🌺ماجرای روزهای آخر حضور شهید صحرایی در منزل ، آخرین دیدار و آخرین تماس تلفنی از زبان همسر شهید :
.
🌷چند روزی بود که از ماموریت #پیرانشهر آمده بود و با اینکه در مرخصی بود و جزء گروه اول اعزامی برای رفتن به سوریه نبود، اما با علاقه و سماجت زیاد اسمشان را جزو گروه اول اعزامی قرار داد، تا زودتر به سوریه بروند.
.
🌷چند هفته قبل از رفتن به سوریه یک روز با خوشحالی به خانه آمد و گفت: خانم خبر خوش دارم، حدس بزن چی شده؟ گفتم: اسممان در قرعه کشی تعاونی که داشتیم افتاده؟ گفت نه مهمتره؛ گفتم: میخواهی ماشین بخری؟ گفت: نه بابا؛ پاسپورتم آمده. و با #ذوق و #شوق زیاد، بسته را باز کرد و پاسپورت را آورد بیرون. پاسپورت را چند روزی روی اوپن آشپزخانه گذاشته بود و میگفت: اینجا جلوی چشمات باشه تا دلت محکم شود که باید بروم.
.
🌷 #شب_قبل از رفتن شروع کردن به وصیت کردن، که خمس مالم داده شده، اگر نبودم بچهها را خوب تربیت میکنی تا ان شاءالله باید #سرباز #امام_زمان (عج) شوند. و اگر تا حالا در حقم کوتاهی کردند من ببخشمش. از گوشه چشمهایم بی اختیار اشک جاری شد.
.
🌷با هم از خانه خارج شدیم، من و محمد رسول وسط راه از تاکسی پیاده شدیم، تا برویم خانه پدرم و چشمانی که با دلهره تاکسی را تا از تیررس نگاهم خارج شود، تعقیب میکرد و انگار دلم را با خودش میبرد و بغضی که در گلو نشست.
.
🌷آخرین صحبت تلفنی مان #شب_قبل از #شهادت بود که این اواخر هر وقت زنگ میزد، آخر صحبتهایمان میگفت: #خانم! محکم و قوی هستی؟ و من هم که نمیخواستم با حرفهایم خللی در اراده محکمش در جهاد ایجاد بکنم می گفتم: آره #عزیزم، مطمئن باش. 🌷آدمها بدترین خبری که هر کسی ممکنه بشنود، خبر از دست دادن عزیزی هست که همه چیز آدم است، انگار #دنیا روی سرم خراب شد و از آن زمان، بی ارزش بودن این دنیا را با تمام وجودم درک کردم."
.
.
#همسر_شهید #همسرانه #شهید_مدافع_حرم #سوریه #شهید_روح_الله_صحرایی #شهید_صحرایی #شهدای_آمل #آمل #amol #معبر_عشق #عاشقانه #عشق
🌷🌷🕊🌹🕊🌷🌷
#شهیدانه
#جا_ماندیم_از_قافله_شهدا
این رسم ما نبود
که ز باران جدا شویم
در هجوم #وحشت_شب
بی صدا شویم
این #عهد ما نبود
که در #انتهای راه
ما بین #کوچه_ها
تک و تنها #رها شویم
آن روزها که #شوق
#شهادت به سینه بود
#توفیقمان نبود که
#شبیه شما شویم
#رفتید تا همچو
#پرستو رها شوید
#ماندیم ما که همنفس
#سرفه ها شویم
ای #کاش می شد
از لبتان #ساغری زنیم
تا #همنشین و هم نفس
#آل_عبا شویم
رفتید #خوش به حال شما
#یادمان کنید
شاید که با #نسیم
#دعاتان دوا شویم
#خدایا ما را به قافله ی #شهدا برسان
🌷🌷🕊🌹🕊🌷🌷
🌷🌷🕊🌹🕊🌷🌷
🌹🌹👆🌹🌹👆🌹🌹
#قسمت_آخر
۲۵ آبان ۱۳۶۱ ، اصفهان اشک بود و افتخار
همچون #سبک_بالانی که از زیارت قبور بهترین بندگان خدا در کربلای معلی باز می گردند، #پارههای_تن اصفهان به خانه بازگشته بودند و بر شانه های داغدار اما مقاوم اهالی با معرفت شهر #تشییع می شدند، ۳ هفته متوالی اصفهان #اشک بود و #آه، #شوق بود و #افتخار.
همه خود را به منظور برگزاری آیینی باشکوه برای میزبانی از #بهشتیانی که با ذکر یا #زینب_س آسمانی شده بودند آماده می کردند، مردم به صورت خودجوش هر کدام کاری انجام می دادند و اتحاد و همبستگی در بین آنان موج می زد.
مسئول ستاد #شهدای اصفهان در سال ۱۳۶۱ گفت: در آن روزهای #حماسی حال و هوای غریبی در کوچهها و خیابان های اصفهان حاکم بود به طوری که در بیشتر کوچه ها تفت #شهدا علم شده بود و مقابل درِ تعداد فراوانی از خانه ها، اعلامیه و تفت #دو یا #سه_شهید و حتی #بیشتر نصب شده بود، در روز #حماسه_ایثار، مردم اصفهان دوران سخت و جان سوز و در عین حال پرافتخار و ماندگاری را پشت سرگذاشتند.
کوچه ها و خیابان ها از #حجله_شهدا آذین بسته شده بود، مساجد همه پذیرای #شهدا بودند، در هر محله و کوی و برزن التهاب بود، و روحیه بالا و وصف نشدنی مردم و #پدر و #مادران_شهیدان شگفت آور بود.
مرتضی آرسته از پیشگامان انقلابیِ اصفهان فضای معنوی شهر را در روز #حماسه_ایثار اصفهان، همانند زمان نام نویسی برای اعزام به جبهه توصیف کرد و گفت: در حقیقت #خون مردم انقلابی به جوش آمده بود، در آن روز خیلیها برای #تشییع_سومین فرزند #شهید خود به میدان آمده بودند، برخی خانوادهها تنها #یک_فرزند داشتند که او را هم، ۲۵ آبان #تشییع می کردند.
لازم به ذکر است که از #۱۲۵۰_شهید عملیات محرم ، #۷۵۰_شهید مظلوم و حماسه آفرین، سهم #اصفهان بود که #۳۷۰_نفرشان در این شهر #تشییع و #خاکسپاری و بقیه به دیگر #شهرستان_های استان منتقل شدند.
جهت سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان_عج
شادی روح #امام_راحل و #شهداء
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊
🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊
🍃ای آشنای #ملکوت ، ای #حسرت ما درماندگان از عروج .
.
🍃همه ی ما به توبه نیاز داریم .به قول قرآن ، #توبه_نسوح که گوشت تن گناهکارانمان را آب کنیم و از نو بسازیم آنچه تاکنون به زحمت #گناه روی هم انباشته ایم.😔
.
🍃مجید اسطوره ی زمان ما تویی ، که از خیلی چیزها گذشتی و شدی #مجید_بربری.
.
🍃آخ خدا ، نمی دانم چه حکمتی است. کسانی که #شوق تو دارند؛ جسم شان نیز می سوزد😞
.
🍃مجید همه گوشت و پوست تو ماند و فقط #استخوان هایت برگشت؛ پاکِ پاک ، بدون ذره ای از بوی تنت.😔
.
🍃کار خدا را که از کجا تو را برداشت و به کجا نشاند، ماها که فقط بلدیم حسرت بخوانیم ، بخوریم و حسرت بنویسیم .✍
.
🍃خدا بخواهد، استخوان های آدم نیز #زائر_علی_بن_موسی_الرضا خواهد شد .
فقط یک شرط دارد باید پاک باشی یا اگر نیستی پاک شوی .🌹
.
🍃خداوندا پاکم کن و خاکم کن🥀
.
✍نویسنده : #محمد_صادق_زارع
.
🌺به مناسبت شهادت #شهید_مجید_قربانخانی
.
📅تاریخ تولد: ۳۰ مرداد ۱۳۶۹.تهران
.
📅تاریخ شهادت : ۲۱ دی ۱۳۹۴
.
📅تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۹
.
🥀محل دفن:تهران.یافت آباد.
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #تولد #گمنام #مشهد #کربلا #معراج #مرداد #طراحی #عمار_عبدی #مدافع_حرم
🍃بهار، مفتخر به داشتنِ توست. بیست و ششمین روزِ خرداد را به نامت آذین بسته اند تا در قلب بهار درخشان و جاودانه بمانی♡
🍃تربیت شده در خانواده ای #متدین. پدر و مادری حسینی که تربیتشان ذره ذره #عشق را با تو عجین میکرد!
🍃زیرِسایه مادرِ عالم، در مدرسه #فاطمی مشغول طلبگی شدی! با عشق درس میخواندی! طوری که راهِ ده ساله را، هشت ساله به پایان بردی و شدی شاگردِ مکتبِ بزرگان🌺
🍃خوشرویی، #آراستگی، دوری از #ریا، جاذبه قوی بود برای جذب #جوانان. طبق فرمایش رهبری، زندگیات آمیخته ای بود از #تحصیل #تهذیب، #ورزش.
🍃پدر دو دختر بودی، بشری و فاطمه، و همین مهرِ پدری نگذاشت لحظهای بیتفاوت از ظلمی که به بچه ها و مظلومان میشود بگذری! دل نازک بودی! طاقت شنیدن ناله های جانسوز کودکان #سوریه و #عراق را نداشتی پس دخترانت را به مادرشان و هر سه را به حضرت ارباب سپردی و راهی شدی.
🍃در گوش مادر زمزمه کردی: "نمیتوانم در کنار #همسر و فرزندانم باشم در حالی که در مقابل چشم #کودکان سوریه و عراق، والدینشان سر بریده میشوند"😔
🍃کار خوب، تدریس، حقوق و زندگی آرام، هیچکدام پایِ رفتنت را سست نکرد! گویی آن سوی مرزها، چیزی انتظارت را میکشید که تو به #شوقِ وصلش بال و پر میزدی.
🍃به قولِ خودت رفتی تابه "حاصل آموخته هایت" برسی. در "سی و یکمین" روز فروردین رها شدی. در روزِ میلادِ مولایت، امامِ باقر (ع)؛ اولین روز ماه رجب.
🍃گفتی زحمت #تشیع پیکرم را به کسی نمیدهم و چند سالی است که پیکرِ پاکت، مهمانِ سرزمینِ شام است. در "دَرعا" مانده ای. گویا توانِ دل کندن از #سوریه و بانویش را نداری!
🍃هرجا خوشی همانجا باش اما. اینجا دو دختر چشمِ به راهِ آمدنت نشسته اند. بشری بعد از شنیدن خبر پروازت #تب کرد! تبی که هیچ دکتری علت و درمانی برایش نداشت! دکتری گفت: تبِ بیپدری است. ببریدش، خودش خوب میشود.
تبِ جسمش قطع شده اما تبِ دلش...؟ گمان نکنم😔
🍃#دختران_بابایی_اند، برگرد و تنها یک بغل، بابایشان باش
#شهادتت_مبارک؛ پدر دختران🌺
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_مهدی_مالامیری
📅تاریخ تولد: ۲۶ خرداد۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت: ۳۱ فروردین ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۴۰۰
🥀مزار یادبود: قم
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃بهار، مفتخر به داشتنِ توست. بیست و ششمین روزِ خرداد را به نامت آذین بسته اند تا در قلب بهار درخشان و جاودانه بمانی♡
🍃تربیت شده در خانواده ای #متدین. پدر و مادری حسینی که تربیتشان ذره ذره #عشق را با تو عجین میکرد!
🍃زیرِسایه مادرِ عالم، در مدرسه #فاطمی مشغول طلبگی شدی! با عشق درس میخواندی! طوری که راهِ ده ساله را، هشت ساله به پایان بردی و شدی شاگردِ مکتبِ بزرگان🌺
🍃خوشرویی، #آراستگی، دوری از #ریا، جاذبه قوی بود برای جذب #جوانان. طبق فرمایش رهبری، زندگیات آمیخته ای بود از #تحصیل #تهذیب، #ورزش.
🍃پدر دو دختر بودی، بشری و فاطمه، و همین مهرِ پدری نگذاشت لحظهای بیتفاوت از ظلمی که به بچه ها و مظلومان میشود بگذری! دل نازک بودی! طاقت شنیدن ناله های جانسوز کودکان #سوریه و #عراق را نداشتی پس دخترانت را به مادرشان و هر سه را به حضرت ارباب سپردی و راهی شدی.
🍃در گوش مادر زمزمه کردی: "نمیتوانم در کنار #همسر و فرزندانم باشم در حالی که در مقابل چشم #کودکان سوریه و عراق، والدینشان سر بریده میشوند"😔
🍃کار خوب، تدریس، حقوق و زندگی آرام، هیچکدام پایِ رفتنت را سست نکرد! گویی آن سوی مرزها، چیزی انتظارت را میکشید که تو به #شوقِ وصلش بال و پر میزدی.
🍃به قولِ خودت رفتی تابه "حاصل آموخته هایت" برسی. در "سی و یکمین" روز فروردین رها شدی. در روزِ میلادِ مولایت، امامِ باقر (ع)؛ اولین روز ماه رجب.
🍃گفتی زحمت #تشیع پیکرم را به کسی نمیدهم و چند سالی است که پیکرِ پاکت، مهمانِ سرزمینِ شام است. در "دَرعا" مانده ای. گویا توانِ دل کندن از #سوریه و بانویش را نداری!
🍃هرجا خوشی همانجا باش اما. اینجا دو دختر چشمِ به راهِ آمدنت نشسته اند. بشری بعد از شنیدن خبر پروازت #تب کرد! تبی که هیچ دکتری علت و درمانی برایش نداشت! دکتری گفت: تبِ بیپدری است. ببریدش، خودش خوب میشود.
تبِ جسمش قطع شده اما تبِ دلش...؟ گمان نکنم😔
🍃#دختران_بابایی_اند، برگرد و تنها یک بغل، بابایشان باش
#شهادتت_مبارک؛ پدر دختران🌺
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_مهدی_مالامیری
📅تاریخ تولد: ۲۶ خرداد۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت: ۳۱ فروردین ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۰
🥀مزار یادبود: قم
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
💐🕊🌹🕊🌹🕊💐
#السلام_علی_الراس_المرفوع
زندگی زیباست
اما با #شهادت زیباتر
در دید قاب #چشمان کوتاه بین من #سر از #بدنت جدا شده است ، اما همانطور که ازمکتب حسین (ع) آموخته ایم ، #سر بر #فراز نی ، #رمزی است میان خدا و #عشاق ....
معنی #عشق بازی این است که #سر "سردارها" بر دارها و از تن ها #جدا شود و این بهانه #دیدن است #دیدن (( معشوق ))
و چقدر خوب #خدا را دیدید که #سر دادید.
ای #مردان مرد ، ای #افلاکیان خاکی ، #سر دادید اما #سنگر ندادید . #سر دادید اما #بالی برای #پرواز بشما داده شد تا راحتر راه های زمینی را به #شوق پرواز برای #شهادت بپمایید .
صورت های #نورانی اما #خسته شما حاکی از آن بود که خسته شده اید از این #دنیای وانفسا ، اما بهانه خوبی بود برای آسمانی شدنتان...
سربندهای #سرخ و #سبزی که بر #پیشانی شما به نام نامی اهل بیت (ع ) #مزین بود از #پیکر پاکتان جدا گشت اما #دست شما به #دامان آنها رسید .
اربابتان ،سالار #شهیدان در راه #وصل به #معبود سر خود را عاشقانه #تقدیمش نمود و شما شاگردان ، به #تاسی از ایشان و با اختیار #قدم در طریق #کربلا گذاشتید و می دانیم که #اسرار جز بر کسانی که #سرهایشان بریده شده ، و بر اغیار #فاش نخواهد شد .
#شهید_عزیزم
#سر دادید اما هزاران #چادر بر سر #زنان ایرانی و #ناموستان شد .
#سرت را دادی اما هنگام جدا شدنش ، حضرت صاحب الزمان (عج) آنرا بر #دامانش گرفت ، خدا هم که #عاشقت شد و چه چیزی #ارزشمندتر از این ....
ما #رزمندگان #جنگ نرم سر افرازانه ، #سردار این روزهای #بارش آتش خشم دشمنانیم و در راه رسیدن به ' الله' ، آن خریدار خوبان ، #سرهایمان همانند شما #آماده جدا شدن است .
#شهدا ...
#شهدا ...
#شهدا ...
فقط و فقط و فقط
#گاهی_نگاهی .....
شادی روح #امام و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🕊
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#شهیدانه
#جا_ماندیم
#از_قافله_شهدا
این رسم ما نبود
که ز باران جدا شویم
در هجوم #وحشت_شب
بی صدا شویم
این #عهد ما نبود
که در #انتهای راه
ما بین #کوچه_ها
تک و تنها #رها شویم
آن روزها که #شوق
#شهادت به سینه بود
#توفیقمان نبود که
#شبیه شما شویم
#رفتید تا همچو
#پرستو رها شوید
#ماندیم ما که همنفس
#سرفه ها شویم
ای #کاش می شد
از لبتان #ساغری زنیم
تا #همنشین و هم نفس
#آل_عبا شویم
رفتید #خوش به حال شما
#یادمان کنید
شاید که با #نسیم
#دعاتان دوا شویم
#خدایا ما را به قافله ی #شهدا برسان
🌹 #شهدا
🌹🕊 #همیشه
🌹🕊🌹 #نگاهی
🌹