حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
غم مخور ای دِلَک غمگینم
دل غربت زدۀ مسکینم
تا به پرواز درآئی امشب!
سفرۀ ذکر علی می چینم
تکیه برخانه ارباب بزن
کن خطابش پسر یاسینم!
نظری کن به دل منتظرم
دین من مذهب من آئینم
به اباالفضل خلاص خود را
دست شش ماهۀ تو می بینم
شاد باش قدمش شادم کن
از همه غیر خود آزادم کن
ای نسیم نفست معجزه ساز!
مترادف لقبت با اعجاز
مهد تو کعبۀ عباس علی
لب خشکیدۀ تو زمزم ناز
باب حاجات خلائق اصغر
می کنی رو به گدایت در باز؟
ای بزرگان همگی آورده
جانب دست تو دستان نیاز
هیچکس چون تو ز دستان حسین
سوی زهرا ننموده پرواز
ای به ظاهر تو صغیرالشهدا
وی چو عباس امیر الشهدا
من و فیض نظرت طفل رباب!
رحمت چشم ترت طفل رباب!
علما و عرفا عارف بر...
روضۀ پر اثرت طفل رباب
کفر اشعار مرا می بخشند
انبیاء پشت درت طفل رباب
مات چشمان پریشان تو شد
چشم خون پدرت طفل رباب
کاش یک لحظه دلم می گردید
روی نی همسفرت طفل رباب
کشته ی مهر تو بودن عشق است
تا خدا بال گشودن عشق است
گرچه از یمن قدومت شادم
لیک در روضۀ حلقت! دادم
حنجرت را سحری زار زدم
در غم تو ز نفس افتادم
گر نگاهی به دلم اندازی
به خدا تا به ابد آبادم
آتشم کردی، خاکستر کن
پس... بده با نفسی بر بادم
آرزوی دل غمگین من است
که به آهی بکنی بنیادم
پسر آخر ارباب علی
دل سودا زده... دریاب علی
#مجتبی-روشن-روان
حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
بنویسید از او از همۀ زاویه ها
تیترها پاورقی ها متن ها حاشیه ها
همه جمعند سر سفرهء ارباب حسین
رنگ و بوی علوی دارد اگر قافیه ها
جای دارد که بیایند دوباره همگی
به کمک ، مریم ها ، هاجرها ،آسیه ها
همۀ هاشمیون منتظر یک خبرند
حبس گردیده نفسهای همه در ریه ها
قلب ها می تپد و ثانیه ها حساس است
می شمارند همه تک تکِ این ثانیه ها
نوهء ماهرخِ حضرت زهرا آمد
علیِ سوم ارباب به دنیا آمد
خانۀ حضرت ارباب معطر شده است
رونق خانۀ اوچند برابر شده است
خانه ای با سه برادر ، سه قمر ، سه خورشید
پدری محو رخِ این سه برادر شده است
روی یک دوش ، رقیه ، علی اصغر حالا
جاش دوشِ دگرِ ساقی لشگر شده است
ز دو چشمش همه آثار بزرگی پیداست
چقَدَر زود شبیه علی اکبر شده است
همه تبریک بگوئید به ارباب و ربا ب
راحت جان پدر ، هستی مادر شده است
پدرش هرچه که خواهیم به ما می بخشد
حتماً این بار به ما کرببلا می بخشد
مثل خورشید به دل سرزد و تابید علی
صورتش مثل قمر بود و درخشید علی
آمد وآمدنش خنده به لبها آورد
آمد و بر پدرش روحیه بخشید علی
زیر و رو شد دل ارباب چو خندید رباب
عمه خندید ، لبش وا شد وخندید علی
رحمتی بود که بر اهل زمین نازل شد
به کویرِ دلِ خشکِ همه بارید علی
عاشق نام علی بود حسین ابن علی
پسرش را به همین قاعده نامید علی
آمد ونامِ علی شایع و رایج شده است
مثل عباسِ علی باب حوائج شده است
پاکی ات رفته به زهرا و شمایل به علی
رنگ و بوی تو چو زهراست و مایل به علی
خلق وخویت چو حسین است وابالفضل ، ولی
رفته جذابیت چشم تو کامل به علی
دلِ خود را به پدر باختی و دل به پدر
پدرت باخته که باخته ای دل به علی
محفل ذکر علی عادت دیرینۀ ماست
هست اصلاً همۀ عشقِ محافل به علی
هر که بر دامن تو دست توسل زد ، شد
بی کم وکاست دل او متمایل به علی
به علی رفته تماماً وجنات و سکنات
به علی شیر خدا و نوهء او صلوات
#مهدی-مقیمی
امام جواد(ع)-حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
آنکه هستی به همه هستی ما داده علیست
ما همه مست ولاییم و می و باده علیست
سر به هر جاده نهادیم ته جاده علیست
هدف خلقت ما عشق به اولاد علیست
همه شان باب حوائج همه شان باب مراد
همه شان یا که کریمند و یا اینکه جواد
آمدی تا كه نگاه پدرت تر نشود
تا كه هر بی سر و پا منكر كوثر نشود
تا فراموش كسی آیه ی وانحر نشود
نسل تو چشمه ی عشق است كه ابتر نشود
پشت در پشت همه مظهر اعطینائید
همه هستید علی و همگی زهرائید
آمدی و نهمین باب اجابت شده ای
پسر عاطفه و عشق و محبت شده ای
بین گهواره ی خود نور حقیقت شده ای
در همان كودكیت ركن ولایت شده ای
یک نظر کن که فلک در حرکت می آید
از قدمهای تو عطر برکت می آید
آمدی هر طپش دل شده غرق هیجان
شاه شمشادقدان خسروشیرین دهنان
که به مژگان شکنی قلب همه صف شکنان
تو عیان تر ز عیانی و چه حاجت به بیان
همه گفتند که جان در گرو جانان است
پسر حضرت سلطان خودش سلطان است
عشق همراه شما تا دم آخر زنده است
ریشه ی دین خدا از كرمت سرزنده است
نهضت سبز كریمانه ی حیدر زنده است
با شما تا به ابد نام پیمبر زنده است
چقدر نام محمد به شما می آید
همه گفتند ولیعهد رضا می آید
مومن بسرکم شاهدکم غائبکم
یسلک سبیلکم یکر فی رجعتکم
و تولیت به اولکم آخرکم
ابغض الله و من عدوکم ابغضکم
یامن ارجوه دهم عاشق و مجنون توییم
پاسخ جلوه ی این الرجبیون توییم
قدبرافراشته کردی علم حکمت را
به قیامت بکشانی دم قد قامت را
به کجا سجده کنم شکر کنم نعمت را
که نگاه تو گشاید گره حاجت را
پدرانم همه گفتند از این باب مراد
ای جواد بن جواد بن جواد بن جواد
باز هم در دل من شوق حرم افتاده است
و ضریحی كه پناه دل هر دلداده است
حس صحنت به همان خوبی گوهرشاد است
هرطرف می نگرم پنجره ی فولاد است
كرمت قابل لمست كرم سلطان است
حرمت مثل رواق حرم سلطان است
باز هم آمده ام مثل گدا محتاجم
ناامید از همه دنیا به شما محتاجم
و تصدق بده در راه خدا محتاجم
به هوای حرم كرببلا محتاجم
باز هم شوق ضریح شه بی سر دارم
باز هم دست به گهواره ی اصغر دارم
#رضا-تاجیک
امام جواد(ع)-حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
رستخیز کلمات است، قلم می خواهم
دل من می رود از دست، قلم می خواهم
جوهرم مست شده؛ مست، قلم می خواهم
ساقی از میکده ی عرش شراب آورده
از لغت نامه ی حق، واژه ی ناب آورده
خوش ترین حال اگر حال پریشانی ماست
بهترین باده اگر باده ی روحانی ماست
بخدا زیر سر یار خراسانی ماست
شیعه بوده است از آن روز ازل مست رضا
ذکر او تا به ابد چیست، أناالمست رضا
امشب این شاه خراسان سر دیگر دارد
آمده تا که از این خمر ثمر بردارد
هر که در نسل خودش با برکت تر دارد
شرفُ الشمس تر از ماه خدا، بسم الله
پسری مثل جواد بن رضا، بسم الله
هیچ کس مثل رضا شاه کرم پرور نیست
کودکی خوبتر از ابن رضا دیگر نیست
دشمنش لال شود، کوثر ما ابتر نیست
قمری کرده به دست قمری جلوه گری
چه مبارک پدری و چه مبارک پسری
آه ای شب زدگان، ماه رضا ماه همه است
پسر شاه، بوالله شهنشاه همه است
او که با سن کم خود ولی الله همه است
بین گنجینه ی زهرا نهمین دُر شده و
درک او بیشتر از حد تصور شده و
دوست از وسعت این جود و سخا مبهوت است
دشمن از سحر کلامش بخدا مبهوت است
از کرامات جواد بن رضامبهوت است
او اشاره بکند معجزه ها خواهد کرد
ماهی بحر در افلاک شنا خواهد کرد
آمده تا که جهان پر شود از جود فقط
قطره در جوف صدف دُر شود از جود فقط
عالمی غرق تفکر شود از جود فقط
نه فقط بر من و ما جود و کرم دارد او
به امامان، بخدا جود و کرم دارد او
قدسیان، روبرویش بال و پر انداخته اند
شیرها، پیش نگاهش جگر انداخته اند
علماء، پای علومش سپر انداخته اند
علم و حلم و کرم و جود اساساً با اوست
آنچه خوبان همه دارند، تماماً با اوست
شعرا، واژه کم آمد، بنویسید جواد
جبرییل آمده باید بنویسید جواد
بعد از این جای محمد، بنویسید جواد
او علی، حضرت زهرا و حسین و حسن است
پسر شاه خراسان همه ی پنج تن است
دشمنانش، بخدا پست تر از خاشاکند
دوستانش همگی محترمند و پاکند
زائران حرم او، همه ی افلاکند
عاشقان حرمش اهل نجاتند همه
انبیاء، دور و برش در صلواتند همه
با دو مولود، دلم معتکف قنداقه است
چشم دل، دیده دو دُر در صدف قنداقه است
بوسه باران پدرها، هدف قنداقه است
یکی از نسل رضا مثل علی اکبر شد
یکی از نسل حسین است و علی اصغر شد
علی اصغر، ولی از عشق پدر شد اکبر
عمر شش ماهه ی او نوح ترینِ محشر
سپر دین خداوند شده با حنجر
از سه شعبه شده هر چند کباب این کودک
سربلندی حسین است و رباب این کودک
#امیر-عظیمی
حضرت علی اصغر(ع)-مدح و ولادت
خانه وحی شده جنت اعلا امشب
کرده مه در کف خورشید تجلا امشب
از زمین یکسره بر عرش معلا امشب
این بود ذکر خوش اهل تولا امشب
که رباب امشب، قرص قمری آورده
پدر پیر خرد را پسری آورده
غم گنه، خنده ثواب است ثواب است امشب
بخت اندوه بخواب است بخواب است امشب
در گُل دیده گلاب است امشب
غرق در وجد رباب است رباب است امشب
روح از شادی و از شوق نگنجد به تنش
بوسه گیرد زلب اصغر شیرین دهنش
اهل دل جلوه جان از نظرش بستانید
داروی درد خود از خاک درش بستانید
بوسه از روی ز مه خوبترش بستانید
عیدی از فاطمه و از پدرش بستانید
عالم از وجد و صفا جنت دیگر آمد
گل بیارید که امشب علی اصغر آمد
مهد او کعبه و چشم همگان زمزم اوست
زندگی بخش دو صد عیسی مریم دم اوست
ماه من مدح و ثنای همه عالم کم اوست
آشنای دل خوبان دو عالم غم اوست
گر به لب خنده و گر اشک فشانی دارد
با حسین بن علی راز نهانی دارد
عطر گل از نفس او به چمن می آید
بوی خون از دهنش جای لبن می آید
گه پدر را زدمش روح به تن می آید
گاه لب بسته و چشمش به سخن میآید
بر لبش جام بلا خوب تر از شیر آید
نگران است که کی حرمله با تیر آید
مفتخر می کند این طفل بنی الزّهرا را
نه بنی الزّهرا بلکه همه دنیا را
می برد خنده اش از شوق دل بابا را
آورد یاد پدر قصّه عاشورا را
آیه عشق به خال و خط و رویش پیداست
مرگ خونین ز سپیدی گلویش پیداست
ماه رخسار نکوتر زمهش را نگرید
بر رخ یوسف زهرا نگهش را نگرید
شرف قرب وی و بُعد رهش را نگرید
بسر دوش پدر قتلگش را نگرید
طفل را دامن مادر همه دم جا باشد
او زند بال که بر شانۀ بابا باشد
گُل رخساره او لاله علیّین است
بند قنداقه او طُره حورالعین است
پدرش بوسه زند بر لبُ ذکرش این است:
«دهنت باز ببوسم که لبت شیرین است»
خاندان نبوی دست بدستش دادند
بوسه ها بود که بر نرگس مستش دادند
کیست این طفل که توحید بود مرهونش
عشق، دلداده و ایثار و وفا ممنونش
می دهد نور به خورشید رخ گلگونش
سرخ رو وجه خداوند بود از خونش
این همان است که در قلزم خون خنده کند
خنده اش حجّت حق را کُشد و زنده کند
این چه ماهی است که خورشید سرافکنده اوست
این چه طفلی است که استاد خِرد بنده اوست
این چه کشته است که جان دو جهان زنده اوست
این چه ذبحی است که خون را شرف از خنده اوست
«میثم» این کودک شیریست که پیرش گویند
پیشتازان صف عشق امیرش گویند
#استاد-غلامرضا-سازگار
حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم
اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم
امشب دخیل گوشه ی گهواره هستم
دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم
عشاق را گویم ازین پس تا قیامت
با نام اصلی ام کنید اینسان خطابم
عالم همه دانند در کوی محبت
من ریزه خوار سفره ی طفل ربابم
با اذن سقا در حرم سرباز عشق ِ
ششماه سردار خیام بوترابم
ای کاش همچون حق شناسِ پاک طینت
عبد علی اصغر کند زهرا حسابم
حالا که غم آلود گشته ناله هایم
انگار باب القبله ی کرب و بلایم
او را خدا می خواست مه پاره ببیند
مسند نشین کنج گهواره ببیند
بر روی دستان پدر با کام عطشان
با روی خونین ، حنجری پاره ببیند
وقتیکه جسمش روی دستان پدر بود
آقای عالم را چه بیچاره ببیند
یک عمر با زخمی که مانده روی سینه
دور حرم بانویی آواره ببیند
اما در آخر چون عموجانش ابالفضل
او را صف محشر همه کاره ببیند
لب تشنگان اشک را این طفل ساقیست
شش ماه تا قربانی ششماهه باقیست
#قاسم -نعمتی
#مدح_امام_جواد_ع
ميلادیه حضرت جواد الائمه علیه السلام
باز بر نخل ولایت ثمری داده خدا
آسمان عظمت را قمری داده خدا
در بهاری همه زیبائی و امید و صفا
گلشن مهر و وفا را ثمری داده خدا
دهم ماه رجب لیله ی قدر دل ماست
وه بر این شب چه مبارک سحری داده خدا
شب قدر است بخوان سوره کوثر زیرا
به رضا کوثر وقدر دگری داده خدا
حجره ی کوچک ریحانه بهشتی دگر است
که بر این خانه صفای دگری داده خدا
به جهان بشریت ز حریم ملکوت
با جمال ملکوتی بشری داده خدا
تا که در بادیه ی عشق توقف نکند
باز این قافله را راهبری داده خدا
همه از مرحمت این پدر و این پسر است
هر چه بر هر پسر و هر پدری داده خدا
همچو او نیست دگر پر برکت مولودی
مقدمش را چه مبارک اثری داده خدا
اولیاء جمله جوادند ولیکن ز جواد
جود را جلوه ی تابنده تری داده خدا
تا دهد قدرت فرعونی مأمون بر باد
به جگر گوشه ی موسی پسری داده خدا
جز مدیح علی و آل «مؤید» را نیست
آری آری که به هر کس هنری داده خدا
#موید_خراسانی
#امام_جواد_ع_ولادت
نوشت اول شعرش به نام حضرت عشق
و باز میکند امشب زبان به مدحت عشق
کسی که شعر خودش را نگفته میداند
که هست از برکات وجود و رحمت عشق
اگرچه قافیه ی شعر دست و پا گیر است
شروع میکند این بار هم به زحمت عشق
منی که مثل همیشه خراب و حیرانم
منی که گرم سرودن شدم به نیت عشق
کسی که آمدنش را خدا تبارک گفت
کسی که آمد و شد منتهای زینت عشق
ترنمات لبش آیه های کوثر بود
و داد خاتمه بر افترا و تهمت عشق
عجیب نیست که مولود بی نظیر رضا
شود برای همیشه امام عصمت عشق
سلام بر گل رویش بگو به قصد برات
نثار این پسر حضرت رضا `صلوات”
شکوه بی بدل لطف و مهر و جودی تو
و بانی همه ی خلقت و وجودی تو
گرفته دور و برت را هزار پروانه
چرا که خوبتر از عطر ناب عودی تو
تویی نتیجه ی نذر و توسلات پدر
و ربنای قنوت و دم سجودی تو
ادامه داشت برایش کنایه ی مردم
تو ای سلاله ی زهرا اگر نبودی”تو”
تو استجابت سبزی به دست های گدا
زلال جاری فیضی شبیه رودی تو
پس از امام حسن سفره های رنگینی
برای مردم بی دست و پا گشودی تو
تو دستگیر همه هستی ای خدای کرم
که هیچ چیز نمی خوای در ازای کرم
منم همیشه مرید درِ تو باب مراد
دوباره قرعه ی فالم به نام تو افتاد
ببخش اینهمه بد کرده ام به جان خودم
نگاه گرم و صمیمی تو به من رو داد
چه قدر حاجت ناگفته را روا کردی!
دم تو گرم و شود خانه ی دلت آباد
چرا هزار مرتبه شکر خدا که سائلم و
کرامت تو مرا در کنار تو جا داد
خلاصه این که منم خاکسار این درگاه
مزن به سینه ی من دست رد امام جواد
تمام آبروی من به زیر دین شماست
تمام آرزویم صحن کاظمین شماست
#محمد_حسن_بیات_لو
#حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
شعر ولادت حضرت علی اصغر (ع)
پسری آمده از طایفه ی دریاها...
پدرش سرور و سالار همه باباها
پسری آمده از جنس حسین بن علی
میوه ی قلب همه فاطمه ها ، زهراها
دستِ عباس که دادند علی اصغر را...
خیره شد ، خیره به چشمِ پدر سقّاها
خانه ی حضرتِ ارباب چه نورانی شد
جبرئیل آمده با قاطبه ی* حوراها
برد قنداقه ی او را به سر عرش خدا
تا حقیقت بشود جمله ی این رویاها
نه فقط شافع دنیا و قیامت باشد
که شفاعت گر عرش است ، در آن بالاها
پسر حضرت ارباب! خودت آقایی...
ریزه خورها ، سر خان تو شدند آقاها
به چه جرمی تو نخوردی کمی از آب فرات؟
چه کسی شد سبب بدعت این فتواها؟
شد عمو راهی دریا که تو آرام شوی
فکر مادر شده جای اگر و امّاها...
آب آورد... ولی قسمت لب های تو نیست
سهم تو تیرِ سه شعبه است ، در این صحراها
خون تو ،رفت به عرش و بدنت ماند به خاک
روح تو سهم خدا ، جسمِ تو سهم ماها
#پوریا_باقری
#ترکیب_بند۱۲
#ولادت_امام_جواد_علیه_السلام
ایستادم میان گوهر شاد
چشم بر گنبد امام مراد
مرغ قلبم ز سینه ام پر زد
رفت تا دانه گیرد و امداد
چشم هایم شبیه ابری شد
که پر از داد بود و پر بیداد
اشک هایم دوید بر صورت
مثل آهوی خسته از فریاد
گفتم آقا گدایی آمده است
بده در راه حق به حقِّ جواد
یا امام رضا گدایم من
شاه ملک قضا گدایم من
جود سلطان طوس سر وا کرد
برگه ام را گرفت و امضا کرد
چشم هایم که قطره ای نم داشت
حالتش را شبیه دریا کرد
قلمم خسته بود و درمانده
ناگهان جان گرفت و غوغا کرد
خواستم تا غزل درست کنم
ولی او نیَّتی دگر را کرد
شعرهایم پر از طراوت شد
تا که آقا مرا مصفّا کرد
صله ام را گرفتم و بردم
تا که نام جواد آوردم
دست های گدایی ام در پیش
مضطر و خسته و کمی دلریش
با بساطی که خالی، خالی است
بی نوا و شکسته و درویش
آمدم با دلی که بیمار است
که بوَد گوشه چشم تو کافیش
چه شود تا عنایتی بکنی
و دلم را حریم خود سازیش
آمدم تا دل مرا بخری
و مقیمم کنی به خانه ی خویش
نازنین رضا جوابم ده
صله از لطف بی حسابم ده
دل و دینم اسیر نام شما
مرغ قلبم مقیم بام شما
نوکری خانه زادم آقا جان
پدرانم همه غلام شما
نانمان از کنار سفره ی تان
آبمان جرعه ای ز جام شما
یاد داریم از طفولیت
چو نماز است احترام شما
هر چه داریم از شما داریم
ثروت ما بوَد به نام شما
پدر و مادرم فدای شما
جان چه قابل به زیر پای شما
جود تو بی نهایت است آقا
کار دستت عنایت است آقا
تشنگان را بیا ببین امشب
وقت لطف و سقایت است آقا
تو طبیبی و قلب من بیمار
آرزویم شفایت است آقا
گوشه چشمی اگر کنی بر دل
در دو عالم کفایت است آقا
چون هوایت هوایی ام کرده
دل من در هوایت است آقا
سائلم سخت آرزومندم
آمدم تا دخیل دل بندم
#محمد_مبشری
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#محمدجواد_پرچمی
نشستهام بنویسم گدا نمیخواهی؟
میان خانهی خود بینوا نمیخواهی؟
نشستهام بنویسم کریم یعنی تو
کریمزاده تو حاجت روا نمی خواهی
شنیدهام که عطایت زبانزد همه است
نیازمند برای عطا نمیخواهی
به خاک تیره اگر بنگری طلا گردد
تو علم و معجزه و کیمیا نمیخواهی
قسم به روی شما خوب میشوم آقا
فقط بیا و نگو که مرا نمیخواهی
منم اسیر نگاه پر از عطوفت تو
من از نگاه تو خواندم شما نمیخواهی...
... که من جدا شوم از تو؛ وَ خوب دانستم
که میکنی ز محبّان خود هواخواهی
هرآنکه بسته به چشمت دخیل سیّدنا
نشسته روی پر جبرئیل سیّدنا
من آمدم که بگویم به تو سپاسم را
و جمع میکنم این بار من حواسم را
که تا دگر نبرم یأبنَ فاطمه هرگز
به غیر کوی شما دست التماسم را
برای آنکه بیایم به محضرت آقا
روا بُود که مرتّب کنم لباسم را
برای جلب نظر از شما بسوی خودم
من استفاده کنم عطر ناب یاسم را
میان آیِنهکاری چنان شدم تکثیر
هزار مرتبه دیدم من انعکاسم را
به غیر نان شما که نخورده ام هرگز
ببین زبان و دهان نمکشناسم را
میان دغدغه ها عطر عاشقی آید
فرو نشاند در این دل غم و هراسم را
دلم کنار شما خانه در فلک دارد
جواد فاطمه نامت عجب نمک دارد
برای ذات خداوند امتدادی تو
دوباره نور خدا را به سینه دادی تو
زمینِ مُردهی مردم دوباره احیا شد
از آن زمان که بر این خاک پا نهادی تو
تجلّی نبی و حیدر و حسین هستی
که با تهاجم هر فتنه در جهادی تو
تو از مریضی هر شیعه غصّه میخوردی
ز شادمانی دلهای شیعه شادی تو
تمام جود خدا را اگر کنم تفسیر
رسم دوباره به نامت ز بس جوادی تو
نثار روی تو خواندم وَ أن یَکادم را
به عالمی ندهم ذکر یا جوادم را
به پیش نام شما پا شدم خدا را شکر
دوباره مست تولّا شدم خدا را شکر
من از ولایت تو آبرو گرفتم پس
کنار نام تو آقا شدم خدا را شکر
از آن قدیم که مهر تو در دلم افتاد
مقیم عالم بالا شدم خدا را شکر
تو در نهایت اکرام و من تُهیدستم
مقابل تو تمنّا شدم خدا را شکر
هزار مرتبه مُردم ز دیدن رویت
هزار مرتبه احیا شدم خدا را شکر
تو در کرانهی یا ربّنای من هستی
من از دعای تو دریا شدم خدا را شکر
من از علاقه و عشقت به مادرت زهرا
مُحبّ حضرت زهرا شدم خدا را شکر
هزار غبطه به پای نگات میریزم
تمام عمر خودم را به پات میریزم
من از نگاه مدامت دوام میگیرم
ولایت از سخنان امام میگیرم
به خاک میکده من سر فرود آوردم
فقط ز دست کریم تو جام میگیرم
من آنقَدَر به شما می دهم سلام آقا
که آخر از تو عَلَیکَ السّلام میگیرم
اگرچه بال و پرم زخمی از زمانه شده
من از دوای شما التیام میگیرم
کبوترم که شدم جلد گنبد زرّین
فقط پر از سر این برج و بام میگیرم
به سنگفرش حریم تو میکشم دستم
تبرُّکاً در بیت الحرام میگیرم
تو رتبه ای بده تا خاک پایتان باشم
چه خوب پیش شما من مقام میگیرم
غلام هیچکسی جز شما نخواهم شد
گدای کس به جز إبن الرّضا نخواهم شد
تو آمدی که شوی قبلهگاه مردم ما
تو آمدی شده دلشاد امام هشتم ما
تو آمدی که رود غم ز سینه ها دیگر
و تا همیشه بماند به لب تبسّم ما
تو آمدی که به مردم نشان دهی حق را
فقط صفا بنویسی بر این تلاطم ما
من و دلم به تو سوگند عاشقت هستیم
محبّت تو بُود باعث تفاهم ما
تو آمدی که شوی با گدات همسفره
که نان جو بخوری جای نان گندم ما
کنار حضرت معصومه یادتان کردم
چه وقت بهر زیارت تو میروی قمِ ما؟
دلم دوباره به یادت به شور و شین آمد
به سر هوای پریدن به کاظمین آمد
امیر هر دو سرا یا جواد ادرکنی
نظر نما به گدا یا جواد ادرکنی
به حقّ مادرتان فاطمه قسم آقا
بخر مرا ز وفا یا جواد ادرکنی
خدای جودی و جود خدای منّانی
به سائلت کن عطا یا جواد ادرکنی
طواف کوی تو برتر بُود ز بیتالله
قسم به سعی و صفا یا جواد ادرکنی
رود به سوی بهشت خدا هر آنکس که
تو را نموده صدا یا جواد ادرکنی
فقط ز راه ولای تو یا ولیَّ الله
روم بسوی خدا یا جواد ادرکنی
نشستهام که بگیرم برات رفتن خود
به شهر کرب و بلا یا جواد ادرکنی
تویی تو زادهی شمسُ الشّموس یا مولا
علیّ اکبر سلطان طوس یا مولا
نشسته مرد غریبی کنار گهواره
کنار گریهی بی اختیار گهواره
رضا نشسته بخواند نوای لالایی
برای کودک زیبا عُذار گهواره
چقدر شب به سحر درد و دل کند با این
گلی که شد همه باغ و بهار گهواره
چقدر طعنه شنیده ز دیر آمدنت
چقدر سخت گذشت انتظار گهواره
دوباره صحبت گهواره و نوای لالایی
دوباره مرثیهی شیرخوار گهواره
میان هُرم عطش مادری صدا میزد
بخواب کودک دل بیقرار گهواره
امان ز اشک رباب و غم علی اصغر
چه بد شد عاقبت آن روزگار گهواره
نشد که لب بزند کودکش به آب ای وای
نشد که قد بکشد کودک رباب ای وای
_____________
🍂
🌺🌺
#مدح #امام_جواد_علیه_السلام
منبعِ جود وُ سَخا مَصدرِ خیرات رسید
پسرِ رأفـت وُ ایثار وُ مـناجات رسید
دهمِ ماهِ رجب... ماهِ علی... ماهِ دعا
اسـدالله نهم سَیـِّدِ سادات رسید
یکی یکدانه یِ سلطانِ خراسان آمد
پایِ ایوانِ طلا وقتِ ملاقات رسید
آمد از راه محمّد تا علی شاد شود
قصه یِ وحی به معراج وُ به مِرآت رسید
سخن از جود وُ عطا بود وُ ملائک دیدند
روحِ ایثار وُ کـرم کـوهِ کرامات رسید
آمد وُ پَر زده غم از حرمِ حضرتِ شاه
هو... وَ لا حـول و لا قـوة الا بالله
ذکرِ لا حـول ولا... با حرم الله بگیر
امشب عیدی خودت از پسرِ شاه بگیر
داری از سلسله یِ عشق عقب می مانی
رزق وُ روزی خودت را دهمِ ماه بگیر
دهمِ ماهِ رجـب دستِ خدا بازتر است
عزّت وُ علم وُ شرف...معرفت وُ جاه بگیر
سائلان دستِ پُر از خانه یِ سلطان رفتند
دستِ خالـیِ خودت رو به یدالله بگـیر
از اباَالهادی این سلسـله یِ نورانی
برگی از موعظه وُ نقشه یِ این راه بگیر
معنی اصلِ صراط است جواد است جواد
ما مـریدیم وُ مُـراد است مُـراد است مُـراد
از همان کودکی اَش مِنبَرِ غـَرّٰایی داشت
نَفَـسِ احمدی وُ خطبه یِ مولایی داشت
غیرت وُ همّتِ او مرتضوی بود ولی...
به خدا حُجب وُ حیا...عصمتِ زهرایی داشت
کـَرمش مثلِ حسن بود وُ دَمَش مثلِ حسین
مثل سجّاد به هر سجده چه نجوایی داشت
عالِـم وُ صادق وُ کاظم پسرِ شاهِ رئوف
یوسفِ خانه یِ بابا رویِ زیبایی داشت
هر کجا رفت زمین سبز شد وُ حاصلخیز
خِضرِ این قوم عجب مَقدمِ والایی داشت
همه مبهوتِ کـمال وُ همه ماتِ کرمَش
می رسد بویِ خراسانِ رضا از حرمش
حـَرمـش مثلِ حریمِ پدرش نورانی
حِسِّ غربت نکند در حرمش ایرانی
هر کسی زائرِ او می شود اِن شاءالله
می شود زائرِ اربابِ کـرم می دانی
ناخودآگاه در این صحن وُ سرا یک نوحه
با همان سبک وُ سیاقِ رجبی می خوانی
"قـربونِ کبوترایِ حرمِت امام رضا"
لهجه اَم شد خودمانی چشمِ من بارانی
کاظمینی شدم وُ یادِ خراسان کردم
تو جوادی وُ منـم در طلبِ اِحسانی
لحظه یِ جود وُ سَخا حاتمِ طایی سائل
ندبه رویِ لبِ هـر زائرِ این صاحِـبـدِل
#حسین_ایمانی