو جوری روی هم فشار دادم کم مونده بود فکم بشکنه ، هیچ کاری نمیتونستم بکنم ....
قبل اینکه موبایل ها بیان تو جامعه و بیفتند دست مردم، باز چند شماره تلفن رو حفظ بودیم ولی به برکت موبایل اون یه تیکه حافظه رو هم از دست دادیم و تو اینجور مواقع کارمون لنگ میمونه
به هر حال اتفاقی بود که افتاده و از دست کسی هم چیزی برنمیومد.
یه چشمم به جاده بود یه چشمم به ساعت ، استرس امانم رو بریده بود و درمونده بودم
حدود ساعت ده بود که رسیدم پل فردیس و از ماشین پیاده شدم و وایسادم کنار خیابون تا ماشین بگیرم ، چند دقیقه ای وایسادم تا یه ماشین راضی شد اون مسیر نه چندان طولانی رو دربست ببره
🚫خواننده عزیز #کپیبرداری از این داستان #حرام و پیگرد #قانونیوالهی دارد .🚫
🌸
🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸
#بهنامخداوندقلبها ♥️
#جامانده
#قسمت437
✍ #جعفرخدایی
کنار پمپ بنزین که رسیدیم کرایه رو گذاشتم رو داشبورت و با عجله درو باز کردم و پرسون پرسون رفتم تا رسیدم دم خونه پدرخانم ناصر
درو که زدم فرشته خانم درو باز کرد و تا منو دید گفت
_سلام اقا مهدی ، ناصر گفت ما ساعت یازده از ترمینال ازادی میریم مهران به اقا مهدی بگو اگر تونست خودشو برسونه
همین که این جمله رو شنیدم بدون اینکه یک کلمه حرف بزنم برگشتم و با سرعت دویدم سمت کمربندی و کنار پمپ بنزین
این همه ماشین تو خیابون نمیدونم عادت همیشگیشون بود یا از بخت بد من که هیچ کدوم راضی نبود حتی دربست بره ترمینال
از یکی از مسافرهایی که مثل من منتظر تاکسی بود ساعت رو پرسیدم گفت ساعت یازدهه و ادامه داد
_اقای محترم از اینجا خیلی سخت ماشین میفته، تاکسی بگیرید تا فردیس و از اونجا برید ترمینال این بهتره
همین کارو کردم و خیلی زود تر از اونچه فکر میکردم رسیدم پل فردیس و کنار اتوبان وایسادم چند دقیقه ای گذشت تا یه سواری نگه داشت و سوار شدم
به ساعت ماشین که نگاه کردم دیدم ساعت یازده و چهل دقیقه بود
طوری حالم گرفته شد انگار یه دیگ اب یخ رو سرم ریختن ، تا اینکه ماشین رسید به ترمینال و پله ها رو دوتا دوتا پایین میرفتم و رسیدم سالن
از یه طرف شروع کردم به خوندن تابلویی که روی پیشخوانها بود و اسم شهرها رو نوشته بود تا ببینم کدوم برای مهران هست ، تا اینکه پیداش کردم
🚫خواننده عزیز #کپیبرداری از این داستان #حرام و پیگرد #قانونیوالهی دارد .🚫
🌸
🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
3.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپو حتما گوش کنین👆
یه لحظه ادم میتونه کاری کنه که خدا خریدارش بشه😊
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَ🌷
9.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سخنرانی
میدونی اولین گناه کبیره چیه‼️
🎙#استادمؤمنی
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَ🌷
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸
#بهنامخداوندقلبها ♥️
#جامانده
#قسمت438
✍ #جعفرخدایی
همین که رسیدم....
_ سلام اتوبوس مهران حرکت کرده؟
نگاهی به ساعت کرد و گفت
_یه ساعتی میشه
_حرکت بعدیتون کی هست؟
_فردا پنج بعد از ظهر
با دسپاچگی پرسیدم
_پنج فردا؟؟؟؟ گیشه ی دیگه غیر شما نیست برا تهران بلیط بده؟
سرش تو کامپیوتر بود و با دست سمت راست رو نشون داد
مسیر دستشو گرفتم و تابلو ها رو میخوندم تا رسیدم به گیشه بعدی
_بلیط برا مهران میخوام
_برای فردا ساعت پنجه!
