eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.1هزار دنبال‌کننده
594 عکس
166 ویدیو
12 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خوشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥لحظه‌ی شهادت مدافع‌حرم شهید امیر کاظم‌زاده همسر شهید میگه: گروهک تروریستی فرقان توی دمشق تانک شهید رو هدف قرار داد؛ و آرزوی دیدن پیکر پاک همسر شهیدم رو بر دل ما گذاشت 🇮🇷۱۱خرداد؛ سالگرد شهادت مدافع‌حرم شهید امیر کاظم‌زاده گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
۶۶ 🔸 تلنگر مهم شهید مدافع‌حرم به همه‌ی ما... |همون اوایلِ شهادتِ امیر خوابش رو دیدم؛ توی بهشت ایستاده بود. افتادم به پایش و با گریه دستش رو گرفتم و گفتم: امیر! ما که توی دنیا نتونستیم زمانِ زیادی با هم زندگی کنیم؛ کمک کن توی بهشت با هم باشیم... اینو که گفتم، امیر به بهشت اشاره کرد و گفت: رسیدن به این جایگاه فقط بستگی به اعمال شما داره..‌. 👤خاطره‌ای از زندگی شهید مدافع‌حرم امیر کاظم‌زاده 📚منبع: خبرگزاری دفاع‌مقدس " وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس" به نقل از همسر شهید 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی __________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 سیدآزادگان سیدعلی‌اکبر ابوترابی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی... 🔸۱۳۱۸؛ ولادت در قم. 🔹۱۳۳۷؛ اخذ مدرک دیپلم ریاضی. 🔸۱۳۳۷؛ شروع تحصیل در مدرسه علمیه نواب مشهد علیرغم اصرار دایی برای ادامه تحصیلات دانشگاهی در آلمان 🔹۱۳۴۱؛ بازگشت به قم و استقرار در مدرسه حجتیه 🔸۱۳۴۲؛ آشنایی با شهیداندرزگو و شرکت در مبارزات پنهانی 🔹۱۳۴۴؛ خروج مخفیانه از کشور و اقامت در نجف و ادامه تحصیلات دینی 🔸۱۳۴۹؛ دستگیری در مرز خسروی به جرم حمل ۱۲۵۴ اعلامیه با امضای امام خمینی 🔹۱۳۴۹؛ آزادی از زندان و ادامه مبارزات علیه شاه 🔸۱۳۵۱؛ رفتن به فلسطین و مشاهده احوالات مردم 🔹۱۳۵۷؛ فرماندهی گروهی از مبارزان در تصرف کاخ سعدآباد و همکاری در تصرف پادگان لشکر قزوین و محافظت از تسلیحات آن 🔸۱۳۵۷؛ تشکیل کمیته انقلاب اسلامی قزوین 🔹۱۳۵۸؛ رأى‌آوردن بعنوان رئیس شورای شهر قزوین 🔸۱۳۵۹؛ اعزام به جبهه و الحاق به نیروهای شهید چمران 🔹۱۳۵۹؛ اسارت در حین شناسایی برای ستاد جنگهای نامنظم و تحمل شکنجه‌های شدید به مدت ده سال 🔸۱۳۶۹؛ آزادی از اسارت 🔹۱۳۷۰؛ انتصاب به سمت نمایندگی ولی فقیه در امور آزادگان 🔸۱۳۷۱؛ رأى آوردن در دور چهارم انتخابات مجلس شورای اسلامی 🔹۱۳۷۴؛ رأی آوردن در دور پنجم مجلس 🔸۱۳۷۹؛ رحلت بر اثر تصادف در مسیر زیارت امام رضا(ع) (جاده سبزوار نیشابور) بهمراه پدر 🔹مزار: حرم امام رضا(ع)، صحن آزادی، حجره۲۴ 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
💢خاطره‌ای از سید آزادگان سیدعلی‌اکبر ابوترابی: روزی که نماینده‌ی مجلس شد؛ چه گفت؟! .
۶۷ 🔸 آفتِ دوری از قرآن و ادعیه از نگاه سید آزادگان، آقای ابوترابی... |مدتی بود‌ که توی پیچ و خم زندگی و ناملایمات حسابی کم آورده؛ و تقریباً خانه‌نشین شده بودم. یه روز حاج‌آقا ابوترابی که دوستِ دورانِ اسارتم بود، به دیدنم اومد و گفت: عباس! می‌دونی چرا اینجوری شدی؟ چون تو از قرآن و دعا و زیارت‌عاشورا فاصله گرفتی. همین زیارت عاشورا و امثالِ اون بود که من و تو، و خیلی‌های دیگه رو زیرِ دستِ جلادانِ صدام زنده نگه داشت... 👤خاطره‌ای از زندگی سید آزادگان سیدعلی‌اکبر ابوترابی 📚منبع: کتاب فانوس زائر ؛ صفحه ۸۷ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ______________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 شهید مدافع‌حرم محمدمهدی فریدونی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند 🔸|دهه‌ی هفتاد بخاطر تبعاتِ جنگ؛ بیشتر مردم توی مضیقه‌ی مالی بودند. برا همین بچه‌های مدرسه اغلب از لباس‌ها و لوازم‌التحریر دستِ دوم برادر و خواهر خودشون استفاده می‌کردند. اگر هم دانش‌آموزی لوازم‌ تحریرش بخصوص مداد و دفتر مشق همراهش نبود؛ با کتک و اصطلاحاً شیلنگ داغ و ترکه‌ز انار و برخورد تندِ معلم مواجه می‌شد. یادمه اون ایام محمدمهدی همیشه یه مدادتراش و پاک‌کن اضافه همراه خودش می‌آورد؛ به این نیت که اگه کسی به مشکل خورد، به دادش برسه و از تنبیه شدن نجاتش بده... و چقدر هم به دادمون رسید با این کارش... 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر با کیفیت اصلی 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶۸ 🔸 چقدر مهربون بوده این محمدمهدی‌‌... |دمِ عید وقتی حقوق و عیدی معلمی رو گرفتم؛ با محمدمهدی که اون موقع ۵ یا ۶ ساله بود؛ رفتیم و براش یه کفش خریدم. خونه‌ی ما توی محله فقیرنشین بود و چون خانواده‌ها قدرت خرید چندانی نداشتند؛ خیلی از بچه های محل بجای کفش، دمپایی می‌پوشیدند. وقتی محمدمهدی کفش جدیدش رو پوشید، توی کوچه متوجه نگاه حسرت بچه‌ها شد. برا همین تصمیم گرفت نوبتی کفشش رو بده تا دوستاش هم بپوشن. بعد از یه مدت هم دیگه اون کفش رو نپوشید و گفت: چون دوستام مث کفشِ من رو ندارن؛ منم دیگه نمی‌پوشمش... 👤خاطره‌ای از زندگی شهید مدافع‌حرم محمدمهدی فریدونی 📚منبع: خبرگزاری دفاع‌مقدس؛ وابسته به بنیاد حفظ و نشر ارزشهای دفاع‌مقدس/ راوی: پدر شهید 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی __________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: