هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
🔴خبری خوش برای دیا.بتیها🔴
❌❌پایان دیا.بت❌❌
🔴پیشرفته ترین راه پایان دیا.بت🔴
دیگه نیازی به مصرف قر.ص و انسو.لین نیست💯💯
برای کنترل و پایان دیا.بت به دایر.کت اینستاگرام مراجعه کنید یا با شماره زیر تماس بگیرید و یا واتساپ و تلگرام پیام بدید 👇👇👇
صالحی 📲 ۰۹۱۱۶۰۳۰۶۸۸
صالحی 📲 ۰۹۱۱۶۰۳۰۶۸۸
صالحی 📲 ۰۹۱۱۶۰۳۰۶۸۸
کانال مربوطه :
@salehi_remedy
@salehi_remedy
فرم رزرو نوبت :👇
https://formafzar.com/form/84i0t
https://formafzar.com/form/84i0t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ #استاد_شجاعی
🌸 برکت چجوری میاد به زندگی؟
👌 میخوام خدا به مالم ، عمرم ،جوانیم ،سلامتیام و ... برکت بده !
🔻 ظهور بسیار نزدیک است.
#لبیک_یاخامنه_ای
#حجاب
══════🇮🇷═════
@JANGEFARHANG
#تجربه_من ۷۲۱
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#سبک_زندگی_اسلامی
#خانواده_مستحکم
#ساده_زیستی
#قسمت_اول
همیشه فکر می کردم تو سن ۱۸ سالگی ازدواج می کنم، همیشه حساب می کردم کی میشه ۱۸ سالم. تو فکر ۱۸ سال بودم که سال ۸۴ تو سن ۱۴ سالگی اولین خواستگار من اومد و من، هم ذوق داشتم هم استرس... خوب من تو ذهنم ۱۸ سالگی بود😜
یادمه بابا جونم خیلی بهم روحیه می داد، می گفت چیزی نیست اگه دوست نداری بگو نه... منم گفتم نه. دوباره با اصرار های مامان و مامان بزرگم راضی شدم و بعد چند روز اومدن خواستگاری.
شب خواستگاری که تموم شد یه انگشتر دست من کردن و فردای اون روز دایی مادر بزرگم من و همسر جونی رو عقد دائم خوندن و بعدش به ما گفتن برید با هم صحبت کنید😍 دیگه حرفی نداشتیم چون اگه به تفاهم نمیرسیدیم باید خطبه طلاق می خوندیم 😄
الان خیلی خوشحالم که هیچ صحبتی نکردیم چون اگر پایبند به اون حرفا نبودیم، همیشه می گفتیم خودت گفتی این کارو می کنم. فقط یادمه تنها کاری که کردیم خواهر شوهرم اون انگشتری که شب تو دستم کردن در آوردن دوباره همسرم گذاشتن تو دستم😍
اون موقع ها ما شهرستان بودیم، همسرم تهران. برا همین من هر موقع تعطیل می شد، میومد پیشم. یادمه یه بار عید فطر اومد، از یه شیرینی فروشی خوب تو تهران برام شیرینی خریده بود. دو تا النگو و یه روسری برام خریده بود که همون شب اومدم النگو رو دستم کنم دیدم یکیشون شکست و من همون طوری نگه داشتم نبینه ناراحت بشه آخه تو خالی بودن اما بعداً بهم گفت صدای شکستنش اومده اون موقع ها خیلی وضع مالی خوبی نداشتیم آخه تازه رفته بود سر کار.
اون موقع ها یادمه بهم قول داد که بعد عروسی یه سرویس طلا یک میلیونی برات می خرم. بعد ها که بهش میگفتم می گفت هنوز بعد عروسیه😄 اما الان میگه برو یه سرویس یک میلیونی پیدا کن تا برات بخرم.
اما خیلی خدارو شکر می کنم که تو سن کوچیک ازدواج کردم، خیلی راحت می گرفتیم و دنبال هیچ تجملاتی نبودیم. فقط به فکر خوش گذرانی بودیم. بعد از ده ماه دوران نامزدی رفتیم خونه خودمون تو سن ۱۵ سالگی 😍
عروسی ما شهرستان بود، عروسی که تمام شد، فرداش باید میومدیم تهران. دوست داشتم چند روز دیگه اون جا باشیم اما نشد موقع خدا حافظی خیلی سختم بود، موقعی که می خواستم با بابام خداحافظی کنم گریه امونم نمیداد.😭
بعد از ۶ ساعت به خونه مون رسیدیم و زندگی دو نفره رو شروع کردیم😍 یادمه اون اوایل گریه می کردم و دلم تنگ میشدم بعد یه مدتی بهتر شدم و به کلاس خیاطی رفتم و خودمو مشغول کردم چون که سنم پایین بود برام سخت بود برم مدرسه بزرگسالان آخه محیطشو دوست نداشتم و باید تا دیر وقت کلاس می رفتم. تصمیم به استخاره شد که زنگ زدم، گفتن استخاره تون خیلی بده و هلاکت داره.
دیگه بعد از سه سال که از زندگیمون می گذشت همه می گفتن بچه بیارید و ما هم می گفتیم کوچیکیم بعد از چهار سال از زندگیمون تصمیم گرفتیم که بچه دار بشیم.
👈 ادامه در پست بعدی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
یادش بخیر یه روزهایی میگفتیم کی این درس ها تموم میشه کی راحت میشیم ولی الان دوست داریم برگردیم به همون دوران مدرسه .
#نوستالژی
😂 @de_bekhand 😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصداق بارز بازی با دم شیر 😂
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▶️ من دختر نورم،گل دامنمه/ خورشید طلایی پیراهنمه
🔸اجرای زیبای دختران البرزی در برنامه #همآهنک
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
شادی و نکات مومنانه
#تجربه_من ۷۲۱ #ازدواج_در_وقت_نیاز #ازدواج_آسان #سبک_زندگی_اسلامی #خانواده_مستحکم #ساده_زیستی #قس
#تجربه_من ۷۲۱
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#دوتا_کافی_نیست
#قسمت_دوم
بعد چهار سال که تصمیم داشتیم بچه دار بشیم، اما تا هشت ماه من باردار نشدم. روزای سختی بود خیلی استرس داشتم. می ترسیدم بچه دار نشم. اون موقع ها غیر حضوری درس می خوندم اول دبیرستان یه کلاس زبان هم با همسرم می رفتیم تو اون روزها فهمیدیم که داریم مامان و بابا میشم. تو سن ۱۸ سالگی
خیلی ذوق داشتیم، همسرم گفت دیگه هیچ کلاسی رو نرو، فقط استراحت کن. خیلی روزهای خوبی بود تا اینکه سه ماهم شدم. وقتی رفتم دکتر گفتن یه کیست بزرگی داری و برای بچه خیلی خطر داره. روزای خیلی سختی بود خیلی گریه می کردم پیش چند تا دکتر دیگه هم رفتم، همون حرفو زدن و گفتن که سه شبه بیام برای عمل همون جا نشستم و گریه می کردم. آخه بهم گفته بودن احتمال داره بچه سقط بشه 😭😭
از روی تخت بلند نمیشدم و همچنان گریه می کردم. دکتر که دید کوتاه نمیام گفت فردا برو پیش خانم دکتر مهرداد و اون جا یه زنگ به من بزن تا با دکتر صحبت کنم. رفتم پیشش وخانم دکتری که گفته بودن عمل لازمه صحبت کردن و بعد سونو منو دید و گفت برو تو هیچ مشکلی نداری. باورم نمیشد داشتم پر در میاوردم از خوشحالی.
بعد نه ماه صبر کردن موقع زایمان بهم گفتن قلب بچه خیلی کند میزنه اگه بچه تا چند ساعت به دنیا نیاد، سزارین میشی و دوباره گریه های من تو راهرو بیمارستان شروع شد و همسرم همش به من دلداری می داد بهم گفت وقتی تو داخل اتاق بودی یه خانمی که زایمان کرده بود رو آوردن و وقتی همسرش به استقبالش رفت دو تایی داشتن می خندیدن. بهم گفت دوستدارم توهم زود از اتاق زایمان بیرون بیای و با هم دیگه بخندیم.
حالم خیلی بهتر شد فقط به این فکر می کردم کی میشه از اتاق زایمان بیام بیرون وبعدش دوتایی بخندیم.
خوب تجربه ای از زایمان طبیعی هم نداشتم، فقط از سزارین که میدونستم شکم رو پاره میکنن می ترسیدم.
وقتی منو بردن اتاق ریکاوری دردی نداشتم. به پرستار ها گفتم من دوست دارم برم کنار پنجره بشینم و بیرون رو تماشا کنم. فکر می کردم هر موقع بچه بخواد بیاد خودش میاد. وقتی که آمپول فشار رو زدن به خودم اومدم که چه خبره بعد از ۵ ساعت درد خدا یه کنیز حضرت زهرا به ما هدیه کرد به نام فاطمه😍
بعد از دوسال و چند ماه دیگه تو سن ۲۲ سالگی دوباره باردار شدم و خدا یه دختر ناز دیگه به ما داد به نام ریحانه، حالا تو خونه مون دوتا کنیز حضرت زهرا داریم.
با اومدن این دوتا دختر ناز خدا خیلی به ما روزی های زیاد داده بزگترین روزیه ما اربعین بوده، سال ۹۸ وقتی ما اربعین کربلا بودیم من همش آرزوی دوقلو می کردم و دستمو به ضریح می زدم. نمیدونستم که باردارم وقتی که از کربلا اومدیم حالت تهوع داشتم و وقتی که آزمایش دادم، دیدم دوباره دارم مامان میشم. خودم و همسرم خیلی ذوق داشتیم. فقط نمیدونستم اطرافیان که خیلی مخالفن، چی میگن...
آخه مامان و خواهرهای من خیلی با بچه زیاد موافق نیستن اما خدا انقدر مهر این بچه رو به دل همه انداخته بود، وقتی بهشون گفتم همه خوشحال بودن.
بعد از چند ماه به مشهد رفتیم و من رفتم سونو گرافی دارالشفاء حرم و اون جا فهمیدم که خدا می خواد یه غلام رضا به ما هدیه کنه.
من تو کل بارداریم فقط دوسه بار سونو گرافی رفتم و هیچ دکتری تا روز های آخر بارداریم نرفتم و بعد برای زایمان به بیمارستان که رفتم گفتن پروندت رو بده گفتم پرونده من سفیده 😅
منو که داخل اتاق ریکاوری بردن چند تا دستگاه به من وصل کردن، گفتن تکون نخور چند ساعت تو اون حالت بودم تا صبح که شد یه خانم دکتر بد اخلاق اومدن و آمپول فشار رو زدن و بعد نیم ساعت بچه به دنیا اومد و بعدا فهمیدم که همه مادر ها رو تا صبح نگه داشتن. بعد نیم ساعت به نیم ساعت آمپول فشار رو زدن که شب راحت باشن. شب سختی بود، خدارو شکر پسرم صحیح و سالم به دنیا اومد و من دوباره برای بار سوم تو سن ۲۸ سالگی مامان شدم.
محمد که سه ماهش بود، اربعین رفتیم کربلا و تا شش ماهگی پسرم سه بار مشهد رفتیم و این ها همه روزی بچه های معصوم است که من و همسرم در کنارش از این روزی ها استفاده می کنیم
بعضی ها فکر می کردن من پسر می خوام اگه پسر بیارم دیگه فکر بچه از سرم میره، هر موقع میپرسن چند تا بچه دیگه می خوای میگم معلوم نیست هر چند تا خدا بده و برام دعا کنید آخه می خوام بعدی رو با فاصله کمتری بیارم می خوام همه رو سورپرایز کنم.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
40.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😎مافیای خندهدار فسقلیها به گردانندگی علیرام نورایی
🔖«اعجوبه ها» را از شبکه سه سیما دنبال کنید
#شبکه_سه
#اعجوبه_ها
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
پایان پیش تولید سریال حضرت معصومه (س)
🔹«مجتبی امینی» تهیهکننده: تیم تولید سریال با توجه به اتمام مرحله پیش تولید صفر به محض آماده شدن شرایط از سوی سازمان صدا و سیما و سیما فیلم آمادگی کامل جهت شروع پیش تولید نهایی و همچین تولید این اثر فاخر را دارد.
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
😔خجالت داره والا شیعه باشی⁉️
و عضو این کانال نباشی ⁉️
⭕️ دنبال یک کـانـال تقویم مذهبی و خاص هـستـے؟
❇️ روز شمارعاشقی 😍😍👇🏼
‼️انواع روز هاے قمر در عقرب‼️
🔰انواع روز شمار و #اوقات شرعـے🔰
❤️eitaa.com/joinchat/3681681410C3e9cfb4859
✅☝️🏼معتبر تــریــن کــانــال #تقویم در ایـتـا♦️
✍️#داستان
🔸خلاص از مستأجری باعنایت حضرت فاطمه معصومه علیها سلام
آية الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي قدّس سرّه نقل می کند:
«وقتي كه از نجف اشرف به شهر قم مهاجرت كرديم، منزل محقّري را در پايين شهر اجاره كرديم و با نهايت فقر و قناعت روزگار مي گذرانديم.
زن صاحب خانه، بسيار زن بد اخلاق و سخت گيري بود و ايراد فراواني مي گرفت. حتي موقع شستن رخت و لباس با همسر من دعوا مي كرد و مي گفت: «رخت ها را ببريد در كنار رودخانه بشوييد تا چاه منزل پُر نشود».
يك روز بر سر اين موضوع با همسرم دعوا و سر و صداي بسيار كرد، من حوصله ام سرآمد و دل تنگ شدم و قلبم پريشان شد.
چاره اي نيافتم جز اين كه با آن حالت پريشان برخاسته، به حرم حضرت معصومه عليها السلام مشرّف شوم و با آن حضرت راز و نياز كنم.
پس از سلام و زيارت و نماز، متوسّل به آن حضرت شده، آن بزرگوار را به درگاه خداوند شفيع قرار داده، عرض كردم: «بي بي جان! من ميهمان تو هستم و به آستان تو پناه آورده ام، از خدا بخواه كه مرا از اين گرفتاري مستأجري خلاص كند.» دعا و گريه كرده، برگشتم.
چند روزي نگذشته بود كه نامه اي از عمويم، از شهر تبريز به دستم رسيد؛ نامه را خواندم و ديدم نوشته: من نذر كرده بودم اگر حاجتم روا شود براي يك طلبه اي كه در قم درس مي خواند و خانه ندارد يك باب خانه بخرم، اكنون حاجتم روا شده، خواستم به نذرم وفا كنم و چون ديدم شما نيز خانه نداريد ترجيح دادم كه پول خانه را به شما بدهم، لذا مبلغ ششصد تومان حواله دادم كه برويد در بازار قم، از حاج محمد حسين يزدي، تحويل بگيريد.
بدين وسيله خداوند از بركت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام ما را از گرفتاري مستأجري خلاص كرد».(8)
📚كرامات حضرت فاطمه معصومه عليها السلام، ص 40
#حضرت_معصومه
#روز_دختر
#میلاد_حضرت_معصومه
حال خوش 👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
روز " اوکی، هرجور راحتی " مبارک♥️
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرجایی که به عقل جنم نمیرسه 😂
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
همهمون یه بار اینو امتحان کردیم
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر که صبر دارد گنج دارد😂😂😂
تا آخر ببینید😁😁😁😁
#طنز
حال خوش 👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی شوخی دعواشد😂😂
#طنز
حال خوش 👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
کاسه صبر؟
بزرگوار من باید همیشه دو تا قابلمه همراهم باشه..
من خودم یه بیماری دارم به اسم «وقتی پلیس از کنارت رد میشه سعی کن مشکوک باشی»
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا هر مردی و بیشتر دوست داره بهش یکی از فرشته هاشو میده
اون فرشته میشه براش همدم ... میشه عشق ... میشه دختر❤️
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
گروهی از گردشگران در حال بازدید از کروکودیلها وسط یک دریاچه در یک سازه شناور بودند.
صاحب مزرعه فریاد زد: "هرکس به آب بپرد و به ساحل شنا کند،۱۰میلیون دلار جایزه میگیرد.سکوت همه جارو فراگرفت.
ناگهان مردی به داخل آب پرید.او توسط کروکودیل ها دنبال شد، اما با شانس فراوان به او آسیبی نرسید. صاحب گفت: ما برنده داریم!
پس از دریافت پاداش، مرد و همسرش به اتاق هتل بازگشتند. مرد به همسرش می گوید:"من خودم نپریدم.یکی مرا هل داد!"
همسرش لبخندی زد و با خونسردی گفت: من بودم!
نتیجه گیری اخلاقی داستان:"پشت هر مرد موفقی همیشه زنی هست که کمی به او فشار بیاورد."😁😂
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فکر میکنن مامانشونه😍😂
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤"مهدی رسولی"
پیام تبریک مهدی رسولی به مناسبت روز دختر.
🌐 به #سلبریتی_گرام بپیوندید↙️
https://eitaa.com/joinchat/377749622C2b85b40b32
دورهی تکاوری، دانشجوها را برده بودم راهپیمایی استقامت. از آسمان آتش میبارید. خیلیها خسته شده بودند. نگاهم افتاد به صیاد؛ عرق بدنش بخار میشد و میرفت هوا. یک لحظه حس کردم دارد آب میشود، آتش میگیرد و ذوب میشود. شنیده بودم که قدرت بدنی بالایی دارد. با خودم گفتم: این هم که داره میبُره. رفتم نزدیکش. گفتم: اگه برات مقدور نیست، میتونی آرومتر ادامه بدی. هنوز صیاد چیزی نگفته بود که یکی از دانشجوها خودش را رساند به ما. _ استاد ببخشید! ایشون روزه هستن؛ شانزده هفده روزه. _ روزهست؟ _ بله. الآن ماه رمضونه، صیاد روزه میگیره. ایستادم. جا ماندم. صیاد رفت، ازم فاصله گرفت.
#شهید #علی_صیاد_شیرازی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
#متن_خاطره 🌷
ماشین که ایستاد فوری پیاده شدم و در را برای حاجی باز کردم. به خیال خودم می خواستم پیش مهمان های حاج قاسم کلاس کار را حفظ کنم.وقتی پیاده شد،با اخم نگاهم کرد. نگذاشت برای بعد،همان جا ناراحتی اش را بروز داد و عصبانی گفت:کی به تو گفت این کار رو بکنی؟!آرام گفتم:خب حاجی!دیدم مهمون دارید،بَده.
همان قدر عصبانی ادامه داد:مگه من شاهم که در رو برام باز میکنی؟! هیچ وقت این طور عصبانی ندیده بودمش...
📚 کتاب سلیمانی عزیز۲، ص۱۱۰
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