🌸 یک برگ وصیتنامه، سه صفحه مصاحبه و یگ گونی، همه چیزی است که از یک شهید باقی مانده است، ولی همین سه قلم، اگر گوش جان و چشم دل به رویشان بگشاییم، راوی دنیایی از عشق هستند که میتوانند دنیایمان را تا پایان آن تحتالشعاع قرار دهند.
.
🌷 #وصیتنامه
" اگر من شهید شدم، من را در #خادر دفن کنید و به همه بگویید که برای من گریه نکنند. کبوترهایم را بفروشید. یکی از سفیدها را سرخ کنید و در راه خدا رهایش کنید و دیگری را [نیز] به حرم امام هشتم (ع) ببرید.
.
🌷 مصاحبه با #برادر_شهید :
"خبر شهادت برادرم را از طریق سپاه شنیدم. همرزم برادرم برایم تعریف کرده بود که محمد، خدمه تانک بوده است. پس از اصابت خمپاره به تانک، او نیز همراه با تانک میسوزد و به شهادت میرسد. ...هروقت مشکلی دارم، سر مزار برادرم میروم و مشکلم حل میشود.
.
📷 عکس شهید ، #ورق_بزنید .
.
🌷 مصاحبه با #همسر_شهید :
"پیش از شهادت ابراهیم، خواب دیدم که یک کبوتر سفید لب بام خانهمان نشست. ناگهان آن کبوتر با دستهای از کبوترهای دیگر پرید و به آسمان رفت. از خواب پریدم و دلم لرزید..." ...هر وقت به وی متوسل شدهام، کمکم کرده است.
.
🌷 مصاحبه با #فرزند_شهید :
"من شش سال داشتم که پدرم شهید شد. از پدرم چیزی به یاد ندارم، ولی همیشه احساس میکنم که او در کنارم است. از مردم میخواهم خون شهدا را پایمال نکنند و نگهدار خون شهدا باشند!"
.
و اما...
یگ گونی کوچکِ زرد رنگ و رو رفته که روی آن کاغذی چسباندهاند، وسط تصویر میدرخشد. روی کاغذ نوشته شده است شهید بسیج سپاه محمدابراهیم ماهی ـ مشهد ـ ۱۳۶۰/۰۳/۰۵ همین!
یگ گونی که از تن شهید محمدابراهیم ماهی خادر به جای مانده است؛ یگ گونی خاکستر و یک وصیتنامه که جمله پایانیاش این است:
«باز هم یادآوری میکنم که برای من گریه نکنید. گریه شماها برای من خیلی ناراحتی دارد...»
.
.
#شهید_محمد_ابراهیم_ماهی #شهید_ماهی #محمد_ابراهیم_ماهی #مشهد #استخوان #گونی #پیکر_شهید #گمنام #آسمانی_ها #وصیت_نامه #معبر_عشق #شهید #شهدا #شهادت
🌸 یک برگ وصیتنامه، سه صفحه مصاحبه و یگ گونی، همه چیزی است که از یک شهید باقی مانده است، ولی همین سه قلم، اگر گوش جان و چشم دل به رویشان بگشاییم، راوی دنیایی از عشق هستند که میتوانند دنیایمان را تا پایان آن تحتالشعاع قرار دهند.
.
🌷 #وصیتنامه
" اگر من شهید شدم، من را در #خادر دفن کنید و به همه بگویید که برای من گریه نکنند. کبوترهایم را بفروشید. یکی از سفیدها را سرخ کنید و در راه خدا رهایش کنید و دیگری را [نیز] به حرم امام هشتم (ع) ببرید.
.
🌷 مصاحبه با #برادر_شهید :
"خبر شهادت برادرم را از طریق سپاه شنیدم. همرزم برادرم برایم تعریف کرده بود که محمد، خدمه تانک بوده است. پس از اصابت خمپاره به تانک، او نیز همراه با تانک میسوزد و به شهادت میرسد. ...هروقت مشکلی دارم، سر مزار برادرم میروم و مشکلم حل میشود.
.
📷 عکس شهید ، #ورق_بزنید .
.
🌷 مصاحبه با #همسر_شهید :
"پیش از شهادت ابراهیم، خواب دیدم که یک کبوتر سفید لب بام خانهمان نشست. ناگهان آن کبوتر با دستهای از کبوترهای دیگر پرید و به آسمان رفت. از خواب پریدم و دلم لرزید..." ...هر وقت به وی متوسل شدهام، کمکم کرده است.
.
🌷 مصاحبه با #فرزند_شهید :
"من شش سال داشتم که پدرم شهید شد. از پدرم چیزی به یاد ندارم، ولی همیشه احساس میکنم که او در کنارم است. از مردم میخواهم خون شهدا را پایمال نکنند و نگهدار خون شهدا باشند!"
.
و اما...
یگ گونی کوچکِ زرد رنگ و رو رفته که روی آن کاغذی چسباندهاند، وسط تصویر میدرخشد. روی کاغذ نوشته شده است شهید بسیج سپاه محمدابراهیم ماهی ـ مشهد ـ ۱۳۶۰/۰۳/۰۵ همین!
یگ گونی که از تن شهید محمدابراهیم ماهی خادر به جای مانده است؛ یگ گونی خاکستر و یک وصیتنامه که جمله پایانیاش این است:
«باز هم یادآوری میکنم که برای من گریه نکنید. گریه شماها برای من خیلی ناراحتی دارد...»
.
.
#شهید_محمد_ابراهیم_ماهی #شهید_ماهی #محمد_ابراهیم_ماهی #مشهد #استخوان #گونی #پیکر_شهید #گمنام #آسمانی_ها #وصیت_نامه #معبر_عشق #شهید #شهدا #شهادت
🌹🕊🌷🌺🌷🕊🌹
#بازگشت_قهرمان
#دلنوشته
#به_یاد_شهید_والامقام
#سعادت_حاج_علی_عسکری
مادر جان
شرق #بصره ، مدفن عاشقان #بی_نشانی است که متواضعانه سر در نقاب خاک کشیده اند و اینک بعد از 37 سال ، #اذن بازگشت یافته اند.
و امروز #سعادت زندگیت ، گرچه آخرین حجم زمینی اش ، چند تکه #استخوان است ، با #سر به سویت می آید.
#مادر_جان
چند روز پیش #بابا را دیدم
#بابا می گفت قد رعنایت #خمیده شده ، #موهایت سپید و #چشمانت کم سو گشته ، اما هنوز با همین چند تکه #استخوان ، #فرزند توام و تو با #جسمی که رنگ #پیری گرفته است هنوز #مادر مهربانم هستی .
#مادر_جان
امروز که خدا رخصت #بازگشت داده به سویت می آیم تا آلامت را #مرهم باشم
به خانه برمی گردم تا دوری #پدر را کمتر احساس کنی
می آیم تا سنگ #صبورت باشم و #گوش شنوای دردهایت
می آیم تا لباس #انتظار را از تن در آوری و باز مثل #کودکی_هایم مرا در #آغوش بگیری و برایم #لالایی بخوانی
#مادرجان
آغوش بگشای که #یوسفت به سویت می آید
فکر کنم ، لحظه ی #دیدارمان تمام شهر برایمان بخوانند :
یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊 #سعادت_جان 🕊🌹
🌺🌼 #خوش_آمدی 🌼🌺
🌹🕊🌷🌺🌷🕊🌹
🌹🕊🌷🌺🌷🕊🌹
#بابامهدی جان؛وصیت کرده بودی که روی سینه ات سربگذارم
آن شب در #معراج خواستم سر روی سینه ات بگذارم اما هرچه گشتم #آغوشی نبود
عکس هایت را کنار مامان دیده ام، قدو #قامتت، دستهایت. همان عکسها که #مرا در آغوش داشتی پس چرا نیمی از آن قدو قامت هم در تابوت نبود؟
🔹خواستم مثل #رقیه(س) سرت را بغل کنم نمی شد دستانم #استخوان هایی را لمس کرد که گفتند بابا مهدیست
باشد #سهم_من از آغوشت همین بود
#شهید_گمنام🍃
#مــادر
مَرا بِبَخش اَگَر دیــر آمَدَم
یڪ مُشتـ #استُخوانـ شُدنَم
طولـ مے ڪِشید ...
#شهدا
#شهیدگمنام
💚 💚
🍃جزیره مجنون بعد از یازده سال از #پیکر جواد دل کند و#استخوان های باقی مانده از #شهید، تسکینِ دل داغدار مادر شد و نور چشم هایِ متتظر ِپدر .اما #هادی، دلش لرزید از پیکر برادر شهید و با خود عهد کرد ادامه دهنده راهش شود .
.
🍃نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر ، شاهد روح بزرگ او بود.
عشق به #اهل_بیت سبب شد کبوتر دلش مدتی در آسمان #سوریه پرواز کند.اما بیقراری اش در کنار سردار دل ها قرار گرفت.محافظِ سردار شد و سردار، محافظِ دل بیتاب او.
.
🍃 روضه ی #حضرت_زهرا دلش را بیتاب می کرد و در میان #اشک هایش، #شهادت طلب می کرد .محبتش به حضرت مادر سبب شد در #شب_جمعه به همراه ح.ا.ج ق.ا.س.م مهمان شعله های آتش شود و اربا اربا.
.
🍃 بیقراری و اشک های دخترانش ، روضه #سه_ساله حسین را تداعی می کرد و مادر بازهم #علی_اکبر هدیه داد و #علی_اصغر تحویل گرفت. حال ، از مزار جواد تا مزار هادی #بین_الحرمینِ مادر است تا #بغض هایش را رها کند و اندکی از دلتنگی هایش را #تسکین دهد .
.
✍نویسنده:#طاهره_بنائی_منتظر
.
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_هادی_طارمی
.
📅تاریخ تولد: ۱۳۵۸
.
📅تاریخ شهادت : ۱۳ دی ۱۳۹۸. بغداد
.
📅تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۹
.
🥀مزار: بهشت زهرا
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃ای آشنای #ملکوت ، ای #حسرت ما درماندگان از عروج .
.
🍃همه ی ما به توبه نیاز داریم .به قول قرآن ، #توبه_نسوح که گوشت تن گناهکارانمان را آب کنیم و از نو بسازیم آنچه تاکنون به زحمت #گناه روی هم انباشته ایم.😔
.
🍃مجید اسطوره ی زمان ما تویی ، که از خیلی چیزها گذشتی و شدی #مجید_بربری.
.
🍃آخ خدا ، نمی دانم چه حکمتی است. کسانی که #شوق تو دارند؛ جسم شان نیز می سوزد😞
.
🍃مجید همه گوشت و پوست تو ماند و فقط #استخوان هایت برگشت؛ پاکِ پاک ، بدون ذره ای از بوی تنت.😔
.
🍃کار خدا را که از کجا تو را برداشت و به کجا نشاند، ماها که فقط بلدیم حسرت بخوانیم ، بخوریم و حسرت بنویسیم .✍
.
🍃خدا بخواهد، استخوان های آدم نیز #زائر_علی_بن_موسی_الرضا خواهد شد .
فقط یک شرط دارد باید پاک باشی یا اگر نیستی پاک شوی .🌹
.
🍃خداوندا پاکم کن و خاکم کن🥀
.
✍نویسنده : #محمد_صادق_زارع
.
🌺به مناسبت شهادت #شهید_مجید_قربانخانی
.
📅تاریخ تولد: ۳۰ مرداد ۱۳۶۹.تهران
.
📅تاریخ شهادت : ۲۱ دی ۱۳۹۴
.
📅تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۹
.
🥀محل دفن:تهران.یافت آباد.
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #تولد #گمنام #مشهد #کربلا #معراج #مرداد #طراحی #عمار_عبدی #مدافع_حرم
در سال 1371 سربازی که در #معراج_شهدا خدمت میکرد و اسمش رنجبر بود، با چشمهایی گریان آمد و گفت شب گذشته در یک رویا یکی از #شهدای_گمنام به من گفت: میخواهند مرا به عنوان #شهید_گمنام دفن کنند، اما وسایل و پلاکم همراهم است.
به آن سرباز جوان گفتم: تو خستهای، الان باید استراحت کنی آن سرباز رفت.
صبح که آمد دوباره گفت: آن شهید دیشب به من گفت در کنار جنازهام یک #بادگیر آبی رنگ دارم که دور آن را گِل، پوشانده است داخل جیب آن، #پلاک هویت، جانماز، کارت پلاک و چشم مصنوعی ام است.
به آن جوان گفتم: برو سالن #معراج_شهدا اما اگر اشتباه کرده باشی باید بروی و #شلمچه را شخم بزنی!.
سرباز پیکرها را یکی یکی بررسی کرد تا اینکه پیکر شهید مورد نظر را با نشانههایی که داده بود، یافت.
پس از اطلاع دادن این جریان به مسئولان و پیگیری قضیه، توانستم خانواده شهید را پیدا کنم.
با برادر شهید تماس گرفتم و به او گفتم برادر شما جانباز ناحیه چشم بوده و در عملیات کربلای پنج به شهادت رسیده و #مفقود شده است؟
گفت: بله تمام نشانههایی که میگویید، درست است به او گفتم برای شناسایی به همراه #مادر به معراج شهدا بیایید؛
فردای آن روز دیدیم یکی از برادرها به همراه مادر شهید به معراج آمدند؛ بچهها به مادر چیزی نگفته بودند و مادر شهید با صلابتی که داشت، رو به من کرد و گفت:
شهید #گمنام در اینجا دارید؟
گفتم: بله تعدادی از شهدای #تفحص شده در معراج هستند که گمناماند مادر شهید مفقود گفت میتوانم شهدا را ببینم؟
گفتم: بفرمایید.
مادر وارد سالن معراج شهدا شد؛ به پیکرهایی که فقط تکههایی از #استخوان از آن باقی مانده بود، نگریست و خود را به پیکر همان شهیدی که آن سرباز جوان نیز او را شناسایی کرده بود، رساند.
گفتم شما از کجا مطمئن هستید که این فرزند شماست؟ ابروهایش را توی هم کرد و گفت: من مادرم و بوی بچهام را احساس میکنم.
برای اینکه از این موضوع یقین پیدا کنم و احساس مادری را در وی ببینم، به مادر شهید مفقود گفتم:
اگر برای شما مقدور است لحظهای از سالن خارج شوید، ما اینجا کار داریم.
مادر شهید از سالن بیرون رفت و در گوشهای نشست؛ در این فاصله پیکر مطهر شهید را جابجا کردم؛ بعد از مدتی به وی گفتم: الآن میتوانید بیایید داخل.
#مادر_شهید وارد شد و بدون هیچ تردیدی به سمت پیکر فرزند شهیدش رفت درحالی که ما جای او را تغییر داده بودیم؛ و به ما گفت من یقین دارم که این پسرم است؛ او به
من گفته بود که برمیگردد غوغایی در معراج شهدا به پا شد...
#شهید_محمدرضا_فیاضی
#مذهبی #شهدا #شهادت_آرزومه 🌏🌏🌏🌏🌏
#معــــــــــــــــراج_شهــــــــــــــــدا🌼🌼🌼
(🌼)اللّهُمَّ
🍃(🌼)صَلِّ
🍃🍃(🌼)عَلَی
🍃🍃🍃(🌼)مُحَمَّدٍ
🍃🍃🍃🍃(🌼)وَ آلِ
🍃🍃🍃🍃🍃(🌼) مُحَمَّدٍ
🍃🍃🍃🍃(🌼)وَ عَجِّلْ
🍃🍃🍃(🌼)فَرَجَهُمْ
🍃🍃(🌼)وَ اَهْلِکْ
🍃(🌼)اَعْدَائَهُمْ
(🌼)اَجْمَعِین
🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد 🌺
🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد 🌺
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد 🌺
🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد 🌺
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_ارزقنا_شهاده_فی_سبلیک
یا ابا صالح المهدی ادرکنی
🌕💔🌕یا
🌕💔🌕رب
🌕💔🌕الحسین
🌕💔🌕بحق
🌕💔🌕الحسینِ
🌕💔🌕اشف
🌕💔🌕الصدر
🌕💔🌕الحسین
🌕💔🌕بظهور
🌕💔🌕الحجه
🌕💔🌕اللهم
🌕💔🌕عجل
🌕💔🌕لولیک
🌕💔🌕الفرج
🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد 🌺
🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد 🌺
#معـــــــــــــــــــراج_شهدا🍃🍃🍃🍃🌼🏵🍁