eitaa logo
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
480 دنبال‌کننده
856 عکس
117 ویدیو
41 فایل
مادرانه، تلاشِ جمعیِ مادران؛ برای بالندگیِ خود، فرزندان، خانواده و ایران اسلامی. از طریق شناسه‌ی @madaremadari در پیام‌رسان‌ بله با ما مرتبط شوید. https://ble.im/madaremadary
مشاهده در ایتا
دانلود
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
در هفته ای که گذشت ، واحد تبیین مادرانه سبزوار، برنامه اکران مستند 🔸وداع با اسلحه🔸 رو داشت که گزارشش رو در ادامه شاهد هستید: دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۹:۳۰ صبح ، به نظر زمان مناسبی می رسید برای اکران مستند. یکی از بچه ها زحمت رزرو مکان ( حسینیه هنر سبزوار) رو کشید و اطلاعیه زده و در گروه های مادرانه پخش شد.یکی از اعضای واحد هم شد مسئول ثبت نام. شب قبل مستند رو دانلود و روی فلش ذخیره کردم. روز موعود، صبحانه بچه ها رو آماده کرده یکی رو به خواهرم سپردم و اون یکی رو زیر بغل زدم و خودم رو به حسینیه هنر رسوندم. یکی دیگه از بچه های واحد هم که زحمت آوردن لپ تاپ رو کشیده بود، کارهای مقدماتی و فنی رو برای اکران انجام داد. متأسفانه از اون تعدادی که ثبت نام کرده بودند عده زیادی نیومدند و ما بعلت طولانی بودن مستند و ضیق وقت، با افراد حاضر اکران رو شروع کردیم. مستند گویا و دقیق، روند تبدیل یاسر عرفات رو از یک مبارز به یک سیاستمدارِ خوشبین به دشمن، نشون داد و بیننده رو آگاه کرد به نتیجه این خوش‌بینی. قسمت آخر مستند هم ، نمایش مقاومت حزب الله لبنان که منتج به آزادی کامل لبنان از اشغال صهیونیست ها در سال ۲۰۰۰ شد، بود. ۱۰ دقیقه ای به اذان ظهر مونده بود که اکران تموم شد و شتابان خودم رو قبل از برگشت بچه ها از مدرسه، به منزل رسوندم. حاشیه های مهم تر از متن اکران: 🔸حضور مدیر یک دبیرستان دخترانه که می گفت مرخصی ساعتی گرفته و اومده تا از ما بخواد برای دانش آموزان مدرسه ش جلسات تبیین و پخش مستند حول موضوع فلسطین، داشته باشیم. 🔸تصمیم گرفتن ۲ نفر از حاضرین، جهت پخش مستند در جمع های دیگه. ✅ آقای محمد نورس، دانشجوی فلسطینی دانشگاه فردوسی مشهد و آقای محسن فایضی، محقق این مستند، از مادرانه سبزوار بابت اکران مستند "وداع با اسلحه" تشکر کردند. *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
در هفته ای که گذشت ، واحد تبیین مادرانه سبزوار، برنامه اکران مستند 🔸وداع با اسلحه🔸 رو داشت که گزارش
در ادامه بازخوردهای بعضی از حاضرین رو بخونیم: ✅ یاسر عرفات رهبر مبارزات مردم فلسطین بود ولی بعد از سالها مبارزه تصمیم به صلح با دشمن خودگرفت ولی راستش آخرش نفهمیدم کار یاسر عرفات درست بود یا نه ؟ ✅ به نظر من وقتی یاسر قصد صلح داشت و اسلحه بر زمین گذاشت بیشتر از مردم و کشورش دور شد ✅ من اسرائیل رو یک شیطان دیدم و از خدا خواستم مسئله ی فلسطین به ظهور امام زمان ختم بشه که فقط یک رهبر الهی از پس فتنه های شیطان بر میاد . ✅ فکر میکنم عرفات از یک مبارز به یک سیاستمدار تبدیل شد ✅ آخه اسراییل هیچ وقت با سلاحش وداع نمیکنه چرا باید از فلسطین همچین انتظاری داشت ؟ ✅ من خیلی چیزا یاد گرفتم همیشه فکر میکردم یاسر عرفات یک ادم خائن بوده که فلسطین رو چوب حراج زده ولی تو این مستند فهمیدم که مبارز بوده و کلی تلاش کرده ...ولی اشتباه کرده و خام امریکا شده عوضش تجربه ی عرفات باعث شده چشم فلسطینی ها باز بشه که سازش بی فایده هست ✅ ازون روز دارم به دوتا مساله فکر میکنم اینکه تو اون زمان کشوری یا مجموعه ای تجربه ی صلح با امریکا رو نداشته احتمالا و این صلح عرفات برای همیشه یک درس شده ولی برام سواله کسانی مثل امام خمینی یا امام موسی صدر به عرفات گوش زد کردن که بی فایده است یا نه؟ و یک چیز دیگه هم اینکه رهبر های دینی بهتر تو انقلاب ها موفق شدن درتاریخ ✅ سلام دیدن مستند برام ناراحت کننده بود و صحنه های دلخراشش به قلبم چنگ میزد و هر لحظه تنفرم رو از رژیم خبیث صهیونیست بیشتر میکرد اما در کنار این ناراحتی که بنظرم لازم هست برای چشم و قلب تا قدر امنیت کشور رو بیشتر بدونم آگاهی های زیادی کسب کردم اینکه اسرائیل یه دفعه به وجود نیومد و یه ابر قدرت پوشالی مثل آمریکا پشتش بود و طراحیش کرد اینکه چقدر مردم مظلوم فلسطین چوب ندانم کاری های سران بی کفایت حاکم ر کشورشون رو خوردن اگر یه رهبردلسوز داشتن و وحدت رو حفظ میکردن به اون وضع دچار نمیشدن نبود حاکمیت مشخص و بی کفایتی مسئولین تاثیر مهمی تو اشغال شدن فلسطین میذاره در کل از دیدن مستند و کسب آگاهی حظ بردم ممنون از همه عزیزانی که این فضا رو ایجاد کردن ✅ مستند بسیار عالی بود واقعا سرگذشت یاسر عرفات خیلی قابل تامل هستش به نظرم این مبارزه و ایستادگی هستش که سرنوشت ملت ها رو می‌میسازه ✅ من خودم به شخصه خیلی لذت بردم به اطلاعاتم خیلی اضافه شد ✅ مستند خوبی بود چه آروم آروم عرفات درگیر سیاست شد و راه گم کرد!! *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
روایت نگاه من به پویش فلسطین از پشت لنز دوربینم بود. فقط میدانم و میدیدم که.. این فلسطین بود که بچه شیر خوارت را برای چند ساعت بگذاری و بروی.. این فلسطین بود که علاوه بر شنیدن خبر فوت پدر بزرگت، بتوانی در پویش حضور پیدا کنی... این فلسطین بود که هر طور شده مهمان رو در بایستی دار را تنها در خانه بگذاری و بروی این فلسطین بود که بگذاری دختر کلاس اولی غیبت بخورد.. این فلسطین بود که آقای معاون با موتورش دقایقی ایستاد و کودک های کفن پوش غزه را نظاره کرد و رفت اما دوباره با مدیر مدرسه برگشت.. این فلسطین بود که پسرهای پر شرو شور ابتدایی را آرام کرد تا دقایقی کنار هم زیر آفتاب بنشینندو رنگ بر مسجد الاقصی بزنند و از هم سوال بپرسند.. این فلسطین بود که از انتهای خیابان معلمی را برگرداند. این فلسطین بود که پسر بچه ابتدایی دست بر کودک های کفن پوش آغشته به خون میزد و بر صورتش می‌کشید... این فلسطین بود که مادری با کالسکه بین شلوغی جمعیت ایستاد و شبهه می‌خواند. این فلسطین بود که دختران دبیرستانی و دانشجو جذب دلنوشته و برش هایی از کتاب تاوان عاشقی شدند. این فلسطین بود که دختران و پسران ابتدایی را مقابل تصویر میکی موس نگه داشت و برای هم از والت دیزنی منفور می‌گفتند.. ودر پایان وقتی میشنوی که درست همان روز سالروز شهادت شهیدی بوده که پویش در کوچه خانه مادری اش برگزار شد،قلبت در سینه می‌تپد و به ناگاه بلند میشوی و به آقا امام زمان سلام می‌دهی.. واقعا حضور شهید برایمان قابل لمس بود.مخصوصا با عکسهایی که بر دیوارهای خیابان بود حس میکردیم نظاره گر هستند. چه اتفاق جالبی رقم خورد ،تاریخ برگزاری پویش گشت وگشت تا خود سالروز شهادت شهید.. شهیدی که سال گذشته مادرش مهمان مادرانه محله مان بود. *شهید حسین هریری* راوی زینب هماورد *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
*🔸انتشار کتاب «مادران میدان جمهوری» افتخار دیگری برای مجموعه مادرانه* *🔸روایتی مادرانه از دعوت به انتخابات* کتاب «مادران میدان جمهوری» در برگیرنده فعالیت‌های انتخاباتی گروه «مادرانه سبزوار» است که در انتخابات سال ۱۴۰۰ با حضور در کوچه‌ها، بوستان‌ها، مساجد و سایر مکان‌های عمومی مردم را برای حضور در پای صندوق‌های رأی دعوت می‌کردند. این دعوت در قالب‌های مختلفی از جمله گفت‌و‌گوهای چهره به چهره، تلفنی، فعالیت‌های مجازی، تولید بروشور و... انجام می شد. 📚برشی از کتاب: «...بعد از یکی دو بار سلام کردن، بالاخره به چشم‌شان آمدیم و جواب‌مان را دادند. اجازه گرفتیم و نشستیم. دوستم خسته از مقدمه چینی‌های صبح تا حالا توی جلسه‌های مختلف، یک راست رفت سر اصل مطلب! با همان صدای گرفته‌اش گفت:« نظرتون راجع به انتخابات چیه؟» خانمی که چند قدم دورتر ازش نشسته بود با عصبانیت گفت: «هرکس رأی بده احمقه!» خانم دیگری که کنارش مشغول تخمه شکستن بود گفت: «برنج کیسه‌ای ۳۰۰تومنه. برای چی رای بدیم؟» در میانه این موج‌های منفی یکی‌شان گفت: «چرا رأی ندیم حق‌مونه.» زن جوان کناری‌اش دنباله حرفش را گرفت و گفت: «ما مستأجریم بچه کوچیک داریم، کلی پول پوشکشه. ولی صاحب خونه‌م آدم خوبیه اجاره رو زیاد نکرده. همه که بد نیستن.» انگار به دوجبهه تقسیم شده بودند. یکی این طرفی‌ها می‌گفتند و یکی آن طرفی‌ها. ما هم نشسته بودیم و گوش می‌کردیم. دیگر بحث داشت بالا می‌گرفت...» *محقق و نویسنده: مریم برزویی انتشارات: راه یار* جهت تهیه کتاب با تخفیف به سایت راه یار مراجعه نمایید raheyarpub.ir @raheyar97 * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
سلام دوستان 🌻 إن شاالله قرار هست *آذر* ماه، در کنار هم کتاب ** (سلام‌الله‌علیها) رو بخونیم و در مورد نکاتی که به نظرمون جالب هستند و بهره‌هایی که از کتاب بردیم، باهم صحبت کنیم. *روزهای فاطمه* (سلام‌الله‌علیها) ، دست‌نوشته‌ی مختصری هست از استاد علی صفایی حائری [عین صاد] که با هدف شرح خطبه فدک حضرت زهرا (س) تألیف شده و توسط انتشارات لیلة‌ القدر به چاپ رسیده. مرحوم صفایی حائری در این کتاب؛ در کنار تحلیل‌های کم نظیر، از دلایل رخ دادن حادثه سقیفه هم صحبت کرده است. نسخه‌ی الکترونیکی ** (سلام‌الله‌علیها) رو می‌تونید با وارد کردن کد تخفیف *madaran* به قیمت ۸۵۰۰ تومان از نرم‌افزار *فراکتاب* تهیه کنید. امیدواریم که این ماه هم همراه ما باشید و از مطالعه‌ی این کتاب، لذت ببرید. (سلام‌الله‌علیها) *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
🌺🎈🎊 *دعوتید به جشن میلاد حضرت زینب(س) هیئت انصار الزهرا مادرانه تهرانسر* 🎊🎈🌺 *کی؟* 🥳 سه شنبه ۳۰ آبان ماه *کجا؟* 🤔 تهرانسر شرقی، خیابان ۴۳، جنب پارک ارغوان، حسنیه المهدی (پایگاه شهید سهیلی) از ساعت ۹ تا ۱۱:۳٠ *میزبان چه عزیزی هستیم؟* 🥰 خانم طیبه رمضانی مسئول مادرانه شمالغرب. قراره برامون از مادرانه، اهداف و چشم اندازهاش بگن. *قراره چکار انجام بدیم؟* 🤩 سوره حشر بخونیم و برای پیروزی جبهه مقاومت دعا کنیم، مولودی خونی هم که حتما داریم.نگاهی به بیانات حضرت آقا هم خواهیم داشت😍 *بچه را کجا بذارم؟* 🙄 حتما با خودت بیار. چون قراره انجا با بچه های دیگه بهشون خوش بگذره فقط یادت باشه، اگر میخوایی تو جشن همراهمون باشی حتما به آی دی زیر پیام بده. عجله کن تا ظرفیت تکمیل نشده! *@mthshirazi* *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
سلام و نور و رحمت 🌺 حضور پرشور مردم انقلابی پردیس در اجتماع حمایت از کودکان مظلوم غزه، شنبه ۲۷ آبان ماه- میدان فلسطین پردیس جمعي از کودکان، نوجوانان و جوانان به صورت نمادین تصاویر پیکرهای کودکان غزه را در دست داشتند و با اهتزاز درآوردن پرچم فلسطین حمایت خود را از کودکان غزه اعلام نمودند و جنایت وحشیانه رژیم جعلی صهیونیستی را محکوم کردند، و سرودهای حماسی خوانده شد و حجت الاسلام حسینی امام‌ جمعه پردیس سخنرانی کردند، همچنین در گوشه‌ای خردسالان نقاشی کودکان فلسطین را رنگ آمیزی کردند و برچسب هایی از پرچم صهیونیست زیر کفش کودکان می چسباندند تا آن را لگد مال کنند و روی دست کودکان پرچم فلسطین می کشیدند و در آخر قطع نامه ای خوانده شد و شعار الله اکبر، خامنه ای رهبر و صلوات تجمع مردمی به پایان رسید. به امید ظهور هر چه زودتر آقا جانمان 🤲 #مدارمادران‌انقلابی *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
*روایت اول* ام یاسر عادت داشت همواره برای احیای مناسبت‌های مذهبی به ویژه ایام ولادت خاندان عصمت و طهارت مجلس بزرگداشتی را میان خانواده کوچک خود برگزار کند. سید نیز در این برنامه ها شرکت می‌کرد. ام یاسر بودجه خاصی را که از مدتها پیش برای مناسبت ها جمع می‌کرد، صرف برگزاری این گونه مراسم می‌کرد. دبیرکلی حزب الله نتوانسته بود ذره ای از وضعیت اقتصادی آنها را بهبود ببخشد. خانواده آن ها به دلیل مسئولیت های تازه ای که بر دوش آنها سنگینی می‌کرد، نسبت به گذشته فقیرتر شده بود. *در این گونه مراسم و جشن ها که خانوادگی برگزار می‌شد، ام یاسر خود برای اهل خانه شیرینی می‌پخت.* مهارت او در این کار بر همگان واضح و آشکار بود. او به عشق صاحب این مناسبت ها، یعنی ائمه معصومین مقدار بیشتری از انواع شیرینی ها را تهیه می‌کرد تا در میان دیگران نیز توزیع شود. خانواده همیشه منتظر این مناسبتها بودند. خانواده آنها کوچک بود؛ اما *ام یاسر همچنان که به خوبی بلد بود غذا و انواع شیرینی ها را تهیه کند، می دانست چگونه اعضای این خانواده را خوشحال کند.* *کتاب * ص۳۰۳ ** * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
*روایت دوم* ماه های زیادی همراه با جد و جهد فراوان گذشت. او نه فقط مشغول فعالیتهای بیرون از خانه بود؛ بلکه در درون خانواده نیز فعالیت هایش افزون تر شد. او که چهار فرزند داشت، حاملگی جدید را نیز تحمل می کرد. می‌بایست هم به آنها بپردازد، هم به همسرش سید و هم به مسائل مربوط به انقلاب اسلامی که زیر بنای فعالیت هایش بود. *گذراندن آموزش نظامی، ارتباط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شرکت در گردهمایی ها و پذیرایی از مهمانان تازه وارد* که منزلش را به لانه زنبور عسل تبدیل کرده بودند، هم جزء فعالیتهای روزمره اش بود. همچنین می بایست به *مسائل مربوط به طلاب و حوزه خواهران، برنامه های آموزشی و تدریس و تربیت فرزندان و همین طور روابط اجتماعی و رسیدگی به نیازهای مردم* و... نیز بپردازد. او همۀ این امور را با همه جزئیاتش پیگیری می‌کرد؛ کارهای سنگینی که جمع آنها در نظر دیگران شبیه محال می نمود. همگی انگشت حیرت به دهان می‌گرفتند و می‌گفتند: «چگونه چنین چیزی ممکن است؟» این پرسشی بود که برای همه مطرح بود؛ حتی سید نیز در این اوضاع کوچک ترین قصوری از او مشاهده نکرد. در بحبوحه تراکم سنگین کارها از او هیچ توقعی نداشت و اگر کوتاهی و نقصی می‌دید آن را اجتناب ناپذیر تلقی می‌کرد. با این همه چون هیچ قصوری حس نمی کرد، مات و مبهوت رفتارهای او شده بود. بلکه پی می‌برد که چگونه با اهتمام فراوان به مشکلات زندگی توجه دارد. همه مسائل را حتی کوچکترین آنها را با تمام جزئیاتش پیگیری می‌کند؛ گویا او قادر است زمان را آن قدر کش دهد تا به همه کارهایش برسد. *کتاب * ص ۲۴۱ ** * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
*روایت سوم* پسر نوجوانش تازه سن دوازده سالگی را پشت سرگذاشته؛ اما ام یاسر از او می خواهد که به رزمندگان بپیوندد. سید عباس از داشتن چنین همسر و فرزندی بسیار خوشحال است. سید او را برای آموزش نظامی اعزام می‌کند. یاسر در این دوره که چند ماه به طول انجامید، از نظر سنی کوچک تر از همه هم رزمانش بود. * ام یاسر به دلیل باور استواری که به مقاومت دارد، از این اقدامش بسیار شادمان است. او دوست دارد فرزندانش در صف اول مجاهدان قرار گیرند و هنگامی که دلیل این کار را از او می پرسند، می گوید: "من برای آنها بهترین آینده را انتخاب کرده ام."* او آینده دوردست را می‌بیند؛ آینده ای که با نعمت‌های جاودان الهی همراه است. آیا مادری که دوستدار فرزندش است جز این برای فرزندانش می خواهد؟ عشق او به فرزندانش موجب می‌شود که دست آنها را بگیرد و به سرای برتر از این دنیا که سرای آخرت است، تشویق کند. تنها چشم های کوته بین اند که پایان این راه را نمی‌بینند؛ اما ام یاسر نقطه پایان را به روشنی دریافته و از آن با مردم سخن می‌گوید. *کتاب * ص ۲۷۴ ** * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
*روایت چهارم* در روز عید ام یاسر از پول‌هایی که جمع کرده بود، مقدار فراوانی کلوچه درست کرد. او در تمام لحظاتی که مشغول درست کردن کیک بود، برای رزمندگان دعا می‌کرد و به آنها تبرک می جست. *امکان نداشت دعایی بکند و رزمندگان را فراموش کند.* او دعاهای بسیاری را حفظ بود؛ به ویژه دعاهایی که متعلق به امام زمان عجل الله تعالى فرجه است. *دعاکردن او با دعا کردن های دیگران فرق می‌کرد. او احساس می‌کرد دعاکردن در نزد کودکان نوعی تربیت کردن آنهاست و از هر کلامی می‌تواند رساتر و تأثیرگذارتر باشد.* هنگامی که می‌خواست دعاهای طولانی مانند دعای ندبه که اثر عمیقی در روح و جانش دارد، بخواند، نخست وضو می‌گرفت و چادرش را می پوشید و بخشی از قرائت دعا را به هر یک از فرزندانش که می توانست با او همراهی کند، واگذار می‌کرد؛ به گونه ای که هرکدام از بچه ها می‌توانستند در خواندن بخشی از دعا سهیم باشند. *در پایان او برای رزمندگان دعا می‌کرد و کودکان نیز به تقلید از مادر همان دعاها‌ را زمزمه می‌کردند.* آنها از چشمان مادر و لحن صدایش پی می برند که تا چه حد تحت تأثیر این دعاها قرار گرفته است. *کتاب * ص ۲۷۷ ** * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
*روایت پنجم* ام یاسر نه فقط در گفتار، در عمل و در رعایت حال این خانواده ها[فقرا] از همه پیشی می‌گرفت. همه فعالان این عرصه از شیوه رفتار او با این خانواده ها مات و مبهوت می‌شدند. آنها می‌دیدند که او چگونه با این خانواده ها حرف می‌زند و اسامی تک تک اعضای این خانواده ها و حتی اسامی بچه های کوچک آن ها را نیز به خاطر سپرده است. آنها شاهد بودند که چگونه با کودکان آنها به نرمی و با ملاطفت رفتار می‌کند و خود را در سن آنها قرار داده و با آنها به گرمی گفت وگو می کند. می دیدند که گویا او عضوی از این خانواده هاست. *همیشه عشق و علاقه اش را در هر مناسبتی به آنها ابراز می‌کرد و مدام این جمله را زمزمه می‌کرد: «خدایا مرا مسکین خود قرار بده و با مساکینت محشور گردان.»* او *سرپرستی شاخه خیرین جمعیت امداد حزب الله* را به عهده گرفته است. این جمعیت شمار انبوهی از خانواده‌های فقیر و تهیدست را زیر پوشش خود دارد. *کتاب * ص۲۹۹ ** https://ble.ir/madarshohada * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
*روایت ششم* عملیات بزرگ بدر در حال انجام بود و ام یاسر می دانست که سید در آن شرکت دارد. او برای حفظ جان رزمندگان و پیروزی آنها به ویژه برای پیروزی سید عباس دعا می‌کرد. از خدا می‌خواست که سید سالم و پیروزمندانه برگردد. سید بعد از بازگشت از عملیات متوجه می شود که ام یاسر چنین دعایی برای او کرده است. از روی محبت به او عتاب می‌کند و می‌گوید: «چرا برای محبوبت از خداوند طلب خیر نمی‌کنی؟ چرا برای شهادت من دعا نمی‌کنی؟!» *ام یاسر سکوت می‌کند و در حالی که رویش را برمی‌گرداند، می گوید: «برای بچه ها بدون هیچ پیش شرطی دعا می‌کنم؛ اما دعای من برای تو مشروط است.» - چه شرطی؟ - اینکه تو بعد از من به شهادت برسی. چشمان ام یاسر پر از اشک می‌شود و می‌داند که نمی‌تواند فراق او را تحمل کند.* به یاد غیبت طولانی سید به دلیل حضور در جبهه های ایران می افتد که چگونه در دوری از او بی تاب شده بود. نمی توانست زندگی بدون او را تحمل کند: «بعد از تو اصلاً نمی توانم زندگی کنم.» *- دختر زهرای مرضیه فکر می‌کنی فراق و دوری تو بر من آسان است؟ ام یاسر این گونه خطاب کردن را بسیار دوست می‌داشت و سید نیز می دانست که چقدر همسرش دوست دارد چنین خطابی را از او بشنود.* *کتاب * ص ٢٨۰ ** https://ble.ir/madarshohada * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
*روایت هفتم* با زبان و سخن پاک و به مدد حسن خُلقی که دارد، آنچه حق است و برای او حجت، به گوش مردم می‌رساند تا حقیقت را دریابند و اگر در برابر حق ایستادگی کنند، راه عذر بر آنان می بندد. اگر حرفش را نپذیرفتند و دعوتش را پاسخ ندادند، او می‌ماند و لبخند همیشگی و سخنان پاک و گوارایش. * قبل از هر کاری سعی می‌کند نخست وظیفه خود را در قبال مقاومت و پشتیبانی از آن به درستی انجام دهد؛ بنابراین گردنبند طلایی را که برایش هدیه آورده اند و تنها چیز با ارزشی است که دارد، داوطلبانه وقف مقاومت می‌کند. در امکانات و وسایل خانه نیز تا می‌تواند صرفه جویی می‌کند. برخی از وسایل آشپزخانه و لوازم خانگی برقی را که در آشپزخانه دارد و می‌تواند با کمک دستانش از آنها بی نیاز شود، به جبهه مقاومت هدیه می‌کند‌.* *با مردم از آینده تاریکی سخن می‌گوید که در نبود مقاومت در انتظارشان است.* می‌خواهد نصرت الهی را که با چشم خود دیده است، به آنها یادآوری کند که حضرت حق فرمود: كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةٌ كَثِيرَةً بِإِذنِ الله» *به عقیده او باید همواره از حق و حقیقت دفاع کرد؛ حتی اگر در این مسیر امکانات انسان اندک باشد.* او جهاد را دری از درهای بهشت می‌شمرد که به روی بندگان خاص الهی گشوده شده است و اگر جهاد با جان مقدور نبود، با مال و کلام و قلب باید مقاومت کرد. جایی نمانده بود که نرفته باشد. از درستی و حقانیت راهی که برگزیده بود اطمینان داشت. خواهران طلبه و دوستان و نزدیکانش نیز او را در این راه یاری می‌کردند. *پیمودن این راه به دلیل اینکه با هوای نفسانی بیشتر مردم در تعارض بود، دشوار به نظر می رسید؛ اما او به توانایی‌های خود ایمان داشت و می دانست که فعالیت هایش در آینده به بار خواهد نشست.* *کتاب * ص ۲۶۸ * * https://ble.ir/madarshohada * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
*پویش‌ها‌ی مادرانه بستری‌ست برای همدلی و گفتگو با آدم‌های اطراف‌مان، تا از راهی که با انقلاب آمده‌ایم بگوییم و دست در دست یکدیگر به سوی قله حرکت کنیم!* این ماه، پویش‌مان بوی عطر یاس گرفته و فاطمیه بستر جهاد تبیین‌مان شده. حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: از دنیاى شما سه چیز براى من دوست داشتنى است: تلاوت کتاب خدا (قرآن) ؛ نگاه به چهره‌ی رسول خدا (صل الله علیه و آله) ؛ انفاق در راه خدا. تصمیم بگیریم گرد هم جمع شویم و همچون مادرمان که «الجار ثم الدار» سرلوحه‌ی دعاهای شبانه‌ی شان بود، برای پیروزی مردم فلسطین دعا کنیم و *هم‌نوا با هم قرآن بخوانیم و ثواب آن را هدیه کنیم به حضرت مادر تا دعای‌شان، مرهمی شود بر دل رنج دیده‌ی مادران و کودکان مظلوم فلسطین.* و این جمع مومنانه را مغتنم می‌دانیم تا قلب‌های‌مان به یکدیگر پیوند خورده و بستری شود برای گفتگو تا *هر کدام به قدر وسع خود قدمی برداریم برای عرصه‌ی جهاد تبیین، جهادی که ولیّ زمان‌مان ما را به آن فراخوانده ست.* قرائت آیه‌های نور؛ شاید بخشی از جلسه‌ی روضه‌ی فاطمیه‌مان باشد، شاید زینت‌بخش جلسه‌ای ساده از ختم قرآن در کنار همسایه‌ها در فضای عمومی ساختمان باشد، یا شاید در پارک محله و کنار مادرهای هم‌ْمدرسه‌ای فرزندان‌مان! یا... اگر در روضه‌ی فاطمیه‌ی منزل‌تان کنار هم جمع شدید، می‌توانید از محتوای کانال *روضه‌های بر مدار حضرت زینب‌(س)* هم استفاده کنید‌. https://ble.ir/roze_madari ** *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
*هیأت ماهانه‌ی انصار الزهرای محله صادقیه* زمان: دوشنبه ۶ آذر ماه ساعت ۹ تا ۱۱.۵ صبح مکان: خیابان بهار، مسجد سیدالشهدا ع در صورت تشریف فرمایی به آیدی زیر اطلاع دهید: @m_hadavi *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
اگر در این مجامعی که گِرد هم نِشسته‌ایم، دوستانى پيدا كرده‌ايم و زمانى را گذرانده‌ايم و يادداشتى نوشته‌ايم و مطالبى را هم جمع‌آورى كرده‌ايم و ذهنى هم پُر شده، ولى هنوز به اين مرحله نرسيده باشيم كه با ولى گره بخوريم و او را بخواهيم و به دنبال او باشيم و مثل تشنه‌اى به دنبال آب، كلمات او را حس و لمس كنيم، به نتيجه اى نخواهيم رسيد. *اضطرار به ولىّ* تعبيرى است از حضرت فاطمه‌(س) در مورد رسول خدا كه مى‌فرمايند: «انّا فَقَدْناكَ فَقْدَ الْارْضِ وابِلَها»؛ مثل اين كه زمين بارِش بى امانش را از دست داده باشد، تا چنين اِفتقار و از دست‌دادنى را احساس نكنيم، به ولايت ولى نخواهيم رسيد. و تنها جمعى است كه مى‌آيد و مى‌رود، اما راهى به ولى پيدا نمى‌كند. خلاصه اين كه اگر اين مجموعه‌ها بخواهد، حاصل جمع مطلوب و غنيمت مطلوبى را دارا باشد، بايد به اين سمت و سو راه پيدا كند. نكته‌ى اساسى در مساله‌ى ولايت و وحى و توحيد همين نكته است. *بحث از اثبات خدا و رسول و نبى و ولى نيست كه صحبت از اضطرار به ولى و احتياج به خداست. من نياز به رسول و وصى او دارم* . اگر فرضم بر اين باشد كه در اين زندگى با اين شرائط موجود، مى توانم مسائل را خودم حل و فصل كنم ديگر به خدا چه نيازى دارم؟! بر فرض هم كه خدا باشد به رسول او چه احتياجى دارم؟! به ولىّ او چه احتياجى؟! اما وقتى اين معنا در انسان شكل مى‌گيرد كه هم وجودش محدود است و هم امكاناتش ناتمام و ناقص هستند و حتى علم و تجربه و عقل و فلسفه و قلب و عرفانش كفاف او را نمى‌دهند. اينجاست كه خدا و رسول و ولى ضرورت پيدا مى‌كنند و اضطرار به آنها مطرح مى‌شود و با اين معنا از اضطرار و احتياج، مسأله شكل جديدى به خود مى‌گيرد. اين از يك طرف، نكته‌ى ديگر اينكه؛ حقيقت ولايت در اولويت ولى و رسول نسبت به من است. و اين بر اساس تعبيرى از حضرت رسول است كه در غدير مطرح مى‌كنند كه: «أَلَسْتُ اوْلى بِكُمْ مِنْ انْفُسِكُمْ.» اين اساس ولايت است؛ يعنى رسول و وصى از من به من نزديک‌تر و هم مهربان‌تر و هم آگاه‌ترند. و اينجاست كه تو، رسول و وصى را انتخاب مى‌كنى. اين معناى از ولايت، نه با نفى تو همراه است و نه با هويت و انسانيت تو در تعارض؛ چون با انتخاب تو همراه بوده است. چرا؟ چون به آگاهى بيشتر، به رحمت واسعه‌ى حق و محبت و عنايت و دلیل روشن او دست يافته‌اى. (سلام‌الله‌علیها) *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*