eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
79.8هزار عکس
15.4هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر 🌷گفته بودم اسرار قلب بر کسی فاش نمی شود حتی فرزندش! اما وقتی در خداحافظی شان یک لحظه بپیچد، به دل هر دو برات می شود... هر دو می فهمند که دیگر، از آن بالا شده است... 🍃🌹🍃🌹
گستردگیِ ات آفاقِ هاست مرغی‌ست لبم،پر زده اکنون به تو ای دوست دَرِ باغ بهشت است یک بدرآی از خود و بر من بگشایش...
○•°بسم اللّہ°•○ . هیچ چیز نمیتواند جای داشتن را پر کند... هیچ چیز... نه هیچ سهمیه ای نه هیچ پولی... . هیچ چیز نمیتواند برای یک بچه لذت بخش تر از آغوش گرم پدرش و نوازش های مهربانانه او باشد... هیچ چیز لذت یک "بابایییی" گفتن را ندارد... هیچ چیز لذت لوس شدن برای بابا را ندارد... . هیچ چیز برای یک بچه لذت بخش تر از کشتی گرفتن یا فوتبال بازی کردن با بابایش نیست... رفتن تا سر کوچه با بابا و خرید کردن.... یا تا مدرسه رفتن با بابا... . حسرت لبخند او... حضورش در خانه... حتی حسرت اخم و دعواهایش.... . هیچ چیز نمیتواند حسرت کادو خریدن برای دختر نوجوان را کم کند... دختری که هیچ وقت نتوانسته لذت دادن به پدرش را تجربه کند... . هیچ چیز مثل یک پدر نمیتواند برای یک تازه گاه و پشت و پناه باشد... . هیچ کدام از ما نمیتوانیم حتی تصور کنیم جان پدرمان را با چیزی دیگری عوض کنیم و جایش مثلا سهمیه یا پول بگیریم!!!میتوانیم؟؟ ما تا ابد... تا همیشه تاریخ مدیون شهدا و خانواده های آنها هستیم!!! . ومدیون فرزندان آنها... . . ❤️
🌹🕊🌷🌺🌷🕊🌹 مادر جان شرق ، مدفن عاشقان است که متواضعانه سر در نقاب خاک کشیده اند و اینک بعد از 37 سال ، بازگشت یافته اند. و امروز زندگیت ، گرچه آخرین حجم زمینی اش ، چند تکه است ، با به سویت می آید. چند روز پیش را دیدم می گفت قد رعنایت شده ، سپید و کم سو گشته ، اما هنوز با همین چند تکه ، توام و تو با که رنگ گرفته است هنوز مهربانم هستی . امروز که خدا رخصت داده به سویت می آیم تا آلامت را باشم به خانه برمی گردم تا دوری را کمتر احساس کنی می آیم تا سنگ باشم و شنوای دردهایت می آیم تا لباس را از تن در آوری و باز مثل مرا در بگیری و برایم بخوانی آغوش بگشای که به سویت می آید فکر کنم ، لحظه ی تمام شهر برایمان بخوانند : یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور 🌹🕊 🕊🌹 🌺🌼 🌼🌺 🌹🕊🌷🌺🌷🕊🌹 🌹🕊🌷🌺🌷🕊🌹
🌹🌹👆🌹🌹👆🌹🌹 و کم نظیر اصفهانی ها در روز درحالی که کاروان ۳۷۰ نفری عملیات محرم از جنوب کشور راهی دیار زنده رود شده بود تا در خانواده‌هایشان آرام گیرند، مردم اصفهان به ویژه آنان که در نزدیکی ساکن بودند در فراهم کردن مکان مناسب برای فرزندان خود با ستاد اصفهان همکاری می کردند. مسئول ستاد اصفهان در سال ۱۳۶۱ در این مورد به خبرنگار تسنیم در اصفهان گفت: برای خاکسپاری ۳۷۰ عملیات محرم فقط یک روز فرصت داشتیم تا خانه های اطراف را از سکنه تخلیه، تخریب و آماده سازی کنیم. اکبر علی یاری افزود: عصر روز ۲۳ آبان ۱۳۶۱ به همراه چند نفر از اعضای ستاد به منازل اطراف سرزدیم و با اهالی در مورد برنامه ۳۷۰ و کمبود مکان در صحبت کردیم، که با موافقت و حتی وصف ناپذیر مردم به منظور تخلیه و تخریب خانه هایشان برای از دفاع مقدس روبه رو شدیم. وی با اشاره به اینکه در این اقدام تاریخی حدود ۱۶ خانه را در کوچه لسان الارض تا پشت تکیه لسان الارض در کنونی و بخشی دیگر از این مکان را فقط درمدت یک شب تخلیه و آماده سازی کردیم، گفت: اهالی محل داوطلبانه به کمک ما آمدند و سخاوتمندانه با دست خود خانه‌هایشان را برای از گلگون کفن ۲۵ آبان تخریب و آماده سازی کردند؛ این کار فقط با دلی و روحی امکان پذیر بود. مرتضی آرسته از پیشگامان انقلابیِ اصفهان هم در توصیف فضای آن روز تاریخی گفت: شب قبل از عملیات محرم، تعداد زیادی از مردم اصفهان اعلام آمادگی کردند و غسل و شست و شوی پاک فرزندان غیور میهن را در مناطق مختلف شهر برعهده گرفتند. ... 🌹🌹👇🌹🌹👇🌹🌹
○•°بسم اللّہ°•○ هیچ چیز نمیتواند جای داشتن را پر کند... هیچ چیز...نه هیچ سهمیه‌ای نه هیچ پولی... . هیچ چیز نمیتواند برای یک بچه لذت بخش تر از آغوش گرم پدرش و نوازش‌های مهربانانه او باشد... هیچ چیز لذت یک "بابایییی" گفتن را ندارد... هیچ چیز لذت لوس شدن برای بابا را ندارد... . هیچ چیز برای یک بچه لذت بخش‌تر از کشتی گرفتن یا فوتبال بازی کردن با بابایش نیست... رفتن تا سر کوچه با بابا و خرید کردن.... یا تا مدرسه رفتن با بابا... حسرت لبخند او... حضورش در خانه... حتی حسرت اخم و دعواهایش.... . هیچ چیز نمیتواند حسرت کادو خریدن برای یک دختر نوجوان را کم کند... دختری که هیچ وقت نتوانسته لذت دادن به پدرش را تجربه کند... . هیچ چیز مثل یک پدر نمیتواند برای یک تازه تکیه‌گاه و پشت و پناه باشد...هیچ کدام از ما نمیتوانیم حتی تصور کنیم جان پدرمان را با چیزی دیگری عوض کنیم و جایش مثلا سهمیه یا بگیریم!!!میتوانیم؟؟ ما تا ابد... تا همیشه تاریخ مدیون و خانواده_های آنها هستیم!!!ومدیون فرزندان آنها... . ❤️
نباش💕 در این دنیاے کوچک در این دنج تر باش ↵از روح بہ جان❣ ↵از جان بہ تن ↵از تن بہ ، خود من باش... و باباجون 🌙 ╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
🍃 بعضی ها آفریده می‌شوند برای ،برای ، برای و بعضی می‌شوند تا بمانند. . 🌱 تو آفریده شدی و آسمان بودی در آغوشِ زمین چه خوشبخت بود زمین که چند صباحی تو را مهمان داشت.♥️ . 🌾 زرق و برق نگهدار تو نشد! چرا که تو از ابتدا برای بودی و روحتِ طاقتِ این همه شلوغی و بی‌رحمی را نداشته! همین لطافت و بزرگیِ روح پایت را به باز کرد...♡ . 🌱 مقارن شده با شروع و تو آن فرزندِ خلفی بودی که رفتی تا را بگیری.😢 . 🍃 خانطومان؛ میدانِ تو بود آنجایی که آسمان روحت را به کشید و زمین بوریایی شد برای جسمِ اربا اربایت...💎 . 🌾 ، چند صباحی را سر بر دامانش، دور از هیاهوی شهر سپری کردی اما چشم انتظاریِ تو را باز‌گرداند.❣ . 🌱 حالا منزلگاهِ ابدی‌ات مسیرِ گاه و بی‌گاه بچه هاست و تو از آسمان، نظاره گرِ دلتنگی‌ها، لبخند می‌زنی.🙂 . 🍃 در این وانفسایِ زر و زور و تزویر؛ را بگیر... مبادا گردبادِ دنیا ما را ببلعد.🌪 . به وصل خود دوایی کن دیوانه ما را...💔 . ، مدافعِ زینب . ✍نویسنده: . ☀️به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد: ۶ دی ۱۳۶۶ . 📅تاریخ شهادت: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ . 📅تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزارشهید :آمل امامزاده ابراهیم .
🍃 شهر گُر گرفته بود! انگار نه انگار قلبِ زمستان می‌تپید!!چند ساعتی؛ همه چیز در آتش می‌سوخت و هر بار شعله ها از گوشه و کنار زبانه‌ای تازه می‌کشیدند. . 🌱همه چیز تحت کنترل بود حتی زبانه‌های بی‌رحم و خانمان سوز اما...اوضاع وقتی از دست رفت که پنجاه ساله، تاب و توان از دست داد و ناگاه همه چیز را بلعید! . 🍃حالا از آن ساختمانِ سوزان؛ تلِّ عظیمی از خاک و سنگ و آهن به چشم می‌خورد و آتش در قلبِ آنهمه خاک و مصالح،هنوز می‌سوخت😥 . 🌱چشم‌ها خیره به آن ساختمان فروریخته و قلبها پر تپش برای جانهایی که محصور در آتش بودند. . 🍃دما هر لحظه بالاتر می‌رفت و راه ارتباطی تنگ‌تر...تاجایی که صدایِ هیچ به بیرون از شعله ها نمی‌رسید! . 🌱اولویتِ نه رفقایِ خودشان بلکه مردمی بودند که در آتش می‌سوختند و عزیزانشان این بیرون چشم به راه و مضطر تنها التماس می‌کردند و التماس💔 🍃۶ روزِ تمام پلاسکو سوخت و آتش‌نشان‌ها تلاش کردند مردم را بیرون بیاورند.گه گاهی پرستویِ سوخته‌ای هم به بیرون می‌رسید و آن‌لحظه بود که به پا می‌شد. . 🌱لباسی سوخته...پوتینِ سوخته... ماسکِ اکسیژنی که زورش به آتش نرسیده بود.و تنها پیکرهای سوخته بود که تسلایِ قلبِ به آتش کشیده رفقایشان می‌شد. . 🍃پلاسکو خاموش شد و مردم، عزیزِ سوخته‌شان را در آغوش کشیدند اما آنچه باقی ماند ؛ یاد و خاطره شیر‌دلانی است که عاشقانه به آتش زدند و سوختند اما مردمشان را تا حد توان بیرون آوردند... تاجایی که آتش خودشان را هم به کشید🖤 . 🌱چندسالیست از لرزیدن پلاسکو می‌گذردو پلاسکو خاموش، میان هیاهو هاست اما یادِ آنهایی که خودشان فدایِ نجاتِ مردمشان کردند، تا ابد در یادها باقیست. . "آتش نشانی شغل نیست، است جز عشق، چه چیز تو را به کام آتش می‌کشد؟ و تو جز عشق، جان را فدایِ چه می‌کنی؟!" . ✍نویسنده: . به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱۳۹۹ .
🍃و آنان را راهبرانی کردیم که به فرمان ما مردم را به خوشبختی می‌رساندند.✨ "سوره انبیاء آیه ۷۳" . 🌱به گمانم مریم و ملیکا هنوز منتظرند تا تو زنگِ خانه را بزنی و به سوی در روانه شوند و ببینید کدام یک می‌تواند بیشتر تو را تصاحب کند.💔 . 🌱از تو چه پنهان گاهی قالی های حرم نیز دلشان برایت تنگ می‌شود، دوست دارند بیایی و بنشینی و حضرت معصومه(س) را زمزمه کنی تا در فضا صدای تو طنین انداز شود. . 🌱ملیکا سادات می‌گوید؛ هوا سرد است بابایی بیا و کلاه و شاگردنی که مادر برایت بافته با خود ببر.بهمن ماه از راه رسیده است و گویی بابا دلش پر می‌زند برای رفتن، می‌داند دخترانش را کسی آزرده نخواهد دید، می‌داند آنها سه ساله‌ی حسین(ع) را در کنارشان دارند و صبر را در قلبهایشان. . 🌱دیگر زمستان که از راه می‌رسد کوچولو‌ها بیشتر تو را می‌خواهند، دلشان هوایی می‌شود و تا عکس‌ها را یک دلِ سیر در سینه نفشارند آرام نمی‌گیرند. . "تا گنج غمت در دلِ ویرانه مقیم است همواره مرا کُنج خرابات مُقام است" . ✍نویسنده : . ♡♡ . 📅تاریخ تولد : ۱۰ شهریور ۱٣۵٧ . 📅تاریخ شهادت : ۱٣ بهمن ۱٣٩۴ . 📅تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣٩٩ . 🥀مزار شهید : قم .
✨بسم ربّ الزهرا(س) 🌿درک اولین حضورش در شهریور سال ۱۳۲۷، قلب را سرشار از شور و اشتیاق کرد. پسرکی و دوست داشتنی از دامان پاک او و همسرش به دنیا آمده بود. در بهترین مدرسه اردبیل درس خواند و شد. 🌿سال۴۵رؤیای پرواز، او را وارد هوانیروز کرد. چندی بعد نیز برای ادامه تحصیل راهی شد. با شروع جنگ به برگشت. به قول خودش سربازان ایرانی نبودند. او آن بالا را یافته‌بود و حاضر نبود آن را با لذت‌های اندک زمینی عوض کند. 🌿مرام و مسلکش آسمان را هم عاشق خود کرده‌بود. آبان۵۹ مأموریت یافت که مایحتاج چند شهر را تامین کند اما دست تقدیر او را برای همیشه در بی‌کران آسمان جای داد و پیکرش را برای تسلای خانوداه‌اش به دست زمین سپرد. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : شهریور ۱٣٣۰ 📅تاریخ شهادت : ۶ آبان ۱٣۵٩ 📅تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : شهرستان سردشت 🥀مزار شهید : بهشت زهرای تهران