eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
9هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
192 ویدیو
36 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_admin تبلیغات نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
«چطوری جزءخوانی کنیم؟» (مامان ۶.۵، ۵ و ۱ سال و ۸ ماهه) توی ماه رمضون‌های بعد از مادر شدنم، شرایط مختلفی داشتم هر سال. گاهی روزه می‌تونستم بگیرم و اکثراً هم به خاطر بارداری یا شیردهی نمی‌تونستم روزه بگیرم. یه سال‌هایی سرم خلوت‌تر بود و می‌تونستم توی ماه رمضون روزی یک جزء قرآن رو بخونم و یه سال‌هایی ختم قرآنم نصفه می‌موند و کامل نمی‌شد.😥 داشتم امسال فکر می‌کردم که چیکار کنم بتونم با وجود مشغله‌های سه تا بچهٔ کوچیک و آشپزی و روزه‌داری و مهمونی و… روزانه یک جزء رو بخونم و ختم قرآن این ماه رمضان رو کامل کنم. یه سری نکات و راه‌حل‌ها به ذهنم رسید: تلاوت یک جزء قرآن حدود ۳۵ دقیقه زمان می‌خواد. صوت‌های تحدیر (تندخوانی) جزء به جزء قرآن هم توی اینترنت هست و می‌شه همراه با اون‌ها تلاوت کرد.‌ که اونم حدود نیم ساعت زمان می‌بره. البته من دوست دارم بدون گوش دادن صوت، خودم از روی متن قرآن بخونم و حس می‌کنم این‌طوری تمرکز و دقتم به معنی آیات بیشتره و همه‌ش نگران این نیستم که طبق سرعت قاری پیش برم و بهش برسم.😅 می‌دونم در طول روز این نیم ساعت زمان خالی رو دارم و چه بسا روزی بیشتر از نیم ساعت هم توی گوشی‌م مشغول سر زدن به فضای مجازی هستم. پس مشکلم کمبود زمان نیست.🤭 سعی می‌کنم اول صبح بعد از نماز، که بچه‌ها خوابن و خونه ساکته، قرآن بخونم. هم تمرکزم بیشتره و هم هنوز گرسنه و تشنه نشدم و سرحالم. کلا بهتره که همیشه مهم‌ترین کار روزانه‌مون رو توی همون ساعت‌های اول صبح انجام بدیم که خیالمون راحت بشه.☺️ می‌دونم که اگر بخوام یک‌باره کل یک جزء رو بخونم (یعنی ۳۵ دقیقه پشت سرهم بخونم) ممکنه خوابم بگیره و خسته بشم و تمرکز و حوصلهٔ کافی رو نداشته باشم و لذت نبرم از خوندن قرآن و هی منتظر باشم که زودتر تموم بشه و صفحه‌های باقی مونده رو بشمرم و… پس به جاش یک جزء رو توی ۳ یا ۴ نوبت می‌خونم.👌🏻 گوشی‌م رو به اندازهٔ ۱۰ دقیقه کوک می‌کنم و همون مقدار قرآن می‌خونم و بعدش پا می‌شم یه کار دیگه انجام می‌دم. چند دقیقه‌ای رو به خودم استراحت می‌دم و دوباره برمی‌گردم. (مثل روش پومودورو‌ که چهار تا ۲۵ دقیقه کار با فواصل ۵ دقیقه‌ای استراحت داره) ترجیح می‌دم از روی مصحف (قرآن چاپی) با اندازهٔ بزرگ بخونم که تمرکزم بیشتر باشه.‌ اگر قرآن دم دستم نبود، از روی گوشی هم می‌خونم یا اگر بیرون برم، قرآن جیبی‌م رو می‌برم تا از فرصت‌هایی که پیش میاد استفاده کنم و بخونم. نکتهٔ مهم اینه که قرآن رو جلوی چشمم و روی میز بذارم که هر وقت دیدم یادم بیفته بخونم در طول روز.😉 اگر بعدازظهر بشه و هنوز جزء رو نخونده باشم، سعی می‌کنم از هر روش و فرصتی استفاده کنم تا بخونم.‌ فرصت‌های کوتاه ۵‌ دقیقه‌ای که بچه‌ها با هم مشغول بازی می‌شن، وقتی که زینب می‌خوابه،‌ حتی آخر شب موقع شیردادن به زینب و در حالت دراز کشیده.😅 طبق تجربهٔ سال‌های قبل می‌دونم که اگر یک روز از جزء خوانی عقب بمونم، جبرانش توی روز بعد سخت می‌شه.‌ پس سعی می‌کنم روزانه یک جزء رو تموم کنم. اگر هم قسمتی از جزء موند، فرداش بیشتر وقت بذارم و جبران کنم و نذارم بمونه. بهتره که برای قرآن خوندن یه زمان مشخص اختصاص بدیم که فراموش نکنیم. مثلاً بعد از نماز صبح یا بعد از نماز ظهر یا هر ساعتی از روز که سرمون خلوت تره. می‌شه ساعت کوک کرد که سر ساعت خاصی روزانه بهمون یادآوری کنه برای قرآن خوندن. پ.ن: جزء خوانی و ختم قرآن توی ماه رمضان سنت و فرصت خیلی خوبیه که بتونیم یک دور کلام وحی رو بخونیم و مرور کنیم و بهره ببریم. ولی ممکنه شرایطش رو نداشته باشیم و نتونیم روزی یک جزء بخونیم. پس به جاش هر چقدر که می‌تونیم بخونیم. نصف جزء، یک حزب، دو صفحه، یک صفحه یا نصف صفحه. مهم اینه که توی این ماه عزیز، بیشتر از قبل برای انس با قرآن و تلاوت و تدبر تلاش کنیم. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«ولی من نمی‌تونستم...» (مامان ۸ساله، ۵ساله، ۱۱ماهه) ماه رمضون داشت می‌رسید و من دل دل می‌کردم برای روزه گرفتن... یک سالگی پسرهام چند روز امتحانی روزه گرفتم و جفتشون همون روز اول به شدت بیرون‌روی گرفتن😑 و مریض شدن و... همه بهم می‌گفتن نمی‌خواد حالا که فاطمه رو شیر می‌دی، دوباره امتحان کنی و فاطمه‌ هم مریض می‌شه و... ولی من تو دلم می‌گفتم روز اول رو برای رضای خدا و به نیت خانم رباب و حضرت علی اصغر (علیهم‌السلام) روزه می‌گیرم، ان‌شاءالله فاطمه جانم حالش بد نمی‌شه.😌 با توکل بر خدا روز اول ماه مبارک، سحری خوردم و روزه گرفتم. تا ظهر همه چیز خیلی خوب بود، فاطمه هم خوب بود. ولی از ظهر که چند بار شیر خورد و دیگه شیر نداشتم، بهونه‌گیری‌هاش شروع شد.😞 منم خیلی با آرامش باهاش رفتار کردم و خوراکی‌های مختلف بهش دادم. باهاش بازی کردم تا ساعت پنج شد. دیگه خودم خیلی حالم بد شده بود.🥴🥴ضعف شدید کرده بودم و به شدت تشنه شده بودم. فاطمه جانم هم شیر می‌خواست.😫 نمی‌دونستم چیکار کنم... چند بار خواستم افطار کنم، ولی دیگه نزدیک افطار بود... یاد خانم رباب افتادم... فاطمه جانم نزدیک یک سالشه و من بهش غذای کمکی هم دادم ولی حضرت علی اصغر فقط شش ماهشون بود.😭 من مضطر شده بودم...😫 چقدر بده آدم مضطر بشه...😢 همسرم فاطمه رو بغل کرد و انقدر راهش برد تا خوابید... همه‌ش تو دلم می‌گفتم یعنی امام حسین (علیه‌السلام) به کجا رسیدن که علی اصغر شش ماهه‌ش رو، روی دستشون بردن جلوی دشمن...😭  راه می‌رفتم و گریه می‌کردم...😭 حالا وقت افطار بود... ولی من نمی‌تونستم چیزی بخورم. از خانم رباب خجالت می‌کشیدم... یک لیوان چای خوردم و دو تا خرما... فاطمه جان با گریه بیدار شد و با گریه بهش شیر دادم.😔 شیرش رو خورد و خوشحال و سرحال تو خونه می‌چرخید و بازی می‌کرد. من بچه‌م پیشم بود و بهش شیر دادم، نمی‌دونم خانم رباب چه کرد وقتی شیر داشت و علی اصغر نداشت...😭 نمی‌دونم از ضعف بدنم بود یا از غصه، شبش تب شدید کردم...😔 🖤صلی الله علیک یا اباعبدالله🖤 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
سلام دوستان گل 🌺 عیدتون مبارک ❤️😍 ان‌شاءالله سال خوب و پر از خیر و برکتی داشته باشید و به خدا نزدیک‌تر بشید. 🥰 برای همدیگه و برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و برای پیروزی مردم مظلوم فلسطین خیلی دعا کنیم. 🙏🏻 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند. در حقیقت، هم اوست که قطعاً زنده کننده مردگان است و اوست که بر هر چیزی تواناست» «فَانظُرْ إِلَی ءَاثَـَرِ رَحْمَتِ اللَّه کَیْفَ یُحْی الاْ رْضَ بَعْدَ مَوْتِهَآ إِن ذَلِکَ لَمُحْی الْمَوْتَی وَ هُوَ عَلَی کُل شَی ءٍ قَدِیرٌ» (آیه ۵۰، سوره روم) •┈┈••✾🌱🌸🌼🌸🌱✾••┈┈• آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد... رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد... باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد.... 💛«فرارسیدن سال نو و تقارن آن با بهار دل‌ها مبارک باد»💛 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «مثل خدیجه پیدا نخواهد شد. خدیجه در آن هنگام که مردم مرا تکذیب کردند، مرا تصدیق نمود و مرا با ثروت خود برای پیشرفت دین خدا یاری نمود. خدا به من دستور داد خدیجه را به قصر زمرّدی که در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتی در آن نیست، بشارت دهم.» «أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَةَ، صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ‏ وَ وَازَرَتْنِی عَلَی دِینِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی أَنْ أُبَشِّرَ خَدِیجَةَ بِبَیْتٍ فِی الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبِ الزُّمُرُّدِ لَا صَخَبَ فِیهِ وَ لَا نَصَب.» (بحارالانوار، جلد ‏۴۳، صفحه ۱۲۴) •┈┈••✾🌱⬛⬛⬛🌱✾••┈┈• قطرهٔ من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد پیش تو سیّدالبشر، سیّدة‌النّسا شدم پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته‌ایم تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده‌ام از صمیم دل مرگ جدام کرده‌است از تو اگر جدا شدم لحظهٔ آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم   🌑وفات حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) تسلیت باد.🌑     🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
«من تکانی» پور (آقا ۵ساله و آقا ۵ماهه) چیزی به سال نو نمانده و من تا جای ممکن کار می‌کنم. شبیه یک ربات از قبل برنامه‌ریزی‌شده!😅 با وسواسی مالیخولیایی به جان در و دیوار و پنجره و کف و سقف و همه‌جا می‌افتم‌، مبادا سال تحویل شود و مکانی دستمال‌کشی نشده جا مانده باشد! طبق یک باور بیمارگونهٔ ارثی که ژنتیکی در من هم نهادینه شده، انگار باورم شده که در لحظهٔ تحویل سال در هر حالتی باشیم، تا پایان سال همان‌طور می‌مانیم.🤭 خانه را تکاندم و تکاندم و تکاندم. اما آنچه دستی بر سر و رویش نکشیده‌ام، خودم هستم.😢 خانهٔ روح و روانم سال‌هاست آب‌نکشیده و گردگیری‌نشده، رها شده است... تلنباری از غم، غصه، حسرت، بغض، کینه، شادی، خاطرات دور و نزدیک، تلخ و شیرین چون کوهی سنگلاخی بر پیکرهٔ ظریفم سنگینی می‌کند.😞 و چه خوب شد ماه رمضان قبل‌تر از نوروز آمد. ماه خدا، ماه بهار قرآن. زیاد مذهبی نیستم. قرآن سوره و دعاهای زیادی هم بلد نیستم. ولی خدایا می‌دانم یک آیه در قرآن داری که می‌گوید: «ارجعی الی ربک راضیة مرضیه» کمکم کن تا زنده‌ام این‌گونه باشم و این‌گونه بمیرم: به سویت بیایم درحالی‌که تو از من خشنودی و من از تو خشنودم. سنگینی سینه‌ام را سبک کن، خانه تکانی دلم را آسان کن. و همیشه همراهم باش، ای دوست کسی که جز تو هیچ دوستی ندارد. حالا در فکرم... از کجا باید شروع کرد؟ تار و غبار کدام گوشهٔ جانم را اول بزدایم؟ *از ویترین پر از خاک «منیت‌هایم» شروع کنم یا از «دلخوری‌هایی» که گرد آن‌ها جام بلوری قلبم را کدر کرده؟ ترس‌ها، اضطراب‌ها و حسادت‌هایم را چگونه از ریشه در بیاورم؟ چگونه نهال آشتی و مهربانی را در باغ جانم بکارم؟ منزلم تمیز است، پاکیزه به استقبال نوروز می‌رود. خانهٔ جانم چطور؟ برای عید فطر، «من تکانی» کرده‌ام؟* 😓 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو سالی که گذشت همراه با پویش کتاب مادران شریف کتابای زیادی خوندم، با آدمای مختلفی آشنا شدم که هر کدوم کلی قصه‌های جالب و متفاوت داشتن؛ از مادران شهیدان فرجوانی گرفته تا مادر شهیدان مظفر. میگن سالی که نکوست از بهارش پیداست! همیشه یه علاقه عجیبی به یادگیری لهجه‌ها و زبون‌های مختلف داشتم که باعث می‌شد از خوندن کتاب‌هایی با لهجه‌های متفاوت لذت دوچندان ببرم. حالا تصور کنید قراره فروردین ماه یک کتاب بخونیم که هم سوژه‌ی جالبی داره، هم پر از حرف‌های جدیده، با لهجه افغانستانی هم نوشته شده، حسابی کیفور شدم با دیدن اسم کتاب! این کتاب جالب و عجیب اسمش «خاتون و قوماندان»‌ه! منم اولش نمیدونستم قوماندان یعنی چی ولی بعد از خوندن کمی از کتاب متوجه معنی‌اش میشیم و میفهمیم چرا این اسم روی این کتاب گذاشته شده! نامه‌هایی که قوماندان برای خاتون نوشته بود در جای جای کتاب دیده میشه و همین‌طور جواب‌های زیبایی که خاتون داده! قوماندان داستان ما شهید ابوحامد معروف، همون موسس تیپ فاطمیون هستش که در جنگ با داعش شگفتی‌ها آفریدن. آشنایی با زندگی این فرمانده بزرگ و همسر قهرمانشون تو این کتاب اتفاق میفته و ما رو لحظه لحظه با سختی‌های زندگیشون همراه می‌کنه. 📝📝📝 سلام مامانا ☺️ طاعات‌تون قبول روزهای بهاری‌تون پر خیر و برکت إن شاءالله 🌹 میخوایم اولین پویش سال ۱۴۰۳ رو شروع کنیم 😍 آماده‌این؟ به امید خدا قصد داریم این ماه با همدیگه کتاب جذاب رو بخونیم. روایت زندگی ام‌البنین حسینی، همسر شهید علیرضا توسلی معروف به ابوحامد، فرمانده و موسس لشکر فاطمیون. شهید توسلی ۱ مهر ۱۳۴۱ در افغانستان به دنیا اومدن و ۹ اسفند ۱۳۹۳ در شهر درعای سوریه به مقام رفیع شهادت رسیدن. ❤️ اردیبهشت ماه سال گذشته هم متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب منتشر شد که تو پست بعدی میتونین بخونین. إن شاءالله این ماه هم به قید قرعه به ۱۰ نفر از عزیزانی که کتاب رو کامل مطالعه‌ کنن ۱۰ جایزه‌ی ۱۰۰ هزارتومانی تعلق میگیره. 🎁 الحمدلله نسخه‌های الکترونیک 📱، صوتی 🎵 و چاپی 📘 کتاب هم در دسترس هستند. (نسخه صوتی همین اسفند ماه منتشر شده؛ داغِ داغ 😉 با لهجه‌ی زیبای افغانستانی) پیشنهاد میکنیم مطالعه‌ی این کتاب جذاب و متفاوت رو از دست ندین 🤓 با ما همراه باشین در 👇🏻 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: https://eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab
🔹 متن تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «خاتون و قوماندان» روایت زندگی همسر شهید علیرضا توسلی فرمانده لشکر فاطمیون 📝بسمه تعالی ـ سلام خدا بر شهید عزیز، علیرضا توسّلی، مجاهد مخلصِ فداکار و بر همسر پرگذشت و صبور و فرزانه‌ی او خانم امّ‌ البنین.  حوادث مربوط به مهاجران افغان را که در این کتاب آمده است از هیچ منبع دیگری که به این اندازه بتوان به آن اطمینان داشت دریافت نکرده‌ام. برخی از آنها جداً تاثرانگیز است، ولی از سوی دیگر، حرکت جهادی فاطمیون افتخاری برای آنها و همه‌ی افغانها است. دی ۱۴۰۱ ـ نوشته‌ی صفحه‌ی مقابل بسیار زیبا و اثرگذار است. (عکس صفحه مدنظر در فوق آمده است)