#خاکریزخاطرات ۶۶
🔸 تلنگر مهم شهید مدافعحرم به همهی ما...
#متن_خاطره|همون اوایلِ شهادتِ امیر خوابش رو دیدم؛ توی بهشت ایستاده بود. افتادم به پایش و با گریه دستش رو گرفتم و گفتم: امیر! ما که توی دنیا نتونستیم زمانِ زیادی با هم زندگی کنیم؛ کمک کن توی بهشت با هم باشیم... اینو که گفتم، امیر به بهشت اشاره کرد و گفت: رسیدن به این جایگاه فقط بستگی به اعمال شما داره...
👤خاطرهای از زندگی شهید مدافعحرم امیر کاظمزاده
📚منبع: خبرگزاری دفاعمقدس " وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس" به نقل از همسر شهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
__________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#بهشت #تقوا #مراقبه #شهیدامیرکاظمزاده #خاکریز_خاطرات #شهدای_مدافعحرم #عاقبت_بخیری
#شریک_جهاد
🌸 سیدآزادگان سیدعلیاکبر ابوترابی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
#معرفی_اجمالی|سالنمای زندگی...
🔸۱۳۱۸؛ ولادت در قم.
🔹۱۳۳۷؛ اخذ مدرک دیپلم ریاضی.
🔸۱۳۳۷؛ شروع تحصیل در مدرسه علمیه نواب مشهد علیرغم اصرار دایی برای ادامه تحصیلات دانشگاهی در آلمان
🔹۱۳۴۱؛ بازگشت به قم و استقرار در مدرسه حجتیه
🔸۱۳۴۲؛ آشنایی با شهیداندرزگو و شرکت در مبارزات پنهانی
🔹۱۳۴۴؛ خروج مخفیانه از کشور و اقامت در نجف و ادامه تحصیلات دینی
🔸۱۳۴۹؛ دستگیری در مرز خسروی به جرم حمل ۱۲۵۴ اعلامیه با امضای امام خمینی
🔹۱۳۴۹؛ آزادی از زندان و ادامه مبارزات علیه شاه
🔸۱۳۵۱؛ رفتن به فلسطین و مشاهده احوالات مردم
🔹۱۳۵۷؛ فرماندهی گروهی از مبارزان در تصرف کاخ سعدآباد و همکاری در تصرف پادگان لشکر قزوین و محافظت از تسلیحات آن
🔸۱۳۵۷؛ تشکیل کمیته انقلاب اسلامی قزوین
🔹۱۳۵۸؛ رأىآوردن بعنوان رئیس شورای شهر قزوین
🔸۱۳۵۹؛ اعزام به جبهه و الحاق به نیروهای شهید چمران
🔹۱۳۵۹؛ اسارت در حین شناسایی برای ستاد جنگهای نامنظم و تحمل شکنجههای شدید به مدت ده سال
🔸۱۳۶۹؛ آزادی از اسارت
🔹۱۳۷۰؛ انتصاب به سمت نمایندگی ولی فقیه در امور آزادگان
🔸۱۳۷۱؛ رأى آوردن در دور چهارم انتخابات مجلس شورای اسلامی
🔹۱۳۷۴؛ رأی آوردن در دور پنجم مجلس
🔸۱۳۷۹؛ رحلت بر اثر تصادف در مسیر زیارت امام رضا(ع) (جاده سبزوار نیشابور) بهمراه پدر
🔹مزار: حرم امام رضا(ع)، صحن آزادی، حجره۲۴
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت پوستر با کیفیت اصلی
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
● واژهیاب:
#ابوترابی #مشخصات_شهید #آزادگان
#مرور_خاطرات
💢خاطرهای از سید آزادگان سیدعلیاکبر ابوترابی:
#کلیک_کنید》روزی که نمایندهی مجلس شد؛ چه گفت؟!
.
#خاکریزخاطرات ۶۷
🔸 آفتِ دوری از قرآن و ادعیه از نگاه سید آزادگان، آقای ابوترابی...
#متن_خاطره|مدتی بود که توی پیچ و خم زندگی و ناملایمات حسابی کم آورده؛ و تقریباً خانهنشین شده بودم. یه روز حاجآقا ابوترابی که دوستِ دورانِ اسارتم بود، به دیدنم اومد و گفت: عباس! میدونی چرا اینجوری شدی؟ چون تو از قرآن و دعا و زیارتعاشورا فاصله گرفتی. همین زیارت عاشورا و امثالِ اون بود که من و تو، و خیلیهای دیگه رو زیرِ دستِ جلادانِ صدام زنده نگه داشت...
👤خاطرهای از زندگی سید آزادگان سیدعلیاکبر ابوترابی
📚منبع: کتاب فانوس زائر ؛ صفحه ۸۷
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
______________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#سیدآزادگان #ابوترابی #زیارت_عاشورا #خاکریز_خاطرات #قرآن #ادعیه #استقامت
#شریک_جهاد
🌸 شهید مدافعحرم محمدمهدی فریدونی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
🔸#بیتفاوتنبود|دههی هفتاد بخاطر تبعاتِ جنگ؛ بیشتر مردم توی مضیقهی مالی بودند. برا همین بچههای مدرسه اغلب از لباسها و لوازمالتحریر دستِ دوم برادر و خواهر خودشون استفاده میکردند. اگر هم دانشآموزی لوازم تحریرش بخصوص مداد و دفتر مشق همراهش نبود؛ با کتک و اصطلاحاً شیلنگ داغ و ترکهز انار و برخورد تندِ معلم مواجه میشد. یادمه اون ایام محمدمهدی همیشه یه مدادتراش و پاککن اضافه همراه خودش میآورد؛ به این نیت که اگه کسی به مشکل خورد، به دادش برسه و از تنبیه شدن نجاتش بده... و چقدر هم به دادمون رسید با این کارش...
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت پوستر با کیفیت اصلی
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
● واژهیاب:
#شهیدفریدونی #شهدای_فارس #مشخصات_شهید #شهدای_مدافعحرم
#خاکریزخاطرات ۶۸
🔸 چقدر مهربون بوده این محمدمهدی...
#متن_خاطره|دمِ عید وقتی حقوق و عیدی معلمی رو گرفتم؛ با محمدمهدی که اون موقع ۵ یا ۶ ساله بود؛ رفتیم و براش یه کفش خریدم. خونهی ما توی محله فقیرنشین بود و چون خانوادهها قدرت خرید چندانی نداشتند؛ خیلی از بچه های محل بجای کفش، دمپایی میپوشیدند. وقتی محمدمهدی کفش جدیدش رو پوشید، توی کوچه متوجه نگاه حسرت بچهها شد. برا همین تصمیم گرفت نوبتی کفشش رو بده تا دوستاش هم بپوشن. بعد از یه مدت هم دیگه اون کفش رو نپوشید و گفت: چون دوستام مث کفشِ من رو ندارن؛ منم دیگه نمیپوشمش...
👤خاطرهای از زندگی شهید مدافعحرم محمدمهدی فریدونی
📚منبع: خبرگزاری دفاعمقدس؛ وابسته به بنیاد حفظ و نشر ارزشهای دفاعمقدس/ راوی: پدر شهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
__________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدفریدونی #بیتفاوت_نبودن #مهربانی #خاکریز_خاطرات #گذشت #ایثار #شهدای_فارس
#شریک_جهاد
🌸 امامخمینی و شهید مدافعحرم محمدحسین عطری رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
🔸#رازِنام|قبل از تولد، بخاطر مشکلی قرار بود محمدحسین سقط بشه، اما خواب دیدم توی دستهی عزاداری امامحسین(ع) هستم؛ محمدحسین هم به دنیا اومده و توی آغوشمه. به لطف خدا پسرم سالم بدنیا اومد و به برکت این خواب، اسمش رو محمدحسین گذاشتیم.
#اهدایِپسر|همیشه به مادرش میگفت: شما چهار پسر دارید، نمیخواهید یکی رو هدیه کنید؟ و آخر هم خودش هدیه شد به اسلام و انقلاب.
#آمادهمونکرد|به مرور ما رو برا شهادتش آماده میکرد. قبل از تولد دخترمون یه CDگرفت که دختر شهیدناصری برا پدرش توی مراسمی متنی رو میخوند...بهم گفت: اگه دختردار شدم، اسمش رو زهرا میذارم تا بعد از شهادتم؛ اینجوری برام متن بخونه... دخترمون زهرا ۱۴تیر۸۴ بدنیا اومد و طبق خواستهی پدرش توی مراسم ایشون، اشعار خودِ شهید پیرامون امامزمان(عج) و حضرت زینب(س) رو خواند.
#عروج|وقتی میخواست بره سوریه، مخالفتی نکردم؛ فقط گفتم: کمی نگران بچهها هستم که اذیت بشن... چون با هر بار مأموریت رفتن محمدحسین، بچههامون مریض میشدن. اما محمدحسین گفت: بچههای من هم مثل طفلان شهدای کربلا... اگه نروم انگار به ندای هل من معین امام حسین(ع) پشت کردم... خلاصه محمدحسین رفت و بعد از ۴۰ روز حضور در سوریه؛ ۱۴خرداد۹۲؛ روز شهادت امامکاظم(ع) با زبان روزه به شهادت رسید.
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت پوستر با کیفیت اصلی
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
● واژهیاب:
#شهیدعطری #شهدای_گیلان #مشخصات_شهید #شهدای_مدافعحرم
#رئیسی
#پوستر|دلم برای رئیسی سوخت...
بعد از فقدان این عزیز دیدم تقریبا همهی روزنامهها و مطبوعات؛ و در فضای مجازی و اشخاص گوناگون از جریان های مختلف؛ از او حرف میزنند و تمجید میکنند، دلم برای رئیسی سوخت؛ در زمان حیات او آنها حاضر نبودند یک کلام از این حرفها را بزنند.
