#اشعار_محرم
#شب_اول_حضرت_مسلم_ع
#مثنوی
روضه سر جناب حضرت مسلم علیهالسلام
امام از کسی که از کوفه میآمد، پرسید: از کجا میآیی؟ گفت: از کوفه. از آنجا بیرون نیامدم؛ جز آنکه مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را کشته و به دار آویخته در بازار قصابان دیدم؛ در حالی که سرهایشان را برای یزید فرستاده بودند. امام حسین گریست و فرمود: انا لله و انا الیه راجعون.
همهجا جار زدم آبرویم را نبرید
سر به دیوار زدم آبرویم را نبرید
شرمگینِ غمِ تو اشک سرازیرِ من است
همهجا جار زدم آی که تقصیر من است
کاش میشد که بگویم که کجایی ایکاش
و از این فاصله نالم که نیایی ایکاش
دستم از پشت که بستند به من خندیدند
شانهام را که شکستند به من خندیدند
چشم صیاد به چشمان ترم بود که زد
پیش جلاد دلم یاد حرم بود که زد
از روی بام نگاهم به سوی شام اُفتاد
پیکرم بعد سرم از لبهی بام اُفتاد
پیکرم خورد زمین فاطمه نالید حسین
سرِ من رو به سوی قافله غلطید حسین
سوختم بسکه نمک بر جگری پاره زدند
بدنم را سر بازار به قناره زدند
بدنم ماند و غمی تازه... سرم را بردند
میخورد تاب به دروازه... سرم را بردند
دیدی آخر که به کارم گره اُفتاد ای داد
سرِ من را به سوی شام فرستاد ای داد
من تمامیِ مسیرِ اُسرا را دیدم
کربلا کوفه و شام و شهدا را دیدم
قبلِ تو آمدهام شام بگویم نزنید
سر هر کوچه و هر بام بگویم نزنید
نالهام در دلِ شامات امان از زینب
پشت دروازهی ساعات امان از زینب
آتش و خار و خس و سنگ و سنان را دیدم
معجر سوختهی دخترکان را دیدم
گیسویی را دو سه تا چنگ عوض کرد حسین
چهره ات را اثر سنگ عوض کرد حسین
تیغ و تیر و غضب و قهر، خدا رحم کند
لشگری رفته از این شهر، خدا رحم کند
لشگری رفته که با پیرهنت برگردد
رفته همراهِ عقیقِ یمنت برگردد
آمدم شام بگویم که سرم مال شما
گیسویم پیشکش پنجهی اطفال شما
لب و دندان من اینجاست مرتب بزنید
خیزران را ولی ای قوم به زینب نزنید
#حسن_لطفی
#محرم_۱۴۰۳
#شب_اول
#شب_اول_حضرت_مسلم_ع
#زمینه
(زبان حال حضرت حمیده سلام الله علیها
دختر حضرت مسلم علیه السلام)
〰〰〰〰〰〰〰〰
بند اول
دلشورههام شدید شده
دایی نگاهت چرا نا امید شده
مثل یتیما رو سرم دست میکشی
نکنه بابام شهید شده
اگه خبر درسته، بگو چی اومده سرش
اگه خبر درسته، الان کیه دور و برش
اگه خبر درسته، بگو واسه چی کشتنش
اگه خبر درسته، نگو رو خاکه بدنش
توی کوفه هیچ کسی رو نداره
پیکرش کجاس دلم بی قراره
جای مردم بیاحساس اون شهر
کاشکی آسمون براش خون بباره
〰〰〰〰〰〰〰〰
بند دوم
انا الیه راجعون
میریزه اشکام مثه برگای خزون
روضه خونی نداره بابام دایی جون
یکمی تو روضهشو بخون
خیلی دلم میسوزه، باید براش کاری کنم
خیلی دلم میسوزه، میخوام عزاداری کنم
خیلی دلم میسوزه، میگن شکستن پرشو
خیلی دلم میسوزه، میگن بریدن سرشو
کوفه بابامو غریب گیر آورده
فکر این بلا امونم رو برده
اما قلب من از این غم میسوزه
تشنه بود ولی میگن آب نخورده
〰〰〰〰〰〰〰〰
بند سوم
با اینکه غرق خواهشم
کنار تو باشم پر از آرامشم
دیگه الان تویی بابای من ولی
ترسم اینه باز یتیم بشم
اگه که تو نباشی، کی میکشه دست رو سرم
اگه که تو نباشی، آتیش میگیره جیگرم
اگه که تو نباشی، دیگه باید چیکار کنم
اگه که تو نباشی، باید کجا فرار کنم
بی تو میشکنه دلم مثل شیشه
کاش کنار من بمونی همیشه
تازه این منم که بی تو میمیرم
فکرشو بکن رقیه چی میشه
شعروسبک:
#امیر_آهمند
#احسان_نوری
#محرم_۱۴۰۳
#شب_دوم
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
#زمینه
〰〰〰〰〰〰〰
بند اول
توی حسینیه
پیچیده بوی خوش کربلا
به مدد آقام امام رضا
کوچه ی سینه زنی شد به پا
دوباره روضه میخونه محتشم
از در و دیوار داره میباره غم
دوباره کشتی نجات اومده
که دلامونو ببره تا حرم
بارون داره میاد
صدای نوحه خون داره میاد
از مدینه با قامت کمون
مادری پریشون داره میاد
شده محرم عزا خونه شد دلا
اعوذ بالله من الکرب وَ البلا
〰〰〰〰〰〰〰
بند دوم
داره قدم قدم
میرسه قافله شاه عشق
رسیده نوبت سپاه عشق
که بشه قربونی راه عشق
همه ی خوبا اومدن کربلا
با دل شیدا اومدن کربلا
عالم بالا اومده رو زمین
علی و زهرا اومدن کربلا
مهمون داره میاد
ولی دل نگردن داره میاد
داره بوی جدایی میرسه
به لب همه جون داره میاد
صدای گریه میاد از تو محملا
اعوذ بالله من الکرب وَ البلا
〰〰〰〰〰〰〰
بند سوم
آرومه قافله
که پابه پای قدم حسین
اومده صاحب علم حسین
امید اهل حرم حسین
از نفس افتاده زمین و زمون
شد زمین بارونی تر از آسمون
رو زمین پا میذاره با اضطراب
خواهری آشفته دل و روضه خون
گریون داره میاد
با غم بی امون میاد
میگه کاش نبینم عزیز من
از گلوی تو خون داره میاد
خدا نیاره بری زیر دست و پا
اعوذ بالله من الکرب وَ البلا
شعروسبک:
#محمد_رضا_محمدی
#محرم_۱۴۰۳
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
#زمینه
〰〰〰〰〰〰〰
بند اول
آی اونیکه دختر داری خیلی حواست جمع باشه
توی زندگیش هیچ موقع نکنه چیزی کم باشه
بابا شدی واسه اینکه ماه شب تارش باشی
همه تلاشت این باشه همیشه کنارش باشی
دختر جونش بستَس به جون بابا
زنده نمیمونه بدون بابا
انگاری دنیا مال اونه وقتی
بالا سرش قصه میخونه بابا
دخترها
به لطافت گل یاسن
خیلی رو باباشون حساسن
همه اینو میدونن
دخترها
یکی یه دونهی باباهان
چراغ خونهی باباهان
همه اینو میدونن
عشق میگن خدائیه راست میگن
دختر میگن بابائیه راست میگن
〰〰〰〰〰〰〰
بند دوم
منکه خندههای بابام همه خوشی دنیام بود
هر جا که سفر میرفتم همیشه بابام همرام بود
بغل عمو یا اینکه روی دوش بابام بودم
به هر بهونه روز و شب تو آغوش بابام بودم
زل میزدم توی چشای بابام
آرامش من بود صدای بابام
بعد یه عالم بوسه و نوازش
میخوابیدم آروم رو پای بابام
یادم هست
که بچهگونه صدام میزد
وقتی شونه به موهام میزد
یاد اون روزا بخیر
یادم هست
با خنده های من میخندید
بی بهونه منو میبوسید
یاد اون روزا بخیر
عشق میگن خدائیه راست میگن
دختر میگن بابائیه راست میگن
〰〰〰〰〰〰〰
بند سوم
این دنیای نامرد آخر چی به حال و روزم آورد
قرعهی اسیری توی کودکی به نام من خورد
با تاول پا راه رفتن خیلی واسه من مشکل بود
یکی دو قدم نه آخه راهی که چهل منزل بود
یادم نمیره توی صحرا موندم
خوابم که برد از قافله جا موندم
من موندم و ترس از سیاهی شب
رفتن همه تنهای تنها موندم
خواب بودم
یه دفه صدای زجر اومد
اومد و بی هوا سیلی زد
غرور منو شکست
خواب بودم
چه بلایی به سرم آورد
منو رو زمین کشید و برد
غرور منو شکست
عشق میگن خداییه راست میگن
دختر میگن بابائیه راست میگن
شعروسبک:
#محمدجواد_ابوتراب_زاده
#محرم_۱۴۰۳
#شب_سوم
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
#زمینه
〰〰〰〰〰〰〰
بند اول
رمق ندارم
خسته ی خستم
اروم نداره
دل شکستم
عمه کمک کرد
که من نشستم
نمیبینه چشمام از روزی که سیلی خوردم
بسکه عذابم دادن روزی هزار بار مردم
از درد پهلو بابا خدایی کم اوردم
نبودی تا ببینی که دستامو بستن
ادمای حقیری که دنیا پرستن
همونا که تو گودال رو سینت نشستن
〰〰〰〰〰〰〰
بند دوم
دلم گرفته
از این زمونه
از مادر تو
دارم نشونه
موهام سفیده
قدم کمونه
کاشکی می شد بابایی منو بغل میکردی
تلخی این روزا رو مثل عسل میکردی
سختی این شب ها رو با خنده حل میکردی
یادته ناز من رو چقدر میخریدی
دست پر مهر تو رو سرم میکشیدی
چی آوردن سر من چی خوب شد ندیدی
〰〰〰〰〰〰〰
بند سوم
خدا میدونه
که چی کشیدم
وقتی سرت رو
رو نیزه دیدم
شکر خدا که
به تو رسیدم
تا که لباتو دیدم دلم کباب شد بابا
انگار که دنیا روی سرم خراب شد بابا
آرزوهام بعد از این نقش بر آب شد بابا
منو بردن اسیری و گفتن ثوابه
اگه دستام کبوده برای طنابه
بیا بابا بریم با هم از این خرابه
شعر و سبک:
#میرزامحسن_احمدیان
#محرم_۱۴۰۳
#شب_چهارم
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
#زمینه
〰〰〰〰〰〰〰
بند اول
از دختر شهید به دختران مکتب پیغمبر
از خواهر شهید به زینبیون، سپاه حیدر
از مادر شهید به رهروان فاطمی کشور
من زینبم دانش آموز کلاس فاطممم
من زینبم آیت االلهم، فقیه و عالمم
من زینبم استوار و محکمم
«زینب رشیده ایست که بر شانه ی کسی
تکیه به غیر شانه ی حیدر نمی دهد
زینب همان کسی است که در راه عفتش
عباس میدهد نخ معجر نمیدهد»
یا زینب یا عقیله العرب
〰〰〰〰〰〰〰
بند دوم
تو راه این قیام نیفتادم حتی یه لحظه از پا
درس مقاومت با انقلابم زنده شد تو دنیا
با حفظ معجرم ثمر گرفته نهضت عاشورا
من زینبم آتش قهر خدا در هیبتم
من زینبم کربلا شد محترم از حرمتم
من زینبم الگوی یک امتم
«زینب شکوه خواهریش را در عالمین
دست کسی به غیر برادر نمی دهد
زینب همان کسی است که در راه عفتش
عباس میدهد نخ معجر نمیدهد»
یا زینب یا عقیله العرب
〰〰〰〰〰〰〰〰
بند سوم
خوش به سعادتش کسی که باشه در پناه چادر
ثابت قدم میشه اونی که واسش خیمه گاهه چادر
ای لشکر خدا وقت جهاد با سلاح چادر
من زینبم تکسوار ارتش پیغمبرم
من زینبم مثل زهرا یک تنه یک لشکرم
من زینبم ذوالفقار حیدرم
«او مظهر صفات جلالی حیدر است
یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد
زینب همان کسی است که در راه عفتش
عباس می دهد نخ معجر نمی دهد»
یا زینب یا عقیله العرب
شعر و سبک: #حسین_نوری
«تضمین: #علی_اکبر_لطیفی