هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#شور_امام_حسین
#شور
#فراق_کربلا
...............
۱
منو راهم دادی توی روضه هات
سوارم کردی تو کشتی نجات
خیلی ممنونم من از محبتت
به منه رو سیاه افتادش نگات
۲
بد بودنم رو نیاوردی به روم
بازم حسین نذاشتی بره آبروم
امسال بزار تکرار بشه ای آقا
من باشمو ، بازم حرم روبروم
۳
جون منو بگیر پای این الم
هر چی بشم بزار پیش تو بشم
این تربتت همیشه همراهمه
من با توام ، تا اون دم آخرم
《 آقام آقام ، حسین عزیز زهرا 》
..................................
۱
تو نیازی که به ماها نداری
ولی بازم مارو اینجا میاری
دردای نوکراتو خوب میدونی
دست روی قلب همه شون میزاری
۲
آقا باسه ماها دعایی بکن
به هرکدوممون نگاهی بکن
خیلی دلا باسه حرم تنگ شده
امسال ما رو کرببلایی بکن
۳
دسته جمعی پای پیاده حرم
من با همه نوکراتون باز برم
با بیرق هیئتمون ما همه
تو کربلا روضه بگیریم بازم
《 آقام آقام ، حسین عزیز زهرا 》
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
.👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#شور_امام_حسین
.......
۱
جان به فدایه اباعبدالله
منم غلامه اباعبدالله
جوونی نوکراتون همیشه
وقف جووونه اباعبدالله
۲
میزنم بر سر و سینه میگم یاحسین
یکی از فداییات من میشم یاحسین
نذر هر سالمه ، پای پیاده آقا
از نجف تا کربلات من میرم یاحسین
۳
این غلامی تو بوده همش مدالم
مادرم به روضه هات من رو داده حوالم
هر کسی روزیشو از خونه تو میگیره
منم عمریس که پای دختر سه سالم
《 یا اباعبدالله 》
..................
۱
بی سر و سامان توام یاحسین
دست به دامان توام یاحسین
طبق هرسال آقا اربعین
کربلا مهمان توام یاحسین
۲
شب جمعه ها دلم سمته حرم پر زده
نوکرت از غم تو به سینه و سر زده
اونی خوشبخته ،توی زندگیش یا حسین
اومده به روضه تو همیشه در زده
۳
منو دوری از نخ پرچم تو نمیشه
کربلا بیام حرم پیش شما چی میشه
چقدر لذت داره اسم تو حسین جان
باشه تا آخر عمرم رو لبم همیشه
《 یااباعبدالله 》
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#شور_حضرت_عباس علیه السلام
.........................
"شور"
(۱)
تو ادب داری
از علی بن ابیطالب نسب داری
قمر هاشمیون آقا لقب داری
اسم مادر حسینو روی لب داری
یا ابالفضل یاابالفضل
تو علمداری
همه میگن که خودت حیدر کراری
وای از اون روزی که علم رو برداری
توی قلب نوکرات فقط تو جا داری
یاابالفضل یاابالفضل
(۲)
قمر بنی هاشم
ماه بی نظیر
دستمو بگیر
تو برام امیر
قمر بنی هاشم
تاج روی سرم
ای عموی حرم
قربون تو برم
"تک"
(۳)
هر کی میاد پیکار
از جونش سیره
تا چشاشو میبینه
عقب عقب میره
پسر علیه قطعا
عباسم
اسدالله و،
تو جنگا چون شیر
《 مدد یا عباس 》
...............
"شور"
(۱)
تو کرم داری
یه جای خاص آقا کنج دلم داری
سایه پرچمتو روی سرم داری
بهترین حسینیه رو تو حرم داری
یاابالفضل یاابالفضل
باز زدم سینه
بهترین کاری که از من برمیاد اینه
مادرت ام البنین نوکرو میبینه
باز دعای نوکرت گیر یه آمینه
یاابالفضل یاابالفضل
(۲)
قمر بنی هاشم
عشق دلربا
آیت خدا
ماه کربلا
قمر بنی هاشم
نور کل نور
ذکر توی شور
السلام ز دور
" تک "
(۳)
تو حرمت پر از
عطر گل یاسه
حتی اون ارمنی هم
آقامو میشناسه
کلید حل مشکلای ما
قطعا
تو همین روضه های
حضرت عباسه
《مدد یا عباس 》
................................
👇👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
Karami_Shab_10_Moharam_1403.mp3
11.74M
🔊کربلا ارباب ما را نانجیبان میزدند
پیش چشم زینب و یاران چه آسان میزدند...
◾️ #روضه_امام_حسین
🎤#حاج_علی_کرمی
کربلا ارباب ما را نانجیبان میزدند
پیش چشم زینب و یاران چه آسان میزدند
پیرمردان تا شنیدند قتل او دارد ثواب
باعصا بر پیکر او از دل و جان میزدند
دیده ای بالاتر از این روضه که در قتلگاه
جامه از جسمش درآوردند و عریان میزدند
ضربه هایی که زدند از پشت سر بوده ولی
روبروی مادری گیسو پریشان میزدند
ده سوار آمد به میدان خواهرش از حال رفت
با سم اسبانشان بر جسم بی جان میزدند
دخترانش که ندیده سایه هاشان را کسی
از مسیر کربلا تا شام ویران میزدند
شامیان دیدند روی نیزه قرآن را که خواند
سنگ ها را بر سر و لبها و دندان میزدند
گریه ها در مجلس نامحرمان بالا گرفت
مثل اینکه خیزران بر روی قرآن میزدند
.
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
✅ چی شده گرفته دل...
▶️ #زمزمه #زمینه
💢 #حضرت_عباس علیه_السلام
چی شده گرفته، دل آسمون؟
صدای علمدار، نمیاد چرا؟
آبروی سقا، داره میریزه رو زمین
فوقف العباس! متحیرا
حیرونه
امید نا امیدا سرگردونه
هنوز یه قطره آب توو مشکش مونده
کاش یکی باشه مشک و برگردونه
لحظههای سختی شده، برای اباالفضل
بین هلهله گم شده، صدای اباالفضل
سه شعبه کجا و، چشای اباالفضل
ماه بنی هاشم روو زمینه و
شده بی علمدار، علم حسین
نگاه یه لشکر میره طرف خیمهها
دیگه بی پناهِ حرم حسین
غوغا شد
برای بردن سرش دعوا شد
تن برادر رشید زینب
توو علقمه مقطع الاعضا شد
زخمای تنِ اباالفضل، چقد بی شماره
گریه میکنه حسین و، کسی رو نداره
میگه پاشو عباس، حرم بی قراره
الهی برادر، بمیرم برات
چی سرت آوردن توی علقمه
مثه علی اکبر، تن تو رو بهم زدن
چرا آخه اینقدر بدنت کمه
بیچارهم
نمیتونم تن تو رو بردارم
دارن به اشک چشم من میخندن
پاشو آخه کیو به جز تو دارم؟
.👇👇
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
4_5814627210379662314.mp3
13.05M
#زمینه چیشده گرفته دل آسمون....
کربلایی مجتبی رمضانی
شب تاسوعا محرم ۱۴۰۳
یکشنبه ۲۴ تیر ماه 1403
هدایت شده از محمد رضا کفشدار طوسی
.
#نوحه_سنتی
#دیر_راهب
#سبک_خیمه_ها_میسوزدو
زینب خونین جگر ،اندر اسارت می رود.
با تمام اهل بیت ، منزل به منزل میرود.
❤️
هست همراهش زنان وطفلهای داغدار .
بین آن نا محرمان،بر ناقه عریان سوار
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
بود سرهای بریده،در جلوی کاروان.
هر سری بر نیزه باشد،پیش چشم دختران.
❤️
ساز و سور نا طبل شادی ،می نوازند ظالمان .
از برای کشتن سلطان دین،شاه جهان.
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
قافله را می برند ،در کوچه و بازارشان .
تا به بینند هر اسیری،غل به گردن در فغان.
❤️
آمد از صومعه برون ،راهب بدید یک کاروان.
هست هجده سر بریده،جمله بر نوک سنان.
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
بین سرها دید یک سر ،قاری قرآن بود.
همچو نورانی وگو ،خورشیدو مه تابان بود.
❤️
گفت با شمر لعین ،این سر بده امشب به من.
اجرتش را درهم و دینار ، بستانی زمن.
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
شمر د اد تحویل سر،بر راهب نیکو خصال.
راهب آورد سر به صومعه ،خانه خود با ملال .
❤️
شستشو بنمود راهب،از سر پرخون او.
چونکه مهمان آمده بهرش،عزیز است و نکو.
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
درد دل کرد راهب آن شب ،با سر از تن جدا.
گفت بر گو کیستی،ای مظهر و نور خدا.
❤️
گفت ای راهب حسینم زاده پیغمبرم.
نور چشم فاطمه،هم یادگار حیدر.
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
درزمین کربلالب تشنه جان دادم،بدان .
تا شوم شافع به روز ،واپسین بر شیعیان .
❤️
شد مسلمان راهب وهم شیعه و،یارحسین.
از سر شب تا به صبح ،صحبت نمود با نور عین.
❤️
🌴ای عزیر مصطفی
🌴ای شهید نینوا
حامدی
👇👇
.
#امام_حسین
دلم با روضه هایت انس دارد
چو نی با نینوایت انس دارد
صدایت می کنم هر روز در خود
گلویم با نوایت انس دارد
نفس هایم برای زنده ماندن
به این آب و هوایت انس دارد
میان دلخوشی ها قلب نوکر
فقط با کربلایت انس دارد
خدا را شکر روحم مثل طفلی
به آغوش عزایت انس دارد
دلم در این جهان با هر کسی که
عرق ریزد برایت انس دارد
به عشق تربت دارالشفایت
سرم با خاک پایت انس دارد
تن مجروحم از درد غریبی
به دارو و دوایت انس دارد
#امام_حسین_علیه_السلام
#حسن_کردی
.
.
#غزل
#امام_حسین علیه_السلام
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
#کوفه
#اسارت
دلم در کوفه چون موی سرت سوخت
تو بر نیزه، به محمل خواهرت سوخت
حرارت بود و آتش بود و گرما
ولی از هرم طعنه دخترت سوخت
نگو نیزه بگو مسمار وحشی
که اینگونه تمام حنجرت سوخت
ز پنجه صورت طفلان سیاه و...
به نیزه غیرت آب آورت سوخت
رباب است و به هر لالای تلخش
دوباره حلق خشک اصغرت سوخت
سکینه خون جگر با کام عطشان
به یاد آب آب آخرت سوخت
تمام عمر چون قلب خیامت
به روضه زخم قلب نوکرت سوخت
#حسن_کردی
.
#امام_زمان علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
دو رکعت اشک باریدم دو رکعت ناله سر دادم
دو رکعت درد دل از دوریات پیش خدا کردم...
تمام شب نگاهم خیره بر گلدان خالی بود
تمام شب برای نرگس چشمت دعا کردم
هوا روشن شد و من در هوای دیدن رویت
نوای ندبه سر دادم به عهد خود وفا کردم...
سرم بر روی سجده... مُهر خیس از اشکهایم شد
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
به شوق اینکه هرجا صحبت سقاست میآیی
بساط روضۀ مشک و علم را دست و پا کردم
به سوز نالههایم نی زدم آهسته آهسته
فضای خانۀ خود را شبیه نینوا کردم
دو چشمم تیره شد انگار جایی را نمیدیدم
و صبح سوت و کور جمعه را شام عزا کردم
غزل، بارانی از گریه، غزل، روضه، غزل، ناله
تو را با هر زبانی که بلد بودم صدا کردم
و هرچه منتظر ماندم ندیدم روی ماهت را
غروب جمعه شد سجاده را با بغض تا کردم
#اعظم_معارفوند
.
#غزل_مدح
#حضرت_زینب
به احتــرامِ شــکوهِ همـیشه کامل تو
سزد که سجده کند کوه در مقابلِ تو
قسم به غیرتِ دریادلان یقیــن دارم
فراتر از دلِ دریاست وسـعتِ دل تو
تمامِ زینت هفت آسمان به نامِ علی
و هست زینت نامِ علے فــضائل تو
بلند مرتبه هستے و از عجایب نیست
اگر که بوسه زند آسمان به محملِ تو
تو آفریده شدے تا که زینِ اب باشی
صفات حیـدرِ کرار گشتــه شاملِ تو
امام هم به تو گفته است التماسِ دعا
چه دیده بود حسین از تو و نوافلِ تو
تو دست بسته شکستے غرورِ دشمن را
اسیرِ عشــق ، امیران شــدند سائلِ تو
اگرچه امِّ مصائب شــدے در اوجِ بلا
اگرچه با غمِ ایام شــد عجین گِل تو....َ
جمیل گشت به چشــم تو هر بلا زیرا
هر آنچه میلِ خدا بوده گشته مایلِ تو
به گوشه چشم تو از کف دهم دل و جان را
نگاه کن که شــوم خاکِ پای بیدلِ تو
قبول کن تو مــرا چون مدافعان حرم
بگیر جان مــرا گرچه نیست قابل تو
********
#رضا_یزدی_اصل
#مدح_حضرت_زینب سلام_الله_علیها
.
عکسی که شبی کرد دچارش به حرم
در دست، نگاه بی قرارش به حرم
دل راهی و کوله و گذرنامه ردیف
پایی که نیفتاد گذارش به حرم...
#محمدجواد_منوچهری
نگاه از زائر خود بر نداری
ز گریه نوحهای بهتر نداری
زیارتنامۀ بالای سر را
کجا باید بخوانم؟ سر نداری
#میثم_مؤمنینژاد
#برداشتی_مختصر_از_خطبه
#حضرت_زینب_س_در_کاخ
#یزید_لعنت_الله_علیه
«ثُمَّ کَانَ عَٰقِبَهَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ ٱلسُّوٓأَىٰٓ أَن کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَکَانُواْ بِهَا یَسۡتَهزِءُونَ
سپس عاقبت آن کسانی که مرتکب کارهای بد شدند، این شد که کافر شده و آیات خدا را دروغ انگاشتند و آنها را به مسخره گرفتند[روم آیه۱۰]
بزم در کاخِ یزیدِ فاسقِ شیطان تبار
گوش ها در بازتابِ گفتگوی نور و نار
در میانِ تشتِ زرّین می درخشد قرصِ مَه
خیره مانده چشمِ شَه بر خواهرانِ داغدار
بی حیا می زد به راسِ شاهِ دین با خیزران
پیشِ چشمانِ رقیه(س) دختِ شاه و شهریار
منظره درد است دردِ غربتِ خونِ خدا
لیک زینب مثلِ زهرا(س)در شکوه و اقتدار
سعیِ دشمن بود خود پیروز باشد در مصاف
محو گردد نامِ زیبای حسین(س)از روزگار
حیدری ثانی ست زینب،گر چه میدانیم ما_
لافتی اِلا علی لاسیف اِلا ذوالفقار
با کلامِ حق سخن آغاز کرد امّا چه سود !
کی شود با نطقِ اَحسن آشنا گوشِ حِمار
استنادِ خطبه اش آیاتِ قرآن کریم
ظلم گر باشد نخواهد شد حکومت پایدار
بند بندِ نطقِ او تبیینِ دینِ جدِ اوست_
اینکه رفته بعد او در هاله ی گرد و غبار
انقلابِ کربلا را، عشق معنا می کند
با همه افشاگری های یزیدِ می گسار
با شهامت گوید از زشتیِ افکارِ یزید
ظالمان را میکند در چشمِ هر آزاده خوار
ریشه ی افکارِ پستش را نشانه می رود_
با بیانِ این که شد بنیانِ ظلمِ بی شمار
اوست در کاخِ ستم از سرزنش های یزید_
در دفاع از آرمانش می کند بس افتخار
ای یزید اظهارِ خوشحالی مکن از فعلِ خود
زود رسوا گردی و نقشِ پلیدت آشکار
راهِ ما حق است و پیروزی بدان از آنِ ماست
این چنین هستیم ما در هر دو عالم رستگار
آه! از دستت اگر داغِ برادر دیده ایم_
یا نمودی تا قیامت جانِ ما را داغدار_
لیک جاویدان بماند پرچمِ آزادگی_
بر فرازِ بامِ عالم تا طلوعِ انتظار
تا قیامت شعله ی عشقِ حسینم روشن است
تا جهان باقی ست ما هستیم و جانی سوگوار
در مرامِ عاشقی، خواهر برادر نیستند
عشق زینب(س)را نباشد در کلامِ ما عیار
مِهرِ جانش به برادر نیست صرفِ خواهری_
بلکه او دارد تولّا بر ولیِ کردگار
ما رایت° اِلا جمیلا پاسخِ دشمن شده
از زبانِ پاک بانوی متین و استوار
کربلا دانشگهِ تدریسِ عشقِ زینب(س)است
این چنین دانشگهی دارد چنین آموزگار
جز وفا وُ صبر و غیرت هیچ در زینب نبود_
"کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود"
#هستی_محرابی
#امام_سجاد__ع__روضه
در روز عاشورای خون بیمار بودم
اندر حصار بستر وتبدار بودم
وقتی که جنگ با حرامی گشت آغاز
انگشت حسرت بر دهان و زار بودم
هر گاه یاری عازم میدان خون بود
دل ناگران آخر پیکار بودم
وقتی علی اکبر به خون خویش غلطید
در حال اشک وزاری بسیار بودم
آنگه که بابا گفت پشتم را شکستی
با یاد هجران عمو غمدار بودم
وقتی پدر از بیکسی فریاد میزد
افتاده از بستر سوی دلدار بودم
عمه بیامد مانع این کار من شد
گریان اسیر دست این اجبار بودم
با ناله های عمه در هجر شهیدان
همناله بودم ،عمه را همیار بودم
آندم که سر از پیکر بابا جدا شد
فکر لب عطشان آن سردار بودم
گلهای باغ فاطمه گردید پرپر
گریان به فکر صحن آن گلزار بودم
شام غریبان شاهدی نالان برای
غارتگری قوم بی افسار بودم
با دیدن ظلمی که بر آل خدا رفت
در فکر زخم پهلو ومسمار بودم
دوران سخت من میان شامیان بود
آنجا ز زنده بودنم بیزار بودم
از بعد عاشورا مشغول بیان
آن ظلم ها با گریه وگفتار بودم
تا آخر عمر خودم افسوس خوردم
از اینکه در کرببلا بیمار بودم
شاعر : اسماعیل تقوایی
امام سجاد (ع)
روضه
#اسارت_اهل_بیت__ع__روضه
آفتابا هلال ماه شدی
کاروان را چراغ راه شدی
بر سرم سایهء سرت افتاد
ما تَوَهَّمت یا شَقیقَ فؤاد
بر سر نی سر تو آیت نور
نِی شجر، من کلیم محمل طور
چشمهای تو محملم را برد
صوت قرآن تو دلم را برد
مصحف سرخ هیفده آیه
سر نی کرده بر سرم سایه
من شدم سایه بان پیکر تو
حال شد سایه بان من سر تو
کاش یک دم به خاطر دل من
خم شود نیزه در مقابل من
تا بگیرم ز نوک نی به برت
بزنم بوسه ها به زخم سرت
نیزه از خون حنجرت خجل است
نیزه دارت چقدر سنگدل است
نی که خم می شود مقابل من
او شود دورتر ز محمل من
کاش سنگی که خورده بر سر تو
خصم می زد به فرق خواهر تو
کس ندیده کنار یکدیگر
آفتاب و غبار و خاکستر
یاد روزی که مادرت زهرا
همچو جان در بغل گرفت مرا
شانه زد حلقه حلقه مویم را
غرق گلبوسه کرد رویم را
گفت: زینب تو نور عین منی
که شبیه من و حسین منی
گردش آفتاب و مه تا بود
این شباهت همیشه در ما بود
حال ای جان و دل ز من برده
این شباهت چرا به هم خورده؟
موی زینب سفید و موی تو سرخ
روی زینب کبود و روی تو سرخ
صورت من ز آفتاب، کبود
صورت تو ز سنگ، خون آلود
در دو چشمم نگاه خستهء توست
عکس پیشانی شکستهء توست
یا بیا خون ز صورتت شویم
یا تو خون پاک کن ز گیسویم
کاش می شد که جامه چاک کنم
خون ز پیشانی تو پاک کنم
کاش پیش از بریدن سر تو
می بریدند سر ز خواهر تو
تیر تا از کمان شتافته بود
کاش قلب مرا شکافته بود
نیزه بر صورت تو چنگ زده
کی به پیشانی تو سنگ زده؟
از سر تو شکسته تر، کمرم
از گلوی تو پاره تر، جگرم
آسمان بر سرم خراب شده
گرد ره بر رخم حجاب شده
یوسف فاطمه عزیز دلم
از تو و دختران تو خجلم
غلامرضا سازگار میثم
اسارت اهل بیت (ع)
روضه
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
پهن شد سفرۀ احسان، همه را بخشیدی
باز با لطف فراوان همه را بخشیدی
ابر وقتی که ببارد همه جا میبارد
رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی
گفته بودند به ما سخت نمیگیری تو...
همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی
یک نفر توبه کند با همه خو میگیری
یک نفر گشت پشیمان، همه را بخشیدی
پس گنهکاریِ امروزِ مرا نیز ببخش
تو که ایام قدیم، آن همه را بخشیدی
حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود
تو همان نیمۀ شعبان همه را بخشیدی
داشت کارم گره میخورد ولی تا گفتم:
"جانِ آقای خراسان" همه را بخشیدی
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
مادری گفت "حسین جان"، همه را بخشیدی
#علی_اکبر_لطیفیان
#مناجات_با_خدا #شب_جمعه
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
منم آن گناهکاری، که به سوی تو دوان است
تویی آن بزرگواری، که کریم و مهربان است
تو همیشه در فرازی، تویی آن گدانوازی
که در اوج بی نیازی، نگران بندگان است
به شب سیاهِ نوری، برسان پُلِ عبوری
که دلم برای دوری، ز گناه ناتوان است
تو اگر مرا برانی، در دیگری نکوبم
که به غیر از آستانت، همهجا پر از زیان است
همهعمر جز تو یارب! چه کسی رفیق من بود؟
تو امان من نباشی! چه کسی مرا امان است؟
تو خدای مرتضایی، تو همیشه با وفایی
به گدای بی نوایی، که ضعیف و ناتوان است
《برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن》
که امیر با خدا در، نجفش هم آشیان است
بگذار جای کعبه، سر خود به پای حیدر
تو اگر بهشت خواهی، نجفِ علی جنان است
خوشم اینکه خاک پای، پسر ابوترابم
همه عمر سایبانم، عَلَم "حسین جان" است
به فدای آن شهیدی، که نخورد آب و جان داد
ز غمش هنوز زهرا، شب جمعه روضه خوان است
::
پسرم به تو جفا شد، سرت از قفا جدا شد
اثرات خنجر شمر، روی حنجرت عیان است
پسرم مگر به دشمن، تو به غیر حق چه گفتی؟
که جواب حرف حقت، نوک نیزهی سنان است
پسرم کسی در عالم، کفن تو را ندارد
کفن تو خاک بوده، کفن تو بیکران است
به خدا عطش دلیلِ، ترک لبت نبوده
ترک لبت برای، ضربات خیزران است
#علی_ذوالقدر
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_زیارتی
هر وقت، یادش میکنم، باران میآید
با بردنِ نامش، به جسمم، جان میآید
هرکس که در روضه، برایش گریه کرده
روزِ قیامت، با لبی خندان میآید
من قطره اشکی ریختم، او قول داده:
هنگامِ مردن، در پیِ جبران میآید
تا یک قدم برداشتم، من را بغل کرد
خیرِ کثیر، از سوی او، اینسان میآید
باید بگویم: خوش به حالِ دردمندان،
از دستِ پرمهرش، اگر، درمان میآید
شبهای جمعه، از حریمِ غرقِ نورش
بویِ بهشتِ ایزدِ منان، میآید
...از روی نیزه، در جوابِ سنگباران
دارد صدای آیهی قرآن میآید
#عادل_حسین_قربان
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_زیارتی
تو چون طلیعهٔ صبحی ، به شب سرانجامی
به سیئات دل ما تویی که فرجامی
نه ساعتی و نه سالی که قرنهاست حسین
تویی که مثلِ خداوند لطفِ مادامی
خداشناس شد آنکس که با تو مانوس است
برای بادهٔ توحید بهترین جامی
به دست تو چه بلاها که رد نمی گردد
تو چتر وقتِ بلایی به حق بهنگامی
زمانِ غم که رفیقان غریبه می گردند
میانِ سیل بلایا رفیقِ ایامی
به خاکِ قبر تو هر کس رساند کامش را
به خیر شد عاقبتش ، ندید ناکامی
#حامد_آقایی
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#کوفه
#شام
#ترکیب_بند
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
از لابهلای آتش و خون جمع کردهام
اوراق مقتلی که خبرها در او گم است
دردی کشیدهام که دلم داغدار اوست
داغی چشیدهام که جگرها در او گم است
با تشنگان چشمۀ اَحلی مِن العسل