_زودتر از اون ندارید؟
_نه
خراب و داغون نشستم رو صندلی وسط سالن ، خدایا چیکار کنم سرم داره از فشار میترکه
سرمو بالا اوردم و نگاهی به اطراف کردم دیدم کنار یکی از ستون ها کلی دوشاخه برای شارژ کردن گوشی قرار دادن
پا شدم رفتم اونجا و گوشی رو گذاشتم تو شارژ ، چند دقیقه ای وایسادم تا گوشی شارژ اولیه بشه و روشن شه که شد
بدون معطلی شماره ناصر رو گرفتم
با اولین بوق گوشیو رو برداشت ، انگار منتظر تماسم بود
تا بخوام حرفی بزنم گفت
_کجایی پسر هر چی زنگ میزنم جواب نمیدی ؟کجایی؟
_ترمینالم ، بلیط مهران برای الان ندارن میگن حرکت فردا پنج ، چیکار کنم ناصر؟
سکوت ناصر نشون دهنده این بود که داره دنبال راهی میگرده که گفت
_ یه کار بکن ، ببین اولین حرکت برای کرمانشاه کی هست اگر زود بود بیا کرمانشاه و از اونجا بیا ایلام و مهران بنظرم این بهتره
مغزم بخاطر فشار زیاد کار نمیکرد بنا براین یه کلام گفتم باشه و گوشیو قطع کردم
🚫خواننده عزیز #کپیبرداری از این داستان #حرام و پیگرد #قانونیوالهی دارد .🚫
🌸
🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸
🌸
#بهنامخداوندقلبها ♥️
#جامانده
#قسمت439
✍ #جعفرخدایی
کنار گیشه بلیط فروشی کرمانشاه رفتم و ساعت حرکت پرسیدم که از بخت من اولین حرکت فردا صبح بود و بدردم نمیخورد
متصدی فروش بلیط که پی برده بود چقدر عجله دارم گفت
_اگر کارت حیاتیه از درب ورودی کنار پایین که به میدون ازادی باز میشه برو و سواری بگیر این تنها راهیه که میتونی به موقع برسی مهران
پیشنهاد خوبی بود بنا براین با عجله از سالن خارج شدم و بعد از پایین اومدن از پله های سکو سمت میدون ازادی میدویدم
فکر کنم تو کل زندگیم اونقدر که امروز دویده بودم رکورد نزده بودم ، جالب اینجاست اصلا احساس خستگی هم نمیکردم و مثل ماهی که از اب بیرون افتاده و کلی تقلا میکنه به اب برسه منم هر چی توان داشتم دنبال این بودم به چیزی که تنها امیدم بود برسم
همین که به میدون رسیدم نگاهی به اطراف کردم ، با اینکه نیمه شب بود ولی باز ازدحام خیابون و ترافیک سرجای خودش باقی بود ، چندتا تاکسی بین شهری دیدم و رفتم سمتشون ولی مسافر داشتن تا اینکه یه سمند سفید که راننده اش هم کنار ماشین وایساده بود و داد میزد دربست دربست توجه ام رو به خودش جلب کرد.
رفتم سمتش ، درو باز کردم و نشستم تو ماشین ، خم شد و نگاهی از روی تعجب بهم کرد و بعد اونم نشست پشت فرمون
_داداش کجا بریم؟
اینو گفت و استارت رو زد
_مهران
اول متوجه حرفم نشد ولی چند ثانیه بعد ، از اینه نگاهی بهم کرد و گفت
_کجا؟؟!!
_مهران
_شوخی میکنی؟
_مگه شما نبودی میگفتی دربست؟خب منم مسافرم دربست برو مهران
_داداش منظورم داخل شهربود
_چه فرقی میکنه داخل شهر یا بین شهر صبح میرسی مهران و کرایه ای که میگیری اندازه دو روز کارکردته
🚫خواننده عزیز #کپیبرداری از این داستان #حرام و پیگرد #قانونیوالهی دارد .🚫
🌸
🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