🌷💐🕊💐🕊💐🌷
#خاکریز_خاطرات
#شهید_والامقام
#محمدرضا_تورجی_زاده
ارادت به حضرت زهرا (س)
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🍃🌹
#خاکریز_خاطرات ۲۵۶
🌺 هشدارِ انتخاباتیِ شهید مدافعحرم سعید سیاحطاهری
#پای_کار_انتخاباتیم_همانند_شهدا
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
#شهید_سیاحطاهری #شهدای_آبادان #انتخابات #بصیرت #انتخاب_اصلح #تبلیغات #مناظره #دقت #ریزبینی #حضورحداکثری
#خاکریز_خاطرات ۲۵۷
🌺 پاسخ جالبِ شهید مدافعحرم، به کسانی که میگفتند: چرا باید رای دهیم؟
#پای_کار_انتخاباتیم_همانند_شهدا
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
#شهید_صحرایی #شهدای_مازندران #انتخابات #بصیرت #انتخاب_اصلح #تبلیغات #مناظره #دقت #ریزبینی #حضورحداکثری #رای_دادن
#خاکریز_خاطرات ۲۵۵
🌺 خاطره جالب از شهیدی که عروسیاش را بخاطر انتخابات عقب انداخت...
#پای_کار_انتخاباتیم_همانند_شهدا
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
#شهید_محمودنژاد #شهدای_قم #انتخابات #بصیرت #انتخاب_اصلح #تبلیغات #عروسی #حضورحداکثری
#خاکریز_خاطرات ۲۵۸
🌺 آداب خاصِ شهید مدافعحرم برای رای دادن در انتخابات
#پای_کار_انتخاباتیم_همانند_شهدا
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
#شهید_تقوی_فر #شهدای_اهواز #انتخابات #بصیرت #مناظره #عبادت #تکلیف_گرایی #تربیت_انقلابی
#خاکریز_خاطرات ۲۵۹
🌺 ملاک و معیار بسیار مهمِ شهید تهرانیمقدم برای انتخاب کاندید اصلح
#پای_کار_انتخاباتیم_همانند_شهدا
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
#شهید_تهرانی_مقدم #شهدای_کرج #انتخابات #بصیرت #ولایت_پذیری
💢 #خاکریز_خاطرات ۱
🔸 همدردی با رزمندهها به سبک شهید خرّازی...
#متنخاطره|مرخصی داشتیم و قرار شد با حاج حسین بریم اصفهان. حاجی گفت: بیا با اتوبوس بریم. بهشگفتم: با اتوبوس؟ توی اینگرما؟ حاج حسین تا این حرفم رو شنید ، گفت: گرما؟!!! پس بسیجی ها توی گرما چیکار میکنن؟ من یه دفعه باهاشون از فاو اومدم شهرک هلاک شدم. پس اونا چی بگن؟ با اتوبوس میبرمت اصفهان تا حالت جا بیاد
👤خاطره ای از زندگی سردار شهید حاج حسین خرازی
📚منبع: یادگاران۷ «کتاب شهیدخرازی » ، صفحه۳۳
●واژهیاب:
#اخلاص #تواضع #شهیدخرازی #ساده_زیستی #مسئول_تراز
💢 #خاکریز_خاطرات ۲
🔸تنها درخواست شهید علمالهدی در زندان ساواک چه بود؟
#متن_خاطره|نوجوان که بود، ساواک دستگیرش کرد. رفتم ملاقاتش و دیدم اوضاعِ زندان اصلاً خوب نیست. اتاقهای زندان بسیار کوچک و قدیمی و کاملاً غیر بهداشتی بود. به سید حسینگفتم: چه چیزی لازم داری تا برات بیارم؟ گفت: فقط یه جلد قرآن برام بیارین...
.
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید سیدحسین علمالهدی
📚منبع: کتاب لحظههای آشنا، صفحه ۱۱
💢#خاکریز_خاطرات ۳
🔸تربیت به سبکِ آقامصطفی چمران
#متن_خاطره|ماهی یکبار بچههای مدرسۀ جبل عامل رو جمع میکرد ، میرفتند و زبالههای شهر رو جمعآوری میکردند. میگفت: با اینکار هم شهر تمیز میشه و هم غرور بچهها میریزه...
👤خاطرهای از سردار شهید دکتر مصطفی چمران
📚 منبع: یادگاران۱«کتاب شهید چمران» صفحه ۲۲
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
______________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#تواضع #شهیدچمران #تربیت #غرور #بی_تفاوت_نبودن
#شریک_جهاد
🌸 شهیدان علیخلیلی و هادی جعفری رو در تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
علاوه بر خاطره شهید روزانه؛ از این دو شهید عزیز هم براتون مطلب میذارم
__________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
#خاکریز_خاطرات
💢 #خاکریز_خاطرات ۴ [خاطراتشهیدان]
🔸این توصیهی شهیدکاظمی به شهیدهمت رو، همهی نیروهای انقلابی باید بخوانند
#متن_خاطره|مأموریتم که تموم شد، رفتم با حاجهمت دربارهی برگشتم صحبت کردم. شهیدهمت بهم گفت: یه خاطره برات بگم؟ گفتم: بگو؟! حاجی گفت: وقتی توی پاوه مأموریتم تموم شد، به شهید ناصرکاظمی گفتم: مأموریتم تموم شده و میخوام برم. ناصر پرسید: بُریدی؟... از سوالش تعجب کردم و گفتم: منظورت رو نمیفهمم، حکمم سه ماهه بوده و حالا تموم شده... ناصر کاظمی گفت: مأموریت و مدت مأموریت زیاد مهم نیست! اگه بُریدی بیا تسویهحساب کن و برو، اگر هم نبُریدی بمون و کار کن... اینجا کار زیاده و بهت احتیاج داریم...
منصرف شدم و دیگه باهاش درباره برگشتن حرف نزدم...
👤خاطرهای از سردار شهید محمدابراهیم همت
📚 منبع: سالنامه یاران ناب ۱۳۹۳
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
__________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#تلاش_و_کوشش #جهاد #پرکاری #تکلیف_گرایی #شهیدهمت #انقلابیگری #شهیدناصرکاظمی
💢 #خاکریز_خاطرات ۵ [خاطراتشهیدان]
🔸شهید شد؛ سر به دامنِ مهدیِ فاطمه(س)
#متن_خاطره|وقتی ترکش به قلبش خورد ، بلند گفت:
یا مهدی(عج) ...
سرش رو بلند کردم که بذارم روی پام ، اما گفت: ول کن سرم رو ، بذار آقا سرم رو بغل کنه...
هنوز لبخند به لب داشت که پر کشید...
چه رفتنی؟ سر به دامنِ مولا ... با لبخند...
👤نام شهید در منبع ذکر نشده
📚منبع: سالنامه سرداران عشق ۱۳۸۸
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
______________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهادت #مرگ #امام_زمان #عاقبت_به_خیری