eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
80هزار عکس
15.4هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 ۶ بخشی از وصیت شهید تورجی زاده+ تشریح آن 👆ابتدا عکس رو باز کنید و وصیتنامه رو بخونید ، بعد جهت اجرای دقیق آن شرح زیر رو مطالعه فرمایید 🌺 : ✅هر کاری با رضای خدا: « یعنی هر کاری که می‌خواهیم انجام دهیم یا ترک کنیم، قبل از انجام یا ترک آن کار، فکر کنیم ببینیم خدا و اهل بیت(ع) راضی هستند یا نه؟ هر چه خدا و اهل بیت دوست داشتند آن انجام، و هرچه آن بزرگواران دوست نداشتند را ترک کنیم؛ اینگونه به مرور زندگی‌مان امام زمانی(عج) و خالی از گناه می‌شود... ✅نظم: برای بندگی و عبادت اگر برنامه‌ی منظم داشته باشیم،موفق‌تریم. کسانی که در کارها عجولند؛ کسانی که یک روز پرکارند و یک روز بیکار و برنامه منظمی ندارند، ای افراد احتمالِ خستگی و بازماندن از خواسته ها در آنان بیشتر است. همچنین کسانی که در مسائل شخصی اهل رعایت نظم هستند، از نظر روانی، آرامش بیشتری برای کارهای خداپسندانه دارند. ✅ نماز شب: در روایات آثار شگفت‌انگیز زیادی برای خواندن نماز شب ذکر شده، مثلا: وحشت قبر را از بین می‌برد، گناهانِ روز را نابود می‌کند، موجب وفور نعمت و برکت می‌شود و ... پس حتما اگر سختتان است که قبل از اذان صبح برخیزید، شبها بعد از نیمه شبِ شرعی نماز شب بخوانید و بخوابید... علمای اخلاق می گویند: برای اینکه از نماز شب خسته و زده نشوید، لازم نیست از همان ابتدا یازده رکعت بخوانید؛ بلکه چند ماه دو رکعت بخوانید، بعد از چند ماه چهار رکعت و به مرور یازده رکعت ... 🌺 التماس دعا ✍
‍ 🍃زمان به سرعت می گذرد. به ندای دلت گوش کن، می خواهی دل ببندی و بمانی یا حق شوی و به پرواز کنی🕊 🍃شهدا را با زیباترین مرگ همان شهادت تفسیر کردند. 🍃 دهه هفتادی هایی که در این روزها خبر شهادتشان فکر را مهمان خانه می کند که چطور می توانند از دنیا و تعلقاتش بگذرند؟ 🍃جوانانی که با ذکر ، علی اکبرهای زمان شدند، پدرانشان آن ها را راهی میدان دفاع از حریم آل الله کردند و مادرانشان با ذکر ، جان هایشان را در راه زینب(س) فدا کردند. 🍃جوان ذاکری هم نام ارباب و غلام با عزت او(حسین معز غلامی)که پاسداری را فقط برای برگزید. 🍃عصرهای پنج شنبه خودش و دلش در دنبال گمشده اش بود. در خانه هم عکس شهید مونس لحظه هایش بود. شاید هم مونسش پادرمیانی کرد و دفاع از حرم رزقش شد .. 🍃اهل ماندن نبود. حتی دوستانش به پدرش گفتند: به حسینت دل نبند او رفتنی است. یک عکس و یک خط نوشته دردنیای مجازی خبر شد برای چشم انتظارش در دنیای واقعی😓 🍃علی اکبرانه رفت و پدرش را به صبرِ حسین(ع) پس از وصیت کرد. او همچون جوان دلیرانه و با شجاعت جنگید و شهید شد🌹 🍃گویا ی پیکرِ بر زمین مانده ی را بسیار خوانده بود که پیکرش سه روز بعد از شهادت پیدا شد. آن هم بانشان (عج) که سند سربازی اش، برای امام زمانش بود❣ 🍃مدافع منتظر ... این روزها حال دلمان خوب نیست. برایش بخوان از همان هایی که مانند خودت به ختم شد🌷 🍂به مناسبت سالروز شهادت ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۶ فروردین ۱۳۷۳،خوزستان.امیدیه. 📅تاریخ شهادت : ۴ فروردین ۱۳۹۶،سوریه حماء 📅تاریخ انتشار : ۳ فروردین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۰
🍃مدافعان حرم که راهشان است و در آن شکی نیست، اما حرفم با مردمی است که را ذکر لب کرده اند و خودشان تماشاچی میدان شده اند. 🍃خوابِ غفلت و منطقمان را بیخیال کرده است. برای حسین سینه می زنیم اما نمیدانم پاسخ به اینکه آیا حسین وار زندگی می کنیم یا نه چیست؟🥺 🍃شب اگر کربلا بودیم و در تاریکی شب، امام می فرمود هرکس میخواهد می تواند برگردد. نمیدانم چه می کردیم!!😥 🍃مدافعان حرم، یارانی هستند که به پای ماندند و حال برای دفاع از حرم خواهرش گویان راهی می شوند. محمود رادمهر از جمله محبّانی است که پرستوی دلش در هیئت حسین بال و پر گرفت. وقتی روضه و بازار را شنید، کوچ کرد سوی حرم و بال هایش را نذر دفاع از حرم بی بی کرد🌹 🍃 دلی که با ارباب خو بگیرد، نمی تواند را تنها بگذارد. از محمود فقط مژده شهادتش آمد و پناهگاهِ پیکرِشهدا، جسمش را در آغوش گرفت. خانطومان نمی توانست از محمود دل بکند که سالها پیکرش را میزبان بود🌺 🍃 بعد از ۵ سال به حرمت بیقراری های مادرش، برای چشم های منتظر همسرش و فرزندانش، برای هوشیاری دلهای به خواب رفته و به قول خودش برای برگشت❣️ 🍃 با آمدنش، دل ها زیر و رو شد. بغض ها شکست و اشک ها، روح خسته از گناه را شست. توبه کردند و ها، تشنه تر شدند برای اما آن ها که خود را به خوابِ غفلت زده و قصد بیداری ندارند تیر طعنه هایشان بر قلب داغدار خانواده شهدا می نشیند. کاش اگر مرهم نیستیم، نمک روی زخم نباشیم😓 ✍️نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳ آذر ۱۳۵۹ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان 📅تاریخ انتشار : ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : مازندران، ساری ، آرامگاه مجدالدین
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید 🍁یاد بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند. 🍁یاد بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! 🍁یاد بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !! 🍁یاد بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! 🍁آره به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !!
