eitaa logo
مباحث
1.8هزار دنبال‌کننده
43.1هزار عکس
39.8هزار ویدیو
1.9هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ــــــــــــ ❒ قرآن کریم ؛ @Nafaahat | @ye_ayeh ❒ نهج البلاغه ؛ @nahj_olbalaghe ❒ صحیفه سجادیه ؛ @ghararemotalee ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مباحث
1.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ خدا آبروی تو را نمیبره...تو هم دیگه ... 🎧 شیخ ره
🧕🏻خواهرم، دختر گلم ! 👈 آیا میدانی علیه‌السلام برای چه به شهادت رسید؟ ✅ امام حسین علیه‌السلام خون قلبش را داد تا مردم را از جهالت گناه نجات دهد و از گمراهی برهاند. 👈 آیا میدانی خودنمایی و بدحجابی زنان را به عنوان یکی از مصادیق جهالت قلمداد نموده؟ ✔️ پس می توان گفت امام حسین علیه السلام خون دلش را در راه خدا فدا کرد تا من و تو را از جهالت و از بد حجابی و بی عفتی نجاب یابیم و از گمراهی برهیم.
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 میشه برای حجاب قانون نوشت؟ 🔷 نحوه لباس پوشیدن شخص در عرصۀ عمومی، مسئلۀ خصوصی نیست! 🔶 اگر شما حد را برداشتی... اگر مو را تا اینجا میشه انداخت، چرا تا بالاتر نشه؟ فرقش کجاست؟ 🔷کجا می‎خواهی متوقف شوی؟!؟ مبنا چیست؟ 🔶 اسلام، عقل، اخلاق یا واقعیات تجربی؟ 🔷 شما نمی‎تونی بگی، چون یک عده ای دارن اینجوری میشن، این باید آزاد بشه! بعد نمیتونی عقلاً بگی که اگر آزادش کنی، گناهکاران کمتر میشن. ♨️هر گناهی که آزاد شود، گناهکاران بیشتر میشن. 🎙استاد رحیم پور @umefafgaraei ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۱۷۰ 🏷️ ضرورت ترك گناه ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام تَرْكُ اَلذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ اَلْمَعُونَةِ ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: ترك گناه آسان‌تر از در خواست توبه است. ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (در نافرمانى نكردن) فرموده است: نكردن آسانتر است از خواستن و بازگشت (زيرا در گناه نكردن سختى و رنجى نيست بخلاف توبه كه محتاج نزديك شدن دل بنده بحقّ‌ است و صلاحيّت داشتن را براى پذيرفته شدن توبه‌اش). 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
4.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید | گوشه‌ای از یک منتظر‼️ 💠 آقا من نمی‌خوام کنم...
ترجمه فیض‌الاسلام: از نامه‌هاى آن حضرت عليه السّلام است نيز به معاويه (كه در آن از كردار زشت او را سرزنش نموده و اندرز داده و ترسانده است): (۱) و چه خواهى كرد زمانيكه از (پيش روى) تو برداشته شود پرده‌هاى دنيايى كه در آن هستى كه خود را (براى دنيا پرستان) به آرايش كردن خوش نما جلوه داده و به خوشگذرانيش داده، ترا (به دوستى خود) دعوت نموده پذيرفتى و پيشرُوت گشت دنبالش رفتى و بتو فرمان داد پيروى نمودى (خلاصه چه خواهى كرد با و عذاب و كيفر گناهان) (۲) و نزديك است نگاه‌دارنده‌اى نگاهت دارد (مرگ رسيده آگاهت سازد) بر چيزى (عذاب و كيفرى) كه نجات دهنده‌اى نتواند رهايت نمايد؛ پس (با اين پيشآمد سخت از هواى نفس پيروى نكرده) از اين كار (ادّعاى خلافتى كه لايق آن نيستى) دست بردار و خود را براى روز حساب و باز پرسى آماده ساز و براى آنچه بتو مى‌رسد (مرگ و سختيهاى بعد از آن) دامن به كمر زن (چالاك شو) و گمراهان (مانند عمرو ابن عاص و مروان) را به گوش خود توانائى مده (سخنانشان را گوش نداده پيرو دستورشان مباش) و اگر چنين نكنى (اين اندرز را نپذيرى) ترا بآنچه كه از خود دارى آگاه سازم، تو فرو رفتۀ در ناز و نعمتى (نعمت ترا سركش گردانيده و از اينرو) شيطان در تو جاى گرفته و به آرزوى خود رسيده و روان شده است در تو مانند روان شدن جان و خون (چنان بر تو مسلّط‍‌ است كه كارى نكرده و سخنى نگويى مگر بدستور و فرمان او، پس از اين در سرزنش او مى‌فرمايد:) (۳) و شما (بنى اميّه) اى معاويه! كى لياقت حكمرانى رعيّت و زمامدارى مسلمانان را داشتيد بدون سابقۀ خير و نيكوئى و بى‌دارا بودن بزرگوارى و ارجمندى‌؟ (پيش از اين در امرى فضيلت و برترى نداشته‌اى كه باعث شود ادّعاى خلافت و امارت نمائى) (۴) و بخدا پناه مى‌بريم از برقرار گشتن پيشينه‌هاى بدبختى (كه شخص را پيرو شيطان و هواى نفس مى‌سازد)! و ترا مى‌ترسانم از اينكه هميشه فريب آرزوها خورده آشكار و نهانت دو گونه باشد (بترس از دنيا دارى و و دو روئى. پس او را بجنگ تهديد نموده مى‌فرمايد:) (۵) و (مرا) بجنگ خواندى؛ پس مردم را به يك سو گذاشته خود بسوى من بيا و دو لشگر را از جنگ باز دار تا دانسته شود معصيت و بر دل كدام يك از ما غلبه يافته و پردۀ (غفلت) جلو چشم و بينائيش آويخته (مردم را بحال خود واگذار تا دانسته شود كدام يك براى خداوند شمشير زده و در راه حقّ‌ ايستاده و فرار نمى‌كنيم) (۶) منم ابو الحسن كشندۀ جدّ تو (پدر مادرت هند جگر خوار كه عتبة ابن ربيعة باشد) و دائى تو (وليد ابن عتبه) و برادرت (حنظلة ابن ابى سفيان) كه آنها را در تباه ساختم و (اكنون هم) آن شمشير با من است، و با همان دل دشمنم را ملاقات ميكنم و دين ديگرى اختيار ننموده، پيغمبر نو و تازه‌اى نگرفته‌ام (بر خلاف هيچيك از اسلام رفتار نمى‌نمايم) و من در راهى هستم كه شما باختيار آنرا ترك نموديد و از روى اجبار بآن راه داخل شده بوديد (گفتار و كردار من طبق احكام دين اسلام است كه شما از اوّل امر با اختيار بآن نگرويديد، و چون مجبور شديد ظاهراً آورده و در باطن كافر مانديد). و به گمان خود آمده‌اى (از من) خونخواهى عثمان مى‌نمايى با اينكه ميدانى عثمان كجا كشته شده (چه كسانى او را كشتند) و اگر (در واقع) خونخواه هستى از آنجا (از اشخاصى كه او را كشته‌اند مانند طلحه و زبير و ديگران) خونخواهى كن، (۷) پس مانند آنست كه مى‌بينم ترا كه (خونخواهى او را بهانه نموده‌اى، بلكه) از جنگ فرياد و شيون نموده مى‌ترسى كه بتو دندان فرو برد (رو آورد) مانند فرياد كردن شتران از بارهاى گران و چنانست كه مى‌بينم لشگر ترا كه بر اثر خوردن ضربتهاى پياپى و پيشآمد سخت كه واقع خواهد شد و بر خاك افتادن پى هم از روى بيچارگى مرا بكتاب خدا دعوت ميكنند (تا دست از جنگ بردارم، در بامداد ليلة الهرير لشگر شام بدستور عمرو ابن عاص قرآنها بر سر نيزه‌ها زدند و از لشگر عراق صلح و آشتى درخواست نمودند، چنانكه در شرح خطبۀ سى و ششم گذشت و اين جملۀ فرمايش امام عليه السّلام از اخبار غيبيّه است كه پيش از وقوع به معاويه گوشزد مى‌فرمايد) و آن لشگر، كافر بحقّ‌ و انكار كننده هستند (كه با من بيعت نكرده‌اند) يا بيعت كرده و دست برداشته‌اند (منافقين عراق كه بعد از بيعت نمودن با حضرت نقض عهد كرده بشام نزد معاويه رفتند).
109 - سرگذشتی عجیب و فرج بعد از سختی و نیز آقای برقعی مزبور می نویسند : شخصی است به نام ( مشهدی محمد جهانگیر ) به شغل فرش فروشی و گلیم فروشی به عنوان دوره گرد اشتغال دارد و اکثرا به کاشان می رود و سالهاست او را می شناسم، ولی اتفاق نیفتاده بود که با هم همسفر شویم و در جلسه ای بنشینیم ولی کاملاً او را می شناسم. مرد راستگویی است و به صحت عمل معروف است با اینکه خیلی کم سرمایه است و چند روز قبل هم به منزل او رفتم زندگیش خیلی متوسط است، ولی بیش از صدهزار تومان جنس اگر بخواهد اکثر تجار به او خواهند داد ولی خودش به اندازه قدرت مالی جنس می برد. در هر حال چندی قبل در سفری که به کاشان می رفتم پهلوی ایشان نشستم، در ضمن مطالب و بحث در معجزات ائمه اطهار سلام اللّه علیهم اجمعین گفت آقای برقعی! باید دل بشکند تا انسان حاجت بگیرد؛ پس شرح حال خود را به طور اجمال بیان کرد و گفت وقت دیگری مفصل تمام شرح زندگی خود را بیان می کنم که کتابی خواهد شد، ولی به طور اجمال، وضع من خیلی خوب بود و شاید روزی صد تومان یا بیشتر از فرش فروشی و دوره گردی استفاده داشتم ، ولی انسان وقتی ثروتمند شد می کند ، گاهی آلوده به گناه می شدم تا اینکه ستاره اقبال شروع به افول کرد، سرمایه ام را از دست دادم و مقدار زیادی متجاوز از صد هزار تومان بدهکار شدم و در مقابل، حتی یک تومان نداشتم . چند ماه از منزل بیرون نمی آمدم، شبها گاهی که خسته می شدم با لباس مبدل بیرون می آمدم و خیلی با احتیاط در کوچه می رفتم. یک شب یکی از طلبکارها که از بیرون آمدن من از منزل خبر داشت پاسبانی را آورده بود در تاریکی نگهداشته بود. وقتی که آمدم بروم مرا دستگیر کردند. در شهربانی گفتم مرا زندان ببرید با یکشبه پول شما وصول نمی شود، من ده شاهی ندارم ولی قول می دهم که اگر خدای عزوجل تمکنی داد دِین خود را ادا کنم، مرا رها کردند. یکی دیگر از طلبکارها ( اسم او را بُرد ) آمده بود درب منزل، خانواده ام با بچه کوچک دوساله رفته بود پشت در، چنان با لگد به در زده بود که به شکم خانواده و بچه رسیده بود، بچه پس از چند ساعت مرد و خانواده ام مریض شد و حتی الان هم مریض است با اینکه متجاوز از بیست سال از این ماجرا می گذرد. هرچه در منزل داشتیم خانواده ام برد و فروخت حتی گاهی برای تهیه نان، استکان و نعلبکی را می فروختیم و نانی می خریدم و می خوردیم تا اینکه تصمیم گرفتم از ایران خارج شوم و به عتبات بروم شاید کاری تهیه کنم و از شرّ طلبکارها محفوظ باشم و ضمناً توسلی به ائمه اطهار (علیهم‌السلام) پیدا کنم. از راه خرمشهر از مرز خارج شدم، فقط یک خُرجین کوچک که اثاثیه مختصری در آن بود و حتی خوراکی نداشتم همراهم بود. وقتی به خاک عراق رسیدم تنها راه را بلد نبودم، در میان نخلسـ🌴ـتان ندانسته به راه افتادم نمی دانستم کجا می روم، این راه به کجا منتهی می شود نه کسی بود راه را از او بپرسم و نه غذا داشتم بخورم، از گرسنگی و خستگیِ راه، بی طاقت شدم حتی خرماهایی که از درخت روی زمین ریخته بود نمی خوردم خیال می کردم حرام است. خلاصه شب شد هوا تاریـ🌌ک شد، در میان نخلستان تنها و تاریک ، نشستم. خرجین خود را روی زمین گذاشتم. بی اختیار گریه ام گرفت، بلند بلند گریه می کردم. ناگهان دیدم آقایی که خیلی نورانی بودند رسیدند، یک چفیه بدون عقال ( مراد همان دستمالی است که عربها روی سر می بندند ولی عقال نداشت ) روی سرشان بود با زبان فارسی فرمودند چرا ناراحتی ؟ غصه نخور الان تو را می رسانم . گفتم آقا راه را بلد نیستم، فرمود من تو را راهنمایی می کنم، خرجین خود را بردار همراه من بیا. چند قدمی رفتم شاید ده قدم نبود، دیدم جاده شوسه اتومبیل رو است ، فرمودند همینجا بایست الان یک ماشین می آید و تو را می برد. تا چراغ ماشین از دور پیدا شد آن آقا رفتند، وقتی ماشین به من رسید ، خودش توقف کرده مرا سوار کردند به یک جایی رسیدیم ، مرا سوار ماشین دیگر کرد و کرایه هم از من مطالبه ننمود و تا پست به پست مرا تحویل می دادند و نمی گفتند کرایه بده، گویا سابقه داشتند از کار .
توضیح مطلب آنکه: هرگاه انسانی از دیگری کرداری دید که ملایم با طبع و مورد علاقه اوست قهرا دلش شاد و خنک می شود و از این روی او را به نیکی یاد کرده در مقام و إنعام به او برمی آید چنانی که اگر آن کردار ناملایم و مورد نفرتش باشد ، دلش گرفته و آزرده شده خونش به جوش می آید و برای دلخنکی و آرامش درونش، در مقام تلافی و آزار رسانی به آن شخص برمی آید ، این است رضا و سخط مخلوق با یکدیگر. و اما خداوند جلّ جلاله پس از هر نوع تأثّر و انفعالی منزه و مبرّا است به طوری که اگر تمام افراد بشر نیکوکار شوند و او را بندگی کنند یا اینکه عموماً بدکردار و از بندگیش سرکشی کنند کمتر از ذرّه ای در آن ذات مقدس اثری ندارد . گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد بلی کردارهای بشر را هم مهمل و بی اثر قرار نداده؛ بلکه اگر بنده فرمانبردار او شدند آنها را مورد لطف و اکرام و انعام خود قرار می دهد چنانی که اگر طاغی و یاغی شدند آنها را سخت عقوبت خواهد فرمود. ( بدانید خدا سخت شکنجه می دهد و خداوند آمرزنده مهربان است ) و خلاصه رضا و سخط خداوند همان ثواب و عقاب و مجازات اوست و عالم جزا به طور کلی در جهان عظیم یعنی در و می باشد. اما نسبت به زندگی دنیوی مستفاد از آیات و روایات آن است که پاره ای از عبادات و طاعات است که علاوه بر جزای اخروی در همین دنیا به جزای نیک خواهد رسید ؛ مانند و که علاوه بر ثواب آخرت، موجب رفع بلا و در مال و است چنانی که پاره ای از گناهان است که علاوه بر جزای اخروی، در این دنیا موجب نزول بلا است مانند حرص و بخل شدید و قساوت و ظلم و تجاوز به حقوق یکدیگر و ترک و ¹ و غیر اینها . ناگفته نماند که نزول بلا در اثر گناهان، کلیت و عمومیت ندارد ؛ زیرا ممکن است پروردگار کریمِ حلیم ، گناهکار را دهد شاید کند یا کردار نیکی که اثر آن را بردارد از او سر زند چنانکه ممکن است در اثر شدت طغیان و عصیان اصلاً بلا به او نرسد بلکه بر نعمتش افزوده شود تا استحقاق عقوبت اخرویش بیشتر گردد . و شواهد این مطلب در قرآن مجید فراوان است و نقل آن موجب طول کلام می شود . اشکالهای گوناگون و پاسخ آنها از آنچه گفته شد دانسته گردید که زمین لزره ای که سبب هلاک دسته ای و بی خانمانی و بیچارگی و مصیبت زدگی گروه دیگر شود مانند سایر بلاهای دیگر خشم و قهر و انتقام و مجازات الهی است . اگر گفته شود چگونه بلای عمومی، انتقام و مجازات خداوند است در حالی که در بین بلا رسیدگان افرادی هستند که استحقاق بلا نداشتند؛ یعنی گناهکار نبودند یا از قبیل مستضعفین و اطفال بوده اند . دیگر آنکه بسیاری از اجتماعات بشری که به مراتب از این بلا رسیدگان گناهکارترند ، در امان هستند و این برخلاف عدل به نظر می رسد . در گوییم : انتقام و مجازات تنها برای گناهکاران است و اما بیگناهانی که در بلای عمومی هلاک می شوند پس این بلا، سبب خلاصی آنها از محنتکده حیات دنیوی و زودتر رسیدن به عالم جزا و دار ثواب و باقی است و البته در برابر رنج و شکنجه ای که به آنها رسیده خداوند جبار، جبران خواهد فرمود و به آنها أجر خواهد داد و خلاصه بلا برای گنهکار عقوبت و مجازات است و برای بیگناه و نیکوکار کرامت و موجب ثواب و درجات می باشد. و درباره اطفال که در کودکی می میرند در روایت رسیده که در عالم برزخ تحت کفالت خلیل علیه السّلام هستند و می شوند و با و خود جمع شده و در باره آنها می کنند و با هم به می روند‌. ---------------------------------------------------- 1- علیه السلام فرمود خداوند به شعیب پیغمبر وحی فرستاد که من یکصد هزار نفر از قوم تو را عذاب می کنم، چهل هزار از اشرارشان و شصت هزار از نیکانشان . شعیب عرض کرد: پروردگارا! اشرار را استحقاق است، اخیار برای چه؟ خداوند فرمود: چون با اشرار سازش کردند و برای خشم من برایشان خشمناک نشدند و آنها را زجر و نهی ننمودند (وسائل ، کتاب امر به معروف ، باب 8). 【 ۶ از ۷ 】
🛑 آیا امام حسین(علیه السلام) به منِ نالایق نگاه می‌کند؟! 🌱 احساس خوب معنوی، یک مختصاتی دارد، هر احساسِ توهمیِ معنوی، احساس خوبی نیست؛ مثل اینکه زائر (علیه السلام) یک احساس تواضعِ متوهمانه داشته باشد و با تردید بگوید: «آیا امام حسین(علیه السلام) به منِ نالایق نگاه می‌کند؟» اگر کسی در مسیر بگوید «یعنی واقعاً خدا مرا می‌بخشد؟» باید گفت: این معنویت را از کجا آورده‌ای؟! در حالی‌که در روایات فرموده‌اند: زائر امام حسین(علیه السلام) در همان قدم اول، تمام گناهانش بخشیده می‌شود! (کامل الزیارات/۱۳۲) الان که زائر کربلا هستم و می‌دانم خدا مرا بخشیده است، دیگر نکنم؟ چرا؛ استغفارِ بعد از بخشش هم داریم که احساس معنوی بسیار زیبایی است؛ خودت را در آغوش خدا می‌بینی و مدام می‌گویی «خدایا، ببخش که آن‌همه کردم، دوست نداشتم این‌طوری بشود، من خیلی شرمندهٔ تو هستم...» استغفار تا آخر هست، ولی استغفارِ باامید با استغفار ناامید خیلی فرق می‌کند! 👤 ، مسیر پیاده‌روی، ۱۳۹۷/۰۸/۰۷ @Panahian_ir
جا مانده ایم و شرح دل ما خجالت است زائرشدن، پیاده یقیناً سعادت است ویزا، بلیط، کرب و بلا مال خوب هاست سهم چو من پیامک “هستم به یادت” است یک غزل به امید عنایتی این بغض من اگر چه خودش هم عنایت است چیزی برای عرضه ندارم مرا ببخش یعنی غزل، نشانه ی عرض ارادت است ما هیچ، ما … فقط جان مادرت امضا بکن که شاعرت اهل است باشد حسین، کرب و بلا مال خوب ها یک مهر تربت از تو برایم کفایت است
مباحث
🔴 پسر را روانه خارج و زنان را روانه ورزشگاه کردن عادی سازی خزنده یک مسیر قهقهرایی توسط انسیه خزعلی
🔴 آقا و خانم مدیر! در راه خدا هزینه نکنید مجبور می‌شوید بیش از آن در راه غیر خدا هزینه کنید❗️ 1️⃣ خانم انسیه خزعلی معاون امور زنان رئیس جمهور در ماجرای حضور زنان در ورزشگاه ها -علی رغم مخالفت مراجع و علما- از آن واقعه حمایت کرد. یعنی حاضر نشد در دفاع از حکم شرع و رضایت حضرت حق، از اعتبار، آبرو و جایگاه خود هزینه کند. چند روزی از این واقعه نگذشت که موضوع فرزند وی در رسانه ها مطرح شد و مورد ملامت سنگین و گسترده دوست و دشمن قرار گرفت. 2️⃣ علیه السلام می فرمایند: إِیاک أنْ تَمْنَعَ فی طاعَةِ اللَّه فَتُنْفِقَ مِثْلَیهِ فی مَعصیةِ اللَّه (از صرف مال در مسیر طاعت پروردگار خودداری مکن که ناچار می شوی دو برابر آن را در راه معصیت و صرف کنی) 3️⃣ یکی از سنت‌های الهی این است - و اختصاص به مال ندارد - که اگر مؤمن در راه طاعت و رضایت خدا از داشته‌های خود (مال، آبرو، اعتبار، جایگاه) هزینه نکند، مجبور می‌شود بیش از آن چه در مسیر رضایت الهی از دست می‌داد، در غیر رضایت خدا هزینه کند. 4️⃣ البته واضح است، کسی که آبرو و اعتبارش را در مسیر خدا هزینه کند از یک سو رضوان الهی را کسب کرده که فرمود «و رضوانٌ من الله أکبر» و از یک سو خدای متعال به اضعاف مضاعف در دنیا و آخرت برای او جبران می کند. 5️⃣ پیش از این نیز سنت مذکور در آقای مصداق پیدا کرد. قانونمندی نه تنها صریح رهبر معظم انقلاب از مجلس یازدهم، که وظیفه شرعی و دینی نمایندگان بود. با این وجود رئیس مجلس برای آنکه مبادا با ادای این وظیفه، قدری از آبروی خود را هزینه کند، عمل به تکلیف شرعی را کنار گذاشت. چیزی نگذشت که در ماجرای سفر خانواده‌اش به ترکیه، بیش از آنچه تصور می‌کرد، اعتبار و آبرو از دست داد. 📢 آقایان و خانم های مدیر❗️اعتبار و جایگاهی که امروز دارید از خون هزاران شهید به دست آمده؛ اگر این اعتبار را در مسیر تحقق ارزش‌های هزینه نکردید، نه تنها عقاب سخت اخروی در انتظار شما است که در دنیا نیز به واسطه همان اعتبار و جایگاه ضربه می‌خورید. تاریخ انقلاب، شواهد و نمونه های فراوانی در این زمینه دارد. ✍️ حجت الاسلام محمد کرباسی
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود هشدار شديدى به ظالمان و ستمگران مى‌دهد و مى‌فرمايد: «آن ستمگر كه ابتداى به ظلم مى‌كند فرداى قيامت دست خود را از پشيمانى (به دندان) مى‌گزد»؛ (لِلظَّالِمِ‌ الْبَادِي غَداً بِكَفِّهِ‌ عَضَّةٌ‌) امام عليه السلام اين سخن را از آيۀ 27 سورۀ فرقان برگرفته است آنجا كه مى‌فرمايد: «وَ يَوْمَ‌ يَعَضُّ‌ اَلظّٰالِمُ‌ عَلىٰ‌ يَدَيْهِ‌ يَقُولُ‌ يٰا لَيْتَنِي اِتَّخَذْتُ‌ مَعَ‌ اَلرَّسُولِ‌ سَبِيلاً» ؛ و (همان) روزى كه ستمكار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مى‌گزد و مى‌گويد: اى كاش با رسول (خدا) راهى بر گزيده بودم». نكتۀ شايان توجه اين است كه امام عليه السلام در اينجا ظالم را مقدّم به «بادى» كرده يعنى آن كسى كه ابتداى به ظلم مى‌كند، از اين نظر كه شخص دوم اگر مقابلۀ به مثل كند ظلم نيست بلكه احقاق حقى است و اگر بيش از مقابلۀ به مثل كند باز قبح و زشتى ظلم او به اندازۀ كسى كه ابتدا به ظلم كرده نيست و تعبير به «عَضَّة» (به دندان گزيدن) كنايه از شدت ناراحتى است؛ زيرا انسان هنگامى كه به ناراحتى‌هاى شديد گرفتار مى‌شود؛ ناراحتى‌هايى كه از خود او سر زده و خودش باعث و بانى آن بوده مى‌خواهد از خود انتقام بگيرد و براى اين كار به آزار خويشتن مى‌پردازد؛ گاه بر سر و صورت خود مى‌كوبد و گاه دست خود را كه با آن كار خلافى انجام داده مى‌گزد و همۀ اينها نشانۀ ناراحتى شديد از كار خويشتن و نوعى مجازات و انتقام از خود است. در حديثى از امام موسى بن جعفر عليه السلام مى‌خوانيم: «
فى رَجُلَيْنِ‌ يَتَسابّانِ‌ فَقالَ‌: الْبادي مِنْهُما أَظْلَمُ‌ وَ وِزْرُهُ‌ وَ وِزْرُ 
صاحِبِهِ‌ عَلَيْهِ‌ ما لَمْ‌ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ‌
؛ امام عليه السلام در مورد دو نفر كه به هم دشنام مى‌دادند فرمود: آن كَس كه ابتدا كرده ظالم‌تر است و او و گناه نفر ديگر بر اوست مادامى كه مظلوم از حد تعدّى نكند»