eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
80.6هزار عکس
15.7هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
: شهيد رحمت‏ الله اوهانى زنوز ..... بعد از عمليات خيبر با به حمام رفتيم و در حين دوش گرفتن متوجه شدم شانه‏ هاى آقامهدى برداشته است. علت اين امر را جويا شدم ولى از پاسخ امتناع كرد ولى وقتى اصرار را ديد با قسم دادن من به روح برادر بزرگوارش حميد تا اين موضوع را در جايى بازگو نكنم، گفتند: «بعد از عمليات خيبر جنازه‏ هايى در آن سوى خط پدافندى جا مانده بود كه مجبور شدم به وسيله آنها را به اين سوى خط منتقل سازم كه در اثر استمرار كار شد... . ..... میگفت بعد از آقا مهدی و حمید و دیگر دوستان نمیخواهم زنده بمانم ... ... خیلی به علاقه داشت و همیشه درخدمت آقا مهدی بود و دستورات آقا مهدی را چنان عمل می کرد که گویا جبرئیل به وی وحی نازل کرده است. .... در هم من در کنار سیل بند جزیره مجنون مشغول کار بودم و از اطلاعی نداشتم. رحمت ا... آمد دستم را گرفت برد یک جایی که دور از نیروها بود .نشست زمین آنقدر کرد😔 که اشک چشمهایش خاکهای جلواش را تبدیل به گل نمود و بعد گفت : داشتیم خدا از دستمان گرفت.😔😔 ( : حمیدگودرزی)
بچہ محــل بودیم . حالا هم توی شده بودیم همرزم. صبح عملیـــات دیدمش؛ شده بود غــرق خــــــــون، دوتا دستاش قطــــع شده بود... همہ بدنش پر بود از تیــــر و ترکش. وصیـــت نامہ اش توی جیبش بود. همون اول وصیت نامہ نوشـــــتہ بود؛ "خدایا دوسـت دارم همون طور کہ اسمم رو گذاشتند ، مثل حضرت 'ع' شم"... دوتا قطــــــع شده بود... 🌷
. آیا این شهید را می‌شناسید؟ ژاک پاولوفسکی عکاس فرانسوی یک لحظه از عملیات خیبر را از ۳۷ سال پیش برای ما منجمد کرده و نگه داشته است. نمی‌دانیم بعد از گرفتن عکس، بعثی‌ها با پیکر شهید عزیزمان چه کرده‌اند؛ شاید به همراه ده‌ها پیکر دیگر در یک گور دسته‌جمعی. آیا تا امروز خانواده‌ی او از سرنوشت عزیزشان باخبر شده‌اند؟ آیا هنوز چشم‌هایی منتظر خبری تازه از اوست؟ سایت خارجیِ فروشنده‌ی عکس، مکان و زمان عکس را البیدا در عراق و دهم اسفند شصت‌و‌دو نوشته است. سندها و کالک‌های عملیاتیِ ما این مکان را البیضه می‌نامد؛ جایی که در عملیات خیبر محور تهاجمی نیروهایی از لشکر پنج نصر خراسان و تیپ پانزده امام حسن مجتبی بود. برخی از رزمندگان تیپ امام حسن مجتبی خاطراتشان از حضور در این منطقه را منتشر کرده‌اند. به احتمال فراوان این شهید از این تیپ باشد. در ابتدای عملیات ایرانی‌ها به البیضه و الصخره رسیدند اما در ادامه، عملیات سخت شد و نیروها شرایط سختی را در محاصره‌ی دشمن سپری کردند. یک هفته مقاومت کردند و در نهایت بخشی اسیر، برخی شهید و برخی با قایق عقب آمدند. اگر از رزمندگان خیبر، به ویژه رزمندگان تیپ امام حسن مجتبی یا لشکر پنج نصر خراسان کسی را می‌شناسید، برای شناسایی این شهید عزیز، تصویر را برایشان بفرستید. #ایران#خیبر#ژاک_پاولوفسکی#لشکر-نصر_خراسان
. آیا این شهید را می‌شناسید؟ ژاک پاولوفسکی عکاس فرانسوی یک لحظه از عملیات خیبر را از ۳۷ سال پیش برای ما منجمد کرده و نگه داشته است. نمی‌دانیم بعد از گرفتن عکس، بعثی‌ها با پیکر شهید عزیزمان چه کرده‌اند؛ شاید به همراه ده‌ها پیکر دیگر در یک گور دسته‌جمعی. آیا تا امروز خانواده‌ی او از سرنوشت عزیزشان باخبر شده‌اند؟ آیا هنوز چشم‌هایی منتظر خبری تازه از اوست؟ سایت خارجیِ فروشنده‌ی عکس، مکان و زمان عکس را البیدا در عراق و دهم اسفند شصت‌و‌دو نوشته است. سندها و کالک‌های عملیاتیِ ما این مکان را البیضه می‌نامد؛ جایی که در عملیات خیبر محور تهاجمی نیروهایی از لشکر پنج نصر خراسان و تیپ پانزده امام حسن مجتبی بود. برخی از رزمندگان تیپ امام حسن مجتبی خاطراتشان از حضور در این منطقه را منتشر کرده‌اند. به احتمال فراوان این شهید از این تیپ باشد. در ابتدای عملیات ایرانی‌ها به البیضه و الصخره رسیدند اما در ادامه، عملیات سخت شد و نیروها شرایط سختی را در محاصره‌ی دشمن سپری کردند. یک هفته مقاومت کردند و در نهایت بخشی اسیر، برخی شهید و برخی با قایق عقب آمدند. اگر از رزمندگان خیبر، به ویژه رزمندگان تیپ امام حسن مجتبی یا لشکر پنج نصر خراسان کسی را می‌شناسید، برای شناسایی این شهید عزیز، تصویر را برایشان بفرستید. #ایران#خیبر#ژاک_پاولوفسکی#لشکر-نصر_خراسان
دستی که جاماند ... حالم هر لحظه وخیم تر می شد، تا اینکه یک شب بین خواب و بیداری یکی از ملائک مقرب درگاه الهی به سراغم آمد و پرسید: حسین، آیا آماده رفتن هستی یا قصد زنده ماندن داری؟! من گفتم فعلا میل ماندن دارم تا با آخرین توان به مبارزه در راه دینِ خدا ادامه دهم برای رسیدن به حسین باید اول عباس شد رفیق آماده ای؟ برای آرمان ها و ارزشهامون باید محکم بایستیم مبارزه کنیم شادی روح رفیق و همراه شهیدمون صلوات + وعجل فرجهم
🍃خانه، بوی خداحافظی می دهد، مدتی است بوی دود و هیزم سوخته مهمان خانه شده و صاحب خانه برای سفری که در پیش دارد آماده می شود😔 . 🍃سینه کوچک هنوز داغدار بغض کوچه و سیلی است. آشفته است از وصیت مادر و پیراهن کهنه و ظرف آبی که هر شب باید کنار لب تشنه بگذارد... . 🍃حسین برای شفای مادر دعا می کند. زهرا با صورت نیلی از رو می گیرد و بعد از مدتی، با دیدن تابوت لبخند می زند. چند وقتی است در قنوت نمازهایش "اللهم عجل وفاتی سریعا " را زمزمه می کند🥺 . 🍃طعنه های مردم مدینه دلش را آزرده. این جماعت تا دیروز از گریه زهرا در فراق پدر، پیش علی شکایت می کردند و امروز می خواستند، علی را برای ببرند. . 🍃اما زهرا پای علی ایستاد. پای و امام زمانش. به قیمت سوختن بین در و دیوار، فداشدن محسنش، به قیمت سوختن بازویش از غلاف شمشیر و نیلی شدن صورتش😞 . 🍃دلش از نامردی مردم گرفته است. چه کسی می داند بر زهرا چه گذشته است که تمنا می کند:"یا علی غسلنی فی الیل، کفنی فی الیل دفنی فی الیل و لا تعلم احدا" . 🍃در این میان امان از دل علی که به مصلحت صبری که برایش مقدر شده بود پیشه می کند. با دیدن در سوخته، غیرتش بغض می کند و با دیدن مسمار دلش می شکند. با دستهایی که را فتح کرد، برای همسرقدکمانش تابوت می سازد و زهرایش را شبانه غسل میدهد و کفن می کند و به خاک می سپارد😭 . 🍃امان از دل علی که جز چاه کسی امانت دار رازها و دردهایش نبود. درد بازوی ورم کرده زهرا، درد یتیمی فرزندانش وقتی آستین به دهان برای مادر می گریستند، دردتنهایی و درد سلام هایی که بی جواب ماند😓 . پرستوی زخمی علی پرزده تا آسمون🖤 . ✍نویسنده : . 🥀به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۳۹۹ .
۱۳۲ 🌺 جمله‌ای تکان‌دهنده از شهید محمدابراهیم همّت 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم
‍ باکری را همه می‌شناسند نامش که برده می‌شود، شجاعت و خدمت در پسِ ذهن‌ها نقش می‌بندد دو برادر بودند که قلبشان برای می‌تپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی می‌کردند. قلم اینبار از حمید بنویسد... ، مبارزه را از برادر بزرگترشان آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید قد می‌کشید اما روح بلندش وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز آرامَش نمی‌کرد. به و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در ، حمید را به آنجا کشاند! تمامِ فکر و ذکرش بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا می‌ریختند رنگ و بویِ را که دید، گویی روحش به رسید، خستگی ناپذیر بود و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمی‌کرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد. خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد بود و میدان جنگ! بی‌وقفه در بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را شکست دهد. شاید هم به قول "استراحت را گذاشته بود بعد از "! شهادتی که در اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از باز نگشت اما آنچه حاکم است، است به حمید که در دلها مانده فرمانده حمید این روزها به چون تویی نیاز داریم...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد...درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به و منصب و میز نباشد! از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگ‌ها فاصله است برای روحِ زمین‌گیرمان بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند! گرچه شهادت، طلوعِ جاودانگی تو بود اما... فرمانده ✍️نویسنده : زهرا قائمی 🌺به مناسبت 📅تاریخ تولد : ۱ آذر ۱۳۳۴ 📅تاریخ شهادت : ۶ اسفند ۱۳۶۲.جزیره مجنون عراق 🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌹 🌸 @kakamartyr3
25.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از عملیات غرورآفرین / صحنه های ناب از لحظه اعزام رزمندگان اسلام به جزایر مجنون عراق و لحظات سخت نبرد و درگیری با مزدوران بعثی و تصاویر دیدنی از خطوط پدافندی رزمندگان اسلام یاد باد آن روزگاران یاد باد ای بهشتی تن تان جام جنون نامتان سلسله‌جنبان جنون سرتان سوره سرخ ایثار دلتان آیه سرسبز بهار رودها جاری فریاد شما کوهها جلوای از یاد شما دشتها سوخته گام شما میدرخشد همه جا نام شما... در سوم اسفند ماه ۱۳۶۲ با رمز مبارک یا رسول‌الله (ص) در منطقة شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه آغاز گرديد که به انهدام گسترده نیروهای سپاه سوم عراق و تصرف جزایر مجنون شمالی و جنوبی عراق منجر گردید.
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت عجیب و شنیدنی سردار شهید فرمانده دلاور لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) از و یاری و امدادهای غیبی خداوند متعال در لحظات سخت و طاقت فرسای حملات سنگین عراقیها با تصاویری دیدنی و خاطره برانگیز از جزایر خونرنگ مجنون و عملیات غرورآفرین یاد باد آن روزگاران یاد باد لیلای همه دل شدگانی مجنون یک دلبر و چند دل ستانی مجنون گفتند جزیره ای و دور از همه ای نزدیکی و دور از همگانی مجنون در پیچش گیسوان هورت اینجا سرهای بریده را مکانی مجنون از داغ کدام لیلی سیمین رخ اینطور خمیده و کمانی مجنون آرامش بعد گردبادی بی رحم آرام و مهیب توأمانی مجنون از سرخی مغرب و طلوعت پیداست من مات من العشق نشانی مجنون از همت و باکری و خیبر… حالا لیلای همه دل شدگانی مجنون...
24.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی دیدنی و خاطره برانگیز از عملیات غرورآفرین و جزایر مجنون عراق و خطوط پدافندی رزمندگان اسلام یاد باد آن روزگاران یاد باد در سوم اسفند ماه ۱۳۶۲ با رمز مبارک یا رسول‌الله (ص) در منطقه شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه آغاز گرديد که به انهدام گسترده نیروهای سپاه سوم عراق و تصرف جزایر مجنون شمالی و جنوبی عراق منجر گردید. ... لیلای همه دل شدگانی مجنون یک دلبر و چند دل ستانی مجنون گفتند جزیره ای و دور از همه ای نزدیکی و دور از همگانی مجنون آرامش بعد گردبادی بی رحم آرام و مهیب توأمانی مجنون از سرخی مغرب و طلوعت پیداست من مات من العشق نشانی مجنون از همت و باکری و خیبر…حالا لیلای همه دل شدگانی مجنون...
16.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی دیدنی و خاطره برانگیز از عملیات غرورآفرین و جزایر مجنون عراق و خطوط پدافندی رزمندگان اسلام یاد باد آن روزگاران یاد باد در سوم اسفند ماه ۱۳۶۲ با رمز مبارک یا رسول‌الله (ص) در منطقه شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه آغاز گرديد که به انهدام گسترده نیروهای سپاه سوم عراق و تصرف جزایر مجنون شمالی و جنوبی عراق منجر گردید. به ياران شورآفرين خدا به سنگر نشينان بی ادعا به تكبيرگويان گلگون كفن به كشتی نشينان طوفان شكن به سربند و سنگر به آتش به دود به نام آوران بسيجی درود چه خاليست در شهر ما جای جنگ دعاهای پرسوز شب های جنگ برآن قله بی نشانی و نام سفير درخشان تير رسام به ياد لباسی كه هنگام رزم برآن نقشی از كربلا گشت رسم به قلبی كه تيری بر آن می نشست پلاكی كه نيمی از آن می شكست به سربند و سنگر به آتش به دود به نام آوران بسيجی درود ...