eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.5هزار دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
زجای خیز یتیم برادرم قاسم مگر نمیشنوی ضجه‌ی حرم قاسم؟ همینکه جسم تو دیدم به زیر سم ستور گهی به سینه زدم گاه بر سرم قاسم تو پاره پاره شدی مثل پاره‌ی جگرم تو قطعه قطعه شدی مثل اکبرم قاسم خجالتم نده اینقدر ای یتیم حسن مکش تو پا به زمین ای کبوترم قاسم چگونه جسم تو را سمت خیمه ها ببرم؟ نشسته چشم به راه تو دخترم قاسم چگونه جمع کنم این حروف قرآن را؟ که ریخته به زمین در برابرم قاسم از اینکه گیسوی داماد را بهم زده اند خبر برای عروست نمی برم قاسم
بارگاهی که شده عرش خدا کَفش‌کَنش لشکری پای نهادند به روی بدنش این حسین است که مانده است تنش روی زمین؟! یا روی خاک، به لب آمده جان حسنش یک‌ نفر درصدد غارت عمامه‌ی او یک نفر آمده تاکه ببرد پیرهنش دورتادورِ حرم دست حرامی‌ها بود وارد معرکه شد شیر یل صف شکنش رجز شیر جمل نعره‌ی مستانه‌ی اوست یاحسن بود که می‌ریخت ز کنج دهنش آمد و داشت به لب آیه‌ی "فَاخْلَعْ نَعْلَيْك" گفت سیناست همین سینه‌ی غرق محنش بی وضو آنکه نبرده است دمی نام عمو بود با شمر درآن مهلکه روی سخنش به ادب نافه‌گشایی کن ازآن زلفِ سیاه *جای دل‌های عزیز است به هم بر مَزَنَش* ساربانا سر من سهم تو اما عوضش دست بردار از انگشت و عقیق یمنش بود آن لحظه دعای لب عطشان عمو که میان دل خود داشت غم یاسمنش *یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش می‌سپارم به تو از دست حسود چمنش* وای از بال و پرش، رفت به غارت با تیغ وای از حنجره‌اش، حرمله شد راهزنش وطن آغوش حسین است، خوشا عبدالله لاأقل جان نسپرده است به دور از وطنش *حافظ
صدای گریه‌ی عمه هام میاد دیگه کمتر اینجا خوشحالی کنید انقدر زدید، پر از زخمِ تنش بسه! دورِ عمومو خالی کنید با همین قدِ کوچیکم، بخدا توی قلگاه سپر میشم براش دست من جدا شده، فداسرش اومدم تا که جونم بشه فداش الهی چشماشو وا کنه به روم کاممو شیرین تر از عسل کنه منکه دست ندارمو نمیتونم کاش عمو حسین منو بغل کنه
قرار نیست که من روی تل نظاره کنم برای حفظ تو باید که فکر چاره کنم قرار نیست بمانم کنار عمه و بعد نظر به پیکرت ای جسم پاره پاره کنم قرار نیست ببینم که پایمال شدی و من به زیر سم اسبها اشاره کنم قرار نیست ببینم هجوم دشمن را نظر به غارت خلخال و گوشواره کنم مگر‌ چه چیز من از طفل کوچک تو کم است قرار نیست حسادت به شیرخواره کنم قرار نیست که بعد از علی اصغر تو نظر به سوختن چوب گاهواره کنم قرار نیست که فردا به گودی مقتل به مصحف بدن پاکت استخاره کنم خدا گواه که از تو جدا نخواهم شد قرار نیست که از روی تل نظاره کنم (زخم حسینی)
وقتی که از حال عمویش با خبر شد آتش وجودش را گرفت و شعله ور شد از دست‌های عمه دست خود کشید و فریاد زد: عمه دگر وقت سفر شد آمد میان گودی گودال و با دست جان عموی نیمه جانش را سپر شد تیزی تیغ حرمله بر او اثر کرد دستش برید و طفلکی بی‌بال و پر شد با دست آویزان شده بر پوست میگفت: حالا زمان دیدن روی پدر شد
یتیمی، خردسالی، بی‌گناهی در آغوش عمو یک شعله آهی حسن می‌خواست در گودال باشد تو سهم مجتبی در قتلگاهی
خورده ترک لب ها ولی آب آورش نیست نائی برای گریه در چشم ترش نیست شیب الخضیب افتاده روی خاک گودال ای کاش میمردم برایش مادرش نیست تکیه زده بی کس به شمشیری شکسته حتی عصای پیری او اکبرش نیست پس آخرین سربازش عبدالله آمد دیگر نباید گفت شاهم لشگرش نیست هی زخم ها را می شمرد و گریه میکرد اینقدر زخم و یک بدن در باورش نیست دست از سرش بردار دیگر جای سالم حتی به قدر یک نگین در پیکرش نیست پس دست شست از هر دو دست اش پای عشق اش نائی برای ناله ای در حنجرش نیست سر داد تا گردد نصیب اش سربلندی قبل از عمو دید عمه عبدالله سرش نیست
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین محرم آمده و گوش جان که بسپاری شنیده می‌شود از هرکجا حسین حسین محرم آمده قد قامت العزا بشنو بخوان به مأذنه حَیّ علیٰ حسین حسین کتیبه سینه‌زن و باد نوحه‌خوان شده است صدای زمزمۀ بادها حسین حسین ز عرش پیرهنی خون‌چکان شد آویزان چکیده در همه عرش خدا حسین حسین ملک نشانی خون خدا گرفت ز خاک صدا بلند شد از کربلا: حسین! حسین!.. عجب غمی‌ست به نامش، هرآن‌که گفت بسوخت که کرده یک‌سره آتش به پا حسین حسین گذشت عمر به زیر کتیبه‌های غمش هزار شکر شدم پیر با حسین حسین لبم به ذکر دگر وا نمی‌شود چه کنم؟ شده‌ست با لب من آشنا حسین حسین ز لطف اوست کز او نام می‌برم، ور نه من خراب کجا و کجا حسین حسین؟ گریست دیدهٔ ناپاک من هم از داغش از آن‌که زنده کند مرده را حسین حسین خوشا به بزم عزایش که یک‌صدا گویند از ابتدا همه تا انتها حسین حسین
ای در غم تو ارض و سما خون گریسته ماهی در آب و وحش به هامون گریسته‏ وی روز و شب به یاد لبت چشم روزگار نیل و فرات و دجله و جیحون گریسته‏ از تابشِ سرت به سنان، چشم آفتاب اشک شفق به دامن گردون گریسته‏ در آسمان ز دود خِیامِ عفاف تو چشم مسیح، اشکِ جگرگون گریسته‏ با درد اشتیاق تو در وادی جنون لیلی بهانه کرده و مجنون گریسته‏ تنها نه چشم دوست به حال تو اشکبار خنجر به دست قاتل تو خون گریسته‏ آدم پیِ عزای تو در روضه‎ی بهشت خرگاه درد و غم زده بیرون گریسته گر از ازل تورا سرِ این داستان نبود اندر جهان ز آدم و حوا نشان نبود
۱۴۰۱ درشهر کوفه رسم این مردم عجیب است مهمانشان مُسلِم چقدر اینجا غریب است این مردمِ نامرد ، در خانه نشستند روی سفیر تو در و کاشانه بستند این شهر ، شهرکوفه ، شهر بی وفایی است خاصیت و اخلاق آنها بی حیایی است اینجا کسی با او سرِ یاری ندارد آواره گشته چون که غمخواری ندارد هر خانه ای که در زده بسته به رویش اندوه و غُصه عُقده گشته در گلویش در زیر لب حرفی ز سوز و درد دارد آقا نیا ، کوفه مَرامی سرد دارد آقا نیا ، چشم انتظار تو کسی نیست جُز تیر و نیزه ، بیقرار تو کسی نیست اینها ز کینه سینه را لبریز کردند خنجر برای حنجر تو تیز کردند آقا نیا دائم گل پرپر ببینی داغ ابوالفضل و علی اکبر ببینی مولا بیا و مُسلمت را کن نظاره در کوچه ها گشته تن من پاره پاره آقا دگر بر من نمانده راه چاره شد قتلگاه مسلمت دارالاماره @mortaza110shahmandi. ایتا
زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) منم مُسلِم سَفیرت توی کوفه رها شدم غریبونه یا حسین آواره و تنها شدم مُسلِمِت غریبونه بی کس و سرگردونه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یا حسین جان یا مولا (۴) روی دوشم نشسته سنگینیِ بارِ غُربت می گُذارم سرم را بر روی دیوار غربت مسلم بی پناهم تو ببین اشک و آهم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌یا حسین جان یا مولا می فرستم سلامی بر تو با لب های پاره به دل شکسته ام بنما آقا یک نظاره من غریب و تنهایم غرق موج غمهایم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ یا حسین جان یا مولا بر سر دارم آقا ای دار و ندارم حسین جای گریه برایت اشک خون می بارَم حسین می شوم من قربانت هر دو چشم گریانت یا حسین جان یا مولا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ @mortaza110shahmandi. ایتا
سلام‌ خاتم النبی سلام پاک جبرئیل سلام اولیای حق بر روح زاده ی عقیل سلام ما به مسلم و یار وفا دار حسین جان جهان فدای اون سفیر غمخوار حسین تویی اولین ، سفیر و سردار حسین از روز ازل ، تو همدم و یار حسین اولین قتیلم. فرزند عقیلم (۴) تمام هستی اَم آقا شود فدای تو حسین میگذرم از جان خود فقط برای تو حسین ببین حسین فاطمه دلم ز غُصه ها شکست لب تشنه دستم بسته بود تیری به حنجرم نشست یا حسین منم ، شهید سر از تن جدا جان نثار تو ، فداییِ خون خدا اولین قتیلم فرزند عقیلم ای گل فاطمه حسین ای یوسف آل عبا ببین تو حال زار من به جان من کوفه نیا تیر و کمان آماده ی عباس و علی اکبر است تیر سه شعبه وای من در انتظار اصغر است شمشیر و تیغ کوفیا در دست و درتاب و تَبَند شرمنده ام آقا نیا در انتظار زینبند جان من حسین ، ای با وفا کوفه نیا جان زینبت ، غریب آقا کوفه نیا اولین قتیلم فرزند عقیلم @mortaza110shahmandi. ایتا
هدایت شده از نغمات حسینی
01.mp3
2.53M
هدایت شده از نغمات حسینی
02.mp3
1.88M
هدایت شده از نغمات حسینی
03.mp3
1M
هدایت شده از نغمات حسینی
04.mp3
1.44M
هدایت شده از نغمات حسینی
صفحه ۲۳به سبک صفحه ۱۶
هدایت شده از نغمات حسینی
05.mp3
1.82M
هدایت شده از نغمات حسینی
06.mp3
1.54M
هدایت شده از نغمات حسینی
07.mp3
12.64M
هدایت شده از نغمات حسینی
08.mp3
5.99M
هدایت شده از نغمات حسینی
09.mp3
1.77M
هدایت شده از نغمات حسینی
11.mp3
2.33M
هدایت شده از نغمات حسینی
12.mp3
2.46M
هدایت شده از نغمات حسینی
14.mp3
2.06M
هدایت شده از نغمات حسینی
15.mp3
1.41M