eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
935 دنبال‌کننده
31 عکس
6 ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ ؛ بسته شد روز ازل قول و قرارم با حسین شکرُ لله! شد مبارک روزگارم با حسین سینه‌زن‌ها یا ز نسل جون یا که قنبرند! خیر دیده قرن‌ها ایل و تبارم با حسین من گنهکارم! قبول! اما می‌آیم روضه‌اش شک ندارم آخرِ سر رستگارم با حسین هرکجا که می‌روم مردم سلامم می‌کنند پیش مردم این‌همه بااعتبارم با حسین! کربلا یعنی هرآنجا که سلامش می‌کنند! السلام ارباب! حالا همجوارم با حسین روضه رفتن‌های ما تجدید بیعت کردن است روضه روضه دستِ بیعت می‌فشارم با حسین حاجت من را نداده! ناز شصتش که نداد بهر حاجت‌ها مگر من‌کار دارم با حسین؟! دوست دارم مرگ را، چون‌ وقت مرگم می‌رسد کیف دارد لحظه‌های احتضارم با حسین اول ایمان حسین و آخر ایمان حسین من فقط سر را به سجده می‌گذارم با حسین ** دخترش هم سوخته، هم زخمی و هم بی‌کس است آمدم در روضه‌اش حالا ببارم با حسین
؛ ؛ بی تاب وبی صبر و قرارم در فراقت یابن الحسن(عج) ابربهارم در فراقت در سینه آتش دارم و در دیده باران این است حال و روزگارم در فراقت یک عمر در دل بودی و از دیده پنهان هم با منی، هم غصه دارم از فراقت هر صبح و شب در خلوت خود روضه دارم شد روضه‌ها دار و ندارم در فراقت ** یاد سه ساله دختری که گفت: بابا رفتی و من چشم انتظارم در فراقت بابا منی که دست تو زیر سرم بود بر خاک‌ها سر می‌گذارم در فراقت می‌سازد عمه با من و با مشکلاتم می‌سوزد عمه در کنارم در فراقت امشب بیا باخود ببر جامانده‌ات را بابا دگر طاقت ندارم در فراقت
؛ ؛ خوشا به حال رفیقی که چشمِ تر دارد خوشا کسی که هوای حرم به سر دارد همیشه مرغ دل آدمی به پرواز است خوشا دلی که برای تو بال و پر دارد هبوط می‌کند انسان به غیر زائرِ تو به زائر حرم تو خدا نظر دارد برای سینه‌زنت نیست ترسی از دوزخ برای آتش فردای خود سپر دارد دعای هرشبم این است با شما باشم که زندگیِ بدونِ تو دردسر دارد نوشته‌ام بنویسند گوشه‌ی کفنم نفس‌کشیدنِ بی عشق تو ضرر دارد بدا به حال کسی که ز اشک محروم است خوشا دلی که غم عشق بر جگر دارد کجا دهند جوابی که از تو می‌گیریم مرام لطف شما را کسی مگر دارد؟ عزای تشنگی‌ات عرش را پریشان کرد فقط خدا زدل خواهرت خبر دارد به شام آمد و برگشت، قلب خسته‌ی او چه خاطرات بدی که ازین سفر دارد ** ستاره‌ای به میان خرابه جای گذاشت ستاره‌ای که به دامن سر پدر دارد ستاره‌ای که اگر واکند کفن پیداست چقدر ضربه‌ی شلاق بر کمر دارد
؛ ؛ ؛ سلام بر تو امامی که نفسِ تطهیری سلام بر تو که چون رحمتی، فراگیری سلام بر تو زمانی که غرق طاعاتی سلام بر تو زمانی که روزه می‌گیری بدون شمسِ پُر از خیر و برکت رویت به ما رسید عجب روزگار دلگیری گذشت و چشم به‌راهت جوانی‌ام طی شد نیامدی و رسیده‌ست موسم پیری نشد مقدمه سازِ ظهورتان باشم منِ خراب دعایم نداشت تأثیری چقدر گریه و توبه به جای من کردی حلال کن که نکردم هنوز تغییری من از زمان ورودم به قبر می‌ترسم بیا و ناجی من شو در آن سرازیری اجازه هست کمی از زبان عمه‌ی‌تان بخوانم از غم ویرانه و زمین‌گیری؟! *** پدر شبی که رسیدی برای من قدر است رقم زده‌ست برایم خدا چه تقدیری ببخش این همه امشب به لکنت افتادم ببخش از رخ سابق نمانده تصویری به تابِ زلف تو دستم نمی‌رسد دیگر شکسته بازوی من در میان درگیری بدون هیچ دلیلی مرا کتک زده‌اند بدون هیچ دلیلی و هیچ تقصیری
زمزمه های عاشورایی برام سخته اینجور سرت رو ببینم رگای بهم ریخته ی حنجرت رو ببینم رد خیزرون رو چشای ترت رو ببینم بابا منو بغل کن و ببر دیگه خسته شدم من مثل سرت به نیزه ها به زمین بسته شدم من 2 کجا بودی توی شلوغی بازار توی خنده بازار یه عده مردم بی عار اونجایی که افتادش از نیزه سرِ علمدار چشمام هنوز زخمه مثه زخم چشای عمو جونم یه حرفایی هست که فقط میگم برای عمو جونم 3 عمو رفتی و پشت خیمه شکست نمی گم که کی دستای خواهرتونُ رو بست من اونجا برا اولین بار دیدم یک مرد مست چه جور با عمه حرف میزد عمو بمونه برا بعدن فقط ببین که خواهرت رو کیا به اسیری بردن برام سخته اینجور سرت رو ببینم گلوی بهم ریخته ی پر پرت رو ببینم سه شعبه تیرِ مونده توو حنجرت رو ببینم سرت به مویی بنده رو دستام بگو چه کار کنم من با این سه شعبه ای که مونده تو گلو چه کار کنم من 2 سر تو چی آورده تیر سه شعبه تموم گلوی تو رو برده تیر سه شعبه به حلق تو نه، قلب من خورده تیر سه شعبه فکر نمی کردم ببینم تو رو توو این دریای خون هر چی که رو زدم بازم به رحم نیومد دلاشون 3 با دست خودم توی قبرت می زارم الهی نبینم تو رو روی نیزه کنارم سر تو کجا و سرِ نیزه ها ای نگارم ای کاش نبینه مادرت به روی نیزه ها سر تو ای کاش نخنده حرمله به گریه های مادر تو حضرت علی اکبر علیه السلام برام سخته اینجور تنت رو ببینم هزاران رد نیزه رو پیرهنت رو ببینم برام سخته رقصیدن دشمنت رو ببینم نظم تنت ریخته بهم بابا فقط شرمنده میشه این نیزه های بی حیا مگه ز سینه ت کنده میشه 2 تو رو هر طرف می کشیدن سوارا چقد نیزه کاشتند توی پیکرت نیزه دارا چقدر پخش شده توی صحرا تنت ای نگارا از بس که صیحه ها زدم گفتن حسین جون میده اینجا باور نمی کنی ولی عمه ببین رسیده اینجا حضرت ابالفضل علیه السلام برام سخته چشم ترت رو ببینم شکاف عمیق رو فرق سرت رو ببینم هزار تا تیر مونده توو پیکرت رو ببینم اون قامت رشید تو چه جوری تا خورده ابالفضل تن بدون دست تو از همه پا خورده ابالفضل 2 برا چشم تو حرمله نقشه داشته دقیقاً تیرش رو به جایی که می خواسته کاشته یکی آخریشم برا سینه ی من گذاشته چهار هزار تا تیر همه نشونه رفت بر بدن تو وقتی که از اسب افتادی تیرا فرو رفت تو تن تو عاشورایی غروب شد نیومد خبری از احوال تو دویدم من از خیمه تا قتله گا رو به دنبال تو خمیده خمیده به دنبال پیکر پامال تو دیدم که شمر می چرخه با خنجر به دور پیکر تو آماده است با خنجر کندش برا ذبح سر تو 2 سنان با سنانش ز جونت چی می خواد چقدر سنگای بدتر از نیزه سمت تو میاد دیدم شمرِ خوشحال با چکمه ش رو سینه ت راه افتاد افتادی و افتادم و چادر خواهر تو پا خورد تا ذبح بشی دیدم حسین که چند دفعه سر تو پا خورد 3 سه شعبه به سینه ت نشست و تو رو کشت دیدم که تیر حرمله رو کشیدی تو از پشت چقدر توی گودال کتک خوردی با پا و از مشت مادرُ هی صدا زدی وقتی که دست و پا زدی جلوی من تو دست و پا به زیر نیزه ها زدی
زمزمه های عاشورایی برام سخته اینجور سرت رو ببینم رگای بهم ریخته ی حنجرت رو ببینم رد خیزرون رو چشای ترت رو ببینم بابا منو بغل کن و ببر دیگه خسته شدم من مثل سرت به نیزه ها به زمین بسته شدم من 2 کجا بودی توی شلوغی بازار توی خنده بازار یه عده مردم بی عار اونجایی که افتادش از نیزه سرِ علمدار چشمام هنوز زخمه مثه زخم چشای عمو جونم یه حرفایی هست که فقط میگم برای عمو جونم 3 عمو رفتی و پشت خیمه شکست نمی گم که کی دستای خواهرتونُ رو بست من اونجا برا اولین بار دیدم یک مرد مست چه جور با عمه حرف میزد عمو بمونه برا بعدن فقط ببین که خواهرت رو کیا به اسیری بردن برام سخته اینجور سرت رو ببینم گلوی بهم ریخته ی پر پرت رو ببینم سه شعبه تیرِ مونده توو حنجرت رو ببینم سرت به مویی بنده رو دستام بگو چه کار کنم من با این سه شعبه ای که مونده تو گلو چه کار کنم من 2 سر تو چی آورده تیر سه شعبه تموم گلوی تو رو برده تیر سه شعبه به حلق تو نه، قلب من خورده تیر سه شعبه فکر نمی کردم ببینم تو رو توو این دریای خون هر چی که رو زدم بازم به رحم نیومد دلاشون 3 با دست خودم توی قبرت می زارم الهی نبینم تو رو روی نیزه کنارم سر تو کجا و سرِ نیزه ها ای نگارم ای کاش نبینه مادرت به روی نیزه ها سر تو ای کاش نخنده حرمله به گریه های مادر تو حضرت علی اکبر علیه السلام برام سخته اینجور تنت رو ببینم هزاران رد نیزه رو پیرهنت رو ببینم برام سخته رقصیدن دشمنت رو ببینم نظم تنت ریخته بهم بابا فقط شرمنده میشه این نیزه های بی حیا مگه ز سینه ت کنده میشه 2 تو رو هر طرف می کشیدن سوارا چقد نیزه کاشتند توی پیکرت نیزه دارا چقدر پخش شده توی صحرا تنت ای نگارا از بس که صیحه ها زدم گفتن حسین جون میده اینجا باور نمی کنی ولی عمه ببین رسیده اینجا حضرت ابالفضل علیه السلام برام سخته چشم ترت رو ببینم شکاف عمیق رو فرق سرت رو ببینم هزار تا تیر مونده توو پیکرت رو ببینم اون قامت رشید تو چه جوری تا خورده ابالفضل تن بدون دست تو از همه پا خورده ابالفضل 2 برا چشم تو حرمله نقشه داشته دقیقاً تیرش رو به جایی که می خواسته کاشته یکی آخریشم برا سینه ی من گذاشته چهار هزار تا تیر همه نشونه رفت بر بدن تو وقتی که از اسب افتادی تیرا فرو رفت تو تن تو عاشورایی غروب شد نیومد خبری از احوال تو دویدم من از خیمه تا قتله گا رو به دنبال تو خمیده خمیده به دنبال پیکر پامال تو دیدم که شمر می چرخه با خنجر به دور پیکر تو آماده است با خنجر کندش برا ذبح سر تو 2 سنان با سنانش ز جونت چی می خواد چقدر سنگای بدتر از نیزه سمت تو میاد دیدم شمرِ خوشحال با چکمه ش رو سینه ت راه افتاد افتادی و افتادم و چادر خواهر تو پا خورد تا ذبح بشی دیدم حسین که چند دفعه سر تو پا خورد 3 سه شعبه به سینه ت نشست و تو رو کشت دیدم که تیر حرمله رو کشیدی تو از پشت چقدر توی گودال کتک خوردی با پا و از مشت مادرُ هی صدا زدی وقتی که دست و پا زدی جلوی من تو دست و پا به زیر نیزه ها زدی
زمزمه های عاشورایی برام سخته اینجور سرت رو ببینم رگای بهم ریخته ی حنجرت رو ببینم رد خیزرون رو چشای ترت رو ببینم بابا منو بغل کن و ببر دیگه خسته شدم من مثل سرت به نیزه ها به زمین بسته شدم من 2 کجا بودی توی شلوغی بازار توی خنده بازار یه عده مردم بی عار اونجایی که افتادش از نیزه سرِ علمدار چشمام هنوز زخمه مثه زخم چشای عمو جونم یه حرفایی هست که فقط میگم برای عمو جونم 3 عمو رفتی و پشت خیمه شکست نمی گم که کی دستای خواهرتونُ رو بست من اونجا برا اولین بار دیدم یک مرد مست چه جور با عمه حرف میزد عمو بمونه برا بعدن فقط ببین که خواهرت رو کیا به اسیری بردن برام سخته اینجور سرت رو ببینم گلوی بهم ریخته ی پر پرت رو ببینم سه شعبه تیرِ مونده توو حنجرت رو ببینم سرت به مویی بنده رو دستام بگو چه کار کنم من با این سه شعبه ای که مونده تو گلو چه کار کنم من 2 سر تو چی آورده تیر سه شعبه تموم گلوی تو رو برده تیر سه شعبه به حلق تو نه، قلب من خورده تیر سه شعبه فکر نمی کردم ببینم تو رو توو این دریای خون هر چی که رو زدم بازم به رحم نیومد دلاشون 3 با دست خودم توی قبرت می زارم الهی نبینم تو رو روی نیزه کنارم سر تو کجا و سرِ نیزه ها ای نگارم ای کاش نبینه مادرت به روی نیزه ها سر تو ای کاش نخنده حرمله به گریه های مادر تو حضرت علی اکبر علیه السلام برام سخته اینجور تنت رو ببینم هزاران رد نیزه رو پیرهنت رو ببینم برام سخته رقصیدن دشمنت رو ببینم نظم تنت ریخته بهم بابا فقط شرمنده میشه این نیزه های بی حیا مگه ز سینه ت کنده میشه 2 تو رو هر طرف می کشیدن سوارا چقد نیزه کاشتند توی پیکرت نیزه دارا چقدر پخش شده توی صحرا تنت ای نگارا از بس که صیحه ها زدم گفتن حسین جون میده اینجا باور نمی کنی ولی عمه ببین رسیده اینجا حضرت ابالفضل علیه السلام برام سخته چشم ترت رو ببینم شکاف عمیق رو فرق سرت رو ببینم هزار تا تیر مونده توو پیکرت رو ببینم اون قامت رشید تو چه جوری تا خورده ابالفضل تن بدون دست تو از همه پا خورده ابالفضل 2 برا چشم تو حرمله نقشه داشته دقیقاً تیرش رو به جایی که می خواسته کاشته یکی آخریشم برا سینه ی من گذاشته چهار هزار تا تیر همه نشونه رفت بر بدن تو وقتی که از اسب افتادی تیرا فرو رفت تو تن تو عاشورایی غروب شد نیومد خبری از احوال تو دویدم من از خیمه تا قتله گا رو به دنبال تو خمیده خمیده به دنبال پیکر پامال تو دیدم که شمر می چرخه با خنجر به دور پیکر تو آماده است با خنجر کندش برا ذبح سر تو 2 سنان با سنانش ز جونت چی می خواد چقدر سنگای بدتر از نیزه سمت تو میاد دیدم شمرِ خوشحال با چکمه ش رو سینه ت راه افتاد افتادی و افتادم و چادر خواهر تو پا خورد تا ذبح بشی دیدم حسین که چند دفعه سر تو پا خورد 3 سه شعبه به سینه ت نشست و تو رو کشت دیدم که تیر حرمله رو کشیدی تو از پشت چقدر توی گودال کتک خوردی با پا و از مشت مادرُ هی صدا زدی وقتی که دست و پا زدی جلوی من تو دست و پا به زیر نیزه ها زدی
زمزمه های عاشورایی برام سخته اینجور سرت رو ببینم رگای بهم ریخته ی حنجرت رو ببینم رد خیزرون رو چشای ترت رو ببینم بابا منو بغل کن و ببر دیگه خسته شدم من مثل سرت به نیزه ها به زمین بسته شدم من 2 کجا بودی توی شلوغی بازار توی خنده بازار یه عده مردم بی عار اونجایی که افتادش از نیزه سرِ علمدار چشمام هنوز زخمه مثه زخم چشای عمو جونم یه حرفایی هست که فقط میگم برای عمو جونم 3 عمو رفتی و پشت خیمه شکست نمی گم که کی دستای خواهرتونُ رو بست من اونجا برا اولین بار دیدم یک مرد مست چه جور با عمه حرف میزد عمو بمونه برا بعدن فقط ببین که خواهرت رو کیا به اسیری بردن برام سخته اینجور سرت رو ببینم گلوی بهم ریخته ی پر پرت رو ببینم سه شعبه تیرِ مونده توو حنجرت رو ببینم سرت به مویی بنده رو دستام بگو چه کار کنم من با این سه شعبه ای که مونده تو گلو چه کار کنم من 2 سر تو چی آورده تیر سه شعبه تموم گلوی تو رو برده تیر سه شعبه به حلق تو نه، قلب من خورده تیر سه شعبه فکر نمی کردم ببینم تو رو توو این دریای خون هر چی که رو زدم بازم به رحم نیومد دلاشون 3 با دست خودم توی قبرت می زارم الهی نبینم تو رو روی نیزه کنارم سر تو کجا و سرِ نیزه ها ای نگارم ای کاش نبینه مادرت به روی نیزه ها سر تو ای کاش نخنده حرمله به گریه های مادر تو حضرت علی اکبر علیه السلام برام سخته اینجور تنت رو ببینم هزاران رد نیزه رو پیرهنت رو ببینم برام سخته رقصیدن دشمنت رو ببینم نظم تنت ریخته بهم بابا فقط شرمنده میشه این نیزه های بی حیا مگه ز سینه ت کنده میشه 2 تو رو هر طرف می کشیدن سوارا چقد نیزه کاشتند توی پیکرت نیزه دارا چقدر پخش شده توی صحرا تنت ای نگارا از بس که صیحه ها زدم گفتن حسین جون میده اینجا باور نمی کنی ولی عمه ببین رسیده اینجا حضرت ابالفضل علیه السلام برام سخته چشم ترت رو ببینم شکاف عمیق رو فرق سرت رو ببینم هزار تا تیر مونده توو پیکرت رو ببینم اون قامت رشید تو چه جوری تا خورده ابالفضل تن بدون دست تو از همه پا خورده ابالفضل 2 برا چشم تو حرمله نقشه داشته دقیقاً تیرش رو به جایی که می خواسته کاشته یکی آخریشم برا سینه ی من گذاشته چهار هزار تا تیر همه نشونه رفت بر بدن تو وقتی که از اسب افتادی تیرا فرو رفت تو تن تو عاشورایی غروب شد نیومد خبری از احوال تو دویدم من از خیمه تا قتله گا رو به دنبال تو خمیده خمیده به دنبال پیکر پامال تو دیدم که شمر می چرخه با خنجر به دور پیکر تو آماده است با خنجر کندش برا ذبح سر تو 2 سنان با سنانش ز جونت چی می خواد چقدر سنگای بدتر از نیزه سمت تو میاد دیدم شمرِ خوشحال با چکمه ش رو سینه ت راه افتاد افتادی و افتادم و چادر خواهر تو پا خورد تا ذبح بشی دیدم حسین که چند دفعه سر تو پا خورد 3 سه شعبه به سینه ت نشست و تو رو کشت دیدم که تیر حرمله رو کشیدی تو از پشت چقدر توی گودال کتک خوردی با پا و از مشت مادرُ هی صدا زدی وقتی که دست و پا زدی جلوی من تو دست و پا به زیر نیزه ها زدی