🔸 رفتار جالب شهید حاج‌حسین بصیر؛ در مقابلِ پیشنهاد فرماندهی تیپ |چند نفر از لشکر اومدند و به حاج‌حسین گفتند: «از طرف فرماندهی لشکر ابلاغيه‌ای اومده مبنی بر اينكه حضرتعالی از اين پس؛ به فرماندهی تيپ يكم لشکر منصوب شديد» حاجی ابتدا قبول نكرد؛ ولی بعد از اصرار زياد دوستانِ لشکر، بهشون گفت: «من بايد فكر كنم» اونا هم قبول کرده و رفتند... فردای همون‌روز دوباره اومدند و از حاج‌حسین پاسخ خواستند. حاجی اين بار بهشون جواب مثبت داد. من كه از اين قضيه متعجب شده بودم، به حاج‌حسین گفتم: «حاجی! چرا همون ديروز این مسئولین رو قبول نکردید؟» ایشون در جوابم گفت: «ديروز توی اون حالت نمی‌تونستم فكر كنم و تصميم بگيرم. راستش رفتم و با خودم فكر كردم «امروز كه من رو به فرماندهی تيپ منصوب كردند؛ اگر چند روز ديگه بخواهند اين مسئوليت رو ازم بگيرند و بگويند از اين پس بايد به عنوان يه تيرانداز [سرباز ساده] توی جبهه خدمت كنی؛ من چه عكس‌العملی نشون میدم؟ آیا ناراحت میشم یا نه؟ اگه ناراحت و غمگين شدم؛ پس معلوم میشه برا رضای خدا اين مسئوليت رو قبول نكردم؛ ولی اگه برام فرقی نداشت، پس مشخص ميشه كه اين مسئوليت رو برا رضای خدا قبول كردم؛ و فرقی نداره كجا خدمت كنم... [خلاصه فکر کردم و] ديدم اگه بخواهند مسئوليت فرماندهی تيپ رو ازم بگيرند، برام فرقی نمی‌كنه؛ لذا این مسئولیت رو قبول كردم» 👤راوی: برادر سردار شهید حاج‌حسین بصیر 📚منبع: نویدشاهد "پایگاه اینترنتی بنیاد شهید و امور ایثارگران" ‌‌‌‌________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
۱۲۶ 🔸اگه تو هم مثلِ این نوجوانِ شهیده نگاهت به زندگی این‌گونه زیباست؛ محبوب خدایی... |آنقدر مقاله و انشـاء قشنگ می نوشت، که همیشه می‌زدند به دیوارِ مدرسه؛ چون همه‌ی بچه‌ها دوست داشتند بخـونن. یه روز موضـوعِ انشـاء این بود: می‌خواهید در آینده چه کاره شوید؟ سیده طاهره نوشت: به من الهام شده که خیلی زود می میرم، البته با شهادت... اگر هم الان درس می خوانم برای دکتر و مهندس شدن نیست، فقط برا اینه که خدا رو بهتر بشناسم... 👤خاطره‌ای از زندگی شهیده سیده طاهره هاشمی 📚 منبع: کتاب عروس آسمان ، صفحه ۳۸ ______________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب:
۱۲۶ 🔸اگه تو هم مثلِ این نوجوانِ شهیده نگاهت به زندگی این‌گونه زیباست؛ محبوب خدایی... |آنقدر مقاله و انشـاء قشنگ می نوشت، که همیشه می‌زدند به دیوارِ مدرسه؛ چون همه‌ی بچه‌ها دوست داشتند بخـونن. یه روز موضـوعِ انشـاء این بود: می‌خواهید در آینده چه کاره شوید؟ سیده طاهره نوشت: به من الهام شده که خیلی زود می میرم، البته با شهادت... اگر هم الان درس می خوانم برای دکتر و مهندس شدن نیست، فقط برا اینه که خدا رو بهتر بشناسم... 👤خاطره‌ای از زندگی شهیده سیده طاهره هاشمی 📚 منبع: کتاب عروس آسمان ، صفحه ۳۸ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] باکیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ______________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب: