#نوحه
#شور
#سبک
#روضه
#سلام_بر_تو
「﷽」
سلام بر تو
سلام بر اونا که حلت بفنائک
سلام بر تو
سلام بر تو از تمامی ملائک
سلام بر تو
با دل خسته به محضرت سلام میکنم
به کتیبه ها و منبرت سلام میکنم
به دل صبور خواهرت سلام میکنم
سلام میکنم
خوش به حال زائری که با تو هم کلام شد
تا سلام داد به تو سرمست جواب سلام شد
خوش به حال اونکه تو خونه ی تو مقیم شد
خوش به حال اونکه با حبیب هم مقام شد
از طرف گدا سلام یا اباعبدالله
نجف به کربلا سلام یا اباعبدالله
سلام بر تو
سلام بر تو و به گودال پر از خون
سلام بر تو
سلام بر تو از دل عاشق مجنون
سلام بر تو
با چشای خون به پیکرت سلام میکنم
به روی نیزه به حنجرت سلام میکنم
به لبای خشک اصغرت سلام میکنم
سلام میکنم
از شماره شد فزون زخم تو بی حساب شد
هر چی که زدند فقط به نیت ثواب شد
پیرهنت غارت دستای یه نانجیب شد
چه غریبونه محاسنت به خون خضاب شد
داده به تو خدا سلام یا اباعبدالله
قتیل کربلا سلام یا اباعبدالله
سلام بر تو
سلام بر تو و به سرهای بریده
سلام بر تو
سلام بر تو و به معجر دریده
سلام بر تو
به تن غریب و بی سرت سلام میکنم
به سه ساله پیر دخترت سلام میکنم
و به اربن اربا اکبرت سلام میکنم
سلام میکنم
افتادی تا که زمین حال زمان عجیب شد
دشت کربلا سراسر پر عطر سیب شد
حتی اونی که ز پیکر تو بی نصیب شد
برید انگشتتو و انگشترتو نصیب شد
داده امام رضا سلام یا اباعبدالله
کشته ی گریه ها سلام یا اباعبدالله
✍شعر و سبک:
کربلایی سیدعلی میرعلی اکبری
https://eitaa.com/joinchat/373424593Cded6a9b38c
مدح امام حسین و امام زمان علیه السلام
#حضرت_علی_اصغر_شور
#حضرت_رقیه_شور
#شام_شور
سر غارت حرم دعوا شد ای وای ای وای ای وای
پشت خیمه ها چرا غوغا شد ..........
نیزها رو تو زمین کوبیدن .........
سر شیرخواره تو پیدا شد .........
ای وای از رباب سهم اصغرش نشد یه قطره آب
ای وای از رباب حرمله دور و برش میخوره تاب
ای وای از رباب به علی میگفت رو نیزه بخواب
ببخش اگه که تشنه موندی ببخش اگه که شیر نداشتم
نشد گلم پیشم بمونی خیلی برات آرزو داشتم ...
ای وای اقام اقام اقام
روضه شام بلا دشواره ای وای ای وای ای وای
کار عده ای فقط آزاره ای وای ای وای ای وای
یکی نیس بگه به این نامردا ...........
جای زینب مگه تو بازاره ای وای ای وای ای وای
دق کرد خواهرت روزگار زینبت شده سیاه
دق کرد خواهرت با کتک خوردن طفل بی پناه
دق کرد خواهرت وقتی مادرت رسید تو قتلگاه
ببخش اگه پیشت نبودم ببخش اگه که دیر رسیدم
میبینی حال مادرت رو که با یه قامت خمیدم
ای وای اقام اقام اقام
دختری که پره از احساسه ای وای ای وای ای وای
غصه دار روضه هاش عباسه ...............
معلومه چی به سرت آوردن ..............
وقتی دخترت تو رو نشناسه ..............
حق داشت جون بده وقتی تو خرابه اومد سر تو
حق داشت جون بده دست زجره چرا انگشتر تو
حق داشت جون بده دردل میکرد با حنجر تو ..
ببخش اگه معجرو بردن بابا دیگه چاره ندارم
نمیشنوه گوشام بابایی ببخش که گوشواره ندارم
ای وای اقام اقام اقام
#حسین_فتحی
#حضرت_علی_اصغر_زمزمه
در تب و تابی
چه جور لالایی بخونم یه کم بخوابی
توو مشک سقا هم دیگه نمونده آبی
در تب و تابی
هنوز لبات یه مادرم به من نگفته
چرا باید رو این لبا ترک بیفته
ببخش که شیر ندادمت چند روزه مادر
زبون نچرخون که لبات (میسوزه مادر) ۳
لالا لالایی
کوچکترین فداییِ این خیمههایی
میخوای بری میدون روی دوش بابایی
لالا لالایی
رو دوش بابا که میری چشماتو واکن
برای بار آخری منو نگا کن
با گریههات رجز بخون میون لشکر
صدای هلهله اومد ... (نترسی مادر) ۳
حیرونه بابات
مگه چه جوری زدنت؟ دلخونه بابات
چرا هنوزم وسطه میدونه بابات؟
حیرونه بابات
اینا که کینهشونو از «غدیر» گرفتن
بچه مو توو شش ماهگی از شیر گرفتن
خیر نبینه حرمله به بابات میخنده
با چی زده بچهم سرش به (مویی بنده) ۳
#عبدالله_باقری
#حضرت_علی_اصغر_زمزمه
لباتو میچرخونی بی جون علی
مادرتو می کنی دلخون علی
حالا که بارونم نمیاد بخواب
شاید ببینی خواب بارون علی
لالا گل رباب/ آروم بگیر بخواب
که از خجالت تو بابا داره میشه آب
اینا که خوابو از/چشمات میبرن
گهواره تم حتماً برا سوغات می برن
کاسه ی چشمات/ رنگ خون شد
سرت به گردن/ آویزون شد
بعد تو بابا/ سرگردون شد
سرت رو نیزه روی دامن گرفت
زیر گلوتو چشم دشمن گرفت
چشات تموم زندگیم بود علی
حرمله زندگیمو از من گرفت
چقد برا لبت/ رباب گریه کرد
برای خشکی لب تو آب گریه کرد
لشکر به حیرتِ/ بابات خنده کرد
حرمله به گریه ی خواهرات خنده کرد
بعد تو تیره ست/ روزگارم
تنت رو به نی/زه میسپارم
لالا عزیزم/ دوست دارم
#مظاهرکثیرینژاد
#عاشورا_شور
غروب جمعه بعد عاشورا دلگیر شد
دنیا دلگیر شد
همین که شمر سر و برید زهرا دلگیر شد
دنیا دلگیر شد
کوتاه نیومد
گفتم باهات راه بیاد راه نیومد
بی چشم و رو بود
اونی که با خواهرت روبرو بود
من تاب ندارم
تو تشنته من ولی آب ندارم
مادر نداری
خواهر بمیره برات سر نداری
میگن یکی برات یه کاسه آب آورده
ای نیزه خورده
خودت بگو کی پیرهن کهنت رو برده
ای نیزه خورده
وقت نمازه
این مرکبا رو زدن نعل تازه
دیره حسینم
داره سنان خیمه میره حسینم
کج میبریدن
حلقوم تو رج به رج میبریدن
خواهر بمیره
از کی سره زخمیتو پس بگیره؟
خودم دیدم تو قتلگاه رفتی گیرکردی
خیلی دیر کردی
تو رفتی خواهرت رو با غصه ت پیر کردی
خیلی دیر کردی
قدم خمیده
کی نامرتب رگاتو بریده
آزار میبینیم
از تشنگی مقتل و تار میبینم
اوضات بهم ریخت
شمر دست تو موت کرد و موهات بهم ریخت
ای هستِ خواهر
رفت از کناره تو دست بسته خواهر
#محمدصادق_باقی_زاده