#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#امام_زمان_عج
#فاطمیه
#شب_جمعه
#وداع
چشمم شبیه ابر بهاران شده بیا
آقا دوباره شام غریبان شده بیا
بی تو برای مادرتان گریه می کنیم
این نوکر تو خسته ز هجران شده بیا
این گریه ها بهانه ی تطهیر من شده
قلبم به لطف روضه پشیمان شده بیا
یک سو غم فراق تو، یک سو غم علی
امشب غمم به سینه دوچندان شده بیا
حال و هوای ما همه چون خانه ی علیست
بنگر که نوکر تو پریشان شده بیا
از داغ زخم سینه فقط سینه می زنیم
سینه زن تو بی سر و سامان شده بیا
ای کاش در بقیع روضه بخوانی برایمان
آقا به حق مرقد ویران شده بیا
آقا بنای مرقد زهرا به دست توست
بنگر که خون شیعه خروشان شده بیا
امشب شب زیارتی شاه کربلاست
زهرا به زیر قبه پریشان شده بیا
برپا شده کنار حرم روضه ی حسین
ای وای! چشم فاطمه گریان شده بیا
یک پیرهن برای حسینت نمانده است
آقا به حق پیکر عریان شده بیا
#رضا_تاجیک
4_5951848129836878435.mp3
9.97M
#زمینه
#فاطمیه
یا امنا یا فاطمه
یا امنا یا فاطمه یا امنا یا فاطمه
باید فاطمیه جون داد
جون برا مادر جوون داد
باید زد به سینه و سر
عشق رو به عالم نشون داد
باید فاطمیه دم داد
خدا رو به زهرا قسم داد
خدایی که عالم رو دست
اون بانوی بی حرم داد
حالا که دنیا — باز گرفته بازیش
حالا که داری— درد و داغ و تشویش
دخیل شو بر اون— در که سوخت تو آتیش
بارون میخوای بگیر از مادر
سامون میخوای بگیر از مادر
آب و نون میخوای بگیر از مادر
یا امنا یا فاطمه یا امنا یا فاطمه مادر
باید فاطمیه پر زد
پر مثه مرغ سحر زد
رسید به کوچه مدینه
خونه مادر رو در زد
باید فاطمیه سر داد
سر ناله ای از جگر داد
باید خوند از اون غمی که
به عاشقا چشم تر داد
اگه با اشکات درداتو نوشتی
اگه مثه من فکر سر گذشتی
دخیل شو بر اون چادر بهشتی
دنیا میخوای بگیر از مادر
عقبی میخوای بگیر از مادر
کربلا میخوای بگیر از مادر
یا امنا یافاطمه یا امنا یا فاطمه یا امنا یا فاطمه مادر
بانوای:مرتضی پارسا
شعر:محمدحسین مهدی پناه
#فاطمیه
#هی_المظلومة
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا_س
خزان گرفت گل نازکِ وجودت را
گرفته بود غم و درد! تار و پودت را
تو دست شستی و رفتی از این جهان زهرا
علی چگونه بشوید تن کبودت را…
#محمد_حسین_مهدی_پناه
▪بِســــمِ ربَّ الـزَّهــــرا(س)▪
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#زمینه
#واحد
#شور
#حماسی
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#مقاومت
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
• بند ۱:
هر نخ چادر سیاش/ راه حق رو نشون میده
نوکرای حسینشو/ روز محشر امون میده
وقتی که خطبه میخونه/ کل عرشو تکون میده
اهل سازش با ستمگر نیستیم
مثل زهرا پای حق میایستیم
حُجَّتُاللّٰه عَلَی الإِمٰام فاطمه
ای پرچمدار قیام فاطمه
تیغ برّان ذوالفقار علی
أُمُّالمُقٰاوِمَه سلام فاطمه
[أُمُّالمُقٰاوِمَه یا زهرا...]
• بند ۲:
شأن آیات کوثر و/ نور قلب پیمبره
الگوی استقامت و/ همسر شاه خیبره
در دفاع از جبههی حق/ مثل کوه پشت حیدره
ما مرید غیر مولا نیستیم
مثل زهرا پای حق میایستیم
محور اصحاب کسا فاطمه
علت خلق ما سوا فاطمه
روی پیشونیبندمون حک شده
أشهَدُ أَنَّ أُمُّنٰا فاطمه
[أُمُّالمُقٰاوِمَه یا زهرا...]
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
نذر عمه سادات سَلام اللّه عَلَیها
شعر و سبک: علیرضا عابدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فاطمیه
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا_س
(السّلامُ عَلیكِ یٰا فاطِمةالزهراء)
خاموش چو شمع خانهی حیدر شد
غمخــانـه حریم دخـت پیغمبــر شد
گشـتــند یتــیم اگرچه طفــلان علی
در اصل، جهانِ شـیعه بی مــادر شد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#فاطمیه
#هجوم_به_خانه
#اشعار_اول_مجلسی
#شهادت_حضرت_زهرا_س
(السَّلاَمُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ)
(یاسکبود)
میخواهم از خیرالنسا زهرا بگویم
از نور چشم مصطفا زهرا بگویم
از همسر شیر خدا زهرا بگویم
از شافع روز جزا زهرا بگویم
آن که نبی، « اُمّ ابیها » خوانْد او را
مظلومهاش مولا به دنیا خواند او را
اُمّ الائمه، حضرت زهرای اطهر (س)
او را که در قرآن خدایش خواند کوثر
کوثر، همان خار دوچشم خصم ابتر
یاس کبودِ باغ و بستان پیمبر (ص)
زهرا که نور چشم خیرالمرسلین است
هم همسر مولا امیرالمؤمنین است
آن بانویی که نیست همتایش به عالم
آنکه کند خم، سر به پیش پاش، مریم
نزد خدا و عرشیان باشد مکرّم
اما ندیده در جهان جز رنج و ماتم
در خردسالی داد از کف مادرش را
یعنی خدیجه، مادر غمپرورش را
او بود و بابا بود و غمهای فراوان
در کوچه و پسکوچهها آن ماهِ تابان
از خشم و توهینهای قوم نامسلمان
میدید بر بابا ، جفا ، بی هیچ بُرهان
ای وای...! از نامردمان بی مروّت
پرتاب سنگ و خاک، بر روی نبوّت
در کودکی تنها پرستار پدر بود
همدرد و هم همراه و هم یار پدر بود
چون شاهد غمهای بسیار پدر بود
آرامبخش روح و غمخوار پدر بود
تنها نه دختر بود بلکه بود مادر
هرگاه که میگشت با بابا برابر
چندی گذشت و داغ بابا شد مضاعف
شد فتنهای دیگر ز ایوان مُسقف
خود را خبیثان با حِیَل خواندند اشرف
شادیکنان، بربطزنان، در دستشان دف
بر جانشینی نبی، خود را نشاندند
بر عهد و پیمان غدیریشان نماندند
شرم از خدا هرگز نکردند آن پلیدان
ظلم و جفا کردند با خلق مسلمان
هرچند که دم میزدند از شرع و قرآن
با ظلمشان بر کفر خود کردند اذعان
غصب فدک کردند از دخت پیمبر
هم غصب کردند از دنائت، تخت حیدر...
خانهنشین کردند مولا را، به تزویر
روباهِ پیری را عوض کردند با شیر
تختِ ولایت شد به حکم زور تسخیر
آهن نمیگردد طلا هرگز به اکسیر
کِشتند بذر خودسری را در سقیفه
تا که شوند از شهوت قدرت خلیفه
شیر خدا هرگز نشد تسلیم کفتار
چون بود بر امر ولایت، خود سزاوار
میخواستند از او وقیحانه به اجبار
گیرند بیعت، لاجرم در بین انظار ـ
بر خانهی شیر خدا آتش کشیدند
هرچند خواری را برای خود خریدند
در خانهی شیر خدا محشر به پا شد
توهین به مولا و عزیز مصطفیٰ شد
زهرا به پشت در؛ که در با ضربه وا شد
شد محسنش سقط و علی بیهمنوا شد
کُشتند از کین دخت ختمالمرسلین را
صاحب_عزا کردند امیرالمؤمنین را
وقتی رها گردید زهرا از غم و درد
مولا شبانه پیکر او را ، کفن کرد
وآنگه به دور از چشم دشمنهای نامرد
بسپرد او را نیمه شب در مدفنی سرد
گویی وداع مهر و ماه آن شب رقم خورد
روح علی را خاک، آن شب با خودش برد
زهرا برفت و ماند غمهای عظیمش
(ساقی) کوثر ماند و اطفال یتیمش
غیر از خدا که بود همواره کلیمش
شد چاه، همراز غم و رنج و ندیمش
خاموش اگرچه شد چراغ عمر زهرا
داغ غمش آلاله سان مانده به دلها
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#اشهد_ان_علیا_ولی_الله
وقتی که علی خالقِ خلقُ الله است
رو کن به علی یگانه بابُ الله است
گر میلِ خدا به جان و قلبت داری
حیدر بنگر مظهر ذاتُ الله است
/عبدِ کریم
#اشهد_ان_علیا_ولی_الله
#واحد
بِسمِ اِللهِ الرّحیم ، هُوَ العَلیُ العَظیم
جلوه ی ذاتِ کریم ، هُوَ العَلیُ العظیم
قدرتِ مُطلق علی ، حق و مع الحق علی
قادر و حیّ و علیم ، هوَ العلی العظیم
علی پرستان یقین ، خدا پرستی کنند
بنده ی این دلبریم ، هو العلی العظیم
خالق بر آب و خاک ، هو علی نفسی فداک
حاکم و حکم و حکیم ، هو العلی العظیم
رو به نجف کن بخوان ، ز دلبرِ جاودان
یگانه اصلُ القدیم ، هو العلیُ العظیم
رازق ما بندگان ، نعمتِ حق بی کران
مُنعم و رزق و نعیم ، هوَ العلیُ العظیم
اهل جهنم بُود ، هر که ندارد به دل
مهر تو را ای زَعیم ، هو العلی العظیم
یکه ولی امرِ ما ، در دو سرا مرتضی
پیرو این دلبریم ، هو العلی العظیم
ریشه بدعت بُود ، اهل سقیفه یقین
قاری بی تو رجیم ، هو العلی العظیم
شوق تماشای حق ، دولت زهرای حق
وجه خدا بنگریم ، هو العلی العظیم
/عبد کریم
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_س
یا لطیف
السلام علی المخفیة قبرها و المجهولة قدرها
تا شعله دست بر پَرِ خَیرُ النِّسا گذاشت
ما را میان غصهی بی انتها گذاشت
باران کجاست؟! شمعِ نبی ذرّهذرّه سوخت...
آتش چه حسرتی به دلِ ابرها گذاشت
دیوار و در مجال تقلّا نمی دهند
باید برای بالشکسته فضا گذاشت
در هیچ مَسلَکی زدنِ زن روا نبود
لعنت بر آنکه بدعت خود را بنا گذاشت
یک بیحیا که حُرمتِ چادر نمی شناخت
روی حجاب عصمت حق ، ردِّ پا گذاشت
آئینه را فشار لگد ، تکّه تکّه کرد...
آنقَدر خُردهشیشه دمِ خانه جا گذاشت!
مسمارِ خسته فاطمه را تکیهگاه دید
سَر را به روی مخزن سِرِّ خدا گذاشت
وقتی که گفت : فضّه خذینی!...، عـلـی نشست
مشکل زنانه بود...، که حیدر رها گذاشت
▪️
بندِ طناب ولکُنِ دستِ علی نبود
شاید که روی فاطمه ، سلمان عبا گذاشت!
#بردیامحمدی