5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🕊🕊🌹🕊🕊🌹
#مقام_معظم_رهبری
#بسیج یعنی نیروی کارآمد کشور برای همه میدانها
#بسیج در هر میدانی کارآمدی خود را ثابت می کند .
هر زمانی که کشور گره ای داشته باشد ، آن سرانگشتی که باید در درجه اول آن گره را باز کند ، نیروی عظیم #بسیج مردمی است .
#پنجم_آذر
سالروز تشکیل #بسیج به فرمان #امام_خمینی_ره در سال ۱۳۵۸ و یاد و خاطره #شهدای بسیجی گرامی باد .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🕊🌹🕊🕊🌹
🌹🕊🕊🌹🕊🕊🌹
🌷🌼🌺🌹🌺🌼🌷
#پنجشنبه
يادی كنيم از
🌹 #امام_راحل
🌹 #شهدای انقلاب اسلامی
🌹 #شهدای دفاع مقدس
🌹 #شهدای هسته ای
🌹 #شهدای گمنام
🌹 #شهدای مدافع حرم
🌹 #شهدای مدافع امنیت
🌹 #شهدای ترور
🌹 #شهدای آتش نشان
🌹 #شهدای فتنه
🌹 #شهدای تفحص
🌹 #شهدای امر به معروف
و نهی از منکر
🌹 #شهدای جانباز
با نثار #فاتحه ...
و #صلوات بر محمد و آل محمد (ص)
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🌼🌹
🌷🌼🌺🌹🌺🌼🌷
#پنجشنبه
يادی كنيم از
🌹 #امام_راحل
🌹 #شهدای انقلاب اسلامی
🌹 #شهدای دفاع مقدس
🌹 #شهدای هسته ای
🌹 #شهدای گمنام
🌹 #شهدای مدافع حرم
🌹 #شهدای مدافع امنیت
🌹 #شهدای ترور
🌹 #شهدای آتش نشان
🌹 #شهدای فتنه
🌹 #شهدای تفحص
🌹 #شهدای امر به معروف
و نهی از منکر
🌹 #شهدای جانباز
با نثار #فاتحه ...
و #صلوات بر محمد و آل محمد (ص)
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🌼🌹
🌷🌼🌺🌹🌺🌼🌷
#پنجشنبه
يادی كنيم از
🌹 #امام_راحل
🌹 #شهدای انقلاب اسلامی
🌹 #شهدای دفاع مقدس
🌹 #شهدای هسته ای
🌹 #شهدای گمنام
🌹 #شهدای مدافع حرم
🌹 #شهدای مدافع امنیت
🌹 #شهدای ترور
🌹 #شهدای آتش نشان
🌹 #شهدای فتنه
🌹 #شهدای تفحص
🌹 #شهدای امر به معروف
و نهی از منکر
🌹 #شهدای جانباز
با نثار #فاتحه ...
و #صلوات بر محمد و آل محمد (ص)
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌼🌹
🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹
#سلام_بر_شهدا 🌷
#سلام_بر_مردان_بی_ادعا 🌷
خوشا آنانڪ جان را میشناسند
طریق عشق و ایمان را میشناسند
بسے گفتند و گفتیم از #شهیدان
#شهیدان را #شهیدان مے شناسند
🕊 #ای_شهید 🌹
تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن
براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ...
✍️ امروز #بیستم_و_سوم_دیماه
سالروز عروجتان است🕊
🌹 #شهدای والامقام
🌹 شهرستان #نجف_آباد
🌹 ڪہ در چنین روزی
🌹 #آسمانی شدند
🌹 این #شهدای والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد :
🌹 پاسدار #شهید علی اکبر ابراهیم (غلامحسین) 💐 ـ 27 سالہ ـ نجف آباد
🌹 بسیجی #شهید محسن حشمی (محمدعلی) 💐 ـ 18 سالہ ـ نجف آباد ـ
🌹 بسیجی #شهید احمدرضا میکائیلیان (میرزامحمد) 💐 ـ 25 سالہ ـ نجف آباد ـ امیرآباد
🌹 بسیجی #شهید محمدرضا یزدانی (علی) 💐 ـ 20 سالہ ـ نجف آباد ـ روستای افجان
🌹 بسیجی #شهید مجید رهبری (لطفعلی) 💐 ـ 19 سالہ ـ نجف آباد
🌹 بسیجی #شهید مصطفی عالیپور (محمد) 💐 ـ 18 سالہ ـ نجف آباد
🌹 بسیجی #شهید فرهاد مرادپور (هوشنگ) 💐 ـ 20 سالہ ـ نجف آباد ـ یزدانشهر
🌹 انقلابی #شهید علیرضا نقی (رمضانعلی) 💐 ـ 21 سالہ ـ نجف آباد ـ جلال آباد
🌹 سالگرد
🌹 آسمانی شدنتان
🌹 مبارڪ باد ...
#روحشان_شاد 🕊
#یادشان_گرامی 🌹
#راهـشان_پر_رهرو 🕊
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🕊
#شهدای هسته ای ایران نماد پیشرفت، علم و آمیختگی علم، ایمان، شجاعت، خون و #شهادت هستند .
بیستم فروردین، روز فناوری هسته ای و یاد و خاطره #شهدای هسته ای گرامی باد .
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهـشان_پر_رهرو
🕊🕊
🕊🕊
🕊💐💐🕊
#هفتم_تیرماه
#سردشت
#شیمیایی
#بمباران
سال ۱۳۶۶ ، #سردشت به عنوان #نخستین شهر غیرنظامی جهان ، چهار بار پیاپی در اوج جنگ تحمیلی عراق علیه ایران توسط رژیم بعثی مورد هدف #بمباران_شیمیایی قرار گرفت.
بلافاصله بعد از بمباران ۱۱۰ نفر از مردم مظلوم و بی دفاع این شهرستان مرزی به #شهادت رسیده و #هزاران نفر از زنان، کودکان و مردان مظلوم این دیار ، دچار مصدومیت ناشی از گازهای #شیمیایی و سمی شدند .
#سردشت اولین #شهری بود که بعد از جنگ جهانی اول و تصویب کنوانسیون های منع سلاح های #شیمیایی مورد حمله #شیمیایی قرار گرفت و به مراتب بدتر و فاجعه آمیزتر از #حلبچه بمباران #شیمیایی شد .
در این فاجعه انسانی #هشت_هزار نفر مصدوم شدند ولی آمار غیر رسمی با توجه به جمعیت ۱۳ هزار نفری #سردشت، ۱۰ هزار نفرمصدوم بود. مصدومانی که با گذشت سالها هنوز هم از عوارض این #گازهای سمی رنج می برند.
یک فاجعه ای جهانی که با سکوت مواجه شد.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا ، خصوصاً #شهدای بمباران #شیمیایی شهر #سردشت و سلامتی جانبازان معزز این
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊💐💐🕊
🕊💐💐🕊
#شهید_علی_آسایش_جاوید
خلاصه ای از مسیر عشق:
علی که پسر تیز هوشی بود متوجه می شود که تا وقتی او در کنار خانواده است پدر قصد بازگشتن را نخواهد داشت و این یعنی وداع علی با #جبهه . لذا علی به «علی عیدی» که عازم منطقه جنوب بود می سپارد که به پدرش بگوید اگر تا دو روز دیگر به خانه برنگردد خانه و خانواده را به امان خدا گذاشته و به جبهه برخواهد گشت .
پدر پیام علی را که می شنود می داند او در آنچه که پیغام فرستاده مصمم است . برای همین در اولین فرصت به تبریز برمی گردد .
علی در #عملیات_نصر ۷ درمنطقه سردشت ، ارتفاعات دُپازا چون شیر وارد میدان شد و در پاکسازی منطقه از وجود مین ها تلاش زیادی کرد. ۷۰ روز از آمدنش به جبهه می گذشت #عرفه ی سال ۶۶ بود. آن روز چهره علی روشن تر از همیشه بود .
در حال عبور از میدان مین ناگهان با انفجار مین یکی از #تخریب چی ها به زمین افتاد و به #شهادت رسید .
علی که از دورناظر صحنه بود به سوی او رفت تا کمکش کند، اما سیم تله ای به پاهایش پیچیده و مین دیگری منفجر شد پاهایش زخمی و خونی شد. مولایش امام حسین(ع) را صدا کرد وگفت: یا حسین (ع)!
«رسول صارمی» علی را بر دوش گرفته و با او به پایین ارتفاعات حرکت کرد. آن روز پدر علی به عیادت مجروحین در بیمارستان رفته بود که می شنود گردان تخریب شهدای زیادی داده است . نگران می شود .
یکی از مجروحین می گوید: نگران نباش حاجی، پسرت از ناحیه پا زخمی شده و با «هلیکوپتر»آوردندش عقب. حاج بیوک که خود مرد میدان بلا بود و عمری را در نوحه خوانی سپری کرده و خود نیز عاشق #شهادت بود در پاسخ می گوید : من علی را در راه خدا به جبهه فرستاده ام هر چه او صلاح بداند به همان راضی ام. بعد از آن به واحد تعاون سپاه در پل قاری تبریز که محل کارش بوده بر می گردد و به «حاج صادق کمالی» می گوید: چه خبر از بچه ها؟ حاج صادق می گوید: تخریب #شهدای زیادی داده . حاج بیوک دوباره می گوید: گفتم از لیست شهدا چه خبر؟ این بار حاج صادق جواب می دهد که خدا قربانی ات را قبول کند. علی تو هم در لیست شهداست.
دکتر به من گفت: بچّه زودتر از دو، سه هفته ی دیگر به دنیا نمی آید.
مهدی فرزند اولمان هم بی قراری می کرد. ابراهیم نبود. وقتی از تهران آمد، چشم های سرخ و خسته اش داد می زدکه چند شب نخوابیده است. نگذاشت من بلند شوم. دستم را گرفت و نشاندم زمین وگفت: امشب نوبت منِ که از خجالتت دربیام.
گفتم: ولی تو، بعد از این همه وقت، خسته و کوفته اومدی که... نگذاشت حرفم تمام شود.
رفت خودش سفره را انداخت، غذا را کشید آورد، غذای مهدی را با حوصله داد، سفره را جمع کرد برد، چای ریخت آورد داد دستم و گفت: بخور. بعد رفت رختخواب را انداخت آمد شروع کرد با بچّهی درشکمم حرف زدن. به او گفت: بابایی! اگه پسر خوبی باشی،
باید حرف بابات رو گوش کنی، همین امشب بلند شی سرزده تشریف بیاری منزل. می دونی! بابا خیلی کار داره. هم اینجا و هم اونجا. اگه نیایی، من همه اش توی منطقه نگران تو و مامانتم. یک امشبی رو مردونگی کن، به حرف بابات گوش بده!
نگفت اگر بچّه ی خوبی باشی، گفت اگر پسر خوبی باشد. انگار از قبل می دانست جنسیت بچّه چی هست، چون مشخص نبود جنسیت چیست؟ و خیلی زود هم از حرف خودش برگشت گفت: نه بابایی. بابا ابراهیم امشب خسته ست. چند شبِ نخوابیده. باشه برای فردا. وقت اصلا زیادست.
سرش را که گذاشت روی بالش،
خندیدم. گفتم: تکلیف این بچّه رو معلوم کن. بالاخره بیاد یا نیاد؟
دستش را گذاشت زیر چانه اش، به چشمهام خیره شد، و خطاب به بچّه ی به دنیا نیامده مان گفت: باشه، قبول. هیچ شبی بهتراز امشب نیست. ناگهان از جا پرید و گفت: اصلا یادم هم نبود. امشب شب تولد امام حسن عسکری(ع) هم هست، چه شبی بهتر از امشب.
بعد، قیافه ی فرمانده ها را گرفت و گفت: پس شد همین امشب، مفهومه؟ خندیدم و گفتم: چه حرف ها می زنی تو امشب، مگه می شود؟ دکتر گفته تا سه هفته دیگر
ناگهان حالم بد شد. ابراهیم ترسید. گفت: بابا این دیگه کیه. شوخی هم سرش نمیشه، پدر صلواتی.
درد که بیشتر شد، دیدم اتاق دارد دور سرم می چرخد، ابراهیم نمی دانست چی کار باید بکند.
گمانم به سر خودش هم زد. فکر می کرد من چشم هام بسته است نمی بینمش. صداش می لرزید. گفت: بابا به خدا شوخی کردم. اشک را هم توی چشم هاش دیدم وقتی پرسید: یعنی وقتشه؟! گفتم: اوهوم.
آن شب مصطفی به دنیا آمد.... به فرمان پدر گوش داد
.
.
.
#سلوک_شهدا
#شهدا #شهدای_خوشنام #شهدا_زنده_اند #شهدای #شهدای_مدافع_حرم #شهادت_هنر_مردان_خداست #شهیدگمنام #شهید_محسن_حججی #شهید_ابراهیم_هادی #افلاکیان #افلاکیان_خاک_نشی
اواسط سال ۶۵ بود. با امیرو به خط جزیره می رفتیم.
توی حال خودم بودم که امیر با آرنج به پهلویم زد و گفت: اکبر، این بار شهید می شم. شیراز رفتی، برو خونه، روی سر کمد فلزی اتاقم، یک کتاب اطلاعات است، بردار، دست آدم غیر نباشه!
مدتی در جزیره بودیم...
مأموریت که تمام شد با هم بر می گشتیم.
گفتم: امیر، چی شد، شهید نشدی!
خندید و گفت: خو شهادتم چند ماه عقب افتاده، ان شالله اول زمستان!
چهارم دی ماه بود که با لباس غواصی شهید شد. بعد از شهادتش به منزلشان رفتم. کتاب همان آدرسی بود که گفته بود، آن را یادگار از امیر برای خودم برداشتم تا ابد، با دیدنش به یاد امیر اشک بریزم…🌹
#شهید امیر فرهادیان فرد*
#شهدای_فارس
#شهدای کربلای ۴
🍃🌹🍃🌹
🕊🌴💐🌺💐🌴🕊
#در_محضر_فرمانده
#مقام_معظم_رهبری
چراغ راه آینده ما #شعار آزادگی و فداکاریِ #شهدای ماست .
سلامتی و تعجیل در فرج
#حضرت_ولیعصر_عج
و سلامتی نائب بر حقش
#مقام_معظم_رهبری
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊🌴💐🌺💐🌴🕊
🕊🌴💐🌺💐🌴🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹
#سلام_بر_شهدا 🌷
#سلام_بر_مردان_بی_ادعا 🌷
خوشا آنانڪ جان را میشناسند
طریق عشق و ایمان را میشناسند
بسے گفتند و گفتیم از #شهیدان
#شهیدان را #شهیدان مے شناسند
🕊 #ای_شهید 🌹
تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن
براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ...
✍️ امروز #هفتم_دیماه
سالروز عروجتان است🕊
🌹 #شهدای والامقام
🌹 شهرستان #نجف_آباد
🌹 ڪہ در چنین روزی
🌹 #آسمانی شدند
🌹 این #شهدای والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد :
🌹 دانش آموز #شهید حمیدرضا درخشان 🕊 (مرادعلی) ـ 16 ساله ـ آبادان
🌹 سرباز #شهید جلال عباس نژاد 🕊 (عبدالحمید) ـ 20 ساله ـ نجف آباد
🌹 سالگرد
🌹 آسمانی شدنتان
🌹 مبارڪ باد ...
#روحشان_شاد 🕊
#یادشان_گرامی 🌹
#راهـشان_پر_رهرو 🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