هدایت شده از صدای شهیدیه/اِکومیبد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همخوانی سرود سلام فرمانده با حضور ابوذر روحی، خواننده این اثر امروز عصر در حسینه امیرچخماق یزد
@our_shahidieh | شهیدیه ما
سلام بر دارالعباده
اجتماع دیروز در یزد، فوقالعاده بود. خواستم برایش نظیری سراغ بیاورم، چند نمونه به نظرم آمد:
روز استقبال از رهبر عزیز انقلاب در دیماه 86، راهپیمایی 9 دی 88 و همچنین تشییع شهدای گمنام مدفون در همین حسینیهی امیرچخماق (2 دی 1393).
کسانی میگویند یزد پایتخت اصلاحات است؛
و کسان دیگری تلاش دارند تا در پروژهی #یزد_شهر_جهانی ، هویت و فرهنگ یزد را فرادینی و سکولار جلوه دهند؛
و کسان دیگری هم در موضوع #سلام_فرمانده میگویند جمهوری اسلامی برای شلوغبازی، بار دیگر خود را به ارزشهای دینی مورد احترام مردم گره زده تا از کیسهی دین ارتزاق کند و زمان بخرد.
از همهی اینها یک سؤال مشترک دارم:
چرا هرچه در تاریخ این شهر میگردیم، نمونههای چنین تجمعاتی را تنها در موضوعات عمیقاً دینی و انقلابی مییابیم؟ چرا حتی یک مورد از چنین تجمعاتی دربارهی آنچه شما به دنبالش هستید رخ نداده؟
حتی اگر استقبال از رؤسای جمهوری مثل خاتمی و احمدینژاد را هم اضافه کنیم- که البته دولت هم در ایجاد آنها نقش داشت-، باز هم استقبال از مسئول نظام اسلامی را خواهیم دید و نه طرفداری از یک گروه و جناح را.
و حتی اگر استقبال از سید حسن خمینی را- حدود 25 سال قبل- هم اضافه کنیم، باز هم استقبال گرم مردم از نوادهی امام خمینی است و نشانهی عمق تعلق خاطر مردم به انقلاب و روحانیت شیعه.
چرا یک نمونه سراغ نداریم که شما با گرایش سکولار و منتقدانهی خود از اسلام ناب و انقلاب اسلامی، جمع زیادی از مردم را به صحنه کشیده باشید؟
(تذکر: همهی این اجتماعات (سلام فرمانده، استقبال از امام خامنهای، 9دی 88، 2 دی 93) مردمی بودند و مردم از سر تطمیع یا تهدید یا اجبار در آن شرکت نکرده بودند. و البته هیچ رفتار ساختارشکنانهای هم در میان نبود. این را نوشتم تا نگویید نمیگذارند ما تجمع کنیم. نمونههای تجمعات ساختارشکنانهی شما را هنوز به یاد داریم که جز خرابی و نفرتپراکنی برای مردم ثمری نداشتند و البته بسیار محدود بودند.)
آیا استقبال از امام خامنهای هم سوءاستفادهی نظام از دین مردم بود؟
آیا تشییع شهدای گمنام هم فریب مردم بود؟
شعارِ مرگ بر خاتمی مردم یزد را در 9 دی فراموش کردهاید؟
کمی بیندیشید و در قضاوتهای خود تجدید نظر کنید.
اینجا یزد است؛ شهر دهم فروردین 57، شهر شهید محراب آیتالله صدوقی.
#دارالعباده_یزد
#سلام_فرمانده
@jorenush
همه باید با هم با یک صدا این نهضت را نگذارید که به سستی بکشد، حفظ کنید، همه مکلفیم که حفظ کنیم این را، با این نهضت اسلامی ما تا اینجا آمدیم و قدرتها را عقب زدیم، با این نهضت اسلامی باید سازندگی کنیم از حالا به بعد، یعنی همه با هم، همه با هم به جلو برویم، همه با هم به یک تمدن صحیح- نه تمدنِ محمدرضایی-، #تمدن_الهی، تمدن رسولاللهی، آنکه همه اقشار بشر را، سیاه و سفیدش را هیچ فرق نمی گذارد مگر اینکه به تقوی (ان اکرمکم عندالله اتقیکم). میزان تقوی است، میزان انسانیت است.
(صحیفه نور، جلد ۵، ص ۱۶۰)
#امام_خمینی
#تمدن_نوین_اسلامی
@jorenush
جنگ است؛ باور کنید
اگر کسی در اثر خوردن غذاهای نامناسب دچار سوء مزاج یا زخم معده شود، تعادل معدهاش به هم میخورد و با کمترین خوراک نامناسب دچار معدهدرد میشود.
اگر کسی در اثر کثرت ورود اخبار ناگوار، نگرانکننده و نومیدکننده دچار آسیب ذهنی شود، به اخبار تلخِ کوچک هم واکنش شدید نشان خواهد داد و بهسرعت دچار کلافگی، نومیدی و رنجش خاطر خواهد شد.
برای درمان معده، یکی از موارد حتمی، تغییر رژیم غذایی است. باید از این معدهی بیمار مراقبت بیشتری داشت؛ از هجوم اغذیهی ناسالم به آن جلوگیری کرد و در عوض، با غذاهای مطبوع و گرم، بهتدریج آن را التیام داد تا به حال عادی بازگردد.
برای درمان ذهن مشوش و پریشان که زخمخورده از توارد اخبار مسموم است، اولین اقدام، اصلاح رژیم غذایی ذهن است.
باید تا مدتی از ورود بیحساب اخبار سنگین و ناگوار یا ناسالم و دروغ به آن، جلو گرفت و در عوض، اخبار مطبوع و نشاطآور به آن وارد کرد، تا بهتدریج، سوء هاضمهی ذهن، برطرف شود و #دستگاه_محاسبات به تعادل خود بازگردد.
وقتی دائماً خبر تلخ بشنوی، اگر بنیاد قوی فکری نداشته باشی که بتواند این واردات را درست هضم کند و فساد درونش را دور بیندازد، مسموم میشوی؛ مسمومیتِ سیاهبینی و #خودتحقیری. دیگر، اوضاع هرچه هم سفید باشد، تو سیاه میبینی؛ در واقع اصلاً سفیدیها را نمیبینی.
تقصیر تو نیست، مسموم شدهای. و این مسمویت باید با دو نسخه درمان شود؛ یکی کوتاهمدت و دوم بلندمدت.
کوتاهمدتش را گفتم. بلندمدتش آن است که اولاً هاضمهی ذهنت را قوی کنی که بتواند سختترین و درشتترین اخبار را هم درست بفهمد و آسیب نبیند و نیز دروغ و راست را تمییز دهد و سم دروغ را دفع کند. برای تقویت هاضمه به مبانی فکریات بپرداز و آنها را بازسازی کن.
ثانیاً تاریخ بخوان. بدان که چه بر این روزگار گذشته تا خبرهای سخت بهراحتی تو را از جا نکند و هم هنر یافتن نقاط روشن را از میان آوار اخبار بد تجربه کنی. خصوصاً تاریخ صدر اسلام و تاریخ معاصر.
ثالثاً ورودیهایت را حتی بعد از رفع بیماری حادّ ذهنی مدیریت کن. اولاً به هر سخنی گوش جان نسپار، همه راستگو و خیرخواه نیستند، و ای بسا خیرخواهانی که درستفهم نیستند. ثانیاً بهاندازه خبر بخوان، دائماً خود را در معرض اخبار قرار نداده، نگذار بر سرت آوار شوند.
رسانه را تو مدیریت کن، نه بالعکس.
اگر دست اجنبی را در این فرایند ببینی، تصدیق خواهی کرد که این تصویری است از جنگی که وجود دارد. و حقیقت آن است که خرمشهرِ ذهن بسیاری از ما مدتهاست که سقوط کرده. سوم خردادی باید که با دست خدا دوباره فتحش کنیم.
اگر ذهن ما در اشغال باشد، دست و پایمان هم در اختیار دشمن است و حتی قلب ما اگر به خیرات متمایل باشد، اشتباه خواهد کرد و فطرت الهی ما مانع از تعلقات و تصمیمات غلط ما نخواهد شد.
به امید پیروزی در این نبرد.
@jorenush
🔸 فتوای آیتالله سیستانی دربارهی نشر اخبار در فضای مجازی
به گزارش گروه ترجمه خبرگزاری «حوزه»، به نقل از رسانههای عراقی دفتر حضرت #آیتالله_سیستانی با صدور بیانیهای، حکم مطالبی که در شبکههای اجتماعی منتشر و موجب ناامیدی ملت عراق میشود را اعلام کرد.
حجتالاسلاموالمسلمین شیخ طارق البغدادی- مدیر بخش استفتاءات دفتر آیتالله سیستانی در نجف اشرف- گفت: انتشار و تبلیغ کلیپهای صوتی یا تصویری در شبکههای اجتماعی که موجب تضعیف مؤمنین یا فتنهانگیزی میشود، جایز نیست.
وی افزود: انتشار اینگونه مطالب از گردن نشردهندهی آن ساقط نمیشود و اگر این موارد موجب گسترش حالت شکست یا ناامیدی یا فتنهانگیزی میان فرزندان کشور واحد شود، انتشار آن در شبکههای اجتماعی حرام است.
✍ پینوشت:
این فتوا مربوط به تیرماه سال ۱۳۹۹ است، ولی موضوع و ضرورت آن همچنان پابرجاست.
سوال این است که چرا این فتوا آنچنان که باید، در میان مومنین دیده نشده و مورد دقت و توجه قرار نگرفته است.
نکند برخی افراد و جریانات از ورود آیتالله العظمی سیستانی (حفظه الله) به اینگونه مسائل ناخرسندند یا مدلول این فتوا را منافی با منافع خود میدانند و از انتشار آن متضرر میشوند...
#حوزه_علمیه
@jorenush
من تصمیم دارم که از این به بعد آدم خوبی باشم، دست از گناهان بشویم، قلب خود را یکسره تسلیم خدا کنم، از دنیا و مافیها چشم بپوشم. تنها، آری، تنها لذت خویش را در آب دیده قرار دهم.
👆اینها را مصطفی در اوایل تابستان ۱۹۵۹ (۱۳۳۸) در آمریکا نوشت.
ای مادر، هنگامی که فرودگاه تهران را ترک میگفتم، تو حاضر شدی و هنگام خداحافظی گفتی: "ای مصطفی، من تو را بزرگ کردم، با جان و شیرهی خود تو را پرورش دادم و اکنون که میروی از تو هیچ نمیخواهم و هیچ انتظاری ندارم؛ فقط یک وصیت میکنم و آن اینکه خدای بزرگ را فراموش نکنی."
ای مادر، بعد از ۲۲ سال به میهن عزیز خود بازمیگردم و به تو اطمینان میدهم که در این مدت دراز، حتی یک لحظه خدا را فراموش نکردم."
👆اینها را مصطفی در ۲۸ بهمن ۵۷- نخستین روز بازگشت به ایران- نوشت و هیچگاه به او نداد.
من مسئولیت تام دارم که در مقابل شدائد و بلایا بایستم، تمام ناراحتیها را تحمل کنم، رنجها را بپذیرم، چون شمع بسوزم و راه را برای دیگران روشن کنم، به مردگان روح بدمم. تشنگان حق و حقیقت را سیراب کنم.
ای خدای بزرگ، من این مسئولیت تاریخی را در مقابل تو به گرده گرفتهام و تنها تویی که ناظر اعمال منی و فقط تویی که به او پناه میجویم و تقاضای کمک میکنم.
ای خدا، من باید از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا دشمنان مرا از این راه طعنه زنند.
... من باید بیشتر کار کنم، از هوی و هوس بپرهیزم، قوای خود را بیشتر متمرکز کنم و از تو نیز- ای خدای بزرگ- میخواهم که مرا بیشتر کمک کنی.
👆اینها را مصطفی در آخرین ماههای حضور در آمریکا نوشت.
من در روزگار حیات خود جز حق نگفتهام، جز رضای خدا و طریقهی حقیقت راهی نرفتهام، دلی را نیازردهام، به کسی ظلم نکردهام، ... همیشه سعی داشتهام حتی موری را آزار ندهم؛ همیشه سمبل مهر و وفا و فداکاری بودهام...
... میدانم باید با همهچیز وداع کنم، از همهی زیباییها، لذتها، دوستداشتنها، چشم بپوشم. باید از زن و فرزند بگذرم، حتی دوستان را نیز باید فراموش کنم...
👆 اینها را مصطفی دربارهی جدایی از خانوادهاش در آمریکا، آنگاه که در لبنان بود نوشت.
#چمران بیتردید از برجستهترین انسانهایی است که با دل پولادین بر گِرد آن "مردی از اهل قم" جمع شدند و عالَم دینی را بازآفریدند.
و بیشک زندگی او نموداری است از هدایت الهی برای ساخت عصری جدید؛ #عصر_انقلاب_اسلامی .
و ما در این ایام وانفسا شدیداً به بازخوانی او و مکتبش نیازمندیم تا راه پیش رویمان را بهدرستی طی کنیم و فاتحانه به قله برسیم.
"ملتی که بزرگترین طاغوتها را به زیر کشیده است و بزرگترین ارتشها را شکسته، قادر است که به مشکلات فرعی غلبه کند. وجود مشکلات، برای تکامل یک نهضت ضروری است؛ آن را میپرورد و قوی میکند."
"من اطمینان دارم که ملت ما نیز، با چنین روحیهی ایمان و فداکاری و اینهمه آگاهی و احساس مسئولیت، قادر است که همهی مشکلات را حل کند و این رسالت بزرگ و مقدسی را که خدای بزرگ بر گردهی او گذاسته است، با افتخار به سرمنزل مقصود برساند."
دکتر #مصطفی_چمران
(متنها از کتاب "خدا بود و دگر هیچ نبود")
#مثل_چمران_بمیرید
@jorenush
تبیینِ چه چیز؟
در پیرامون موضوع #جهاد_تبیین مانند بسیاری دیگر از موضوعات مطرحشده از سوی رهبر انقلاب، سوءبرداشتهایی پدید آمده که بعضاً منجر به انحراف این موضوع از مسیر و غرض اصلی شده است.
شوربختانه هنوز هستند کسانی که رفتار متداول خود را با تغییری در عنوان، ذیل خواستهی امام امت تعریف میکنند و به لوثشدن و تهیشدن این مفاهیم فاخر و پرمغز کمک میرسانند.
نباید گذاشت که #جهاد_تبیین نیز به سرنوشتی چنین دچار شود و از جایگاه اصیل خود فروکاسته شود.
تبیین همواره راهبرد اساسی جبههی حق در پیشبرد مقاصد معرفتی و بنیادین اجتماعی بوده است.
آنچه امروز این امر را در جایگاه #فریضهی_قطعی_و_فوری نشانده، و آن را به #جهاد_عظیم_این_روزگار مبدل ساخته دو امر است:
یکی شکل مواجههی دشمن با حق و حقیقت در این زمان و جنگی که در آن ذهن و دل مخاطب را مورد بمباران قرار داده است،
دوم، وضعیت تعیینکنندهای که تاریخ جهان در آن قرار دارد.
با توجه به این دو امر، تا اندازهای میتوان هدف و رویکرد جهاد تبیین را فهمید.
#انقلاب_کبیر_اسلامی، در زمانهای پدیدار شد که #زرسالاران جهانی، #نظام_سلطه را پس از چهار قرن غارت و جنایت، بر سراسر جهان گسترده بودند، و فرهنگ و تمدن مادی میرفت تا دین را بهکلی از میان بردارد.
انقلاب اسلامی گشایشی در افق این جهان بود تا مردم خسته از این ظلمت فراگیر را بار دیگر به سوی نور راهبنماید.
اکنون و در #گام_دوم این انقلاب، جهان در مرحلهی #پیچ_تاریخی قرار گرفته و در آستانهی تحولی مبارک است.
تاریخ گواه است که هرگاه حقیقتطلبان پای بر گلوی جبههی باطل بگذارند و شیاطین احساس خطر کنند، تمام قوای خود را فرا میخوانند و تمام مکرشان را به کار میبندند تا #مالک_اشتر ها از خیمهی #معاویه ها پای پس کشند و جنود ابلیس عمری دوباره بیابند.
امروز هم که جهان در شُرف رویگردانی از تمدن مادی و تسلیم به حقیقت است، جنود ابلیس فشار را به اوج رساندهاند.
با کدامین ابزار؟
با راهبردهای کهنی همچون #تحریف و تزویر و دروغ و ترس و #نومیدی و تفرقه و غفلت و شهوات و ...
و با تازهترین جنگافزارهای مدرن.
نهایت تلاش خود را به کار میگیرند تا حقایق را وارونه جلوه دهند و #ارادهها را از حرکت به سوی افق نورانیِ پیش رو بازدارند،
تا اندکی دیگر نفَسِ نحسشان ادامه یابد و پیروزی نور به تعویق افتد.
راه مقابله چیست؟
روشن کردن حقیقت بر مردم و ارائهی #نشانههای_امیدآفرین،
نشاندادن زوال عمر شیاطین،
تبیین استواری منطق حق و سعادتآفرینی آن،
مقابله با نفوذ #جنود_جهل؛ #نومیدی و #ترس و #شبهه و #غفلت.
پس عرصههای #جهاد_تبیین عبارتند از:
۱. تبیین ظلمتی که انقلاب اسلامی در برابر آن طلوع کرد و مقابله با تطهیر چهرهی منحوس #استعمار و #پهلوی -عامل استعمار در ایران-
۲. تبیین #مفاهیم_عالی_اسلامی به عنوان نقشهی جامع برای جهانی که در پسِ این #تحول محقق خواهد شد و سعادت دنیوی و اخروی انسانها را تامین خواهد کرد
۳. نشاندادن #صعود_چهلساله و راه پرافتخاری که این انقلاب تا کنون پیموده و در پی آن، تبیین توانایی و تمکّن انقلاب اسلامی از رسیدن به آن نقشهی جامع
۴. نشاندادن ضعف و فضاحت روزافزون تمدن مادی غرب و ناتوانی این تمدن از تحصیل سعادت برای انسان و نیز علائم #افول و زوال قریبالوقوع آن
۵. تبیین لوازم تحقق #تمدن_نوین_اسلامی و بایستههای دستیابی به آن هدف.
بنابراین، محور اساسی #جهاد_تبیین، #انقلاب_اسلامی و مسیر پیش روی آن است و چنین نیست که مسائلی پراکنده و غیرمرتبط با یکدیگر را بتوان ذیل عنوان #جهاد_تبیین جمع کرد.
@jorenush
🔊 در #مسجد_حظیره چه گذشت؟ (1)
در پی گفتوگوهایی که دیشب در مراسم سالگرد شهید صدوقی در مسجد روضهی محمدیه یزد (حظیره) انجام شد، برخی خواستهاند با تحریف و نادیدهگرفتن اصل ماجرا و تمسک به گوشهای از آن، ماجرا را به نفع خود روایت کنند.
روایت کامل ماجرا چنین است:
#مسیح_مهاجری که به دعوت بیت صدوقی به این مراسم دعوت شده بود، مقدماتی را در سخن خود به هم پیوست:
- از «الی کوهِن» گفت که جاسوس یهودی بود و خود را انقلابی تند جا زده بود و دیگران را متهم به انقلابینبودن میکرد و در نهایت اعدام شد.
- از رابطهی دهسالهی خود با #شهید_بهشتی گفت.
- از اخلاق و معنویت شهید بهشتی سخنها گفت.
- گفت بهشتی مظلوم بود و کسانی که خود را انقلابی میدانستند او را متهم میکردند.
- از نفوذ در کشور گفت و نمونهی آن را کاترین شکدم دانست و ضمناً اطلاعات سپاه پاسداران را در این زمینه متهم کرد.
- گفت که به نظام و انقلاب و رهبری معتقد است، هرچند انتقادهایی دارد.
و در نهایت مؤکداً نتیجه گرفت که:
- امروز هم «الی کوهن»ها و «شکدم»ها در کشور زیادند که بزرگان و انقلابیون اصیل را متهم میکنند.
- خدا را شاهد گرفت که بعضی از کسانی که امروز در #حصر یا ممنوعالتصویرند، از دلسوزترینها هستند.
- خدا را شاهد گرفت که هاشمی رفسنجانی نزدیکترین یار رهبر معظم انقلاب بوده و هیچکس به اندازهی او به ایشان نزدیک نبود.
و در نهایت نتیجه گرفت که این بزرگان که بعضی هم از این استاناند، توسط تندروها به فتنهگری متهم شدهاند و من با شناخت نزدیکی که از آنها دارم، این اتهام واهی است و نشان از مظلومیت ایشان.
*
هنگامی که نتیجهگیری تمام شد، برخاستم و با صدای بلند گفتم: «آقای مهاجری! سؤال دارم.» و با مهلت ندادن او، این خواسته را تکرار کردم.
در نهایت، سکوت کرد و من شروع کردم. سؤالاتی ساده داشتم که میتوانست گرهگشا باشد:
- بالاخره آیا در سال 88 فتنهای رخ داد یا نه؟
- آیا میرحسین موسوی و کروبی و خاتمی در این فتنه نقش داشتند یا نه؟
- شما گفتید که رهبر انقلاب را قبول دارید. آیا رهبر انقلاب، رفتار این افراد را #گناه_نابخشودنی نامیدند یا نه؟
- آیا #گناه_اجتماعی توبهی اجتماعی (تبیین و اصلاح) نیاز دارد یا نه؟
- آیا این افراد توبه کردند؟
- آیا در فتنهای که آنها به راه انداختند، دهها نفر بیگناه کشته شدند یا نه؟ آیا تحریمهای فلجکننده در پی فتنه انجام شد یا نه؟
در نهایت پرسیدم:
شما گفتید که تندروها بزرگان و سابقهداران انقلاب را متهم میکنند و به آنان ظلم میکنند؛ چه کسی و چه روزنامهای در دههی 70 آیتالله آذری قمی را ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه خواند؟
****
مهاجری چون پاسخی نداشت، دعا کرد و از منبر فرود آمد.
با جمعیت به سمت او رفتم تا پیش از خروج از مسجد، او را مجاب کنم تا پاسخگوی آنچه بر فراز منبر گفته، باشد.
در نهایت و علیرغم میل تیم امنیتی و نیز هواخواهان فتنه، مجبور شد تا بر زمین بنشیند و پاسخ دهد.
سؤالها را در همهمهی کسانی که از روشنگری واهمه داشتند، تکرار کردم. گفتم چه کسی فتنه را به راه انداخت؟ گفت احمدینژاد. گفتم آیا موسوی در حالی که هنوز انتخابات در حال برگزاری بود، اعلام پیروزی نکرد؟ گفت اگر اینچنین کرده، بد کرده.(!) گفتم آیا میرحسین بیانیه نداد و بهجای مطالبه از طریق قانونی، مردم را دعوت به حضور خیابانی نکرد؟ به جای پاسخگویی، گفت رهبر انقلاب گفتهاند که من بعید میدانم که اینها خودشان این کار را کرده باشند. (!)
گفتم: مدرک این سخن رهبری کجاست؟ پاسخی نداشت.
گفت: من اینها را از نزدیک میشناسم و میدانم که آنها ارادت قلبی به رهبر انقلاب دارند.
گفتم: ارادت در پستو هیچ فایدهای ندارد.
دیگر پاسخی نداشت و برخاست و رفت.
https://eitaa.com/jorenush/142
🔊 در #مسجد_حظیره چه گذشت؟ (2)
بعد از رفتنش، هواخواهان فتنه، اعتراض به من را افزایش دادند. از جمله #غلامعلی_سفید رئیس شورای سابق شهر یزد و استاندار دوران اصلاحات. گفت چرا بقیهی مجالس امام حسین را به هم نمیزنی.
در مقام جدل با او، گفتم که برای من افراد مهم نیستند، هرکس بر منبر دروغ بگوید، با او مخالفت میکنم.
بعد هم لابلای حرفها گفتم که این #مسجد_ضرار است و باید تخریب شود. انتشار این حرف، موجب برخی سوءتفاهمها شد. در همانجا توضیح دادم که منظورم از مسجد، ساختمان مسجد نیست، بلکه آن هویتی است که در مسجد جریان دارد و آن هویت، تابع امام و مدیر مسجد است. اگر این مسجد در اختیار #شهید_صدوقی باشد، پایگاه انقلاب است و قلب شهر، ولی اگر امثال مسیح مهاجری بر منبر آن بالا رفتند، مسجدی است که پیامبر با آن میستیزد و امیرالمؤمنین از حضور در آن منع میکند.
البته اصراری بر تعبیر #مسجد_ضرار ندارم و برای رفع سوء تفاهم، آن را پس میگیرم.
چندی نفری سخن از وحدت گفتند، و رفتار بنده را تفرقهآمیز و به زیان جامعه خواندند. همانجا عرض کردم: وحدتی که همه در آن رو به گمراهی باشند، مطلوب نیست.
و البته اساساً وحدتی وجود نداشت، نشانهاش آنکه بسیاری افراد در همان مجلس با بنده همنظر بودند و آن را پس از اعتراض من اظهار کردند.
وحدت آنگاه مطلوب است که بر مدار حق باشد، بگذریم.
از دیشب تا به حال، بسیاری از دوستان و آشنایان اظهار لطف نمودهاند. آنچه رخ داد، صحیحش لطف خدا بود و خطایش ناشی از کاستی این بنده.
این پیامها و دستمریزادها نشان میدهند که یزد نه پایتخت اصلاحات بلکه شهر #شهید_صدوقی و #دارالعباده است.
راستی فراموش نکنیم، #شهید_صدوقی همان کسی است که به آیتاللهالعظمی خویی نامهی سرگشاده نوشت و مورد هجمه قرار گرفت، با ریاستجمهوری بنیصدر مخالفت کرد و مطرود بسیاری از دوستان شد، از حضور شیخ محمود حلبی در مراکز تجمع شهر منع کرد، از جولان نیروهای مجاهدین در یزد مانع شد، از سخنرانی #زهرا_رهنورد در یزد جلوگیری کرد، و ...
صدوقیِ یزد این است، نه آنچه برخی منتسبان روایت میکنند...
https://eitaa.com/jorenush/143
بسم الله النور
🔸تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد (۱)
از زمانی که خبر اتفاقات #حظیره منتشر شده، جریان #فتنهطلب این خط خبری را دنبال کردهاند:
#تندروها مراسم بزرگداشت #شهید_صدوقی را به #آشوب کشیدند و سخنرانی را #ناتمام گذاشتند.
آیا این روایت صادقانه است یا #تحریف واقعیت؟
پیش از این، روایت خود را از آن حادثه نوشتهام. (https://eitaa.com/jorenush/142) اکنون میخواهم گزارشی تحلیلی و دقیقتر از آن ارائه دهم و نظری بر مبانی داشته باشم تا روایت صادقانه از مغرضانه شناخته شود.
چنانکه در گزارش پیشین آوردم، سخن #مسیح_مهاجری مقدماتی داشت و نتایجی. او مقدمات خود را گفت و تصریح کرد که از این مطالب #نتیجه میگیرد که ... . و نتایج را یکیک برشمرد.
کسانی که با سخنوری آشنایند یا اقلاً پای سخن سخنوران نشستهاند میدانند که یک سخنرانی مذهبی از خطبهی اولیه، بیان مقدمات، نتیجهگیری و دعای پایانی تشکیل میشود.
مهاجری در آن شب، همهی این اجزاء را به کمال ادا کرد و ناگاه منبر را وانگذاشت. او بیش از سی دقیقه بدون هیچ مزاحمتی سخن گفت و از بیان روایت و مثالزدن و قصهگفتن و بیان خاطره نیز فروگذار نکرد. او چنان سخن را طول داد که برخی حضار که بنا بر عادت مجالس سنتی یزد، توقع سخنانی کوتاهتر داشتند، برخاسته و رفتند.
پس سخنرانی مهاجری، #ناتمام رها نشد.
شاهد این مدعا، صوت سخنرانی آن شب است که بهزودی تقدیم میشود.
اما آیا آشوبی رخ داد؟
گاهی ممکن است کسی یا کسانی از سر مخالفت با شخص سخنران، از ابتدا به قصد برهمزدن مجلس او اقداماتی انجام دهند، بدون آنکه به محتوای سخنان او توجهی کنند.
و این اقدام، میتواند حرکاتی خارج از آداب مجلس خطابه باشد.
این چنین اقدامی، برهمزدن مجلس سخنرانی و ناپسند و محکوم است؛ چنانکه رهبر معظم انقلاب نیز در مواردی متعدد از آن نهی کردهاند؛ مواردی چون شعار دادن علیه سید حسن خمینی در مراسمات سالگرد رحلت امام خمینی یا هجمه به علی لاریجانی در ۲۲ بهمن ۹۱ در قم.
اما آیا سوال و اعتراض همواره چنین است؟
منحصر کردن واکنش مستمعان نسبت به سخنان خطیب، به یکی از دو صورتِ "سکوت مطلق" و #آشوب، خود، مغالطهای است که راه صواب را که همانا شنیدن منتقدانه و #پرسشگری_آزاد مبتنی بر #ادب است، به فراموشی میسپرد.
رهبر معظم انقلاب در این باره چنین نوشتهاند:
"من عمیقا متأسفم که برخی، میان مرداب «سکوت و جمود» با گرداب «هرزهگویی و کفرگویی»، طریق سومی نمیشناسند و گمان میکنند که برای پرهیز از هر یک از این دو، باید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم «فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود» و هم «فرهنگ آزادی بیمهار و خودخواهانهی غربی» را نقد و اصلاح کند و فضایی بسازد که در آن، #آزادی_بیان، مقید به «#منطق و #اخلاق و #حقوق معنوی و مادی دیگران» و نه به هیچ چیز دیگری، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و #انصاف، سکهی رائج شود."
حال با این تفصیل، آیا نباید پرسشگری مودبانه و منطقی را پس از آنکه خطیب کلام خود به کمال رسانید، از حقوق مستمعان دانست؟
و آیا آنچه گذشت چیزی جز طرح چند پرسش ساده با حفظ قواعد منطق و ادب بود؟
و آیا سیرهی شهید مظلوم آیتالله بهشتی- که مهاجری مدعی پیروی اوست- جز شنیدن سخنان و حتی اعتراضات مخاطبان ولو از فراز منبر بود؟
ملاحظهی دیگر آنکه، آیا خطیب نباید در کلامش از قواعد #منطق و #اخلاق پیروی کند و #حقوق مستمعین- که از مهمترین آنها حقِ شنیدن سخن صواب و نه تدلیس و مغالطه و اغواگری از سخنران است- را مراعات نماید؟
و آیا اگر کسی پس از کمالیافتن بیان خطیب، دانست که از فراز منبر، سخن ناحق به مخاطبان القاء میشود، نباید به اعتراض مودبانه و منطقی سخن رانَد؟ و باید #تبیین حقیقت و سپس #نهی_از_منکر را به کناری نهَد؟
https://eitaa.com/jorenush/145
تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد (۲)
#غلامعلی_سفید گفت که بگذاریم یک سخنران هرچه خواست بگوید، و به مخالف او هم دیگربار مهلت سخن داده شود.
به ظاهر زیبا گفت، ولی- بر فرض که مخالف را مجال سخن دهند- نگفت که حاضرانِ این مجلس را دیگر کجا میتوان گرد آورد تا پاسخ این شبهات را بشنوند.
بله، اگر محیطی تحصیلی بود که مخاطبان در اختیار ما بودند، میشد آنان را ملزم به شنیدن سخنان هر دو طرف کرد و هم میشد آن کس را که سخن ناحق بر زبان رانده ملزم به پاسخگویی نمود. ولی مسجد و منبر محیطی عمومی است که هر کس آزادانه میآید و هر وقت خواست میرود و در بیشتر موارد شناخته هم نمیشود.
پس نمیتوان پُزِ روشنفکری داد و فضا را برای اغواگری گشود. این عینِ بیاخلاقی و بیمنطقی و تضییع حقوق عامه است، و آنگاه که با اغراض #کانونهای_قدرت_و_ثروت گره بخورد، نتیجهای جز شدیدترین گونه از #اختناق نخواهد داشت.
نمونهاش همین روایتهای غرضورزانه و تحریف آشکار حادثهی حظیره است؛ آنگاه که نویسندهی خبرگزاری #جماران تصریح میکند که از ماجرا بیاطلاع است ولی گستاخانه به نام تحلیل، یاوه میسراید. و #شارلاتانیزم این جماعت متکی بر همان کانونها، مجال روایت صادقانه را از دیگران میستاند و حقیقت در این میان ذبح میشود. و این چرخهی هولناک و زجرآور ادامه مییابد.
پس نباید فریب خورد و سکوت پیشه کرد. باید آگاهانه و منطقی فریاد کرد تا فریبکاران مهلتِ یاوهسرایی نیابند. بله، بیان آزاد است، ولی اغواء نه.
خواهد پرسید که حد میان بیان و اغواء را چه کسی و چگونه مشخص میکند.
پاسخ را در منشور آزاداندیشی ( https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=23033 ) بجویید تا سخن بیش از این طولانی نشود.
https://eitaa.com/jorenush/146
4_5906610510618430208.mp3
19.95M
صوت سخنرانی #مسیح_مهاجری در مسجد #حظیره یزد
دقایق اولیه سخنرانی در این صوت موجود نیست
https://eitaa.com/jorenush/147
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دفاع جانانهی #شهید_صدوقی از اصل #ولایت_فقیه و افشاگری علیه مخالفان
۱۱ تیر، سالروز شهادت #رهبر_دارالعباده
https://eitaa.com/jorenush/151