eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
750 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آمد سراغ صندوق، آمد شبانه راهب از قبل شد کمان تر قدّ کمان راهب یک عمر منتظر بود تا سر بیاید از راه به او سپرده بودند پیشینیان راهب با مشت زد به سینه، با اشک دیده اش گفت زیباتر از مسیحا دردت به جان راهب شاهی که هر دو عالم بودند در امانش آن شب سپرد اما سر در امان راهب بعد از تنور خولی قبل از مساجد شام شد نوبت کلیسا شد میهمان راهب تا شد سرش مرتب پیش نگاه زینب فوراً رسید خیرش به خاندان راهب مریم به سینه میزد آسیه گریه میکرد در مجلسی که زهرا شد روضه خوان راهب حجم گلاب کم بود از حجم خون‌ رویش تا که به کارش آمد اشک روان راهب دردی به جانش افتاد تا دید وضع سر را دردی که شعله میزد تا استخوان راهب گیسوی چنگ خورده... ابروی سنگ خورده... اوضاع صورتش برد تاب و توان راهب خون روی لبان را زخم روی زبان را تا دید ناگهان بند آمد زبان راهب آبی نخورد دیگر نانی نخورد دیگر خونِ جگر از آن پس شد آب و نان راهب آرام شد رقیه وقتی که از کلیسا آمد سحر به گوشش صوت اذان راهب
کنارِ دِیر، شَبی اِزدحام را دیدم وَ جِلوه‌گر، سَرِ ماهی تَمام را دیدم میانِ بَزمِ شَرابی، در آن سیاهیِ شب به روی نیزه سَرِ یک اِمام را دیدم شَبیهِ حضرتِ عیسی اگر سخن می‌گفت ولی تفاوتِ هَر دو کلام را دیدم به پاره‌ی دِلِ پیغمبر از هَمین مَردُم نَهایتِ اَدب و اِحترام را دیدم! به دین و مَذهبِ خود هَم عمل نمی‌کردند نَتیجه‌های غذایِ حَرام را دیدم وَ دَر اِزای سَری، هَستیِ خودم دادم حَریص بودنِ این خاص و عام را دیدم به لُطف و بَرکتِ این سَر، شدم شَهیدِ حسین وَ روی "عِشقْ عَلیهِ السَّلام" را دیدم
شب می‌رسید و دیر پر از عطر سیب بود تنهاتر از مسیح سری بر صلیب بود برنی سری شکفته‌تر از فرق لاله‌ها در پای نیزه نوحه صد عندلیب بود اسلام بین مسجدیان آشنا نداشت شاهی میان مملکت خود غریب بود می دید پیر دیر ظهور مسیح را نه نه مسیح منتظر این طبیب بود با یک نگاه بر سر او دل ز دست داد بر نی هنوز دلبریش بی‌رقیب بود سر را بغل گرفت و دل سیر گریه کرد گویا تمام عمر پی این حبیب بود تطهیر کرد آب روان را ز خون او اینکه فقیه بود مسیحی عجیب بود اشکش گداخت تا به لب خشک او رسید از تشنگی هنوز لبش در لهیب بود جای رقیه خالی از او بوسه‌ای گرفت از این وصال قافله ای بی نصیب بود بر گیسوان سوخته او شانه می کشید از تاول تنور دلش بی شکیب بود معلوم بود سر ز قفایش بریده‌اند رویش تمام خاکی و خد التریب بود معلوم بود داغ جوان از محاسنش رخسار او ز واقعه شیب الخضیب بود یک تن به او نگفت چه آمد سر حسین وقت حدیث روضه یابن شبیب بود
ای خطّ تو مکتب مکاتب ای خاک تو قله‌ی مراتب اوصاف تو مثل آفتاب است پُر کرده مشارق و مغارب مقهور تو قاهران تاریخ مغلوب تو فاتحان غالب احکام تو را کلیم، مشتاق اسلام تو را مسیح، طالب در وصف تو بیت “اَنوَری” را می‌آورم ای مراد صائب “گردون به ستایش تو مایل اختر به پرستش تو راغب” گفتم پدر عبودیت کیست گفتا پسر ابوالعجائب تو جای خود از غلام تُرکت دیدیم عجایب و غرایب ما جز به تو رغبتی نداریم ای صاحب لیلة‌الرغائب از حوزه‌ی روضه آبرو یافت از جمله رسائل و مکاسب حاضر نشود به حوض کوثر از درس تو آنکه گشت غایب بر خلق اگر که مستحبّ است بر ماست زیارت تو واجب قربان سرت که دستگیر است حتی شده در دل مصائب گویند سر مطهر تو بر مرکب نیزه بود راکب نقل است پس از تنور افتاد یک شب گذرت به دیر راهب با درهم اندکی سرت را آن یار گرفت از اجانب با مُشک و گلاب شستشو داد پیچید به جامه‌ای مناسب مبهوت فقط نگاه می‌کرد تا با تو شد اینچنین مُصاحِب ای ماه خوش آمدی به دیرم ای روی تو حسرت کواکب تا حال من از سری بریده این قدر ندیده‌ام عجایب شادم که به هر کسی زدی سر مختوم به خیر شد عواقب
سر بریده که از دیر سر در آوردی چرا چگونه چه شد،قصه‌ات معما شد تورا گرفت در آغوش نیمه شب راهب به دور روی تو میگشت تا مسیحا شد گرفت گریه‌اش از حال و روز تو، وقتی شنید گریه کن روضه‌ی تو، زهرا شد چقدر بوسه به زخم تو زد ولی با اشک جراحت سر و پیشانی ات مداوا شد ولی چه فایده با چوب خیزران یزید دوباره زخم لب و گونه و سرت وا شد
شعاع نور تو هرگز شب ظلمت نخواهد دید تو آن عشقی که عاشق پای تو ذلت نخواهد دید به عشق پادوییِ روضه،جمع نوکران جمع است محرم هیچ‌کس ما را پی حاجت نخواهد دید همان خادم که کفش سینه‌زن را جفت می کرده شبی که جفت شد بند کفن،زحمت نخواهد دید خدایا! شاکرم از این حسینی که بمن دادی گمانم جز محبانش کسی رحمت نخواهد دید به هر گوشه که اشکی ریختم،آن گوشه،شش‌گوشه است حرم را غیر چشم تر به این وسعت نخواهد دید کسی که طعنه‌ی افسردگی می زد به اشک ما عزادار تو را یک لحظه ناراحت نخواهد دید دم عیسیٰ به یُمن خاک کوی‌ات مُرده را جان داد مسیحا هم شفا را جز در این تربت نخواهد دید بسوزد دخل دُکّانی که خرج روضه هایت نیست بدون نذرِ هیئت کاسبی برکت نخواهد دید فقط تو بین جُون و اکبرت فرقی نمی بینی کسی فرزند را هم شانه‌ی رعیت نخواهد دید اگر دست گدا ظرف غذا دیدی..،حسن داده کسی ما را سر این سفره بی دعوت نخواهد دید به جز روزی که بین دسته‌ها زیر عَلَم رفتم پدر دیگر مرا این‌قدر با‌هیبت نخواهد دید لباس مشکی ما دستدوزِ زینب‌کبراست جهان اینگونه بانویی پُر از شوکت نخواهد دید هزاران بار کج رفتم..،ولی زهرا برم گرداند پسر از مادر خود لطفِ بامنت نخواهد دید حصیر کهنه تا دور تنت پیچید..،ارزش یافت کسی در آستانت شِیِٔ کم‌قیمت نخواهد دید پس از آنکه تو را کشتند در اوج شلوغی‌ها دگر بزم عزایت را کسی خلوت نخواهد دید
دوباره غم قلب پریشونم و آزرده  یه زخم دیگه روی زخم جگرم خورده! دلشوره ی سرت نذاشت پِلک بذارم رو پِلک تا فهمیدم خولی سرت رو با خودش برده برای زینب نمیشه سر امشب کشته منو غمت برادر امشب ای کاش می‌شد سرت رو پس بگیرم می‌سْپارمت به دست مادر امشب آه یااباعبدالله این لحظه ها خیلی برام سخته و جانسوزه پس کی به آخر می‌رسه عذاب هر روزه من راضی ام سرت بالای نیزه ها باشه! حداقل موهات دیگه اونجا نمی‌سوزه هر روز و شب خواهرت از تو دوره برای من بساط گریه جوره خدا بخیر بگذرونه عزیزم امشب سرت تا صبح توی تنوره آه ، یااباعبدالله تا خوده صبح از ته قلبم میکشم هی آه  من غیره سوختن غیره ساختن که ندارم راه دلنگرانیم واسه ی اینه که می‌دونم  رقیه این سر و ببینه می‌میره والله مرهم دل نشد به غیره راهب عاقبتش ختم به خیره راهب خداروشکر حداقل یه ذره سامون گرفت سرت توو دیره راهب آه ، یااباعبدالله
بروی نیزه حسین چراغ راهم تویی پشت و پناهم تویی یک‌شبه ماهم تویی وای حسین وای حسین وای حسین جان من از روی نی بده به زینب تو جان دوباره از روی نی آیه قرآن بخوان وای حسین وای حسین وای حسین بخوان تو قرآن حسین که حل کنی مشکلم با سر خود کرده ای سایه تو بر محملم وای حسین وای حسین وای حسین به نیزه کردی مکان هلال خاکستری از روی نیزه هنوز دل منو می بری وای حسین وای حسین وای حسین ببین پریشان شدم من ز پریشانیت ای سر پر خون چرا شکسته پیشانیت وای حسین وای حسین وای حسین همه به زخم زبان دلم رو بشکسته اند مثل بابامون علی دست منو بسته اند وای حسین وای حسین وای حسین
266.1K
◾️نوحه سینه‌زنی ◾️شهادت امام سجاد(ع) ◾️بنداول ای یادگار کربلا ای وارث خون خدا زین العباد شیعیان ای معنی قالوا بلی در کوفه و شام بلا دیدم میان اشقیا هم عمه‌ و هم کودکان سرها به روی نیزه‌ها واویلتا واویلتا وایلتا واویلتا واویلتا واویلتا(۲) ◾️بنددوم زهر جفا تا زد شرر بر جسم زارم بی‌خبر گفتم میان گریه‌ها با کام تشنه ای پدر دیدم میان قتلگاه کردی به خیمه‌ها نگاه در زیر تیغ و تیرها با ناله گفتی آه آه واویلتا واویلتا وایلتا واویلتا واویلتا واویلتا(۲) ◾️بندسوم داغت نشسته بر دلم کنج خرابه منزلم داغ لب لعل تو شد بابا در اینجا قاتلم بزم شراب و طشت زر لبهای خونین چشم تر چشم حرامیهای بد زین ماجرا بگذر دگر واویلتا واویلتا وایلتا واویلتا واویلتا واویلتا(۲) شاعر:
زبانحال زینب س ایام اسارت منزل به منزل می روم واویلا با ناله از دل می روم واویلا سر تو روی نیزه ای برادر با شمر قاتل می روم واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم از کربلایت می روم برادر من از قفایت می روم برادر از پیکرت جامانده ام دارم با سر جدایت می روم برادر گشتم اسیر قافله واویلا دور و برَم شد هلهله واویلا همسفرانم را ببین برادر شمر و سنان و حرمله واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم این دشمن دریده با جسارت بر اهلبیت تو کنند اهانت این هم بدان عزیز من همین ها بردند از ما خیمه را به غارت بعد از تو یک دلخسته ام غریبم با دست های بسته ام غریبم پیش نگاه این همه حرامی روی شتر نشسته ام غریبم وای وای حسینم وای وای حسینم هم خواهر و هم مادرم به طفلان هم مثل سایه ی سرم به طفلان من تازیانه می خورم دَمادم هم جان فدا هم یاورم به طفلان جا ماند رقیه از همه واویلا در قافله شد همهه واویلا زَجر آمد و از مرکبش زمین زد فریاد زد یا فاطمه واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم از کربلا گذشتم و در این راه عمق دلم در کوفه شد پُر از آه می دید هر کس آمده تماشا بر نیزه ها خورشید بود و یک ماه منزل به منزل بار غم کشیدم آخر به این شام بلا رسیدم دیدم بلاها و غمی که هرگز جز شام در جای دگر ندیدم وای وای حسینم وای وای حسینم قصد یزید بر جان ما عذاب است این درد سنگین تر ز قحط آب است لعنت به قاتلت شود که اینجا راس تو بین مجلس شراب است این آخرِ جنایت از یزیده روی سر تو خیزران کشیده ای وای از دندان و از لب تو دیگر امان از خواهرت بُریده وای وای حسینم وای وای حسینم ای نازنین برادرم حسینم ای یادگار مادرم حسینم جنگ تو پایانش نبود شهادت من زنده ام در سنگرم حسینم من ذولفقار حیدرم برادر من زینبم من محشرم برادر راحت نمی ماند یزید به خطبه من آبرویش می برم برادر ای شاه دین حسینم ای نازنین حسینم