─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
بسم رب الحسین(۱۵)
#نوحه_زمزمه #هفتمین_روز_شهادت_امام_حسین_ع
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک: به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
هفـت روزه کــه داداش تو رو ندیدم من
تو غـــربت کـــوفه چـــه ها کشیــدم من
نبــــوده یک روز هـــم ازت جـــدا باشم
تـــوی مصیبتـــها غـــریب و تنهــــا شم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب حسینم وای(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نرفتـــه از یــادم وقتـــی توی گــودال
سینــهٔ ســـوزانت چگـــونه شــد پامال
وقتی که رأسـت شـــد همسفـــر زینب
ســـایه شـــدی بر نِـی روی ســرِ زینب
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب خواهــر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
طعنـــه و دشنـام از کوفـــه شنیـدم من
تشت طــلا دیــدم نـالــه کشـــیدم من
خمیـــدم از داغت گرچه صبــورم من
انگاری هفت ســاله که از تو دورم من
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب خواهــر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بس که کتــک خوردم کبــوده بازویـم
شبیـــه زهــــرای شکســـته پهلــویـم
تیـــربلا رد شــــد از جگــرم هــــر بار
ســرت به نی دیدم با چشای خونبــار
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
امــان از این غــربت (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گرچه قدش خــم شد عزت و معنا کرد
پرچــم و بالا برد غیـــرت و معــنا کرد
شعــار زینب شد عـــزت و جــانبــازی
پیــروِ این نهضــت ، داره ســرافـرازی
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســلام یا زینب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کـرب و بلا بر جــاست با عَلَــمِ زینب
غیــرت عباسیــست در حــــرم زینب
پیـــام عاشـــورا در حرمش جاریست
مدافـــع زینب کــارش علمــــداریست
آخــر این نهضت شکست دیوان است
وقت ظهـــــور یار در دلِ باران است
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بیــا ابا صــالح (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۱/۵/۲۲
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
♦️ چقدر این شعر زیباست ... ♦️
اَمانُ مِنَ النّار لِزوّارِ الحسین فی لَیلَةِ الْجمعه
.
در جهان دیگر غریبی نیست بعد از کربلا
زندگی جز ناشکیبی نیست بعد از کربلا
زندگی تکرار دیروز است و امروزی کهنیست
چون که در فردا نصیبی نیست بعد از کربلا
گر که معیار طبابت تُربت کرب و بلاست
هرچه می گردم طبیبی نیست بعد از کربلا
دوستی ها دشمنی های به ظاهر دوستی ست
واقعا دیگر «حبیبی» نیست بعد از کربلا
«بر مشامم می رسد...هر هفته در هیأت ولی»
در حقیقت بوی سیبی نیست بعد از کربلا
از گلوی کوچک شش ماهه وقتی که گذشت
ظلم هم چیز عجیبی نیست بعد از کربلا
روضهٔ گودال هم تنها همین یک جمله است
«اسب حیوان نجیبی نیست بعد از کربلا»
#مهدی_رحیمی_زمستان
____________________
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ
أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر
أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ
___________________
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#کاروان_اسرا
#غزل
🔹من اسیر توام🔹
سر به دریای غمها فرو میکنم
گوهر خویش را جستجو میکنم
من اسیر توام، نی اسیر عدو
من تو را جستجو کوبهکو میکنم
تا مگر بر مشامم رسد بوی تو
هر گلی را به یاد تو، بو میکنم
استخوانم شود آب از داغ تو
چون تماشای آب و سبو میکنم
صبر من آب چشم مرا سد کند
عقدهها را نهان در گلو میکنم
تا دعایت کنم در نماز شبم
نیمهشب با سرشکم وضو میکنم
همکلامم تویی روز بر روی نی
با خیال تو شب گفتگو میکنم..
📝 #حبیب_چایچیان
روضه خوانها شب به شب غمگین به منبر می رسند
با همان یک یا حسین از سر به آخر می رسند
روضه ها را از پسر تحویل بابا داده و
از سر بر نیزه ی بابا به دختر می رسند
گاه مابین مقاتل پا به پای بیتها
سمت سقا می روند اما به اکبر می رسند
اربن اربا روضه ی سختی است اما غالبا
روضه سنگین می شود وقتی به اصغر می رسند
گوش تا گوش علی را تیر از هرسو برید
روضه خوانها در همین مقتل به حنجر می رسند
شمر می آید به گودال و به دستش خنجر است
روضه ها از روی تل اینجا به خواهر می رسند
من گلی گم کرده ام می جویم او را ، روضه ها
از میان نیزه و خنجر به پیکر می رسند
روضه ای سرتاسر گودال را پر کرده است
یا بنُیَّ... ناله ها از سمت مادر می رسند
عصر عاشوراست اما خیمه ها در آتشند
دشمنان دارند از هرگوشه ای سر می رسند
زینب از هرسو یتیمی را بغل وا می کند
دختران فکر حجابند و به معجر می رسند
شام در راه است و بر هر بام مردم منتظر
نیزه داران یک به یک دارند با سر می رسند
#محسن_ناصحی
آجرک الله یا صاحب الزمان
غروب بود و تنی چاک چاک در صحرا
غروب یود و تنی روی خاک در صحرا
غروب بود و روان خون پاک در صحرا
غروب بود و شبی ترسناک در صحرا
غروب بود و زمان هجوم و غارت بود
غروب بود و شب اول اسارت بود
بیا به روضه ی قبل از غروب برگردیم
که زیر سُم نشده لاله کوب ، برگردیم
نبود روی تنش سنگ و چوب ، برگردیم
نداشت زخم و تنش بود خوب برگردیم
نوشته اند مقاتل ، دروغ باشد کاش
برید خنجر قاتل ، دروغ باشد کاش
گمان کنیم که او هم زره به تن دارد
گمان کنیم که یک کهنه پیرهن دارد
که جای سالم و بی زخم در بدن دارد
گمان کنیم که این کشته هم کفن دارد
گمان کنیم که هرقدر غصه و غم هست
کنار زینب کبری هنوز محرم هست
چقدر روضه ی جانکاه کربلا دارد
چقدر داغ جگرسوز نینوا دارد
رسیده دشمن و چشمش مگر حیا دارد
برای روضه ی زینب بمیر ، جا دارد
غروب بود و مقاتل که روضه خوان بودند
محارمان علی بین ناکسان بودند
امام ظهر به نی بود و آیه بر لب داشت
امام عصر دهم بین خیمه ها تب داشت
اگرچه دختر حیدر غمی معذّب داشت
هوای معجر خود را همیشه زینب داشت
تمام دخترکان را سوار محمل کرد
برای رفتن خود گریه کرد و دل دل کرد
نداشت محرمی و مثل شمع سوسو زد
به نیزه ی سر عباس خواهری رو زد
گمان کنیم که چون دست را به پهلو زد
برای خواهر ارباب ناقه زانو زد
گذشت کرببلا ، روضه ها نگشته تمام
هنوز مانده مصیبت ، بخوان ، امان از شام
#محسن_ناصحی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه کوفه تا شام
از تنت دوری و سرنیزه مکانت شده است
آیه ی کهف خدا ذکر زبانت شده است
سرِ تو دست سنان است و گلویت خسته
خسته از دست تکان های سنانت شده است
بین هجده گل سرخم که به نی می سوزند
زخم پیشانی تو خوب نشانت شده است
برسان از سر نی نیم نگاهی به من و
دخترت که نفسش، مرثیه خوانت شده است
من عزادارم و دستانم اگر بسته، ولی
سنگ ها بر سر من لطمه زنانت شده است
شده امروز مرا همسفر کوفه و شام
آنکه دیروز تو را قاتل جانت شده است
معجر سوخته ی دخترکانت، امروز
بدترین زخم روی روح و روانت شده است
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_علیه_السلام
#کوفه_تا_شام
#حسن_کردی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
من که بی روضه ها نخواهم ماند
لحظه ای بی شما نخواهم ماند
روز و شب بی خیالِ رؤیای
حرم کربلا نخواهم ماند
بی نوا می روم به سمت حرم
در حرم بی نوا نخواهم ماند
من گدای همیشه ات هستم
هر کجایی گدا نخواهم ماند
پرچمت تا که هست محتاجِ
منت رهنما نخواهم ماند
لطف زهرا میان روضه ی تو
لحظه ای بی صدا نخواهم ماند
تا حسین است عشق بندگی ام
لنگ قبله نما نخواهم ماند
تا حسینیه است معراجم
بی در و بی کجا نخواهم ماند
#امام_حسین_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اثر_جدید
#حسن_کردی
درمدح امام حسین علیه السلام
غَم عشق تومَراکَرده «زَمینگیر» حسین
این من وآه و غَم و نالهٔ «شبگیر»حسین
مادرم گفته که من نَذر ولای تو شُدَم
باولای تومراداده یَقین «شیر» حُسین
دوست دارم که زُهَیر غَم عشق توشَوَم
یاکه چون جَون شَوَم پای غَمَت «پیر» حسین
شده اَم خانه خَراب غَم عشق تووبَعد
گشته این خانه زاحسان تو «تَعمیر» حسین
توچه کردی که درآن مَعرکه حُرّبن یَزید
بانگاه توکنَد یکشَبه «تَغییر» حسین
آتَش اَزاَشک عزادار توخاموش شَوَد
آتَشی که بُوَد هَرلَحظه «نَفَس گیر» حسین
توهَمانی که اَگَر آب طَلَب میکَردی
رَحمَت حَق بسویَت بود «سَرازیر» حسین
کوفیان حَقّ توراخوب اَداء می کَردَند
آب مَهریّهٔ زهراست اَماّ نَشُدی «سیر» حسین
توبه گودال بلا بودی وزینب به فغان
آمده بود وَلیکَن شده بود «دیر» حسین
دَردل لُجَّهٔ خون ای پسَر خون خدا
مُصحَف دَروغم توشده «تَفسیر» حسین
آمده شمر وَلی خَنجَرکُندی دَر دَست
غَرق درخون شده بودآیهٔ «تَطهیر» حسین
مَرکبان گریه کُنان سُم بزَمین کوبیدَند
گریه کَرده زغَمَت نیزه و «شَمشیر»حسین
خسروی فَر
«مُناجات با خدا وگریز به روضهٔ
امام حسین علیه السلام
دَست مرابگیر وسپَس ای «خدا» ببَخش
هَرچَند من بَدَم به شَه «کَربلا» ببَخش
یارَب بحَقّ گریه کُنان غَم حسین
ماراکنار سُفرهٔ اَشک و «عزا» ببَخش
غَرق عَزای حَضرَت سُلطان عالَمَیم
مارابه شاه تشنه لَب «سَرجُدا» ببَخش
مارابحَقَّ صاحب این عصرواین زَمان
یا آنکه کَرد بَهرظُهورَش «دُعا»ببَخش
خسروی فَر
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
در این غروبِ غریبی، ببین کواکب را
بهروی نی سر گلگونِ نجمِ ثاقب را
بخوان به لحن حروفِ مقطعه امشب
حدیث غربت زینب، بخوان مصائب را
بخوان «وَلِیُّکُمُ الله» را پناه حرم
بگو حکایت این مردمانِ غاصب را
برای تسلیت خاطرِ «ذَوِی القُربَی»
ز تازیانهی طعنه ببین مواهب را
بخوان «لِیُذهِبَ عَنکُم»، شکوهِ غیرت من!
که دور سازی از این کاروان، اجانب را
مسیح خستهی من! ندبهٔ أنا العطشان
به خون نشانده دل بیقرار راهب را
لب مقدس قرآن و خیزران؟ ای وای
و «أم حَسِبْتَ» بخوان این همه عجائب را!
بیا شبی به خرابه، بیاوری با خود
برای دخترکت لیلةُ الرغائب را
هنوز بر لب تو بغض «أَیَّ مُنقَلبٍ»
به انتظار نشسته غریب غائب را
✍ #یوسف_رحیمی
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
ای سر که در مقابل چشمان زینبی
داغِ نشَسته بر دل سوزان زینبی
ای سر بریدهای که تنت روی خاکهاست
تو کشتهی غریب بیابان زینبی
ای سربریده! بیسروسامانیام ببین
میبینمت که بیسر وسامان زینبی
از چشم نیمهباز تو ای غیرتخدا
معلوم شد هنوز نگهبان زینبی
با اینکه نیزهای به گلویت نشسته است
اما هنوز قاری قرآن زینبی
گیسوی درهمت سر نی فاش میکند
آشفتهی رباب و پریشان زینبی
پایین نی، مراقب طفلان تو منم
بالای نی، مراقب طفلان زینبی
✍ #امیر_عظیمی
و #مرتضی_امیر_سلیمانی