eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
938 دنبال‌کننده
32 عکس
7 ویدیو
80 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زمزمه های عاشورایی برام سخته اینجور سرت رو ببینم رگای بهم ریخته ی حنجرت رو ببینم رد خیزرون رو چشای ترت رو ببینم بابا منو بغل کن و ببر دیگه خسته شدم من مثل سرت به نیزه ها به زمین بسته شدم من 2 کجا بودی توی شلوغی بازار توی خنده بازار یه عده مردم بی عار اونجایی که افتادش از نیزه سرِ علمدار چشمام هنوز زخمه مثه زخم چشای عمو جونم یه حرفایی هست که فقط میگم برای عمو جونم 3 عمو رفتی و پشت خیمه شکست نمی گم که کی دستای خواهرتونُ رو بست من اونجا برا اولین بار دیدم یک مرد مست چه جور با عمه حرف میزد عمو بمونه برا بعدن فقط ببین که خواهرت رو کیا به اسیری بردن برام سخته اینجور سرت رو ببینم گلوی بهم ریخته ی پر پرت رو ببینم سه شعبه تیرِ مونده توو حنجرت رو ببینم سرت به مویی بنده رو دستام بگو چه کار کنم من با این سه شعبه ای که مونده تو گلو چه کار کنم من 2 سر تو چی آورده تیر سه شعبه تموم گلوی تو رو برده تیر سه شعبه به حلق تو نه، قلب من خورده تیر سه شعبه فکر نمی کردم ببینم تو رو توو این دریای خون هر چی که رو زدم بازم به رحم نیومد دلاشون 3 با دست خودم توی قبرت می زارم الهی نبینم تو رو روی نیزه کنارم سر تو کجا و سرِ نیزه ها ای نگارم ای کاش نبینه مادرت به روی نیزه ها سر تو ای کاش نخنده حرمله به گریه های مادر تو حضرت علی اکبر علیه السلام برام سخته اینجور تنت رو ببینم هزاران رد نیزه رو پیرهنت رو ببینم برام سخته رقصیدن دشمنت رو ببینم نظم تنت ریخته بهم بابا فقط شرمنده میشه این نیزه های بی حیا مگه ز سینه ت کنده میشه 2 تو رو هر طرف می کشیدن سوارا چقد نیزه کاشتند توی پیکرت نیزه دارا چقدر پخش شده توی صحرا تنت ای نگارا از بس که صیحه ها زدم گفتن حسین جون میده اینجا باور نمی کنی ولی عمه ببین رسیده اینجا حضرت ابالفضل علیه السلام برام سخته چشم ترت رو ببینم شکاف عمیق رو فرق سرت رو ببینم هزار تا تیر مونده توو پیکرت رو ببینم اون قامت رشید تو چه جوری تا خورده ابالفضل تن بدون دست تو از همه پا خورده ابالفضل 2 برا چشم تو حرمله نقشه داشته دقیقاً تیرش رو به جایی که می خواسته کاشته یکی آخریشم برا سینه ی من گذاشته چهار هزار تا تیر همه نشونه رفت بر بدن تو وقتی که از اسب افتادی تیرا فرو رفت تو تن تو عاشورایی غروب شد نیومد خبری از احوال تو دویدم من از خیمه تا قتله گا رو به دنبال تو خمیده خمیده به دنبال پیکر پامال تو دیدم که شمر می چرخه با خنجر به دور پیکر تو آماده است با خنجر کندش برا ذبح سر تو 2 سنان با سنانش ز جونت چی می خواد چقدر سنگای بدتر از نیزه سمت تو میاد دیدم شمرِ خوشحال با چکمه ش رو سینه ت راه افتاد افتادی و افتادم و چادر خواهر تو پا خورد تا ذبح بشی دیدم حسین که چند دفعه سر تو پا خورد 3 سه شعبه به سینه ت نشست و تو رو کشت دیدم که تیر حرمله رو کشیدی تو از پشت چقدر توی گودال کتک خوردی با پا و از مشت مادرُ هی صدا زدی وقتی که دست و پا زدی جلوی من تو دست و پا به زیر نیزه ها زدی
مرثیه عاشورایی بر تنش هر چه داشت را بردند عشق را روی نیزه ها بردند لنگر آسمان زمین افتاد عرشِ تنها ز صدر زین افتاد تیرها را دقیق زد دشمن نیزه ها را عمیق زد دشمن گلویش را به نیزه آزردند بدنش را به زیر پا بردند بر تنش بی شماره زخم افتاد قامتش از فشار زخم افتاد صبر کردند و با خیالی تخت می کشیدند از تن او رخت سنگ زن های ماهر آوردند تیر بسیار نادر آوردند با سه شعبه دگر ز پا افتاد خواهرش دید و داشت، جان می داد چون غریبان حسین را کشتند نا نجیبان حسین را کشتند
زمزمه های عاشورایی برام سخته اینجور سرت رو ببینم رگای بهم ریخته ی حنجرت رو ببینم رد خیزرون رو چشای ترت رو ببینم بابا منو بغل کن و ببر دیگه خسته شدم من مثل سرت به نیزه ها به زمین بسته شدم من 2 کجا بودی توی شلوغی بازار توی خنده بازار یه عده مردم بی عار اونجایی که افتادش از نیزه سرِ علمدار چشمام هنوز زخمه مثه زخم چشای عمو جونم یه حرفایی هست که فقط میگم برای عمو جونم 3 عمو رفتی و پشت خیمه شکست نمی گم که کی دستای خواهرتونُ رو بست من اونجا برا اولین بار دیدم یک مرد مست چه جور با عمه حرف میزد عمو بمونه برا بعدن فقط ببین که خواهرت رو کیا به اسیری بردن برام سخته اینجور سرت رو ببینم گلوی بهم ریخته ی پر پرت رو ببینم سه شعبه تیرِ مونده توو حنجرت رو ببینم سرت به مویی بنده رو دستام بگو چه کار کنم من با این سه شعبه ای که مونده تو گلو چه کار کنم من 2 سر تو چی آورده تیر سه شعبه تموم گلوی تو رو برده تیر سه شعبه به حلق تو نه، قلب من خورده تیر سه شعبه فکر نمی کردم ببینم تو رو توو این دریای خون هر چی که رو زدم بازم به رحم نیومد دلاشون 3 با دست خودم توی قبرت می زارم الهی نبینم تو رو روی نیزه کنارم سر تو کجا و سرِ نیزه ها ای نگارم ای کاش نبینه مادرت به روی نیزه ها سر تو ای کاش نخنده حرمله به گریه های مادر تو حضرت علی اکبر علیه السلام برام سخته اینجور تنت رو ببینم هزاران رد نیزه رو پیرهنت رو ببینم برام سخته رقصیدن دشمنت رو ببینم نظم تنت ریخته بهم بابا فقط شرمنده میشه این نیزه های بی حیا مگه ز سینه ت کنده میشه 2 تو رو هر طرف می کشیدن سوارا چقد نیزه کاشتند توی پیکرت نیزه دارا چقدر پخش شده توی صحرا تنت ای نگارا از بس که صیحه ها زدم گفتن حسین جون میده اینجا باور نمی کنی ولی عمه ببین رسیده اینجا حضرت ابالفضل علیه السلام برام سخته چشم ترت رو ببینم شکاف عمیق رو فرق سرت رو ببینم هزار تا تیر مونده توو پیکرت رو ببینم اون قامت رشید تو چه جوری تا خورده ابالفضل تن بدون دست تو از همه پا خورده ابالفضل 2 برا چشم تو حرمله نقشه داشته دقیقاً تیرش رو به جایی که می خواسته کاشته یکی آخریشم برا سینه ی من گذاشته چهار هزار تا تیر همه نشونه رفت بر بدن تو وقتی که از اسب افتادی تیرا فرو رفت تو تن تو عاشورایی غروب شد نیومد خبری از احوال تو دویدم من از خیمه تا قتله گا رو به دنبال تو خمیده خمیده به دنبال پیکر پامال تو دیدم که شمر می چرخه با خنجر به دور پیکر تو آماده است با خنجر کندش برا ذبح سر تو 2 سنان با سنانش ز جونت چی می خواد چقدر سنگای بدتر از نیزه سمت تو میاد دیدم شمرِ خوشحال با چکمه ش رو سینه ت راه افتاد افتادی و افتادم و چادر خواهر تو پا خورد تا ذبح بشی دیدم حسین که چند دفعه سر تو پا خورد 3 سه شعبه به سینه ت نشست و تو رو کشت دیدم که تیر حرمله رو کشیدی تو از پشت چقدر توی گودال کتک خوردی با پا و از مشت مادرُ هی صدا زدی وقتی که دست و پا زدی جلوی من تو دست و پا به زیر نیزه ها زدی
السلام ای امام نوکرها پاسخت التیام نوکرها عشق یعنی حسین و دیگر هیچ هست حرف تمام نوکرها یا حسین است آخرین حرف و مُهر حُسن ختام نوکرها غبطه ها می خورند در محشر شهدا بر مقام نوکرها عشق دنیا به کام بعضی ها عشق آقا به کام نوکرها درِ این خانه هست موی سفید پرچم احترام نوکرها عطر ارباب می رسد تا حشر از مزار تمام نوکرها ذره ای از تبار خورشیدند نور دارد مرام نوکرها به فدای لبان عطشانت هست تکیه کلام نوکرها روضه ی زخم های گودال و گریه ی مستدام نوکرها
نینوای عشق جاویدان ز نای زینب است در حقیقت کربلا، کرب و بلای زینب است اعتلای پرچم شیعه در آفاق فلک افتخارش تا ابد حتمأ برای زینب است زینتِ عصمت، ز طفلی آیه ی عصمت بُود عصمت آری توشه ای از خاک پای زینب است کوه در هنگام طوفان، جان فدا وقت خطر مثل یک آیینه زهرا مقتدای زینب است کوثر امّ ابیها، مثل مادر می شود ماجرای کربلا شرح وفای زینب است با نوای اُسکُتویش، کاخ ها لرزیده اند کوفه ویران، از بلندای صدای زینب است اینهمه شور و حماسه اینهمه فرزانگی تازه یک خط از کتاب ماجرای زینب است از کلام هر امامی می شود فهمید که... زینتِ این طایفه صبر و حیای زینب است اینکه شرق و غرب عالم را حسینی کرده است ذوالفقار آتشین خطبه های زینب است کوچه در کوچه به کوفه شهر دیروز علی آفتاب سرخ بر نی رهنمای زینب است
یاد تو مثل نفس قلب مرا تسکین است نام تو هر چه که تکرار شود شیرین است همه ی عمر بدهکار نگاهت هستم عشق تو ماحَصلِ عمرِ منِ مسکین است یک نفر مثل "حبیب" است که می داند خوب ارزشِ اشکِ عزایت، چقدر سنگین است هر چه از چشم تو افتاد یقینا کفر است از لبت هر چه تراوید یقینا دین است از "بِنفْسیِ" تو بر حضرت سقا خواندم هر که تسلیم تو شد عاقبتش تضمین است به قدم رنجه ات ای عشق قسم بر سرِ "جون" "جون" اگر "جون" شده از اثر تمکین است آرزوی همه ی پیرغلامانِ حسین خواندن روضه ی دیگر عوض تلقین است
مرثیه مجلس یزید لعنة الله علیه می رسد روضه به یک طشت خدا رحم کند خیزران کاش به زخم دل ما رحم کند چند جای لبت از چوب ترک خورده حسین زخم چشمان ترت باز نمک خورده حسین با سرت خنده کنان حرمله بازی می کرد خیزران با دل یک قافله بازی می کرد مگر از خاطره ام می رود آن بزم عذاب می چکید از لب آن مردک سرمست شراب خواهرت می رسد از راه طنابی بر دست دشمنت دور سرت پیک شرابی در دست مست بود و به دهانش غزلی کفر امیز تکیه می کرد به ضرب المثلی کفر امیز دخترت خواست روی پنجه ی پا برخیزد به تماشای تو در طشت طلا برخیزد هر چه کردم نگذارم به تو سوگند نشد خیزران از لب و دندان تو دل کند نشد
مرثیه حضرت رضا علیه السلام کمک می گیرد از دیوار با قد کمانش هلاهل سخت برده از تنش تاب و توانش چنان نیلوفری بر خاک سرد حجره پیچد ز بس می سوزد از این زهر مغز استخوانش مسیر تا به حجره گر چه کوتاه است اما گمانم نیم روزی را گرفته از زمانش کشیده پنجه بر دیوار یاد یاس نیلی نمی افتاد یک دم آه مادر از زبانش عبا وقتی به سر افکند یاد آن عبا بود که حیدر پشت در انداخت بر روی جوانش تمام انتظارش را به در می دوخت تا که بیاد زودتر از راه عمرش، نو جوانش
چقدر نام دل انگیز شما غم دارد بعد دو ماه فقط روضه تو را کم دارد یک شب روضه ی جانسوز تو ای ماه غریب "داغ اندازه ی یک ماه محرم دارد" مادرت گفت بگویید به مردم آخر فاطمه غیر حسینش، حسنی هم دارد ای غریبانه ترین زخم حرم، این ماتم فقط از اشک محبان تو مرهم دارد آنکه باید به تو آرامش جان می نوشاند عوض عاطفه، پیمانه ی او سم دارد گریه کن های تو هرچند که کمتر هستند روضه ی کوچه ولی آدمِ محرم دارد وسط کوچه دلت سوخت سپس عمر تو سوخت مو سپیدی تو یک علت محکم دارد
تو مسیحایی و جانم به دمت محتاج است جان این ذره به نور کرمت محتاج است من همان شهر پر از دود و دروغم مولا که به آبی هوای حرمت محتاج است سفره ی رزق امید همه ی این کشور به نگاه تو و موج نعمت محتاج است همه گویند به بالین غلامت دم مرگ زندگی را به صدای قدمت محتاج است زنگ پایان خوش زندگی نوکر ها به رضای تو و حکم قلمت محتاج است
اسعدالله ایامکم جلوه ای از کرمش سوره ی الرحمن است صحبت از فضل علی در همه ی قرآن است نام او "فصل خطاب" است یقینأ وقتی بین احمد و خدا تا سخن از ایمان است "ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر" می خواند هر کسی با خبر از قدرت حیدر جان است کوچه ی بندگی اش بس که صداقت دیده کوچه ی حسرتیِ رد شدن شیطان است گفت در سختی خیبر به همه پیغمبر که فقط شخص علی فاتح این میدان است همه رفتند و اُحد ماند و نبی و علی اش و علی هست که تا جان به سر پیمان است شب معراج خدا خواست ببیند احمد شرح اوصاف علی قله ی بی پایان است عطر"اکملتُ لَکُم" در همه قرآن پیچید حرف این آیه چنان صبح پر از برهان است می برد نام علی دل ز خدا هم بی شک "صَدَقَ اللهُ علی" این نظر یزدان است اصل کفر است نمازی که علی نیست در آن مثل یک خانه که از پایه و بن ویران است دشمنش روز قیامت به خدا گریان و دوستش روز قیامت به خدا خندان است جز علی دوستی ام هر عملی داشته ام مثل بیدی ست که از باد قضا لرزان است
منبرت کرسی فقه همه عالم شد فاصله تا به خدا با سخنانت کم شد خوار جهل از تو و فیض تو گل مریم شد هر که پامنبری ات شد به خدا آدم شد هر که علامه ی دهر است غلامت بوده پیرو مکتب علمی هشامت بوده زلف صد پنجره را رو به خدا واکردی با غلامان خودت کار مسیحا کردی درس تاریخ شد و حل معما کردی شیعه را ناب ترین مکتب دنیا کردی پرچم شیعه بلند است به احکام شما علم عالم شده تسلیم به اسلام شما یک ورق درس تو توحید مفضل می شد عشق در مسأله ی جابرتان حل می شد ذره پای تو به خورشید مبدل می شد بی حدیث تو کلام همه مهمل می شد با تو قران خدا کاغذ خاموش نشد راه سر منزل مقصود فراموش نشد تازه شد حرف خداوند به قال الصادق ع علما شرح نوشتند به قال الصادق ع حنفی ها همه گفتند به قال الصادق ع راست گویی شده پیوند به قال الصادق ع تا ابد مرجع توضیح مسائل هایی قبله ی جامع علمی همه دل هایی نور در مسجد چشمان تو معنا گردید نار بر یار تو بردأ و سلاما گردید هر که از چشم تو افتاد یهودا گردید خانه ات مدسه ی حضرت زهرا س گردید به موازات علی راه نشان می دادی راه را با ولی الله نشان می دادی