#نوحه_واحد_سنگین_حضرت_مسلم
#تیر۱۴۰۳
#سبک۱۲شبی
سلام خاتم النبی سلام پاک جبرئیل
سلام اولیای حق بر روح زاده ی عقیل
سلام ما به مسلم و یار وفا دار حسین
جان جهان فدای اون سفیر غمخوار حسین
تویی اولین ، سفیر و سردار حسین
از روز ازل ، تو همدم و یار حسین
اولین قتیلم. فرزند عقیلم (۴)
تمام هستی اَم آقا شود فدای تو حسین
میگذرم از جان خود فقط برای تو حسین
ببین حسین فاطمه دلم ز غُصه ها شکست
لب تشنه دستم بسته بود تیری به حنجرم نشست
یا حسین منم ، شهید سر از تن جدا
جان نثار تو ، فداییِ خون خدا
اولین قتیلم فرزند عقیلم
ای گل فاطمه حسین ای یوسف آل عبا
ببین تو حال زار من به جان من کوفه نیا
تیر و کمان آماده ی عباس و علی اکبر است
تیر سه شعبه وای من در انتظار اصغر است
شمشیر و تیغ کوفیا در دست و درتاب و تَبَند
شرمنده ام آقا نیا در انتظار زینبند
جان من حسین ، ای با وفا کوفه نیا
جان زینبت ، غریب آقا کوفه نیا
اولین قتیلم فرزند عقیلم
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
هدایت شده از نغمات حسینی
.
#شب_دوم_محرم
#ورودیه به کربلا
در بیابانی از عطش لبریز
کاروانی غریب می آید
از لب هر کجاوه ای با آه
ناله ی یا مجیب می آید
کاروانی ز مکه برگشته
آمده تا که حج تمام کند
کعبه دنبال قافله آید
تا به این قبله استلام کند
پای خورشید خسته تاول زد
بسکه دنبال نور قافله بود
آسمان با تمام وسعت خویش
خاک پای عبور قافله بود
کربلا در دلش چه غوغایی ست
که بهارش ز راه می آید
برسانید بی پناهان را
که جهانْ تکیه گاه می آید
بر تن ناقه ها حریر بهشت
گرمی آفتاب بی تآثیر
مشک ها سلسبیل می بردند
بادها بود تحت امر امیر
دور ماه قبیله وقت نزول
آسمانی پر از محارم بود
لشکری تا فدای او بشود
فقط از او اشاره لازم بود
چه صفی بسته اند زانوها
تا رکاب پرِ عقیله شوند
هیجده تا ستاره آمده اند
سایه سار سرِ عقیله شوند
آفتاب آمده به پابوسِ
ماه در پرده ی حیای حسین
اولین بار می رسد امروز
پای زینب به کربلای حسین
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شب_دوم
#حسن_کردی
.
#تربیت_حسینی؛ #والدین_حسینی؛ #اخلاقی_و_اندرز؛ #اهل_بیت_ع_مدح؛ #امام_حسین_ع_مناجات؛ #بصیرت؛ #فرزندآوری
🔸توصیف کودکی🔸
از آن نخست که در گوش من اذان دادند
خدای عزوجل را به من نشان دادند
کشید بر سر من پیر باخدایی دست
و بعد خواند به گوشم:《خدا بزرگتر است》
قرار یافت دل بی قرار من ناگاه
به ذکر اشهد ان لا اله الا الله
زبان نداشتم و او شهادتینم داد
به گریه افتادم، تربت حسینم داد
اگر هنوز محرم سیاه میپوشم
به جای لالایی، روضه بوده در گوشم
به اشکِ روضه مرا شیر داده مادر من
حسین بوده از اول پناه آخر من
به شیرخوارگیام، اصغر حسینم کرد
از آن نخست، فدای سر حسینم کرد
جوان شدم، گرهی هرکجا به کارم خورد
پدر مرا به علی اکبر حسین سپرد
🔸توصیههای پدر🔸
وصیت پدرم را هنوز یادم هست
چقدر بر دلم آن حرف های ساده نشست:
" به جز حسین مبادا مُرید غیر شوی
الهی ای پسرم عاقبت به خیر شوی
نبند امید به هر بخششی و هر بذلی
نترس از افتادن، بیمهی ابالفضلی
همیشه ای پسرم خالی از تکبر باش
اگر که دست تو بالای دست شد، حُر باش"
به من کرامت این خاندان که شد معلوم
بریدم از همه دل، غیر چارده معصوم
🔸صحبت با همهیئتی🔸
تو هم شبیه من... آری، تو هم شبیه منی
نمیتوانی از این خانواده دل بکنی
به عشق، خورده گره فصل فصلِ زندگیات
جوانی اکبری و اصغر است بچگیات
تو هم برای امام زمانِ خود، یاری
تو هم به روی لب احلی من العسل داری
من و تو تحت لوای حسین، ما شدهایم
درون خیمهی او با هم آشنا شدهایم
من و تو جبههی مظلومِ مقتدر هستیم
من و تو هرچه که هستیم، عهد نشکستیم
معلم من و تو از ازل خدا بوده
و درس اول ما عین و لام و یا بوده
به عشق آل کسا نور در بغل داریم
برای هر مشکل، پنج راه حل داریم
من و تو مکتبمان تا همیشه عاشوراست
ببین، به بام فلک، پرچم مقدس ماست
قیام سرخ حسینی ببین و درس بگیر
درخت باش، خزان هم شد ایستاده بمیر
هنوز خیمهی آل یزید پابرجاست
حسینیان! علم امروز روی دوش شماست
نمیرسد به محبان اهل بیت، زیان
خداست یاور ما، کلُّ مَنْ عَلیها فَان
#محمدحسین_ملکیان
.
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
از تو گلایه داشت خیالم به نیزه ها
کمتر نگاه می کنی ای عشق سمت ما
پایین بیا ز نیزه که مرهم شوم تو را
مثل قدیم دختر همدم شوم تو را
بر حنجرت چه رفته که اینگونه پرپری
ای نیزه دارِ بد پدرم را کجا بری؟
آخر مگر که نیزه نشینی روا به توست؟
اینجا چرا حواس همه سنگ ها به توست؟
از بس که سنگ چشم تو را بوسه بسته است
شاید ندیده چشم تو دستم شکسته است
شب ها ز درد آبله خوابم نمی برد
از ترس زجر و حرمله خوابم نمی برد
مانند قاسمت به بزرگی رسیده ام
در زیر دست و پای عدو قد کشیده ام
می زد مرا برابر چشم عمو، عدو
کشته مرا جسارت آن بی حیا به او
پای فرار زیر کتک ها نداشتم
بر صورتم به زخمِ دگر جا نداشتم
این قافله بدون تو هرگز سفر نکرد
از کوچه هیچ کس به سلامت گذر نکرد
دستان تو کجاست که من را بغل کند
جای تو دخترت سر بابا بغل کند
با این سر بریده چه خوب است رُک شدی
سنگینی از نگاه و ز گیسو سبک شدی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شب_دوم_محرم
#اشعار_محرم
#محرم
#غزل
جانِ زینب ، به لبم آمده جانم چهکنم
نگرانم نگرانم نگرانم چهکنم
خاک این دشت چرا قوَّت پایم را بُرد
قدمی تا که زدم رفت توانم چهکنم
تاکه دلشوره نکشته است مرا دستم گیر
بازگردان و به محمل بنشانم چهکنم
دور تا دور فقط خنجر و تیغ و تیر است
بند آورده تماشاش زبانم چهکنم
نگران توام و ضجهزدنهای رُباب
فکر این حنجر و آن تیر و کمانم چهکنم
نگران تو و زانو زدنت پیش علی
وای دلواپس آن نیزهزنانم چهکنم
دست من نیست اگر هِی به زمین میاُفتم
فکرِ این خیمه و زنهای جوانم چهکنم
آی برگرد مدینه که نگویم در راه
بعد تو همسفرِ شمر و سنانم چهکنم
آه برگرد که در شام نگویم به سرت
بینِ یک شهر پُر از زخم زبانم چهکنم
مادرم گفته به حلقت دو سه تا بوسه زنم
جان زهرا نتوانم نتوانم چهکنم
#حسن_لطفی
#محرم
اگه تاریکم و سردم
اگه ناچیزه اعمالم
سرم پایین اما باز
به اشک روضه میبالم
من از غیر تو بیزارم
به هرچی جز تو میخندم
بهم دنیا بدن بی تو
رو دنیا چشم میبندم
خدای واحدی دارم
خدا نه ناخدا می تو
با عشقت جون گرفتم پس
شروعی انتهامی تو
منو با روضه محرم کن
که قلبم از حرم باشه
حرم یعنی همون جا که
نباید جز خدا جاشه
نسیم عشق پیچیده
تموم شهر آشوبه
همه گرمه عزاداری
محرم ها هوا خوبه
سلام ای شاه لب تشنه
اینو رو پرچمی دیدم
چشام ابر بهاری شد
دلم لرزید باریدم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مجتبی_نجیمی
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غمزده در چشمم آشناست
این خاک بوی تشنگی و گریه میدهد
گفتند: غاضریه و گفتند: نینواست
دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: کربلاست!
طوفان وزید از وسط دشت، ناگهان
افتاد پرده، دید سرش روی نیزههاست
یحیای اهلبیت در آن روشنای خون
بر روی نیزه دید سر از پیکرش جداست
طوفان وزید، قافله را بُرد با خودش
شمشیر بود و حنجره و دید در مناست
باران تیر بود که میآمد از کمان
بر دوش باد دید که پیراهنش رهاست
افتاد پرده، دید به تاراج آمدهست
مردی كه فكر غارت انگشتر و عباست
برگشت اسب، از لب گودال قتلگاه
افتاد پرده، دید که در آسمان عزاست
#مریم_سقلاطونی