eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
751 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هشتم شوال سالروز تخریب بقیع بهشت خاکیان توسط جنایتکاران وهابی ------- ویرانه کرده اند حریم بهشت را خشکانده اند باغ عظیم بهشت را آتش زدند قلب زمین را ستمگران سوزانده اند نقش گلیم بهشت را این کافرانِ مسلمان نما ز کین سدّ کرده اند راه نسیم بهشت را حاشا که خصمِ عشق بگیرد ز عاشقان دلهای بی قرارِ مقیم بهشت را باشد بقیع جنّت دنیا و آسمان از خاک او گرفته شمیم بهشت را دارد بهشت ، دشمن و ، ای آتش جحیم در خود بگیر خصم لئیم بهشت را ای جبرئیلِ عشق دلم را به بر بقیع آنجا که دید نَفْسِ سلیم بهشت را زد خیمه اشک دیده ی "یاسر" در آن حریم از کف نداد فیض عمیم بهشت را ،،،،،،،،،،،، محمود تاری «یاسر»
به‌مناسبت دلم امشب به مجلس روضه خسته و بي قرار می‌آيد يك كبوتر شده و از سمتِ حرمي پر غبار می‌آيد گرد غربت نشسته بر روی پر و بال كبوترانه‌ی دل مي‌چكد لاله لاله اشكِ درد امشب از خلوت شبانه‌ی دل با من اي دل بگو كجا رفتی كه پُر از ماتم و شراره شدی تو چه ديدی در آن ديار غريب كه شكستی و پاره پاره شدی گفت رفتم به سرزميني كه عطر اندوه و بغض و ماتم داشت خاک آنجا هميشه دل‌گير و آسمانش هميشه شبنم داشت به خدا رنگ خاک می‌گيرد پر و بال كبوتران بقيع روزها هم هميشه در آن‌جا آفتاب‌ست سايه‌بان بقيع نه حرم، نه رواق، نه گنبد نه ضريح و نه صحن و گلدسته هست آنجا مزار خاكیِّ چار مرد غريب و دل خسته در نواحی نوحه و ناله شعله‌ی بی‌كرانه‌ای دارد نه فقط قبر چار مرد غريب بانوی بی نشانه‌ای دارد اين زمين دل شكسته از آهِ غربت و ناله‌های مادر بود هم‌دمِ اشک‌های مادرمان يك بغل لاله‌های پرپر بود و در اين باغ، آتشِ سرخی در دل سبز ياسمن گل كرد شعله‌ی زهرِ كينه‌ها بينِ جگر پاره‌ی حسن گل كرد چند روزی گذشت و خاکِ بقيع عطر غم‌ناکِ اشك و ناله گرفت و به دست همان كمان‌داران بدن ياس، رنگ لاله گرفت اين زمين يك زمين ساده كه نيست اين زمين خاک غُربت‌آباد است اين زمين، دل‌شكسته‌ی داغِ گريه هاي امام سجاد است این زمین از تبار شیون و آه هر سحر، هر سپیده زائر داشت آسمانی پر غروب و غم از روضه‌های امام باقر داشت خاک‌های غريب اين صحرا روزگاري تب شقايق داشت تا سحر در كبود چشمانش اشک سرخ امام صادق داشت اين زمين يك زمين ساده كه نيست باغي از داغ لاله و ياس است در تبِ ناله‌های محزونِ مادر بي قرار عباس است در حوالي اين ديار غريب از غم يار آشنا می‌خواند در مدينه كنار خاكِ بقيع روضهٔ سرخ كربلا می‌خواند
سبک حاج ناظم یارب مدینه شده شور محشر عزا گرفته در جنان پیمبر که از جفای خصم دون و کافر نوحه گر عالم است موسم ماتم است شیعه به غصه مبتلا شد مدینه هم کرب و بلا شد واویلتا آه و واویلا ۲ امشب شب سیاه عاشقان است سیلاب خون از دیده ها روان است گریان ز غصه صاحب الزمان است دشمن بی حیا کرده غوغا به پا دل ها همه ز غم کباب است بقیع فاطمه خراب است واویلتا آه و واویلا ۲ گلزار دین ز فتنه زیر آب است ظلم و ستم بی حد و بی نصاب است خونین دل مولا ابوتراب است غم شده حمله ور شوی خیر البشر از ستم و کینه ی عدوان بقیع زهرا شده ویران واویلتا آه و واویلا ۲
و روضه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شاهد غم ها بقيع داغ دل ما بقيع ميرسد از خاک تو ناله زهرا بقيع سلام ما به غروب پر درد و غمت واااى به چهار امامه غريب و محترمت واااى به بانوى بى حرمت واى واى واى واويلا ---------------------------- قبلهءرازه بقیع سوز و گدازه بقیع گشته مزار حسن مهر نمازه بقیع بقیع حسینیه ء عزای حسنه وااای تموم هستی ما فدای حسنه وااای شیعه گدای حسنه وای وای وای واویلا ---------------------------- فاطمه گريان شده شيعه پريشان شده مزار گل هاى او مدينه ويران شده دوباره اتش کشيد شعله ز حرم واااى دوباره گويد حسن که اى واى مادرم واااى مادر بى ياورم واى واى واى واويلا ---------------------------- سيلى و ابر سياه مادر ما بى پناه خورده زمين بى هوا کوچه شده قتلگاه ميان کوچه مسير تو يک دفه بست واااى به گوشم اومد صداى سنگينى دست واااى هر دو تا گوشواره شکست واى واى واى واويلا ---------------------------- شعله که بالا گرفت خون همه جا را گرفت ميخ درى بى حيا دامن زهرا گرفت به زير در مانده مادر ما چه کنيم؟ واااى شکسته پهلويش از لگدها چه کنيم؟ واااى غريب و تنها چه کنيم؟ شبيه بابا چه کنيم؟ واى واى واى واويلا
🚩 رجز خوانی ای جیره خوار دست ناپاک یهودی هشدار ماراگوش کن ؛ آل سعودی تو گرگ خون آشامی وجلاد قرنی از چشم عالم خواب راحت را ربودی درسوریه بحرین یمن بااسم داعش بافتنه هایت آتشی برپانمودی گردن کشی درپیشگاه حق نمایی درپیش شیطان مثل بنده در سجودی داغ شهیدان منا بر سینه داریم بانی آن روز پر از ماتم تو بودی باسرنگونی تو درشهر مدینه صحن حسن راشیعه میسازد به زودی
می رسد از مدینه بوی غم فاطمه باز دیده گریان شد چونکه قبر چهار فرزندش در حریم بقیع ویران شد آتش کینه شعله ها دارد از دل سرسپرده های یهود لعنت حق به هر چه وهابی لغنت فاطمه به آل صعود قصد دارند ریشه را بزنند صحبت از قبرها بهانه بود ریشۀ ی بغض و کینۀ ی اینان آتش و دود و تازیانه بود لعنت حق به آن کسانی که اولین شعله را به پا کردند حق پیغمبر معظم را با لگد پشت در ادا کردند در مدینه ز بعد پیغمبر ناله های بلند ممنوع است در مرام پلید این مردم زن زدن از امور مشروع است گریه کردند آسمانی ها با نوای حزینه ی زهرا به گمانم که باز تازه شده داغ مسمار و سینه ی زهرا بعد از آنکه زدند زهرا را دستشان باز شد به بی ادبی کاش روزی هیچکس نشود ضرب سنگین سیلی عربی کاش مهدی بیاید با او ریشه ی فتنه را براندازیم عاقبت بهر مادر سادات گنبد و بارگاه می سازیم با نیابت ز قبر مادرمان سوی ام البنبن سلام کنیم دست بر سینه در مقابل او مثل عباس احترام کنیم
گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام من زائر قبور خراب مدینه ام آنجا که گریه ها همه خاموش و بی صداست هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست آنجا که بغض سینه گلو گیر می شود حتی جوان ز غربت آن پیر می شود خاکش همیشه سرخ و هوایش غباری است از گریه های فاطمه آیینه کاری است اهل مدینه باب عداوت گشوده اند بر اهل بیت ظلم فراوان نموده اند هرکس دم از علی زده تخریب می شود صدیقۀ مطهره تکذیب می شود دنبال بی کس اند که تنها ترش کنند صیاد بلبل اند که خونین پرش کنند ازنسل هیزمند و به آتش علاقه مند تفریحشان تمسخر هر نالۀ ی بلند در خواب هم نشان حیا را ندیده اند نیروی خویش را به رخ زن کشیده اند بغض علی زبانه کشد از وجودشان رنگ ریا گرفته همه تار و پودشان روزی که راه حضرت صدیقه بسته شد با ضربه ای حریم ولایت شکسته شد ظلمی اگر که هست از آن لحظه حاکی است تصویر چادریست که در کوچه خاکی است امواج یک صدا دلم آزار می دهد گویا صدای صورت و دیوار می دهد گویا به گوش می رسد از قصۀ ی فدک آوای نیمه جان و ضعیف «علی کمک» تصویر هر چه درد از آن صحنه شد بدیع یک گوشه ای ز غربت آن لحظه شد بقیع اوراق خاطرات غیورانه نیلی است هر چه که هست صحنۀ یک ضرب سیلی است بی درد مردمان زمان جان مرتضی ما را رها کنید بمیریم زین عزا روزی رسد ز سینه غم آزاد می کنیم همراه منتقم حرم آباد می کنیم گلدسته می زنیم چونان صحن کربلا گنبد بنا کنیم چونان مشهد الرضا ما داغ دار سیلی ناحق مادریم چشم انتظار منتقم آل حیدریم
بقیع ، ای حرم اهلبیت نور سلام به بارگاه رفیعت ز راه دور سلام سلام بر تو و بر زائران گریانت سلام برتو و بر گرد وخاک ایوانت به غربت تو امام زمان پریشان است فدای این حرمی که به خاک یکسان است چقدر خاک بقیع ، بی قرار داری تو چقدر خاطره‌ی گریه دار  داری تو نشسته ایم که با غصه‌ی تو گریه کنیم بخوان تو روضه که با روضه‌ی تو گریه کنیم چقدر فاطمه پیش تو آه و زاری کرد چقدر  از غم  مظلوم بی قراری کرد غمی که فاطمه از مرتضی نهان می کرد کنار تو که میامد کمی بیان می کرد خمیده راه میامد ز دیده دُر می سفت شنیده ام که برای تو درد دل می گفت شنیده ام  به شرار سقیفه باد زدند شنیده ام سر زهرای  خسته  داد زدند شنیده ام که کشیدند دست مولا را شنیده ام که شکستند دست زهرا را شنیده ام که ماه رخش نشانه زدند به دست و صورت و پهلوش تازیانه زدند شنیده ام که شرر بر سرای یار زدند لگد به پهلوی بانوی بار دار زدند توهم شنیده ای  آن آه آتشینی را صدای ناله‌ی یافضة خذینی را شنیده ام که کسی راه را به فاطمه بست بقیع درست شنیدم که گوشواره شکست؟ ــــــــــــ غم خرابی تو کشت شیعه را اما خرابی تو کجا و خیام کرببلا؟ حرم کجا و نوامیس و آه و ناله کجا؟ حرم کجا و تن دختر سه ساله کجا؟ حرم کجا و اهانت به آن جلیله کجا؟ حرم کجا ، شرر و چادر عقیله کجا؟ حرم کجا و سم مرکب و عزیز خدا حرم کجا و تن پاک سیدالشهدا حرم کجا ، بدن طفل نازدانه کجا عزیز کرده‌ی ارباب و تازیانه کجا حرم کجا حرم الله و چشم هرزه کجا حرم کجا سر صاحب حرم به نیزه کجا حرم کجا ، سر صاحب حرم به دست پلید سر حسین کجا، چوب خیرران یزید
روزی رسد که درد دو عالم دوا شود شهر نبی تجلی عشق و صفا شود صحن چهار امام بقیع چون شلوغی شب های جمعه حرم کربلا شود
عمری مرا تو بیشتر از من دعا کردی من معصیت کردم ولیکن تو حیا کردی دادی جوابم را تو بی چون و چرا اما چون و چرا کردم مرا وقتی صدا کردی ای وای از آن نیمه شب هایی که آقاجان من خواب بودم تو به حالم گریه ها کردی من که همیشه جای مرهم ، درد تو بودم ماندم برای چه تو دردم را دوا کردی دورت بگردم من ، فقط بین رفیقانم حق رفاقت را تو جانانه ادا کردی از یاد برم عزت من از کجا بوده از بس به این سائل عطای بی ریا کردی غم نیست گر بسته است بر رویم همه درها وقتی در ِ رحمت به روی من ، تو وا کردی آقا دعا کن زنده باشم من ببینم که تو در مدینه چار تا جنت بنا کردی جانم فدای سفره ام البنینی که هر صبح شنبه در مدینه تو به پا کردی
بغض ها در سینه اما فرصت فریاد نیست روضه خواندن در کنار این حرم آزاد نیست باد مویم را پریشان میکند مانند آن_ _پرچمی که روی گنبد در مسیر باد نیست اشکهایم راه سقاخانه را گم کرده اند حاجتی دارم ولیکن پنجره فولاد نیست چند گنبد در کنار چند تا ایوان طلا مطمئناً تا نباشد قلب زهرا شاد نیست مادری در لابه لای خاک گندم ریخته پس کبوتر هست گرچه صحن گوهرشاد نیست غیر پرواز کبوترهای غمگین در حرم سایه بانی بر مزار حضرت سجاد نیست حک شده بر سینه ی ما "نَحْنُ اَبْناء الْحَسَن" بین ما جز عاشق و مجنون مادرزاد نیست می نویسم آرزویم را به روی خاکها خانه ات آباد،ای که خانه ات آباد نیست‌