#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
آنان که حدیث صبر او را گفتند
از عشق و محبتش سخنها گفتند
با آمدن عقیلهی هاشمیان
تبریک به حیدر و به زهرا گفتند
#سیدهاشم_وفایی
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
زيبايي درياست در اعماق نگاهش
اين دختر آرام و صبوري كه رسيده
از شوق، علي سفره به اندازهی يك شهر
انداخت، به شكرانهی نوري كه رسيده
كاشانهی اهل دل و ميخانهی هستي
دنيا و سماوات و عوالم همه روشن
عطر خوش او پُر شده در شهر مدينه
به به چه گلي! چشم و دلت فاطمه روشن
لبخند نشسته به لب حضرت ساقي
مرضيه دلش وا شده از ديدن دختر
تا آمده لبريز شده چشمهی تسنيم
كامل شده با آيهی او سورهی كوثر
بي تاب شدي، دختر مهتاب رخ عشق!
باراني اشك است چرا صورت ماهت؟
گرياني و پيش كسي آرام نداري
دنبال كدام آيت حق است نگاهت؟
باران بهاري شدهای دختر حيدر
زهرا چه كند گريهی تو بند بيايد
بايد كه بگويند كنار تو حسينت
تا شاد شوي، با گل و لبخند بيايد
همسايه نديده به خدا سايهای از تو
تمثيل حيايي تو و تنديس وقاري
پيداست ولي دختر سردار حنيني
از شور كلام و دل شيری كه تو داری
شعر شب ميلاد تو هم پر شده از اشك
بانو ! چه كنم روي دلم سوی فرات است
جز اشك چه گويم كه همه هستی عالم
عشق تو، حسين تو، قتيل العبرات است
اينقدر نريز اشك، صبوري كن و بگذار
هر قطرهی اين اشك براي تو بماند
وقتي شب باريدن اشك است كه مادر
در گوش تو لالايي پرواز بخواند
يك روز بيايد كه پدر را تو ببيني
با چشم پر از اشك در آن غسل شبانه
با چادر خاكي برود مادر و فردا
با چادر كوچك بشوي خانم خانه
يك روز بيايد كه حسن را تو ببيني
با اشك بشويد تن پاك پدرش را
فردا خود او بي رمق و رنگ پريده
در تشت بريزد قطعات جگرش را
روزي برسد كاش كه ميشد نرسد... نه
آن لحظهی سنگين خداحافظي از يار
اي كاش كه هرگز به سراغ تو نيايد
تا پيرهن كهنه بخواهد ز تو دلدار
آن لحظه نيايد كه تو باشي و بيفتد
آن سايهی سر، بي سر و بي سايه به صحرا
ناموس خدا باشي و بر ناقهی عريان
بنشيني و يك شهر بيايد به تماشا
#قاسم_صرافان
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
#سیدحسن_نصرالله
#مرگ_بر_اسرائیل
#شعر_پایداری
گل خانهی خیرالنسا را عطر و بو دادند
وقتی گلی مانند زینب را به او دادند
تلفیق زهرا و علی امشب تولد یافت
فخر امیرالمؤمنین زینب تولد یافت
زینب نگو حوریهی انسیة الحوراست
زینب همان سیب دو نیم حضرت زهراست
مادر نزاید تا قیامت این چنین دختر
عالم به زهرا نازد و زهرا به این دختر
در جان خود دارد شمیم پنج تن قطعاً
او دست و دلباز است مانند حسن قطعاً
روح دو پهلوی علمدار حنین است او
بهتر بگویم قرة العین حسین است او
در باطن خود نوری از جدش محمد داشت
زینب یگانهست؛ المثنایی نخواهد داشت
در جشن میلاد عقیله مثل من امشب
نذر قدمهایش مکرر کف بزن امشب
با جان و دل دار و ندارت را فدایش کن
هر جا گره افتاد در کارت صدایش کن
پیچیده در گوش فلک فریاد یا زینب
گلبانگ هر مرد و زن آزاده یا زینب
ذکر عقیله معجزه ساز است ای مردم!
میپروراند لشگری آماده "یا زینب"
قصد زیارت کن بگو از راه دور امشب
مانند مرحوم موذن زاده یا زینب
با یاریاش سمت #فلسطین راه میافتیم
ذکر بسیجیها میان جاده یا زینب
تبیین تو یعنی جهاد اکبر ای بانو!
جانم به ان تحلیل فوق العاده یا زینب
ای دختر مشکلگشا! مشکل گشایی کن
در کارمان کلی گره افتاده یا زینب
از ظلم بیزار است و قطعأ یار مظلوم است
هر کس به آیین شما دل داده یا زینب
عمری به راه راست دعوت کردهای ما را
با فعل و تقریرت هدایت کردهای ما را
از اجر جانبازی برای حفظ دین گفتی
هر روز مشتاق شهادت کردهای ما را
منزل به منزل رفتی از حق ولی گفتی
اینگونه سرباز ولایت کردهای ما را
"والله لا تمحو..." ی تو ما را مصمم کرد
حرف دلم را باز هم تکرار خواهم کرد
نقش لوای ما به جز الله اکبر نیست
مانند زینب هیچ کس مغنیه پرور نیست
از جمع بسیار مجاهدهای لبنانی
تا زاهدی؛ سیدرضی؛ قاسم سلیمانی
تسبیح شیعه ما رأیت الاجمیلا بود
آیین زینب راه و رسم لشگر ما بود
نسل بهشتی وارثانی باهنر دارد
فریاد ما در جبههی تبیین اثر دارد
پیچیده است آوازهی ایمان نصرالله
قربان خاک زینبیه جان نصرالله
سید که خار چشم دشمنهای غاصب بود
شاگرد درس مکتب ام المصائب بود
سید اشداء علی الکفار را فهمید
آموزههای حیدر کرار را فهمید
غیر از خدا از هیچ کس اصلاً نمیترسید
از زوزههای گلهی دشمن نمیترسید
مانند شیر شرزهای همواره غران بود
از روز اول ذوالفقار شیعه بران بود
میراث سید لشگری در اوج باورهاست
الگوی حزب الله لبنان زینب کبریست
فتح الفتوح زینبیون دیدنی باشد
احوال اسرائیل اکنون دیدنی باشد
امروزه احوالی شبیه محتضر دارد
گفتیم با ایران در افتادن خطر دارد
وقتی به فکر هتک شأن مرجعیت بود
قصد تعرض کردنش اوج خریّت بود
سید علیِ سیستانی را هواداریم
ما وارثان مالک و مقداد و عماریم
ما در مصاف دشمن بیگانه میمانیم
زیر زمین نه! پشت بام خانه میمانیم
سیدعلی لب تر کند هنگام طوفان است
طوفانمان از جنس طوفانهای چمران است
کوری چشم شور عمال یهود آن روز
خاورمیانه زیر پای نسل سلمان است
نامی از اسرائیل در جایی نمیبینید
آن روز روز شادی اطفال لبنان است
آن روزها با چشم خود زوار میبینند
از سوریه تا مسجدالاقصی اتوبان است
بی شک مسیر کوه پیمایی آقامان
آن روزها دیگر بلندیهای جولان است
#علیرضا_خاکساری
#ولادت_حضرت_زینب_س
مثنوی مدح حضرت علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها -(بسم رب النور ، بر دفتر نوشتم یاعلی )
بسم رب النور ، بر دفتر نوشتم یاعلی
با مدد از حضرت مادر نوشتم یاعلی
یاعلی گفتم مگر تا عشق را معنا کنم
بهر مدح زینب کبری رهی پیدا کنم
ایدل امشب از قمر از جلوه ی کوکب بگو
مثل آن عالِم (وَ ما اَدراکَ ما زینب) بگو
نغمه دارد مثنوی مصرع به مصرع این نوا
زینبا یا زینبا یا زینبا یا زینبا
سایه بر عرش خدا داری عجب از شأن تو
انبیا حیران و انگشتان به لب از شأن تو
وارث نهج البلاغه ، فاتح منبر تویی
ذوالفقار در حجابی کوثر کوثر تویی
کیستی ای آیه ی نور از حجابت مستفیض
کربلا از خطبه های انقلابت مستفیض
فاطمه ایی که علی بر او اضافه می شود
دشمن از تیغ بیان تو کلافه می شود
کیستی ای ملتمس بر ربنای تو حسین
بر سر نیزه بیاید پا به پای تو حسین
تو فراتر از شجاعت تو قیامت بوده ایی
اربعینی حامل بار امامت بوده ایی
تو فراتر از صبوری از رشادت بوده ایی
تو گرفتار حسینت از ولادت بوده ایی
تو همانی که سفارش کرده پیغمبر چنین :
چون خدیجه احترامش واجب است ای مومنین
تو همانی که خدا نام تو را زینب نهاد
مدح تو از بیکرانِ بیکران باشد زیاد
پای مدحت گرچه عمان زینب اللهی شده
باز هم در گفتن مدح تو کوتاهی شده
سر مستودع تویی باید مراعاتت کنیم
اقتدا بر نافله ها بر عباداتت کنیم
بیت بیتم باید از اشکم وضو گیرد مگر
تا بگویم از شما ای دختر خیر البشر
واژه های بی وضو از ساحت مدحت به دور
بیت صائب می کند از ذهنم این لحظه عبور
(نیست غیری در حریم دیده نمناک من
نام لیلی نقش می بندد ز اشک پاک من)
مریم و حوا و ساره ریزه خوار خوان تو
عالمی مبهوت صبر و غیرت و ایمان تو
ای عقیله ، ای جلیله ای ، حلیمه ، زینبا
ای شریفه ، ای عفیفه ، ای کریمه ، زینبا
عالمه ، غَیر مُعَلِّم ، نور ربانی تویی
شرح اعجاز کلام ناب قرآنی تویی
اسوه ی عالَم تویی در راه و رسم زندگی
پیروی از مکتب ناب تو یعنی بندگی
اولیا با نوکری تو مقرب می شوند
دختران ما به عشق تو محجب می شوند
عرشیان صبح و مساء گرم گدایی تواند
مرد های روزگار ما فدایی تواند
عصمت اللهی و هستی کعبه رنج و بلا
اوج تفسیر کلام اَلْبَلاءُ لِلْوَلا
استقامت را به ماها درس داده مکتبت
(ما رایت ، الا جمیلا )درس داده مکتبت
عشق تو ما را سر عهد و قرار آورده است
مکتب نابت سلیمانی به بار آورده است
یاد دادی بر سر ظالم تشر باید زدن
دست خالی بر دل موج خطر باید زدن
پیروی از مکتبت مشق دلیران می شود
جلوه اش ایران و حزب الله لبنان می شود
تو همان عشقی که پاینده بُوَد قربانی اش
یاد نصرالله و یاد شور خطبه خوانی اش
ذکر تو مانند ذکر مادرت مشکل گشاست
خواهش ما این زمان از محضرت تنها دعاست
با دعای تو به قلب کفر مطلق می زنیم
مسجدالاقصی بیادت رفته... بیرق می زنیم
دست حق از آستین شیعه بیرون آمده
وقت نابودی اسراییل ملعون آمده
رمز پیروزی ما بوده توسل بر شما
زینبا یا زینبا یا زینبا یا زینبا
اینکه خون پیروز بر شمشیر شد کار توبود
جان فدای آن سه ساله که علمدار تو بود
قصد من مداحی ات بوده ولی غم تازه شد
- سایه ات را مرد همسایه ندیده - روضه شد
نام تو با گریه و غصه قرین شد زینبا
السلام ام المصائب ، خواهر خون خدا
تو به این شأن و مقام و مرتبت حقت نبود
از جفای دست نامحرم شود رویت کبود
کُشته ما را ماجرای کربلا و بعد از آن ...
دست بسته رفته ای شام بلا و بعد از آن ...
... شد خرابه منزلت ای مالک هفت آسمان
خاک ، بر سر گشته از این روضه ها کل جهان
بزم نامحرم کجا و دختر خیر الانام ؟!
زینب کبری کجا و کوچه و بازار شام ؟!
حضرت صاحب الزمان تا جمعه ی روز قیام
می کند خون گریه از داغ اسارت صبح و شام
اسم تو بالاترین سوگند در پیش خداست
حقِّ زینب که بگویم حاجتم قطعاً رواست
از کرم بر نوکرانت رزق گریه می دهی
رخصت و اذن عزای فاطمیه می دهی
( آه آه ما به سوی عرش داور می رود
اهل عالم دختر آمد... حیف مادر می رود )
۱۴۰۳/۰۸/۱۴
#حسین_رحمانی
https://eitaa.com/madhanshora
.
#سرود_مسجدی
#میلاد_حضرت_زینب
#سبک_ای_صفای_قلب_زارم
بار ديگر رحمت حق،آمد و دل منجلی شد
جنت الاعلای ديگر،بيت مـولايم علی شد
پـدر را كوكب است پرستوي شب است
خدا فرموده است كه اين زَينِ اَب است
علي مولا علي علي مولا علي (2)
درشب پنج جمـادی،آسمانها در شعف شد
چون شب عيدي گرفتن،ازشهنشاه نجف شد
گدای زيـنبم فدای زينبم
غلام روسيـاه بـرای زينبم
علي مولا علي علي مولا علي(2)
چشم تو روشن حسين جان،همسفربهرت رسيده
بوسه مي گيرد در عاشـورا ز رگهای بريده
الا تاج سرم ببين چشم ترم
حسين من بيا تو را من خواهرم
حسين جانم حسين حسين جانم حسين (2)
در شبِ بَدْوِ تولد قلب او در زیر دِین است
برسر دوش پيمبر،چشم او سوي حسين است
الا اي همسفر بيا بـاچشم تر
به سوي كربلا مرا با خود ببر
حسين جانم حسين ،حسين جانم حسين (2)
اي خطيب خسته كوفه چرا امشب غمينی
در سـر بازار كوفـه يـار زين العابديني
درآن صحرا همه كه دريای غمه
پرستـاری كنـی ز آل فاطمه
حسين جانم حسين حسين جانم حسين (2)
#يوسف حق پرست اشتهاردی(غريب)
https://eitaa.com/madhanshora
#میلاد_حضرت_زینب
#سبک_ای_صفای_قلب_زارم
امشب از لطف خدایی شهر یثرب گشته زیبا
دختر زهرای اطهر آمده امشب به دنیا
گل پیغمبر است
عزیز حیدر است
صفابخش وجود
حسین را خواهر است
گل زهرا مدد۴
بار دیگر خانه ی حیدر شده چون وادی طور
فاطمه با دیدن زینب شده شادان و مسرور
در عالم شمسه ی
هدایت آمده
چو زهرا منشأ
کرامت آمده
گل زهرا مدد۴
باز دوباره نخل دین شد پرثمر شادی نمایید
گشته ماه روی زینب جلوهگر شادی نمایید
ز الطاف الاه
شده رویش عیان
ز عطر روی او
معطر شد جهان
گل زهرا مدد۴
شور و شادی گشته برپا در همه جای مدینه
آمده زینب به دنیا آنکه باشد بیقرینه
مدینه النبی
چنان گلشن شده
چراغ خانه ی
علی روشن شده
گل زهرا مدد۴
گلی از گلزار عصمت سر زده امشب دوباره
آمده از خانه ی زهرا و حیدر ماه پاره
امید عالمین
علی را نور عین
عزیز فاطمه
بود اخت الحسین
گل زهرا مدد۴
شب میلاد تو زینب آمدم بر تو پناهم
جان زهرا جان حیدر از کرامت کن نگاهم
چو زهرا مادرت
تویی خیر کثیر
به حق مرتضی
تو دستم را بگیر
گل زهرا مدد۴
#ولادت_حضرت_زینب
#حاج_رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/madhanshora
صلی الله علیکِ یا زینب کبری(س)
زینب شدی از شدت زهراشناسی
زینب شدی با غیرت مولا شناسی
ای زینت جان پدر نام بلندت
ای دختر فرزانه در بابا شناسی
ازبس غزل گفتی به اشک چشمهایت
باران شدی در مکتب دریا شناسی
باجان خود پروانه ی عشق حسینی
دوراست از پروانه ها پروا شناسی
وقتی که گفتی «ما رایتْ الا جمیلا»
تدریس شداندیشه ی زیبا شناسی
با تار و پود چادرت پیچیده در هم
حق باوری و عصمت و تقواشناسی
با خطبه هایت ماندعاشورا به تاریخ
استادِ دانشگاه عاشورا شناسی
فردای دنیا را رقم زد غیرت تو
هر روزگفتی خطبه ی فردا شناسی
یک شیرزن روزی به سوی کربلا رفت
از کربلا برگشت اما ناشناسی
#حضرت_زینب_س
#احمد_رفیعی_وردنجانی
──═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═──
#مدح_میلاد
#مربع_ترکیب
#حضرت_زینب_علیها_سلام
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به نام آن خـداوندی که زینب را به خلقت داد
به نامِ نامــیِ زینب به خلقـت ، تاج عــزت داد
خدایی که علــی را با چنین ریحـانه زینت داد
به عرش و فرش با یُمنِ قدمهایش شرافت داد
ندا آمــد که مــی آید به قـــرآن کــوثری دیگر
بگیــرد ســاقی کوثـر به دستش ساغری دیگر
صــدف ، دامــان زهـرا و گُهَــر ، دردانه دردانه
شکفت از گلشن طاها گلــی ، ریحـانه ریحـانه
به گِرد شمــع رخسارش ، مَلَک ، پروانه پروانه
فلک در نظـــم آورده غـــزل ، جــانانه جـانانه
نوای عشــق می خواند برایش زمــزم باران
زلال نــور می ریــزد به پایش نـم نـم باران
خدا زهـرای دیگر را به این عالم نشان داده
زمین را با قدمهــایش شکــوه آسمــان داده
حدیث صبـــر او قلبِ جهـــانی را تکان داده
برای قهـــرمان بودن هــزاران امتحان داده
زمین درس صلابت را گرفت از مکتب زینب
زمان ، صبـر آفرینی دید در تاب و تب زینب
و زینب شد که زینت بر جمال مرتضا باشد
و یا پیغمبـری دیگـر به جای مصطفــا باشد
دلش سنگ صبوری بر سکوت مجتبــا باشد
علمـــــدار حسیــنش در قیـــام کــربلا باشد
وفـــای خـــواهــری دارد دل دریایی زینب
حــدیث عاشقـــی دارد غم شیدایی زینب
چه بانویــی که عقــل افتاده در پای کمـال او
نشان از حیدر و زهراست نیکی در خصال او
پنـــاه آورده صبــر ما به صبـــر بی مثـــال او
زبان "کیمیا" قاصــر ، چـه گـوید در قبــال او
قلـم در مدح این بانـو همیشــه واژه کم دارد
چـرا که دختــر زهـــرا مقــامی محتــرم دارد
#رقیه سعیدی(ڪیمیا)
🔹بسمالله الرحمن الرحيم🔹
زینب که على با جلوات دگریست
زهراى بتول، در حیات دگریست
از عشق حسین و فیض همصحبتی اش
او نیز سفینه النّجاة دگریست
شورای مرکزی مداحان و شعرای استان قم
زمان جمعه ها:
شروع جلسه راس ساعت 15 بعد از ظهر تا 15 دقیقه به اذان مغرب و عشاء
موضوع : غزليات ناب
توسل به امام زمان (عج)
اشعار صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
آدرس : قم خیابان چهارمردان . چهارراه سجادیه مسجد امام زین العابدین (ع)
لینک عضویت در کانال شورای مرکزی مداحان و شاعران استان قم
https://eitaa.com/madhanshora
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_شهادت
#اصحاب_امام_حسین_ع
باز #شب_جمعه و موکب نعم الحبیب
نام تو بردم وزید از نفسم بوی سیب
شور به پا کرده در هیأت انصار عشق
روضۀ هل من معین، نالۀ أمن یجیب
عشق، نفسگیر شد سینهزنت پیر شد
زود بیا - دیر شد - بر سر نعش حبیب
مهلت ما سررسید لحظۀ آخر رسید
تا نفسی مانده أوصیکَ بِهذا الغریب
«گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق»
میشنوی نوحهای در غم شیب الخضیب:
«آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک»
::
آتش عشق است و نیست حرفِ صغیر و کبیر
در طلبت هستیام سوخت أَجِر یا مُجیر
پیر و جوان میرسند سینهزنان میرسند
به کربلا با دَمِ «ای که به عشقت اسیر...»
شور جوانیست این، سوز نهانیست این
تپیده در خاک و خون به پای نعم الامیر
راز رشید من است کاش شهیدت شود
شیر من از کودکی با غم تو خورده شیر
رفت گلم؛ والسلام سایۀ تو مستدام
ای دل من در خیام شورِ دمادم بگیر:
«آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک»
::
خستهام از این قفس ناله زنم در قنوت
أغثنی یا مُخرِجَ یونُسَ مِن بطنِ حوت
یار، مرا میخرد دل ز قفس میپرد
عشق، مرا میبرد تا ملکوت از قنوت
عمر من از کودکی سر شده با این امید
میشوم آیا شهید؟ با تو و در پیش روت؟
قصۀ ما تازه نیست... این زره اندازه نیست...
کاش بلندم کند دست تو بعد از سقوط
ذکر مصیبات یار خاصه دمِ احتضار
میدهدم شستشو به جای غسل و هنوط
«آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک»
::
نور خدا را ببین در سحرِ کوه طور
سوز مناجات کیست؟ یَبعثُ مَن فی القبور
گرم نماز شباند دلخوشی زینباند
محفل یاران عشق هیأت اصحاب نور
دشت، سراسر سکوت وجه خدا در قنوت
إنَّ لک فی النهار... آه از آن نفخ صور
ناشئةُالیل هم تشنۀ ترتیل توست
إنَّ لک فی النهار... آه که یوم النّشور...
إنَّ لک فی النهار... رأس تو بر روی نی
إنَّ لک فی النهار... رأس تو کنج تنور
«آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک»
::
عرش خدا ولوله ارض و سما در قیام
«وای حسین کشته شد» روضه همین والسلام
ماه محرم کجاست؟ صاحب این دم کجاست؟
سینهزنان را ببین در عطش انتقام
روضه به آخر رسید گریه ولی ناتمام
نالۀ جانسوز کیست از حرمت صبح و شام؟
و أهلُکَ کالعَبید و صُفِّدوا فی الحدید
باید از اینجا به بعد روضه بخواند امام
«تا تو شدی کشته ما بیسر و سامان شدیم»
غلغله شد در حرم ولوله شد در خیام
«آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک»
::
اول دلتنگی است تازه شب آخری
چه کردی ای روضهخوان چه کردی ای منبری
«ای که به عشقت دچار»... «عجب گلی روزگار»...
بر لب ما سالهاست که میکند دلبری
«عشرت عالم فروخت» هر که دمی دید سوخت
رأس تو را در تنور خونی و خاکستری
«جان یارالی جان حسین حامی قرآن حسین»
میکُشدم داغ تو... خاصه اگر آذری...
با تو اگر سرنوشت برد مرا در بهشت
باز بسوزاندم این دو دمِ کوثری:
«آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک»
#حسن_بیاتانی
#امام_حسین_ع_مدح
#امام_حسین_ع_مناجات
#شعر_پایداری
باز باران است، بارانِ حسین بن علی
عاشقان! جانِ شما، جانِ حسین بن علی
خواه بر بالایِ زین و خواه در میدانِ مین
جان اگر جان است قربانِ حسین بن علی
شمرها آغوش وا کردند، اما باک نیست
وعدۀ ما دور میدانِ حسین بن علی...
در همین عصرِ بلا پیچیده عطرِ کربلا
عطرِ باران، صوتِ قرآنِ حسین بن علی
پرچم بیداد را روزی به آتش میکشد
شعلههای عشقِ سوزانِ حسین بن علی
قدسیان از سفرهاش نان و نمک خوردند و ما
تا ابد هستیم بر خوانِ حسین بن علی
هر کجا عشق است نام او طنینانداز شد
در جهان برپاست طوفانِ حسین بن علی
هر کجای خاکِ من بوی شهادت میدهد
عشقم ایران است، ایرانِ حسین بن علی
گفته بودی «مرد را دردی اگر باشد خوش است»
دردهای ما و درمانِ حسین بن علی
دست بالا کن ببین لبیکگویان آمدند
نوجوانان و جوانانِ حسین بن علی
دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی:
دستهای ما به دامانِ حسین بن علی
#ناصر_حامدی
#امام_حسین_ع_مناجات
مجنونم و این عشق تدبُّر شدنی نیست
دیوانهی کوی تو تمسخُرشدنی نیست
گفتند بهشت است، ولی بهتر از آن است
بین الحرمین تو تصوُّرشدنی نیست
وصل تو میسّرشدنی هست ولی تا
من دور نگردم ز تکبُّر، شدنی نیست
رزق تو کم و بیش به من میرسد ارباب
نانی که به من میدهی آجُرشدنی نیست
آبم بدهی یا ندهی، هرچه تو خواهی
این تشنهلب از دست تو دلخورشدنی نیست
از خانهی خود دور نینداز گدا را
این کاسهی خالی همه جا پُرشدنی نیست
باید بپذیریّ و بخواهی تو، وگرنه
این سنگِ سیهدل بخدا دُرشدنی نیست
میشد دل من نرم شود، بشکند اما
وقتی نخورَد شیشه تلنگُر، شدنی نیست
#محسن_ناصحی