#امام_زمان_مناجات
#امام_حسین_علیه_السلام
به بزم ماتم جدّت ، بیا اباصالح
شده محرّم جدّت ، بیا اباصالح
شعار صبح ظهور تو یالثارات است
به زیر پرچم جدّت ، بیا اباصالح
به اشک چشم محبان سیدالشهدا
که ریخت در غم جدّت ، بیا اباصالح
هنوز خون گلوی حسین می جوشد
به حُرمت دَم جدّت ، بیا اباصالح
چقدر خجلت بابا ز کودکش سخت است
به اشک نم نم جدّت ، بیا اباصالح
به لحظه ای که به زانو ، کشان کشان آمد
کنار علقمه ، جدّت ، بیا اباصالح
نوای " انکسر ظهری " اَش به گوش آید
به قامت خم جدّت ، بیا اباصالح
قسم به غربت شیب الخضیب کرببلا
به ذبح اعظم جدّت ، بیا اباصالح
به جا به جا شدن آیه های یک سوره
به جسم در هم جدّت ، بیا اباصالح
یکی لباس تنش برده و یکی دیگر
ربوده خاتم جدّت ، بیا اباصالح
دعای آخر او در میان گودالی
نموده زَمـزَمه جدّت : بیا اباصالح
#محمود_مربوبی
#امام_زمان_مناجات
#اسارت
یگانه حامی خون خدا، بنفسی انت!
سلالۀ سرِ از تن جدا، بنفسی انت!
بیا که میگذرد قرنها هنوز دهند
تو را هماره شهیدان ندا، بنفسی انت!
بیا که حضرت صدیقه چارده قرن است
کند برای ظهورت دعا، بنفسی انت!
بیا که از جگر چاه، اشک میجوشد
ز بس گریست علی بی صدا، بنفسی انت!
بیا که طشت بود مثل باغ لاله هنوز
ز پارههای دل مجتبی، بنفسی انت!
بیا که چشم به راه ظهور توست هنوز
سر بریدۀ خون خدا، بنفسی انت!
بیا که نالۀ «عجل علی ظهورِ» حسین
رسد به عرش، ز طشت طلا، بنفسی انت!
بیا دعای فرج بشنـو از لب زینب
به شهر کوفه و شام بلا، بنفسی انت!
بیا که دیده "میثم" به عارضت نگرد
کنار تربت پاک رضا، بنفسی انت!
#غلامرضا_سازگار
#امام_زمان_مناجات
#اسارت
با غصه های آل عبا گریه می کنی
در اوج روضه های عزا گریه می کنی
ما با گناه اشک تو را در می آوریم
از سوز بی وفایی ما گریه می کنی
ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما
می آیی و بدون صدا گریه می کنی
«گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»
در مشهد امام رضا گریه می کنی
بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا
بر داغ سید الشهدا گریه می کنی
این روزها به حال دل زینب اسیر
در ماجرای شام بلا گریه می کنی
بر رأس های رفته به بالای نیزه ها
با خیزران و طشت طلا گریه می کنی
حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است
با غصه های آل عبا گریه می کنی
#وحید_محمدی
#امام_زمان_مناجات
بجز نگاه تو بر زخم سينه مرهم نيست
اسير عشق تو را كار با دو عالم نيست
ببين كه غرقه ی درياى اشك شد دل من
به بيقرارى چشمم فرات و زمزم نيست
تو اى مسافر صحراى ناکجا برگرد
كه قرنها غم و دلواپسى ما كم نيست
اگر که حال من خسته را سوال کنی
به غیر دوری دیدار روی تو غم نیست
عنایتی که تحمل کنیم هجران را
مقدمات وصالت اگر فراهم نیست
براى منتظران ظهور تو مولا
جگر گدازتر از روضه ی محرم نيست
#کمیل_کاشانی
#اسارت #شام
شام بر عترت طاها چقدر سخت گذشت
وای بر دختر زهرا چقدر سخت گذشت
دو سه روزی دمِ دروازه معطل بودند
پشت دروازه به آنها چقدر سخت گذشت
کاش شب بود و نمی دید کسی زینب را
بین انظار خدایا چقدر سخت گذشت
وسط آن همه نامحرمِ بی شرم و حیا
سرِ بازار به زنها چقدر سخت گذشت
آن یهودیه نگاهش که به سرها افتاد
ناسزا گفت به مولا چقدر سخت گذشت
هر کسی بغض علی داشت به اکبر میزد
پای آن نیزه به لیلا چقدر سخت گذشت
دختر آیه تطهیر کجا بزم شراب
بیشتر از همه ، آنجا چقدر سخت گذشت
سر ببریده درآورد سر از طشت طلا
خاک غم بر سر دنیا چقدر سخت گذشت
چوب میخورد حسین و لب زینب می سوخت
وای بر زینب کبری چقدر سخت گذشت
#اسارت #شام
بی تو چه سَخت می گُذَرد روز و ماه ها
بَسته شُده مَسیرِ گَلویم به آه ها
ما و اِسارتی که کَسی دَر زَمان نَدید!
اُفتاده ایم دَستِ چُنین دِل سیاه ها
دَر کارِوانسَرای خَرابی نِشَسته ایم
آب از خِجالتیم هَمه اَز نِگاه ها
عَبّاس را بِگو، که دَمی دیده وا کُند
تا بِنگرد به صورتِ این بی پَناه ها
دَر اِنتظارِ ضَربه ی سیلیِ دیگرَند
وَقتی که می خورَند زَمین بی گُناه ها
با دَف، نَمَک به زَخمِ دِلم بیشتَر زَنَند
رَقّاصه های شَهرِ سِتَم، بینِ راه ها
غِیر اَز شِکاف نیست، به هَر سَر که بِنگَری
از بَس که، سَنگ خورده روی سَجده گاه ها
#رضا_رسول_زاده
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت #کوفه #شام
ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب
نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب
نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی
ز آب غم بسرشتند، گوییا گِل زینب
فغان و آه از آن دم! که خصمدون به لبشط
بُرید سر ز قفای حسین، مقابل زینب
فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر
قرار و صبر و تحمّل، برون شد از دل زینب
میان لشگر اعدا به راه شام نبودی
به غیر معجر نیلی، به چهره حائل زینب
به گِرد ناقۀ او، کوفیان به عشرت و امّا
سر حسین به سِنان، پیش روی محمل زینب
نه آب بود و نه نانی، نه شمعی و نه چراغی
چو گشت کنج خرابه، مقام و منزل زینب
#جودی_خراسانی
#اسارت #شام
دروازه ساعات را بستند ساعت ها
شد شهر شام آماده اوج جسارت ها
رقاصه آوردند مطرب را خبر کردند
جمعی چراغان کوی و بام و رهگذر کردند
بر پشت بام خانه ها سنگ و نی آوردند
بد مست ها پیمانه پیمانه مِی آوردند
زن ها حنا بستند وقت شادمانی شد
در جشن پیروزی بهار گل فشانی شد
دروازه ساعات وا شد قافله آمد
یک کاروان دلخسته و پای آبله آمد
وقت پذیرایی رسید و بی درنگ ای وای
سرها به روی نیزه شد آماج سنگ ای وای
شد اهل بیت حضرت خورشید اسیر شام
(یوم بیوم بدر) بر لب های میر شام
لبهای قرآن خیزران می خورد و خندیدند
مهتاب در کنج خرابه مرد و خندیدند
در امر استقبال ، شهر شام کم نگذاشت
از سنگ وطعنه خنده و دشنام کم نگذاشت
هرچه که بود آنروز بر زینب گذشت اما
لحظه به لحظه غرق تاب و تب گذشت اما
فریاد زین العابدین در گوش عالم ماند
نام حسین و شور پیغام محرم ماند
#کمیل_کاشانی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت #شام #مجلس_یزید
پس از تو، جان برادر! چه رنجها که کشیدم
چه شهرها که نگشتم، چه کوچهها که ندیدم
به سختجانی خود آن قَدَر نبود گمانم
که بیتو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم
برون نمود در آن دم چو خصم، پیرهنت را
به تن ز پنجهی غم، جامه هر زمان بدریدم
چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی
هلالوار ز بار مصیبت تو، خمیدم
زدم به چوبهی محمل سر، آن زمان که سر نی
به نوک نیزهی خولی، سر چو ماه تو دیدم
ز تازیانه و طعن سنان و طعنهی دشمن
دگر ز زندگی خویش گشت قطع، امیدم
شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته
هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم
هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست
به راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم
ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان!
که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم
ازین حکایت جانسوز، «جودیا»! صف محشر
به نزد شاه شهیدان، شریک، همچو شهیدم
#جودی_خراسانی
#امام_حسین_علیه_السلام
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد
مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد
قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی
من راضی ام آنگونه که مولا بپسندد
مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید
دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد
از قافله دوریم ولی کاش از آن دور
یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد
یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_
_یک بار بیاید به تماشا...بپسندد
ما دغدغه داریم که ارباب ببیند
ما دغدغه داریم که سقا بپسندد
نه فکر حسابیم نه دنبال ثوابیم
ما آمده ایم اُمّ ابیها بپسندد
بگذار بخندند به این زار زدن ها...
می ارزد اگر زینب کبری بپسندد
#مجید_تال
#اسارت #شام
ای فخر کائنات! گذر کن دمی به شام
ما را اسیر بین، تو ای سیّد انام!
دانند شامیان ز جفا، خون ما حلال
بگذر به ما که گشته به ما زندگی، حرام
دردم نه یک، نه صد، نه هزار است، این سفر
زین درد بیشمار، برت بشمرم کدام؟
در بزم عام، ز اهل و عیال تو، این گروه
آن یک کنیز خواهد و آن دیگری غلام
اولاد خود ز کینهی اعدا، دو دسته بین
جمعی، شهید کوفه و برخی، اسیر شام
اطفال ما گرسنه، شب و روز، تشنهلب
یک شب کسی نداد به ایشان به شام، شام
رأس حسین و دُرد شراب، این چه حالت است؟
نه دهر دون، سر آمد و نه عمر ما، تمام
لعل حسین و چوب جفا، زین ستم به ما
نه پای استقامت و نه دست انتقام
طعن سنان و جور یزید و جفای شمر
ما را انیس و مونس و یار است، «والسّلام»
آن گه یزید، حقّ نبی را بهانه کرد
سوی مدینه، آل علی را روانه کرد
#جودی_خراسانی
#امام_زمان_مناجات
#اسارت #شام
گُنجاندَنِ غَمِ تو به گُفتار، مشکل است
فَهمیدَنِ فِراقِ تو، بسیار مشکل است
این چَشم، بی نِگاهِ تو روشَن نمی شَود
با دیده های شَبزَده، دیدار مشکل است
دیدی که نانِ شُبهه سَرِ سُفره می بَریم
هم سُفره بودنِ دِل و دِلدار، مشکل است
چون قَطعِ اِرتِباط نِمودیم با شُما
دیگر عُبور از این هَمه دیوار، مشکل است
از اَهلِ بِیت، دور شُدَنها هَزینه داشت
بَر زِندگی که خورد گِرِه، کار مشکل است
دَر مَحضَرِ تو روضه ی زِینَب که خوانده شُد
دیگر گُریزِ کوچه و بازار، مشکل است
یِک زَن، نَجیب زاده و با عِفَّت و حَیا...
...باشَد میانِ مَجلِسِ اَغیار، مشکل است
#رضا_رسول_زاده