eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
750 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ما سر نهاده ایم روی زانوی فراق با روح زخم خورده و قلبی پر اشتیاق بغضی که مانده بین گلو اشک کال ماست ابر شکست خورده‌ی در حسرت عراق این طفل ناخلف که دم در نشسته را من مطمئن شدم پدرش کرده بود عاق اما همینکه ما در این خانه آمدیم از لطف فاطمه ست، نه از روی اتفاق هرگز نمانده تابش خورشید پشت ابر هرگز نمانده روشنیِ ماه در مُحاق پرواز میکنیم که مارا بغل کنی تکثیر می شویم در آیینه‌ی رواق با فطرسیم در همه ی شهر هم مسیر در موکبیم با خودِ جبریل هم اتاق هرکس رفیق توست ، یقیناً رفیق ماست با هرکه غیر توست نداریم انطباق فتوای عالمان دروغین به قتل توست علامه‌ های صاحب عمامه‌ی نفاق آه از هزار و نهصد و پنجاه رد خون نازل شده به جسم تو آیات انشقاق
امید به زخمی نشاند بر جگر پاره‌پاره‌ام با این‌همه به فکر وصالی دوباره‌ام هرکس که دید حالِ مرا گریه‌اش گرفت بیچاره‌ من! هنوز به دنبالِ چاره‌ام....
چه شد عزیز دلم بینمان فراق افتاد ... و آن چه را که نمی باید اتفاق افتاد ... چقدرغنچه نرگس که یک به یک پژمرد چقدر میخـک و مـریم ، کـف اتاق افتاد نیامدی و رسید "اربــعین" و جا ماندم دلم هـوای تو کرد و دوباره طاق افتاد میان مـا و نجـف ، راه سبـز ِ مشـّایه پیاده رفتن ِ تا ، "کــربلا" فراق افتاد شب زیارتـی ِ جـدّتان ، هـمین هـفته اگـر گـذار شمــا ، در ره عــراق افتـاد ... تورا به عّمه سه ساله ، که از پدر جا ماند تورا به صورت ماهش که در محاق افتاد همین که اذن دخول از لب تو جاری شد همینکه چشم قشنگت بر آن رواق افتاد... بخوان "زیـارت عـشق" و سلام ما برسان بگو که این دل عاشـق به اشتیـاق افتاد الله قناعتیان
نام تو زینتِ هر زمزمه یابنَ الزهرا میدهیمَت قسمِ فاطمه یابنَ الزهرا یابنَ مظلوم! قسم بر غمِ زهرا برگرد شرمساریم ز روی تو ، ز صحرا برگرد یک مُحرم ز غمت خانه تکانی کردیم گریه بر جدِّ غریبت همگانی کردیم کارِ ما، نالۀ یابن الحسنِ تنها نیست آنکه یک عمر شعاریست، یقین از ما نیست ما که از کشتۀ بی غسل و کفن میگوئیم با مخاطب ز دلِ روضه سخن میگوئیم ما اگر نامه نوشتیم بیا، با خون بود همچو زهرا ز فدک، صورتمان گلگون بود ما گرفتار حسینیم، خدا شاهدِ ماست تا ابد یارِ حسینیم، خدا شاهدِ ماست کِی دگر مسلمِ دوران سرِ بازار شود «نگذاریم دگر واقعه تکرار شود» مَردِ میدان عمل، پای ولی می‌ماند در رکابِ سپهِ سید علی می‌ماند پشت بر راه امام و شهدا باشد، ننگ نهَراسیم ز تهدید و ز تحریم و ز جنگ ما سخن را ز لسان شهدا میگوئیم «نَـه» به هر لایحۀ بی سر و پا میگوئیم با شما دوست و با دشمن تان در حربیم آگه از بَد دلی و توطئه های غربیم مُزدِ ما را سفر کرب و بلا خواهد داد اربعین پاسخِ هر توطئه را خواهد داد تا که در راهِ حرم، با قدَمت همراهیم کِی چنان کور دلان از رَهتان گمراهیم ما ز تو ، غیر ترا هیچ نخواهیم بیا جز توَلای شما هیچ نخواهیم بیا ژولیده
اشک است همدم دلِ هجران‌کشیده‌ها آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده‌ها روزی اشک ما همه در چشم‌های توست ای ناله‌دارِ تنگِ غروب و سپیده‌ها تو ناز کن لیلی خیمه‌نشینِ عشق نازِ تو می‌کشند گریبان‌دریده‌ها می‌گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده‌ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم‌انتظار تو همه قامت‌خمیده‌ها ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا ما را دعا کنی وسط برگزیده‌ها تا می‌شویم لحظه‌ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده‌ها ره وا کنید قافله‌سالار می‌رسد زینب برای دیدن دلدار می‌رسد نعمتی
کنون که بال زدم در دیار شیدایی مسلم است برایم تو نیز اینجایی چه کربلاست که وقتی خداست زائر آن تو در معیت اجداد خویش می آیی تو و حرم، سفر اربعین، شب جمعه برای هر کسی امشب شبی ست رویایی به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر تو را طلب کند این دیده های دریایی کجا سیاه، به تن کرده ای غریبانه کجا به سینه خود می زنی به تنهایی اگرچه فاطمه در بین قتلگاست ولی دلم گواست تو امشب کنار سقایی بیابانی
باز هم اربعین رسیده بیا باز هم از تو بی‌خبر ماندم عاشقانت زیارتت کردند من ولی باز پشت در ماندم روز و شب غبطه می‌خورم آقا به کسانی که با تو مأنوسند عاشق و بی‌قرار و بی‌تابند دست و پای تو را که می‌بوسند دیدن تو به من نمی‌آید تو کجا و نگاه هر جایی من اگر آن‌چه خواستی باشم تو سراغم به خواب می‌آیی؟ نکند عاق کرده‌ای من را نکند صبرتان سر آمده است گر عتابم کنید حق دارید هر گناهی ز من بر آمده است خواستم تا ببینمت در خواب به نگاهم اجازه داده نشد خواستم تا به کربلا بروم با رفیقان خود پیاده، نشد! بین آن کاروان و جمعیت چه کسی با تو هم‌قدم شده است؟ خوش به حال کسی که با گریه با شما راهی حرم شده است در حرم روضه‌خوان خودت هستی روضه‌ی کاروان جان بر لب بین روضه بلند می‌گویی: به فدای تو عمه‌جان زینب... تا رسیدند در دو راهی عشق ساربان گفت که کجا برویم؟ پاسخی آمد از حریم حسین همه گفتند کربلا برویم تا رسیدند لحظه‌ای ماندند در سکوتی که چهره‌ها شد مات زد به سینه غریب بی‌کفنم باز شد بغض عمه‌ی سادات به زمین خورد از سر محمل تیر غم‌ها به قلب بانو رفت با ادب نیت زیارت کرد سوی یارش به روی زانو رفت خواست تا درد دل کند اما مگر این گریه‌ها امان می‌داد یک نگاهی به دور خود انداخت سر خود را فقط تکان می‌داد السلام علیک یا مظلوم السلام علیک یا عطشان السلام علیک یا بن علی السلام علیک یا عریان ای برادر نمی‌برم از یاد که چگونه به خاک افتادی زیر گرمای آفتاب آن روز با لب تشنه، خسته، جان دادی ای برادر نرفته از نظرم اکبرت را که ارباً اربا شد بعد عباس میر لشکر تو پای دشمن به خیمه‌ها وا شد به خدا ای عزیز لب‌تشنه داغ یک قطره آب کشته مرا بین این گریه‌های اهل حرم گریه‌های رباب کشته مرا غرق گریه رباب می‌گوید که دل پاره پاره را بردند با سه‌شعبه به روی دست پدر طفلک شیرخواره را بردند پسرم با خیال تو هر شب دست بر سینه می‌فشارم من گرچه ماندم خجالتت آن‌روز ولی امروز شیر دارم من گریه را کم کنید دخترها کمی آرام اصغرم خواب است گل نازم علی علی لا لا مادرت چهل شب است بی‌تاب است شکریان
بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا موکب به موکب میرود با زائران تا کربلا با گریه حسرت میخورم بر آنکه هر سال اربعین شد همقدم با حضرتِ صاحب-زمان(عج) تا کربلا بر پرچم سبزش نوشته یا لَثارات الحُسین(ع) چون از عمو عباس ِ(ع) خود دارد نشان تا کربلا یاد علی اکبر(ع) می افتد تا که می بیند جوان بیتاب؛ گریه میکند با هر اذان تا کربلا تا بر گلوی طفل شش ماهه می افتد چشم او با اشک؛ خیره میشود بر آسمان تا کربلا یادِ رقیه(س)، یادِ آن دردانۂ بی آب و نان بر دست های کودکان داده ست نان تا کربلا هر لحظه یادِ شام حالش میشود آشوب تر از داغ عمّه زینبش(س) شد روضه خوان تا کربلا از داغ تلّ و مقتل و گودال دارد میرود- غرق عطش با هروله بر سر زنان تا کربلا بر خاک می نشیند و می خوانَد از خدّالتریب با هر فرازِ «ناحیه» داده ست جان تا کربلا! عاطفی
چشمِ ما عمریست ای آقا بر این در مانده است مثل رؤیا فکرِ دیدار تو در سر مانده است نیست جز یاریِ تو ، منظورِ ما از دیدنت آرزوی یاری اَت بر قلب نوکر مانده است با تحیُّر گاه گاهی چهره‌ها را بنگرم چشم ها خیره به هر روی منور مانده است در پیِ رخسار تو، سرها پریشان خاطرند از جدائیهای تو، دلها مکدّر مانده است کاش روزی شیعۀ دلخواه تان باشیم ما رتبۀ ایمانمان از درکِ تو درمانده است کسبِ ما در نزد تو چون پینه دوزی هم نشد وعدۀ دیدار ما تا کِی مقدر مانده است این چه سودائی است با خود کرده ام در عاشقی از تو گویم لیک، فکرم جای دیگر مانده است عده ای رفتند تا مقتل ز هیئت‌های تو چشم مامبهوت بر محراب و منبر مانده است هان! شهیدان، راهِ صد ساله به یکشب رفته اند دل هنور از راهِ خوبان صد برابر مانده است کربلا راهِ مرا نزدیک کرده با شما از میانبُر آمدم، یک دَم به لشگر مانده است وعدۀ ما شد ستونِ آخرِ راهِ نجف اربعین تا کربلا یک دیدۀ تر مانده است ژولیده
کوله بار معصیت دارم ببین دلواپسم باز هم درمانده ام خوردم زمین دلواپسم دل به بیگانه سپردم قسمتم آخر نشد تا که باشم باتو یک شب همنشین دلواپسم بسکه از تو دور ماندم شاهدی آخر دلم با ریا و بی حیایی شد عجین دلواپسم بد ضرر کردم که وابسته به این دنیا شدم تیره شد قلبم که حالا این چنین دلواپسم شهر پر شد ازگناه و بی تفاوت مانده ام وای بر من که ندارم دردِ دین دلواپسم دربه رویم باز کن آقا که غیر از خانه ات دائما شیطان نشسته در کمین دلواپسم میشود لطفی کنی آقا بگویی میرسی در کنارم لحظه های واپسین دلواپسم تو فقط دست مرا بگذار در دست حسین راهی ام کن کربلا در اربعین دلواپسم الله پیدایی
غمی که اشک مرا در عزای هجران ریخت درون سینه ی من "آه" را دوچندان ریخت شبی ز شرح فراقت به ابرها گفتم سحر نیامده دیدم چقدر باران ریخت عزیزکرده‌ی عالم هنوز در چاه‌ است چه اشک‌ها که از این داغ،پیرِ کنعان ریخت هنوز لیلی‌صحرانشین عزادار است... چقدر چشم تو خون‌گریه در بیابان ریخت بساط کاسبی روزگار..،جذبم کرد همین که سکّه‌ی "شُبهه" به دخل دکّان ریخت حرام باد حلالی که از تو دورم کرد "شکم‌پرست شدن"..،نقشه ای که شیطان ریخت به پیش چشم تو صدبار دست من رو شد تمام آبروی نوکرت به‌قرآن ریخت گناه کردم اگر..،جان "مادرت" بُگذَر به حقِّ یاس کبودی که بین گلدان ریخت تمام ثروت سائِل دو قطره اشکش بود... هزار شکر که پشت درِ کریمان ریخت سری به روضه ی ما هم بزن..،تو را به حسن ع همان کریم که در کامِ کَلب هم نان ریخت قسم به قاسم او گرچه غرق غم هستیم حسن اراده کند،اربعین حرم هستیم محمدی
ی اربعینی است که من بی کس و تنها ماندم با دل خسته ی خود همدم غم ها ماندم خودم اینجا و دلم در به در مشّایه باورم نیست که یک بار دگر جا ماندم