🔸امامخامنهای/۱۴خرداد۱۴۰۳
💢دانلود پوستر با کیفیت بهتر
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدرئیسی #شهدای_خدمت #خدمت_به_مردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امامین_انقلاب
🎥 اون رفتارهای خداپسندی که در زندگی شهدا میخوندیم رو؛ امام و رهبری زندگی کردند..
ببینید و لذت ببرید از انقلابی که رهبرانش اینها هستند...
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#امام_خمینی #امام_خامنهای #نیمه_خرداد #بیتفاوت_نبودن #مهربانی #خدمت_به_مردم
#خاکریزخاطرات ۶۹
🔸عاشق ولایت بودن یعنی این... بخون و لذت ببر از حکایت عاشقان امام
#متن_خاطره|یک نوجوان شانزده ساله رو آوردند اورژانس، هنوز از پیکر مطهرش دود بلند میشد. بدنش سوخته بود و چهرهاش قابل تشخیص نبود، اما لبهایش آیات قرآن میخواند و برا سلامتیِ امام خمینی دعا میکرد... یک مجروح دیگه رو هم آوردند که به شدت آسیب دیده بود. ازش پرسیدم: دردت شدیده؟!!! گفت: خوشحالم که به امام خمینی درد نمیرسه...
👤 نام این دو رزمندهی عزیز در منبع نیامده است
📚منبع: کتاب روایت مقدس، صفحه ۱۳۱
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
______________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#ولایت_پذیری #ایمان #مجروح #امام_خمینی #استقامت #ولایت_فقیه #خاکریز_خاطرات
#شریک_جهاد
🌸 شهید امیر سیاوشی رو در ثواب تولیدمحتوای امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
🔸چند خاطره از شهید...
🌼#بچهیقیام|بقول خودش روز قیام خونین مردم علیه طاغوت به دنیا اومده بود.
🌼#مادر|بچه که بودند؛گاهی مادر از دستشون عصبانی میشد. اما امیر که طاقت ناراحتی مادر رو نداشت، تا از دلش درنمیآورد رهاش نمیکرد. اونقدر مادر رو بوسهبارون میکرد که اخماش وا بشه...
🌼#سلام|از بچگی عادت داشت وقتی از خونه بیرون میومد، سر راهِ مدرسه اول عرض ارادتی کنه به امامزاده علیاکبر(ع). این رویه رو تا وقت شهادتش انجام داد. انگار میخواست با دعای آقا روزش رو شروع کنه...
🌼#پسرمهربان|کلاس اول راهنمایی یه لباس نو براش خریدم که خیلی دوسش داشت. لباس رو پوشید و رفت مدرسه، اما ظهر که اومد دیدم یه لباس کهنه به تن داره. گفت: یکی از دوستام از لباسم خوشش اومد، دادم بهش و لباس کهنهش رو پوشیدم.
🌼#کوچیک_اهلبیت|خادم امامزاده و هیأت بود. همیشه جلوی در هیئت میایستاد. معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکی بودن برا ائمه لطف بیشتری داره. میگفت: هرچه کوچیکتر باشی برا امام حسین (ع)، آقا بیشتر نگات میکنه
🌼#چایخانه|هر سال تو میدون امامزاده علیاکبر(ع)، چایخونه راه اندازی میکرد. وسائل چایخانه رو هم با هزینه خودش از بهترینها میخرید و میگفت: برای اهلبیت نباید کم گذاشت
🌼#نظم|خیلی تمیز و مرتب بود. همیشه میگفت: ظاهر شیعه باید جوری باشد که به دل بشینه
➕ دریافت پوستر با کیفیت اصلی
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
● واژهیاب:
#شهیدسیاوشی #شهدای_تهران #مشخصات_شهید #شهدای_مدافعحرم
#شریک_جهاد
🌸 شهید مدافعحرم جواد محمدی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
#همیشهخادم|دقیقتر که فکر میکنم تصویر جواد در لباس خادمیاش میاد جلوی چشمم... توی اردویِ راهیاننور یا داره بیل میزنه، یا توی آشپزخانهست... اونقدر که من جواد رو توی لباس خادمی دیدم، در لباس پاسداری ندیدم... به تکلیفش عمل میکرد. هیچوقت نشد بگه من توی سوریه فرمانده هستم، چرا باید بیام اینجا و بیل دستم بگیرم... بیل دستش میگرفت و گونی پُر میکرد برا سنگر... یا جارو میکرد یا تی میکشید... اهل عمل به وظیفه بود. کاری نداشت که این تی کشیدن یا بیل زدن در شان یه فرمانده هست یا نه...
📚برگرفته از کتاب "بیبرادر"
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت پوستر با کیفیت اصلی
_____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
● واژهیاب:
#شهیدجوادمحمدی #شهدای_اصفهان #مشخصات_شهید #اخلاص #تواضع