eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
727 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای رحمتِ عام، یااباعبدالله مولای کِرام یااباعبدالله با وعدهٔ فطرس ، همه دل خوش کردیم از دور، سلام، یااباعبدالله
مجنونم و این عشق تدبُّر شدنی نیست دیوانه ی کوی تو تمسخُر شدنی نیست گفتند بهشت است ولی بهتر از آن است بین الحرمین تو تصوُّر شدنی نیست
امشب همه جا لطف خدا ریخته است میلاد حسین رحمت انگیخته است در این در حریم ارباب گلخنده و اشک با هم آمیخته است
هر حاجتمان بسته به نامش آمد صد شکر که قلبمان به دامش آمد سلطان ادب ببین که میلادش هم از روی ادب پس از امامش آمد
حق دارد اگر دور زمین میگردد بی خود شده از خود و چنین میگردد این قصه بهانه است در اصل قمر دور قمر ام بنین میگردد
شیر و یل بی واهمه، یعنی عباس امید دل فاطمه، یعنی عباس تا روز جزا فرات، شرمنده ی اوست شق القمر علقمه... یعنی عباس
ماه در کنج شبستان تو سوسو می کند باد دور پرچمت یاحق و یاهو می کند آسمان با ابرهایش هر سحر در صحن تو زیر پای زائرت را آب و جارو می کند آنچه را یک عالم از انجام دادن عاجزند خادم تو با اشارت های ابرو می کند ساعتی پیش از زیارت لال مادرزاد بود این که بین جمعیت دارد هیاهو می کند وزنه سنگین است و مردافکن ولی در معرکه پهلوان با نام تو انگار جادو می کند لاجرم ای شاه بیت بی مثال معرفت! لطف تو این کمترین را هم غزل گو می کند این همه یک ذره از فضل اباالفضل علی ست روز محشر تازه دست خویش را رو می کند
دستى كه از روز ازل حبل المتين است دست اباالفضل اميرالمومنين است آن را كه گفت ارباب ما روحى فداك قطعاً فقط شير نر ام البنين است اورا نوشتند ماه شب هاى مدينه خواندند خورشيدى كه بر روى زمين است الحق و الانصاف كه رفته به مولا از هر نظر بالاتر از بالاترین است اين نو رسيده از ازل هم با نسب بود آموزگار عشق بود و با ادب بود - ساقى شد و پيمانه هارا لب به لب كرد هركس چشيده از مى اش از عشق تب كرد در اولين حرف گفت اربابم حسين است از روز اول بر حسين عرض ادب كرد زينب دلش گرم است تاوقتى كه او هست آرام پيشش شب سحر كرد،روز شب كرد او رفت تا دريا ولى قصه عوض شد آب از لبش رفع عطش را نيز طلب كرد برسينه ى دريا وليكن دست رد زد ام البنين را تا ابد او با نسب كرد - اصلاً حسين روز تاسوعاست عباس تا روز محشر پرچمش بالاست عباس -
. میلادیه امام سجاد علیه السلام باب المراد شهری که از بهشت برین با صفا تراست آری مدینه از همه جا دلگشاتراست زآن رو کبوتر دل ما شد هوائیش کآنجا که عشق خیمه زند با صفا است این آستان که هست همان روضه ی بهشت هر ذرّه خاک او زگهر پر بها تر است در آن بهشت سبز تمنا چو گل شکفت آن دلبری که از همه کس دلرباتر است آمد امام چارم وسالار ساجدین آن کس که طاعتش ز همه بی ریا تراست جزاو که هست واسطه ی رحمت خدا با رحمت خدا چه کسی آشنا تر است باب المراد باشد و در آستین او دست خداست کز همه مشگل گشاتر است بی منت از فلک زفلک هم غنی ترست هرکس براین سرا زهمه کس گداتراست زینت گرفت شعر«وفایی»ز مدح او ورنه کلام من زهمه نارسا تراست .
. عطر اخلاص مثل گل ها واشدی ، عطر جنان آورده ای شادی و لبخنـد بهر بـاغبـان آورده ای خطی نوری تا زمین از آسمان آورده ای نورایمان کهکشان درکهکشان آورده ای آمدی تا جلـوۀ دیگر ببخشی خـاک را مات نور خویش گردانی همه افلاک را تا رسیدی شادی مولای ما تکرار شد شهر پیغمبر زنورت مطلع الانوار شد رفت وآمد درمسیر آسمان بسیار شد عرشیان را لحظه های دلخوش دیارشد قدسیانی که تو راوقت زیارت دیده اند چشمه سارکوثرو غـرق طهارت دیده اند ازتبار نور بـودی نور بـاران شـد زمین عطر تو پیچید وبهتر ازبهاران شد زمین باصدای تو پُراز شور هزاران شد زمین با تو محراب دل سجده گزاران شد زمین چون خدا از عالم بالا نگاهت می کند فخر برحال نماز واشک وآهت می کند آمدی تا عـابدان را زینتی پیــدا شود ساجدان را در عبادت عـزّتی پیدا شود عاشقان را شور عشق وطاعتی پیدا شود بندگی را جلــوگـاه و رفعتی پیدا شود آسمان ها را نـوای ربنّــایت پُرکند عطر اخلاص ومناجات ودعایت پُرکند بندگی درنغمه های یاربت معنا گرفت ازمناجات و دعای هرشبت معنا گرفت زندگی درسایه سار مکتبت معنا گرفت دین شناسی ازمرام ومطلبت معنا گرفت تا خدا بایک دعای خویش راهی کن مرا چون ابوحمزه بیا امشب الهی کن مرا درزمینی که خدا گنجینۀ اسرار کرد حکمت یزدان حکیمانه تورا بیمار کرد با قیام گریه هایت حفظ آن آثار کرد خطبۀ ویرانگر تو دشمنان را خوار کرد سینه ات هرچند بین آتش غم تفته بود گرنبودی کربلا ازیاد مردم رفته بود بعد چندین قرن از شور و قیام کربلا گُل کند هر روز از اشک تو نام کربلا جاودان مانده به لوح دل پیام کربلا گشته دل ها مُحرم بیت الحرام کربلا کربلا گفتم هوایی شد دلم بار دگر چون همیشه کربلایی شد دلم باردگر سوی گلزار شما دل را هوایی می کنم برغبار درگه تو جبهه سایی می کنم کی از این در لحظه ای فکر جدایی می کنم من ز درگاه شما تنها گدایی می کنم چون «وفایی» با توّلای تو غرق نعمتم تا قیامت سائل این آستان رحمتم .
شعبان شد و پـیک عشـق از راه آمد عطـــــر نفــــس بـــقــیــة الله آمـــد با جلوهٔ ســجاد و ابــوالفضل و حســین یــک ماه و ســه خورشید در این ماه آمد شاعر:
زینب بنِگر چه تکیه گاهی دارد ارباب عجب پشت و پناهی دارد حق داشت رقیه عاشق او بشود الحق که عجب عموی ماهی دارد شاعر: