#ه_محمدی
(مامان #محمد ۳.۵ساله و #حسین ۸ماهه)
کمتر از دو ماه پیش بود که خانوادگی درگیر کرونا شدیم.
خیلی بدحال شده بودم و حتی حال و حوصلهی بچهها رم نداشتم.
اون مدت همسرم از بچهها نگهداری میکرد.
خدا لطف کرد که ایشون خفیف گرفتن و مثل من از پا نیفتادن...
خانوادهی همسرم تو اون روزا خیلی به دادمون رسیدن.
از غذا و دمنوش و آبمیوه آوردن و دارو گرفتن تا حتی نگهداری بچهها؛ چند روزی شد که بچهها رو میسپردیم دست عموشون و پیگیر درمان من میشدیم.
خانوادهی عموشون، قبل ما گرفته بودن و بهبودی نسبی پیدا کرده بودن.
از طرفی مادرشوهرم هم درگیر شده بودن و بیمارستان بستری بودن و خواهر و برادرهای همسرم، پیگیر درمان ایشون هم بودن...
روزهای سختی بود برامون.
به خاطر داروها، یه مدتی به حسین شیرخشک دادیم و بعد که میخواستم شیر خودمو بدم، خیلییی کم شده بود.😢
دیگه شیر خشکم نمیخورد. وقتی میدیدم هرچی میخوره، سیر نمیشه دلم میگرفت...
خدا رو به اسم یا رازق الطفل الصغیرش صدا میزدم و به یاد حضرت رباب میافتادم...
چه میکشیدی وقتی علی اصغرت گرسنه بود و شیری نداشتی...
یا رازق الطفل الصغیر
یا راحم الشیخ الکبیر...
خدایا مادرشوهرم رو خودت شفا بده...
یا جابر العظم الکسیر...
خدایا این همه مریض بدحال تو بیمارستانا هست... خودت مریضیهاشون رو درمان کن...
به لطف خدا اون روزها گذشت...
و همه سلامتیمون رو به دست آوردیم. درواقع خدا بهمون عمر دوباره داد، بلکه بهتر زندگی کنیم.
وقتی حالم بهتر شده بود و میتونستم سر و صدا و اذیت بچهها رو تحمل کنم، چقدر خدا رو شکر کردم.
تو ایام بیماری، از خدا خواسته بودم منو مادر بهتری برای این بچهها قرار بده.
کمکم کنه انسانهای خوبی تربیت کنم و تقدیم اسلام کنم...
از خدا میخواستم سلامتیمونو بده، تا دغدغهی جسم بیمار خودمون و خانوادهمون رو نداشته باشیم و بتونیم درد اسلام و انسانهای دیگه رو داشته باشیم.
مادرشوهرم که از بیمارستان مرخص شد، هنوز نیاز به دستگاه اکسیژن و مراقبت داشت.
هر روز و هرشب، یکی از بچههاش پیشش بودن تا مراقبش باشن...
زحمتی که پدر و مادر شوهرم تو جوانی کشیدن و ۷ تا فرزند بزرگ کردن، حالا تو این ایام سختی، هم به داد ما رسیده بود و هم به داد خودشون.
و من حس میکردم به خاطر این همدلی و همیاری، چقدر خداوند با نظر رحمتش به این خانواده نگاه کرد.
پ.ن: برای شفای همهی مریضا، مخصوصا کروناییها، صلواتی ختم کنیم.
#کرونا
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
*کانال مادران شریف ایران زمین*
@madaran_sharif
#از_لابهلای_کتابها
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام
همراهان همیشگی مادران شریف🌹
خانوادهای که دو فرزند داشتن، به تازگی صاحب سه قلو شدند، متاسفانه یکی از قلها عمرش به دنیا نبوده.
میخوایم توسط مجموعه جهادی مهر فرشتهها بستهای شامل مایحتاج فرزندان این خانواده عزیز تهیه کنیم و به دستشون برسونیم.
مبالغ مورد نظر خودتون رو به شماره کارت مهر شریف حداکثر تا فردا شب واریز کنید.
۶۰۳۷۹۹۸۱۷۷۳۲۳۰۶۹
به نام پگاه بهروزی
انشاالله با شاد کردن دل این فرشتههای زمینی برکات مادی و معنوی به خونههاتون جاری بشه.
☘☘☘
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
22.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام✋🏻
خانومِ نانسی رو یادتونه که ۱۵ فرزند داشتن و از راهکارهاشون برای کاهش هزینه ها میگفتن؟!
ادامهی پیشنهاداتشون رو تو این کلیپ ببینید.
شما کدوم یکی از این کارها رو انجام میدید؟!
پیشنهادتون برای کاهش مصرف انرژی چیه؟
#ا_باغانی
#پ_عارفی
#پ_بهروزی
#خانواده_چندفرزندی
#مدیریت_اقتصادی_خانواده
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
مادران شریف ایران زمین
سلام همراهان همیشگی مادران شریف🌹 خانوادهای که دو فرزند داشتن، به تازگی صاحب سه قلو شدند، متاسفانه
سلام
صبح جمعهتون بخیر😊❤️
در مجموع دو میلیون و صد و چهل هزار تومان واریز شد که تحویل مجموعه مهر فرشتهها دادیم.😊
به زودی تصویر اقلام خریداری شده رو تو کانال میذاریم.
.
#ا_باغانی
(مامان #علی ۴ساله و #رضا ۱سال و ۲ماهه)
چند وقتی بود علی ظهرها نمیخوابید و من سعی میکردم یه سرگرمی جدید برای ظهرها پیدا کنم.
از اونجایی که قبلاً چند سالی سابقهی تدریس زبان انگلیسی به کودکان رو داشتم، با خودم فکر کردم شاید بتونم داخل خونه برای علی کلاس بذارم.👌🏻 چون دوران کرونا هم بود و کلاسهای حضوری تعطیل بود.
یه روز با هم رفتیم بیرون و از شهر کتاب، کتاب زبان مخصوص کودکانی که خودم تجربهی تدریسش رو داشتم، خریدیم و با امید به خدا شروع کردیم.
همون روز بهش گفتم دوست داری بری کلاس زبان؟ و سعی کردم کاری کنم که فضای کلاس واقعی رو توی خونه ایجاد کنم تا بیشتر علاقهمند بشه. مثلاً خودم به عنوان معلم روسری سر کردم😄 و علی نشست روی مبل و من اومدم داخل کلاس! و مثل کلاسهای واقعی باهاش صحبت کردم و تدریس کردم و صوت رو پخش کردم. بعدش هم رنگآمیزی کتاب. دقیقاً مثل برنامهی کلاس واقعی.
البته مدت زمان کلاس خیلی کوتاهتر از حالت واقعی بود😉 چون یک شاگرد داشتم و خب کلاس زودتر تموم میشد!
بعدش هم خداحافظی کردیم و علی رفت خونه، زنگ زد و مامانش درو باز کرد و دیگه من شدم مامانش.
خلاصه بعد از چند جلسه دیدم خداروشکر علی خیلی علاقه داره و هرروز بهم میگفت کلاس زبان دارم!😋
به همین روش چندین ماه کار کردیم و چند کتاب رو تموم کردیم. آخر هر ترم هم امتحان شفاهی داشتیم. البته حواسم به این نکته بود که با توجه به سن کم علی آموزش حالت بازی داشته باشه و دقیقا چون علی علاقه نشون داده بود، ادامه دادیم. یعنی اگه میدیدم علاقه نداره اصلا اجبارش نمیکردم و ادامه نمیدادم.
بعد از چندماه به فکر افتادم که براش کلاس قرآن هم بذارم. همیشه دنبال یک مرجع خوب برای آموزش قرآن بودم. مثلاً کتابی که همراهش سیدی آموزشی و رنگآمیزی هم داشته باشه تا بچه بیشتر علاقه نشون بده. اما مرجع خوبی پیدا نکردم.😕
تا اینکه برای جایزهی عید غدیر بهش یه کتاب پر زرق و برق سورههای کوچیک قرآن رو هدیه دادم و تصمیم گرفتم به امید خدا با همین کتاب آموزش رو شروع کنم.👌🏻
آموزشمون از سورهی توحید شروع شد. برای هر جلسه هم قبلش توی اینترنت میگردم و چند تا کلیپ آموزشی پیدا میکنم.
چندتا تصویر رنگ آمیزی هم با موضوعهای قرآنی پرینت میگیرم و هر جلسه بهش میدم.🎨
خداروشکر باز هم علی علاقه نشون داد. البته تلفظ بعضی کلمات قرآن کمی براش سخت بود و گاهی زیاد علاقه نشون نمیداد که تکرار کنه. چون نمیتونست خوب کلمه رو ادا کنه.
برای علاقهمندی بیشترش توی کلاس بهش گفتم هر دو تا سوره که حفظ بشی یک جایزه داری. و بعد از اون علی خیلی علاقهمند شد. اولین جایزه رو هم بعد از حفظ سورههای توحید و کوثر بهش دادم.
خداروشکر تا الان هر دو کلاس رو دوست داشته. هم وقتش رو پر میکنه، هم یک حرکت دو نفرهست که باعث تعامل من و علی میشه. هم یه چیز مفیدی یاد میگیره و علاقه داره. توی بقیه زمان ها هم به بهانههای مختلف گاهی سورههایی که یاد گرفته یا کلمات انگلیسی رو با هم تکرار میکنیم.
کلاسهامون ظهرها برگزار میشه و اون زمان رضا معمولاً خوابه. اگر هم بیدار باشه، صحبتها براش جدیده و اونم گوش میده. بعضی وقتا هم به عنوان شاگرد کلاس اسمش رو صدا میزنم! یکی دیگه از چیزهایی که باعث علاقهمند شدن علی میشه اینه که من اسم چندتا بچه دیگه رو هم که به طور خیالی! روی صندلیهای دیگه نشستن صدا میکنم و ازشون میخوام که تکرار کنن و جواب بدن.
پ.ن: اینکه به علی زبان انگلیسی آموزش میدم به این معنی نیست که این حرکت رو از این سن توصیه کنم. صرفاً چون خودم در این زمینه تجربه داشتم از زبان شروع کردم و چون علی علاقه نشون داد، ادامه دادم.
ممکنه بچه توی این سن اصلا به آموزش علاقه نشون نده. مشکلی نیست. چون بچه زیر هفت سال فقط به بازی نیاز داره و وقتی بزرگتر میشه زمان کافی برای آموزش هست.
#بازی #آموزش_کودکان
#آموزش_با_بازی
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#از_لابهلای_کتابها
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام همراهان عزیز🌹
حالتون خوبه؟
ما چند وقتیه که یک کار پژوهشی رو شروع کردیم و میخوایم زندگی و تجربیات مامانهای چندفرزندی رو بررسی کنیم.
توی این مرحله نیاز به کمک شما داریم🙏
مامانهایی که صاحب ۴ فرزند و بیشتر هستید، ازتون خواهش میکنیم وقت با ارزشتون رو در اختیار ما قرار بدید و این پرسشنامه رو پر کنید.
از بقیه شما عزیزان هم خواهشمندیم که این پرسشنامه رو به دست مامانهایی که ۴ فرزند و یا بیشتر دارن، برسونید و بهمون در این کار کمک کنید.❤️
لینک پرسشنامه (مختص مادران ۴ فرزند و بیشتر):
https://survey.porsline.ir/s/haFH3Jl
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif