eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
727 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در سوگ حضرت زهرا ( س ) / نوحه ------------ صدیّقَةُ الشَّهیِده بانوی قد خمیده با پهلوی شکسته جان بر لبت رسیده ای پاره ی قلب رسولِ والا خون کرده اندوه تو قلب ما را یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... ای خسته تر ز خسته اشکت به رخ نشسته مانند پهلوی خود داری دل شکسته بی روی تو مدینه غرقِ نجوا چشم علی شد از غم تو دریا یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... شکستی و خمیدی سوی علی دویدی در زیر تازیانه آه از جگر کشیدی داغ پدر را دیده بودی امّا داده عدو بر تو چنین تسلّا یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... دیدم به خانه آتش می زد جوانه آتش تو در هجوم دشمن بودی میانِ آتش دستِ مرا بستند خیل اعدا آنجا که تو بودی غریب و تنها یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... یک دست تو به پهلو یک دست تو به بازو گاهی دو دست خود را گیری به روی زانو من نیمه جان گردیده ام ز غم ها تو جان دهی من می کنم تماشا یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... جانم ز تن برون است این خیمه بی ستون است چون ماهِ پشت اَبرا روی تو لاله گون است بعد تو ای آئینه دار طوبا شیرخدا مانده غریب و تنها یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... ای ماه بی نشانه شُستم تو را شبانه خیز و ببین ز داغت ویران شد آشیانه در پیش چشم کودکان یا زهرا پیچیده ام بر پیکرت کفن را یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... من زار و بی قرارم تاب و توان ندارم جسم تو را شبانه بر خاک می سپارم در پیش چشمم گشت تیره دنیا دیدار ما باشد به روز عقبا یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... ** محمود تاری «یاسر» https://eitaa.com/madhanshora
زبان حال امام حسن علیه السلام سخته غربت سخته بی کسی سخته با غم باشی همنشین سخته شاهد باشی مادرت می خوره زمین ۲ نگید چرا خرابه حال و روزم نگید چرا محاسنم سفیده حکایت کوچه و ماجراشو جز من و مادر احدی ندیده پیرم کرده سایه ی دستای بی جوون مادرم صدای خسته و لرزون مادرم چشای زخمی و گریون مادرم ای وااای ای وای مادر جوونم تلخه فکرش تلخه این فشار تلخه محنت تلخه این عذاب تلخه هر شب بازم اون روزو میبینی توو خواب ۲ نگید چرا همیشه غصه داره شب غم حسن سحر نداره از اتفاقی که تو کوچه افتاد حتی بابام علی خبر نداره دق کردم با روضه ی غصه ی بی حد کوچه ها صدای سیلی دشمن بی حیا چادری که باشه روش جای رد پا ای واای ای وای مادر جوونم
مرو زهرا مرو زهرا مرو از دست حیدر که تویی هست حیدر تو بهارم /تو قرارم/تو نباشی علی چی کنه تو پناهم/ تو سپاهم/ شدی حامی من خودت یه تنه با من از غمات بگو اما از وفات نگو بمون زندگی من بدرود حیات نگو یا زهرا یا فاطمه س مرو زهرا مرو زهرا مرو دلدار حیدر که تویی یار حیدر تو شکستی/ تو نشستی/ روی خاکا برای علی چه عزایی/ دیگه نایی/نمی مونه که توو پاهای علی اگه میشه نفس بکش اگه میشه بمون نرو پیر میشم بدون تو ای یار جوون نرو یا زهرا یا فاطمه مرو زهرا مرو زهرا مرو قرآن حیدر که تویی جان حیدر شدی خسته/ شدی بی جون / شده رنگه خزون چمنت چرا گریون /چرا کم حرف / شده این روزا انقده حسنت از کوچه برام بگو از کوچ  و سفر نگو اسمی از فراق نیار از هجر اینقدر نگو یا زهرا یا فاطمه
بسان شمع سحرگاهی، از وجود من یک نفس مانده تماشا کن از کبوتر تو، مشت بال و پری در قفس مانده  چنان شمعی رو به طوفانم حلالم کن ای علی جانم، حلالم کن ای علی جانم. دگر خورده تیشه بر ریشه،  دست باد خزان کنده بنیانم اگر چندین زحمتت دادم، یک شب دیگر بر تو مهمانم چنان شمعی رو به طوفانم حلالم کن ای علی جانم، حلالم کن ای عل جانم. به عشق تو پشت در رفتم، کوچه ها دیدم، ناله ها کردم تو را بیش از هر کس دیگر، در نماز شب، من دعا کردم  چنان شمعی رو به طوفانم حلالم کن ای علی جانم، حلالم کن ای علی جانم.  در این خانه نیمه عمرم را، با تو بشکفتم، با تو پژمردم ز حالم تا با خبر نشوی، ناله هایم را، در گلو بردم چنان شمعی رو به طوفانم حلالم کن ای علی جانم، حلالم کن ای عل جانم
گل بی خار کجا، در و دیوار کجا صورت حور کجا، شعله نار کجا ای بنی فاطمه ترسم نشود باورتان بر در خانه شده نقش زمین مادرتان با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا مادر از پای نشست، کودکش رفت ز دست میوه چون نارس بود، ناگهان شاخه شکست طایر سوخته در بین قفس می افتاد او نفس می زد و مولا ز نفس می افتاد با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا  فاطمه یار نداشت، یک طرفدار نداشت کاش در سینه دگر، زخم مسمار نداشت بدن خسته کجا، ضربه ی پیوسته کجا بوسه ی میخ در و سینه ی بشکسته کجا با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا کودکان لرزیدند، حال مادر دیدند همه از اشک ز رخ دانه بر می چیدند حامی مادر مظلومه فقط کودک بود خواست گردد سپر اما قد او کوچک بود با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا چه بر آن ماه رسید، به فلک آه رسید یا علی زود بیا، قنفذ از راه رسید از چه باید شرر از خانه ی مولا خیزد چند نامرد سر یک زن تنها ریزد با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا این صدای حسن است، لرزه اش بر بدن است جگرش پاره شده به لبش این سخن است ای خزان زود گل پر پر ما را کشتی ای مغیره تو چرا مادر ما را کشتی با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
ای  پرستوی من مرو از لانه ام بانوی خانه ام مرو از خانه ام ای طرفدارم بی طرفدارم       چشم خود وا کن یار بیمارم فاطمه جانم فاطمه جانم می کنم التماس ای جوان علی قدکمان علی ای کمان علی دیده بگشا و کن تماشایم        یار تنهایم بی تو تنهایم فاطمه جانم فاطمه جانم عمر من می شود بی تو عمرم تمام با اشاره مکن به علی تو سلام خداحافظ ای لاله پرپر        خداحافظ ای سوره کوثر فاطمه جانم فاطمه جانم ای جوان علی شده ای از چه پیر جان زینب دگر تو زمن رو نگیر من که در ذکر ام یجیبم       ای طبیب من بی تو غریبم فاطمه جانم فاطمه جانم
تکلیف خاص، یا الگوی عام؟ توحیدِ محض، جانب مسجد شتاب کرد بنیانِ سستِ لات و هبل را خراب کرد هارون غریب ماند و جهانی چو سامری گوساله را به نام خدایی خطاب کرد شیطان به کنج خانه نشانید کعبه را بت را دوباره قبله‌گهِ شیخ و شاب کرد منسوخ شد شریعت اسلام و فوج فوج امّت به جاهلیتِ کبری شتاب کرد یک ناله آن ملیکهٔ محشر ز دل کشید وز آن، به پای، شورش یوم الحساب کرد با آن بلاغتِ نبوی، معجز آفرید تجدیدِ یادِ حضرت ختمی‌مآب کرد هجده بهار، پرده‌نشین بود همچو گُل داد از خزان که پرده‌دری بیحساب کرد آن کوکبِ حیا که فلک سایه‌اش ندید جلوه به شهرِ شب‌زده‌ چون آفتاب کرد آئین او خطابه‌سراییّ زن نبود خواند از چه رو خطابه و فصل‌الخطاب کرد؟! تحریفِ صبرِ شیر خدا را خدا نخواست بهر خروش، فاطمه را انتخاب کرد «««تکلیفِ خاص، نسخهٔ الگوی عام نیست»»» نادان چرا مقایسهٔ ناصواب کرد؟ با نامِ آن یگانهٔ مستوری و حیا بر روی بیحیاییِ زن، فتح باب کرد یا للعجب خطابهٔ او دیده و ندید کآن اسوهٔ عفاف ز کور احتجاب کرد! آری به آیهٔ متشابه برد پناه آن فتنه‌پروری که ز عقل اجتناب کرد باری، ز پشت پرده گُلِ باغ مصطفی بی‌پرده با جماعت کافر عتاب کرد باد هوس بر آتش آن فتنه می‌دمید وآن خطبه مکرِ مدعیان نقش آب کرد خصم از رهِ حدیث درآمد، ولیک او کفرِ وی آشکار به حکم کتاب کرد پوشیده در حجاب، برون آمد از حجاب پس زد حجاب ظلمت و رخ در حجاب کرد