فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نذر کن... ڪہ لبخند بزنے نذر ڪن...
#حالخوب ♥️••
#کلیپ 🎬
#دڪترانوشہ ✨
🌸[ @shohadae_sho ]🌸
#شهدایی_شو 💜👆
#ڪلام_شهید 🕊🌿
🌼•• تولـدتمبارڪـ فرمانده••🌼
♥️🌿••| روزۍ را نزدیڪ خواهیم ڪرد ڪه #اسرائیل چنان بترسد و در فڪر این باشد ڪه مبادا از لوله سلاح هاۍ ما به جای گلوله #پاسدار بیرون بیاید .
🌸•| تاریخ ربودهشدن: ۱۴ تیر۱۳۶۱لبنان
🌸•| تاریخ تولد : ۱۵فروردین۱۳۳۲تهران
🌼•| مزار شهید : نامعلوم
#شهیددفاعمقدس 🌸🌿
#شهید_احمد_متوسلیان 💔
#بایادشصلوات 💛••
#گاندو 🇮🇷
🌸[ @shohadae_sho ]🌸
#شهدایی_شو 💜👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریب
🎬 #کلیپ «حجه بن الحسن القائم»
🔺 #مولودی حاج میثم #مطیعی با شعار سال
📥 دانلود با کیفیت بالا
🗓 #نیمه_شعبان سال ۱۴۰۰
#مهدویت
🌸[ @shohadae_sho ]🌸
#شهدایی_شو 💜👆
#حدیث_روزانه 🌸🍃
🌺••| امام کاظم (ع)میفرمایند:
🌼••| کم گویی، حکمت بزرگی است، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفیف گناه است.
📚••| (بحاالانوار(ط-بیروت)، ج ۷۵، ص ۳۰۹) - تحف العقول ص ۳۹۴)
••|🌹 @shohadae_sho
شهدایی_شو👆🌹
هدایت شده از ܦ߭ߊ̇ࡅ...ﻭسِ ܝܝ݅ܝࡅߺ߲🌙
📖• رمانِ پریوحش
🌾• #پارت_دویست_بیست_دو
با تکان های ماشین لای چشمم را باز کردم. نمی دانم این چندمین بار بود که بیدار می شدم و دوباره به خواب می رفتم.
درد پایم کمی آرام گرفته بود و همین خواب را برایم آسان تر کرده بود.
بازهم چشمانم به سمت بسته شدن می شتافتند که سعی کردم مانعشان شوم.
+من کجام؟
_تو مسیریم. بخواب تا برسیم بیمارستان. آرام بخش زدم بهت. خیلی ضعیف شدی.
صدای او بود... نگاهم را چرخاندم و صورت مقداد را دیدم. دیوانه شده بودم یا...؟
+کمیلم.
صدا، لبخند، نگاه... همه و همه او را معرفی می کردند. قلبم در سینه فشرده شد و خوابم گرفت.
دفعه ی بعدی که چشم باز کردم، غروب آفتاب در نگاهم نشست و من روی برانکارد افتاده بودم. بیجان تر از آن چیزی بودم که فکرش را می کردم.
_دکتر تبش شدیده.
_زخم پاشم عفونت کرده.
_آقا شما بیاید اینجا این فرمارو پر کنید... چه نسبتی باهاشون دارید؟
مرا بردند و دیگر نفهمیدم چه گفت!؟
باید می گفت همسرم است یا کارت شناسایی اش را از جیب بغل پالتوی تیره رنگش بیرون بکشد و بگوید "سرگرد والامقام هستم" و این خانم هم مجرمه و...
#پریوحش
✍• هیثم
#کپےتنهاباذڪرنام_نویسنده_آزاداست
•┈┈••••✾•🌖•✾•••┈┈•
@shohadae_sho
•┈┈••••✾•🌔•✾•••┈┈•
هدایت شده از ܦ߭ߊ̇ࡅ...ﻭسِ ܝܝ݅ܝࡅߺ߲🌙
📖• رمانِ پریوحش
🌾• #پارت_دویست_بیست_سه
به قدری جسم و روحم مورد فشار قرار گرفته بود که دیگر چیزی از آن پریوش قوی بنیه باقی نمانده بود. البته تا همینجا هم خوب بود که جان سالم به در برده بودم.
یک روز کامل را در بیمارستان ماندم. تبم پایین آمده بود و درد پایم هم تا حد قابل توجهی کاهش یافته بود.
با احساس گرمای دستی روی دستم چشمانم را باز کردم و در شوک غلیظی فرو رفتم. این سرگرد بود که بر من لبخند میزد و دستم را آرام می فشرد؟
گریم و ریش و موی مصنوعی مقداد را برداشته بود. قیافه ی واقعی خودش بود.
لبهایش را به هم زد ؛
_ببخشید... نمی خواستم درگیر این ماجرا بشی!
از او دلخور بودم. بابت احساسات و قلبی که از من به تاراج رفته بود!
بابت عشقی که خرجش کرده بودم و او تمام این مدت بر حسب وظیفه مرا بازی داده بود.
_کاش اون شب فرار نمی کردی! شاید اگر نمی رفتی، تو تا این حد درگیر این ماجرا نمی شدی... هرچند که اطلاعاتت همیشه سر بزنگاه به دادمون رسید.
سوالی در ذهنم چرخ می خورد که چرا با وجود آرژان که پلیسِ روسیه بود بازهم پلیس ایران به همکاری من احتیاج داشت؟ گلویم می سوخت اما با هر زحمتی که بود لب زدم...
+آرژان...؟
دستش روی دستم تکانی خورد و اخم هایش درهم کشیده شد.
چنان میخ نگاهم می کرد که ترسیدم کلمه ای دیگر بر زبان جاری سازم.
#پریوحش
✍• هیثم
#کپےتنهاباذڪرنام_نویسنده_آزاداست
•┈┈••••✾•🌖•✾•••┈┈•
@shohadae_sho
•┈┈••••✾•🌔•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨••| سهم امروزمون از یاد مولای غریب
🎬 دانلود #کلیپ
📌 امام کائنات - قسمت اول
👤 استاد #رائفی_پور
🔺 ما کجای عالمیم؟ کائنات با تمام عظمتش معطل ماست!
🎥 خلاصهٔ سخنرانی « امام کائنات »
📆 شب #نیمه_شعبان سال ۱۴۰۰
♥️ #مهدویت
📥 دانلود با کیفیت بالا
🌸[ @shohadae_sho ]🌸
#شهدایی_شو 💜👆
#ڪلام_شهید 🕊🌿
🌼•• سالروز شہـــادت ••🌼
🌿♥️|•• خدایا مرا ببر ڪہ مسائل( بی حجابی ) را نبینم ، چه میخواستیم و چہ شد...!
🌸•| تاریخ شهادت: ۱۶فروردین۱۳۹۳
🌸•| تاریخ تولد : ۲۱بهمن ۱۳۴۷۶
🌼•| مزار شهید : گلزارشهدایتهران
#شهیدمرافعحرم 🌸🌿
#شهید_مسعود_مدددخانی 💔
#بایادشصلوات 💛••
#گاندو 🇮🇷
🌸[ @shohadae_sho ]🌸
#شهدایی_شو 💜👆
✅••| 13 فروردین سالروز #شهادت کنت لوکا گائتانی لاواتلی فرزند مالک کارخانههای شراب ایتالیا است
که شیعه شد و مانند آنیلی بطرز مشکوک به قتل رسید...
🔸•| زندگی جز مبارزه برای عقیده نیست
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
خشتـــ بهشتـــ
#قسمت_شصتم0⃣6⃣
#معرفی_شهید🌿
#زندگینامه_شهدا✨
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی
#مهمان_شام
هدایت گری
خیلی از رفقا هایم را دیده ام که به خاطر دوستانشان از مسیر خدا دور شدند. یعنی تحت تاثیر دوستان، دستورات خدا را زیر پا گذاشته و... این موضوع حتی در قرآن اشاره شده. فرقان آیه ۲۸ « یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا» آنجا که اهل جهنم می گویند: ای وای بر من، ای کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خودم انتخاب نکرده بودم...
یعنی برخی رفاقت ها انسان را به جهنم می کشاند. اما رفاقت با سید، برای تمام دوستان، زمینه هدایت را فراهم میکرد.
تفاوت سید با بقیه این بود که برای تمام افراد محل، به خصوص جوانان و دوستانش دل می سوزاند. تعداد افراد برای او بسیار اهمیت داشت. اگر می توانست یک نفر را به هر روش ممکن هدایت کند، تمام تلاش خود را انجام می داد.
او حتی از یک رفیقش که در مسیر گمراهی قرار می گرفت نمیگذشت. تلاش خودش را دو چندان می کرد تا او را به مسیر خدا برگرداند.
برایم جالب بود که سیدمیلاد چطور با جوان ها رفیق می شود. چند نفر از جوانان سر کوچه جمع می شدند. صید با رفاقت تلاش کرد تا آنها را از سر کوچه جمع کند. در این راه بسیار موفق بود. بعد هم تلاش خود را بیشتر کرد تا پای آنها را به مسجد باز نمود.
با سید اردو رفتیم مشهد. من با این که سنم کم بود اما اهل سیگار بودم. سید هر وقت من را میدید خیلی آرام و مهربان می گفت: پسرجان حیف شما سیگاری بشی. سیگار مقدمه شروع خیلی از خلافها میشه.
#بایادش_صلوات ♥️
#ادامهدارد... ✅
🌿[ @shohadae_sho ]🌿
#شهدایی_شو💙👆
خشتـــ بهشتـــ
#قسمت_شصت_و_یکم1⃣6⃣
#معرفی_شهید🌿
#زندگینامه_شهدا✨
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی
#مهمان_شام
توصیه می کرد می گفت توجه به مادرت داشته باش. دور و بر رفیق ناباب نگرد.
یکی دوبار تا نیمههای شب نشست ما را نصیحت کرد. آن هم خیلی غیر مستقیم. خیلی دغدغه این را داشت که جوان ها از هیئت و مسجد و باشگاه جدا نشوند.
خیلی توصیه می کرد که تاب شهدا رو بخونم و با مرام شون آشنا بشم، حتی یه بار لباس با تصویر شهید همت رو برام خرید. گفت اگه میخوای عاقبت بخیر بشی دامن شهدا را ول نکن.
داستان شهدای مثل شهید شاهرخ که قبلاً گذشته خوبی نداشته اما بعدها جبهه رفته بود و به شهادت رسیده بود را زیاد می گفت. میخواست زندگی شاهرخ رو به من نشون بده و به یک هر وقت انسان بخواد به سمت خدا و اهل بیت (ع) برگرده میشه و هیچ وقت برای توبه و بازگشت دیر نیست.
شب عاشورایی بود. طبق رسم هر ساله در خانه برنامه توسل و عزاداری بود. از قدیم بارها شنیده بودم که در شب عاشورا برخی از اصحاب سپاه یزید به سمت خیمه سیدالشهدا (ع) برگشتند. برخی افراد لات محل جلو درب زور خانه نشسته بودند. سید رفت سراغشان و دستان جوانان را گرفت آورد هیئت. همین تلنگر باعث شد که پای برخیها به هیئت باز بشه.
روزهای اول با من صحبت میکرد. خیلی از مسائل را برایم توضیح می داد. اینکه با چه کسانی رفیق باشم و از چه کسانی دوری کنم. نصیحت های او را هیچ وقت از خاطرم نخواهم برد.
ماکسیرا در منزل نداشتیم که برای ما وقت بگذارد و خوب و بد را یادآوری کند. سید خیلی برای ما وقت می گذاشت و نصیحت می کرد. بیشتر نصیحتهای او هم غیر مستقیم بود. بعد هم ما را به سمت مسجد کشاند.
اوایل زیاد اهل مسجد و... نبودم. تا سید می رفت برای وضو، من هم از مسجد بیرون می رفتم! اما رفته رفته جاذبه شخصیت سید ما را مسجدی کرد. یعنی به عشق او مسجد می رفتم. سید در عین حال که جوانی با ویژگیهای منحصر به فرد بود، کارهایی می کرد که برای ما عجیب بود.
وقتی میدی جوانی از مس جدا شده برای خلاف رفته خیلی ناراحت می شد. یک بار دیدم با یک جوانی که ازش پول میخواد خیلی بد برخورد کرد.
#بایادش_صلوات ♥️
#ادامهدارد... ✅
🌿[ @shohadae_sho ]🌿
#شهدایی_شو💙👆
خشتـــ بهشتـــ
#قسمت_شصت_و_دوم2⃣6⃣
#معرفی_شهید🌿
#زندگینامه_شهدا✨
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی
#مهمان_شام
من تعجب کردم سید هیچ وقت اینطور مرامی نداشتم اما بعدها فهمیدم که اون جوان اهل خیلی از کارهای خلاف بوده.
یک بار یکی از دوستان خادم الشهدا، مقداری از مسیر شهدا جدا شده بود. سید خیلی غصه میخورد. میگفت رفتم کنار اروند برای اون دوستم دعا کردم. میدونم که اروند صدایم را شنید.
درد دلهام را به آب اروند گفتم. آبی که هزاران شهید را مدفون خودش کرد و انشاالله اونجا دعام مستجاب بشه و عاقبت بخیر بشیم.
برای راهیان نور یک کاروان نیرو را می انداخت به نام کاروان دیوانه ها! این کاروان خیلی مشتاق داشت. ۲۰۰ نفر ثبت نامی داشتیم اما عده کمی روزی شون بود که بروند. تو اتوبوس بساط شوخی و مزاح گرم بود.
سید گل سر سبد این بزم بود اما در عین حال درست به موقع بذرش رو می کاشت و ما رو مهمون سفره شهدا میکرد. حرفهای خیلی دلنشین بود. از رفاقت با شهدا برامون میگفت. چون تو اون جمع خیلیها اهل این برنامه ها نبودند و صید آنها روبه رفاقت با شهدا ترغیب میکرد.
بارها به من گفته بود که از شهدا هر وقت با خلوص چیزی رو خواسته، بهشت دادند و نمونه هاش رو بارها شاهد بودیم. سید خیلی خوب بلد بود بزرگ معنویت رو چطور در دل جوان ها بکار و کی و کجا این بذر رو درو کنه...
خیلی دنبال جذب بود می گفت ما نباید بی تفاوت باشیم فقط خودمون بیایم مسجد و بریم. نه! باید مسجد رفتن خروجی داشته باشه دست چند نفر رو هم بگیریم بکشیم شون مسجد. افراد بی نمازی رو دیده بودم که صید می برد تو یه محله دیگه مسجد ایشون می کرد که اهل مسجد هیچ شناختی نسبت به اون طرف نداشتند.
گاهی رفت و آمد با برخی از افراد برای صید گرون تموم شد. یکی دو جایی که برای استخدام رفت رد شد! شاید یک علتش دوستی با افرادی بود که سید فقط برای جذب با آنها رفت و آمد میکرد.
#بایادش_صلوات ♥️
#ادامهدارد... ✅
🌿[ @shohadae_sho ]🌿
#شهدایی_شو💙👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حجاب" نمادی از عشق است.
🍃🌸 گفتوگوی جالب الجزیره با خبرنگاران محجبه ساکن آمریکا
#پویش_حجاب_فاطمے