.
🏴سبک سنتی #زمینه یا #شور شهادت #امام_هادی علیه السلام و توسل به #امام_حسین علیه السلام
#زمینه_امام_هادی
#شور_امام_هادی
#ای_دومین
🏴بند اول
ای دومین ابن الرضا،هادی امام سامرا
ای کشته ی زهر جفا،هادی امام سامرا
ای معدن جود و سخا،هادی امام سامرا
ای بر درت حاتم گدا،هادی امام سامرا
حرم سامرایت
قبله گاهه دل ما
با نگاهه رئوفت
حل شود مشکل ما
سیدی مولا مدد
ایها الهادی النقی
🏴بند دوم
ای قبله ی حاجات ما،هادی امام سامرا
بر شیعیان نور هدا،هادی امام سامرا
ای درگهت دارالشفا،هادی امام سامرا
ای ذکر تو مشکل گشا،هادی امام سامرا
به فدای تو آقا
جان ناقابل ما
در عزای تو خونه
دل شده حاصل ما
سیدی مولا مدد
ایها الهادی النقی
🏴بند سوم
ای که شدی پاره جگر،مظلوم امام سامرا
چون مادرت بشکسته پر،مظلوم امام سامرا
با یاد جدت چشم تر،بودی امام سامرا
لب تشنه جان دادی دگر،مظلوم امام سامرا
آن دم آخرت شد
قلب تو زار و محزون
مثل جد غریبت
شد لب تو پر از خون
ای غریب کربلا
یا حسین بن علی
#شهادت_امام_هادی
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
#مرثیه_امام_هادی علیه السلام
#شهادت_امام_هادی علیه السلام
آیا که شود باز ببینم وطنم را
آرام کنم سینه ی پر از محنم را
دلتنگ مناجات سحرهای بقیعم
با مادر غمدیده بگویم سخنم را
از سوز عطش تار شده راه نگاهم
آخر چه کنم ؟ لرزش دست و بدنم را
آتش زده بر جان و دلم صوت حزینی
سخت است تماشا کنم اشک حسنم را
آن روز که در گوشه ی ویرانه نشستم
لرزاند ، غم عمه ی سادات تنم را
من کشته ی بی حرمتی بزم شرابم
با آن که نبسته لب چوبی ، دهنم را
آن روز که آمد به میان حرف کنیزی
سخت است که تفسیر نمایم سخنم را
ناموس خدا ، خیره سری ، چشم حرامی
سر بسته گذارید بلای کهنم را
در این دم آخر به خدا یاد حسینم
زیر سرم آماده نهادم کفنم را
تشییع تن سالم من کار ندارد
غارت ننموده است کسی پیرهنم را
#قاسم_نعمتی
#زمینه_امام_هادی علیه السلام
#نوحه_امام_هادی علیه السلام
#شهادت_امام_هادی علیه السلام
🎙به سبک منو اشکی مثل بارون
*
در این شهر بی وفایی ، غریب و بی آشنایی
جدا از شهر مدینه ، تو مظلوم سامرائی
دو چشمم شده ابر بهاری
نمایم برایت بی قراری
بمیرم چرا زائر نداری
سلام ای آقای غم کشیده
عزادار تو با اشک دیده
ببین گشته زهرا مادر تو ، قد خمیده
واویلا ، غریب سامراء
*
شبانه پای برهنه ، دویدی و گریه کردی
بگو در آن مجلس آقا ، چه دیدی و گریه کردی
نشسته چه بغضی در گلویت
که بازی شده با آبرویت
شرابی تعارف کرده سویت
گلویت را دست غم فشرده
لب و دندانت چوبی نخورده
کسی ناموست را تا به این مجلس ، نبرده
واویلا ، غریب سامراء
***
امان از شام و عذابش ، امان از آن اضطرابش
امان از تشت طلا و ، امان از بزم شرابش
خدا شده زینب پریشان
به پیشش سر قاری قرآن
پر از خون شده لب ها و دندان
چه سازد زینب با دست بسته
به روی لب ها چوبی نشسته
غرور بی بی از خنده ی دشمن ، شکسته
واویلا ، غریب سامراء
#قاسم_نعمتی
#زمینه_امام_هادی علیه السلام
#نوحه_امام_هادی علیه السلام
#شهادت_امام_هادی علیه السلام
*
به شهر غربت،زغصه جان دادي
غريب و بي ياور،ياحضرت هادي(ع)
به ياد شهر،مدينه گرياني
تو پاره ی قلب پور سلطاني
(آه واويلا)
*
تو را می بردند غريب و سرگردان
شبانه تا بزم شراب نامردان
ولي نكرده كسي تماشايت
نخورده چوبي به روي لبهایت
(آه واويلا)
***
ميانه خانه تو را كفن كردن
زتن لباست را كه در نياوردن
سلام ما بر تني كه عريان شد
تمام گيسوي او پريشان شد
(آه واويلا)
#قاسم_نعمتی
.
#شهادت_امام_هادی
376 _ شهادت امام هادی علیه السلام
دل ، مقیم سرزمین سامرا ست
آسمان ، سایه نشین سامراست
در طواف قبر دو مهر و دو ماه
هر ستاره خوشه چین سامراست
دست حاجت را کریمان پر کنند
این کرم در آستین سامراست
بردن معصوم در بزم شراب
روضه های آتشین سامراست
قصه ی زندان و یوسف تا ابد
در دل اندوهگین سامراست
آن سفر کرده که دل همراه اوست
هر سحر از زائرین سامراست
#امام_هادی
#زیارت_سامرا
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
.
#شهادت_امام_هادی
سرِ ما محفلِ سودايِ عليّ النّقي است
جانِ ما نـذرِ قدمهاي عليّ النقـي است
دلِ ما غـرقِ تمنّايِ عليّ النّقی است
دين ما چيست؟ تولّاي عليّ النّقي است
ما كه از روز ازل عاشق و خاطرخواهيم
زيرِ دِيْــنِ كَـرمِ هــٰادي آل الّلهيم
از هدايتگري اش اهل هدايت شده ايم
لطف او بوده كه اينقدر"عنايت شده ايم"
خار راهش شده و صـاحبِ عزّت شده ايم
كاسـه ليسان سـر خوان ولايت شده ايم
عشق ما بر پسر فاطمه ، مادرْ زادي ست
هــرچه داريم از الطاف امام هادي ست
دل ما گُم شده در پيچ و خمِ سامرّاست
چون كبوتر شـده،جلد حرمِ سامرّاست
ســائل صحن ملائك خَدَم سامرّاست
چون گره خورده به اسمت عَلَم سامرّاست
يادِ ايــّامِ تو و خاطره ات را عشق است
خشتْ خشتِ حرم سامره ات را عشق است
نوه ي حضرت سُـلطاني و آقاي همه
پُر شــده از نـفـسِ حقِّ تو دنياي همه
با تو تضمين شـده آبادي فرداي همه
نامه داديم براي تو به امـضاي همه
كوري چشم هر آنكس كه خبيث و شقي است
مُهر آن هم "لكَ لبيّك عليَّ النّقي"است
پسر حضرت جودي و سراپايت لطف
مي چكد از عرق چهره ي زيبايت لطف
ما كه ديديم فقط از يــد طولايت لطف
گشته صادر همه ي عمر ز لبهايت لطف
جامعه با جملات تو عجب شيرين است
حرفهاي تو همه مثل رطب ، شيرين است
در غم دوري خود از حرمت مي سوزيم
سوّم ماه رجب شد ز غمت مي سوزيم
با نفسهاي تو از بــازدمت مي سوزيم
پا برهنه مرو مثل قدمت مي سوزيم
پا برهنه شدي و موي پريشان كرديم
يادِ دردانه ي سالار شهيدان كرديم
مي دواندند تورا از پي مركب اي واي
داغ ميخورد به قلب تو مُرتّب اي واي
پابرهنه ؛وسط كوچه؛ مُعذّب اي واي
چه قدر سوخت دلت از غم زينب اي واي
گـرچه در بزم شــراب متـوكّل رفــتي
شكر، زيرا به سلامت سويِ منزل رفتي
سينه ي سوخته ي سينه زنت شد پاره
جگر مادرت از سـوختنت شد پاره
از درون آه ، تمام بدنت شـده پاره
چون كشيدند تورا پيرهنت شد پاره
پيرهن چاك زدم تا حسني زار زنم
همرهت بر بدن بي كفني زار زنم
تن صد پاره ي جدّت به زمين افتاد و
وسط گودي گودال زِ زين افتاد و
از ركاب شه افلاك نگين افتاد و
شمر زد قهقهه ، در دشت طنين افتاد و
نيزه ها كشته ي خونين بدني را بردند
از تن بي سر او پيرُهني را بردند
#محمد_قاسمي ✍
#مناجات_با_امام_هادی_علیه_السلام
#امام_هادی_علیه_السلام
.
#شهادت_امام_هادی علیه السلام
السلام ای هدایت مطلق
ای امام تمام خوبی ها
ای امید همه گنهکاران
مظهر مستدام خوبی ها
ای چراغ مسیر گمراهان
آفتاب امید ما هستی
نور چشم علی و زهرایی
دهمین نور کبریا هستی
نور شمس الشموس داری که
به تو ابن الرضا لقب دادند
دستمان را گرفته ای که تو را
هادیَ الاشقیا لقب دادند
نام زیبایتان علی باشد
مثل کرار هم جگر داری
پسر حضرت جوادی پس
ارث آقایی از پدر داری
روشن از آستان تو هر چشم
مست از ذکر نام تو هر گوش
تا که دید آن سپاه غیبی تو
متوکل ز ترس شد بی هوش
ای همه انبیا هواخواهت
ای هزاران ملک هوادارات
ایستادند اولیای خدا
به ادب روبروی دربارت
حرمت آنچنان صفا دارد
که به دل ها سرور آمده است
زائرت فکر میکند با خود
مثل موسی به طور آمده است
در ضریح تو نور خوابیده
گنبدت آبروی خورشید است
آفتاب هدایت عالم
از همین آستانه تابیده است
جامعه خواندم و به تو گفتم
اعتقادی زلال می خواهم
تا بگویم همیشه مدح علی
من زبان بلال می خواهم
مثل میثم مرا ولایی کن
تا نفس هست با علی باشم
مثل قنبر مرا هدایت کن
نوکر مرتضی علی باشم
نظری کن به سائل کویت
سائلت جز شما نمی خواهد
راستی ای بزرگ سامرّا
سامرایت گدا نمی خواهد؟
ای که در هر رگت کرم جوشد
جود از دولت پدر داری
(دوستان را کجا کنی محروم)
(تو که با دشمنان نظر داری)
ای فدای غریبیت آقا
مثل اجداد خود غریبی تو
گرچه در اوج عزتی اما
جان فدایت که غم نصیبی تو
بس که آتش زدند بر جانت
از جفای زمانه آب شدی
آه از این غصه، خاک بر دهنم
دعوت مجلس شراب شدی
آه از این هم جواری و صحبت
او کجا خصم روسیاه کجا؟
آه ای چرخ خانه ات ویران
او کجا مجلس گناه کجا؟
هتک حرمت شدی ولی آقا
دشمنی بود و خیزرانی نه!
پیش آن جمع بی حیا آن روز
مجلسی بود و دخترانی نه!
آه از ماجرای مجلس شام
یک طرف طشت و رأس نورانی
یک طرف قصه ی کنیزی بود
آه ای روضه خوان چه میخوانی؟
روضه خوان ها چرا نمی گویند
آخر مجلس شراب چه شد؟
آمد و بوسه داد بر لب ها
ناگهان حالت رباب چه شد؟
داغ اصغر براش کافی بود
طاقت این همه فراق نداشت
زخم ها باز تازه می گشتند
شام چیزی کم از عراق نداشت
روضه سخت است روضه ناموسی است
آل عصمت نظاره می کردند
دست گستاخ مردک شامی
به سکینه اشاره می کردند
مضطرب سوی عمه اش آمد
عمه این بی حیا چه می خواهد؟!
پدرم را که تشنه لب کشتند
دگر از جان ما چه خواهد؟
#سید_روح_الله_موید
#مرثیه_امام_هادی علیه السلام
#شهادت_امام_هادی علیه السلام
آیا که شود باز ببینم وطنم را
آرام کنم سینه ی پر از محنم را
دلتنگ مناجات سحرهای بقیعم
با مادر غمدیده بگویم سخنم را
از سوز عطش تار شده راه نگاهم
آخر چه کنم ؟ لرزش دست و بدنم را
آتش زده بر جان و دلم صوت حزینی
سخت است تماشا کنم اشک حسنم را
آن روز که در گوشه ی ویرانه نشستم
لرزاند ، غم عمه ی سادات تنم را
من کشته ی بی حرمتی بزم شرابم
با آن که نبسته لب چوبی ، دهنم را
آن روز که آمد به میان حرف کنیزی
سخت است که تفسیر نمایم سخنم را
ناموس خدا ، خیره سری ، چشم حرامی
سر بسته گذارید بلای کهنم را
در این دم آخر به خدا یاد حسینم
زیر سرم آماده نهادم کفنم را
تشییع تن سالم من کار ندارد
غارت ننموده است کسی پیرهنم را
#قاسم_نعمتی
#زمینه_امام_هادی علیه السلام
#نوحه_امام_هادی علیه السلام
#شهادت_امام_هادی علیه السلام
🎙به سبک منو اشکی مثل بارون
*
در این شهر بی وفایی ، غریب و بی آشنایی
جدا از شهر مدینه ، تو مظلوم سامرائی
دو چشمم شده ابر بهاری
نمایم برایت بی قراری
بمیرم چرا زائر نداری
سلام ای آقای غم کشیده
عزادار تو با اشک دیده
ببین گشته زهرا مادر تو ، قد خمیده
واویلا ، غریب سامراء
*
شبانه پای برهنه ، دویدی و گریه کردی
بگو در آن مجلس آقا ، چه دیدی و گریه کردی
نشسته چه بغضی در گلویت
که بازی شده با آبرویت
شرابی تعارف کرده سویت
گلویت را دست غم فشرده
لب و دندانت چوبی نخورده
کسی ناموست را تا به این مجلس ، نبرده
واویلا ، غریب سامراء
***
امان از شام و عذابش ، امان از آن اضطرابش
امان از تشت طلا و ، امان از بزم شرابش
خدا شده زینب پریشان
به پیشش سر قاری قرآن
پر از خون شده لب ها و دندان
چه سازد زینب با دست بسته
به روی لب ها چوبی نشسته
غرور بی بی از خنده ی دشمن ، شکسته
واویلا ، غریب سامراء
#قاسم_نعمتی
#زمینه_امام_هادی علیه السلام
#نوحه_امام_هادی علیه السلام
#شهادت_امام_هادی علیه السلام
*
به شهر غربت،زغصه جان دادي
غريب و بي ياور،ياحضرت هادي(ع)
به ياد شهر،مدينه گرياني
تو پاره ی قلب پور سلطاني
(آه واويلا)
*
تو را می بردند غريب و سرگردان
شبانه تا بزم شراب نامردان
ولي نكرده كسي تماشايت
نخورده چوبي به روي لبهایت
(آه واويلا)
***
ميانه خانه تو را كفن كردن
زتن لباست را كه در نياوردن
سلام ما بر تني كه عريان شد
تمام گيسوي او پريشان شد
(آه واويلا)
#قاسم_نعمتی
#شهادت_امام_هادی علیه السلام
السلام ای هدایت مطلق
ای امام تمام خوبی ها
ای امید همه گنهکاران
مظهر مستدام خوبی ها
ای چراغ مسیر گمراهان
آفتاب امید ما هستی
نور چشم علی و زهرایی
دهمین نور کبریا هستی
نور شمس الشموس داری که
به تو ابن الرضا لقب دادند
دستمان را گرفته ای که تو را
هادیَ الاشقیا لقب دادند
نام زیبایتان علی باشد
مثل کرار هم جگر داری
پسر حضرت جوادی پس
ارث آقایی از پدر داری
روشن از آستان تو هر چشم
مست از ذکر نام تو هر گوش
تا که دید آن سپاه غیبی تو
متوکل ز ترس شد بی هوش
ای همه انبیا هواخواهت
ای هزاران ملک هوادارات
ایستادند اولیای خدا
به ادب روبروی دربارت
حرمت آنچنان صفا دارد
که به دل ها سرور آمده است
زائرت فکر میکند با خود
مثل موسی به طور آمده است
در ضریح تو نور خوابیده
گنبدت آبروی خورشید است
آفتاب هدایت عالم
از همین آستانه تابیده است
جامعه خواندم و به تو گفتم
اعتقادی زلال می خواهم
تا بگویم همیشه مدح علی
من زبان بلال می خواهم
مثل میثم مرا ولایی کن
تا نفس هست با علی باشم
مثل قنبر مرا هدایت کن
نوکر مرتضی علی باشم
نظری کن به سائل کویت
سائلت جز شما نمی خواهد
راستی ای بزرگ سامرّا
سامرایت گدا نمی خواهد؟
ای که در هر رگت کرم جوشد
جود از دولت پدر داری
(دوستان را کجا کنی محروم)
(تو که با دشمنان نظر داری)
ای فدای غریبیت آقا
مثل اجداد خود غریبی تو
گرچه در اوج عزتی اما
جان فدایت که غم نصیبی تو
بس که آتش زدند بر جانت
از جفای زمانه آب شدی
آه از این غصه، خاک بر دهنم
دعوت مجلس شراب شدی
آه از این هم جواری و صحبت
او کجا خصم روسیاه کجا؟
آه ای چرخ خانه ات ویران
او کجا مجلس گناه کجا؟
هتک حرمت شدی ولی آقا
دشمنی بود و خیزرانی نه!
پیش آن جمع بی حیا آن روز
مجلسی بود و دخترانی نه!
آه از ماجرای مجلس شام
یک طرف طشت و رأس نورانی
یک طرف قصه ی کنیزی بود
آه ای روضه خوان چه میخوانی؟
روضه خوان ها چرا نمی گویند
آخر مجلس شراب چه شد؟
آمد و بوسه داد بر لب ها
ناگهان حالت رباب چه شد؟
داغ اصغر براش کافی بود
طاقت این همه فراق نداشت
زخم ها باز تازه می گشتند
شام چیزی کم از عراق نداشت
روضه سخت است روضه ناموسی است
آل عصمت نظاره می کردند
دست گستاخ مردک شامی
به سکینه اشاره می کردند
مضطرب سوی عمه اش آمد
عمه این بی حیا چه می خواهد؟!
پدرم را که تشنه لب کشتند
دگر از جان ما چه خواهد؟
#سید_روح_الله_موید