نوشم ز شربتی که شکرها در او گم است
این سرخی غروب که همرنگ آتش است
توفان کربلاست که سرها در او گم است
یاقوت و دُرّ صیرفیان را رها کنید
اشک است جوهری که گهرها در او گم است
هفتاد و دو ستاره غریبانه سوختند
این است آن شبی که سحرها در او گم است
باران نیزه بود و سر شهسوارها
جز تشنگی نکرد علاج خمارها
جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر
نشنید کس مصیبت از این جانگدازتر
صبحی دمید از شب عاصی سیاهتر
وز پی شبی ز روز قیامت درازتر
بر نیزهها تلاوت خورشید، دیدنیست
قرآن کسی شنیده از این دلنوازتر؟
قرآن منم چه غم که شود نیزه، رحل من
امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر
عشق توام کشاند بدینجا، نه کوفیان
من بینیازم از همه، تو بینیازتر
قنداق اصغر است مرا تیر آخرین
در عاشقی نبوده ز من پاکبازتر
با کاروان نیزه شبی را سحر کنید
باران شوید و با همه تن گریه سر کنید
فرصت دهید گریه کند بیصدا، فرات
با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات
گیرم فرات بگذرد از خاک کربلا
باور مکن که بگذرد از کربلا، فرات
با چشم اهل راز نگاهی اگر کنید
در بر گرفته مویهکنان مشک را فرات
چشم فرات در ره او اشک بود و اشک
زآن گونه اشکها که مرا هست با فرات
حالی به داغ تازۀ خود گریه میکنی
تا میرسی به مرقد عباس، یا فرات
از بس که تیر بود و سنان بود و نیزه بود
هفتاد حجله بسته شد از خیمه تا فرات
از طفل آب، خجلت بسیار میکشم
آن یوسفم که ناز خریدار میکشم
بعد از شما به سایۀ ما تیر میزدند
زخم زبان به بغض گلوگیر میزدند
پیشانی تمامیشان داغ سجده داشت
آنان که خیمهگاه مرا تیر میزدند
این مردمان غریبه نبودند، ای پدر
دیروز در رکاب تو شمشیر میزدند
غوغای فتنه بود که با تیغ آبدار
آتش به جان کودک بیشیر میزدند
ماندند در بطالت اعمال حجشان
محرم نگشته تیغ به تقصیر میزدند
در پنج نوبتی که هبا شد نمازشان
بر عشق، چار مرتبه تکبیر میزدند
هم روز و شب به گرد تو بودند سینهزن
هم ماه و سال، بعد تو زنجیر میزدند
از حلقهای تشنه، صدای اذان رسید
در آن غروب، تا که سرت بر سنان رسید...
ای زلف خون فشان توام لیلة البرات
وقت نماز شب شده، حی علی الصلات
از منظر بلند، ببین صف کشیدهاند
پشت سرت تمامی ذرات کائنات
خود، جاری وضوست، ولی در نماز عشق
از مشکهای تشنه وضو میکند، فرات
توفان خون وزیده، سر کیست در تنور؟
خاک تو نوح حادثه را میدهد نجات!
بین دو نهر، خضر شهادت به جستجوست
تا آب نوشد از لبت، ای چشمۀ حیات
ما را حیات لم یزلی، جز رخ تو نیست
ما بیتو چشم بسته و ماتیم و در ممات
عشقت نشاند، باز به دریای خون، مرا
وقت است تیغت آورد از خود، برون، مرا...
خون میرود هنوز ز چشم تر شما
خرمن زدهست ماه، به گرد سر شما
آن زخمهای شعلهفشان، هفت اخترند
یا زخمهای نعش علی اکبر شما؟
آن کهکشان شعلهور راه شیری است
یا روشنانِ خون علی اصغر شما؟
دیوان کوفه از پی تاراج آمدند
گم شد نگین آبی انگشتر شما
از مکه و مدینه، نشان داشت کربلا
گل داد «نور» و «واقعه» در حنجر شما
با زخم خویش، بوسه به محراب میزدید
زان پیشتر که نیزه شود منبر شما
گاهی به غمزه، یاد ز اصحاب میکنی
بر نیزه، شرح سورۀ احزاب میکنی...
قربان آن نیای که دمندش سحر، مدام
قربان آن میای که دهندش علی الدوام
قربان آن پری که رساند تو را به عرش
قربان آن سری که سجودش شود قیام
هنگامۀ برون شدن از خویش، چون حسین
راهی برو که بگذرد از مسجدالحرام
این خطی از حکایت مستان کربلاست:
ساقی فتاد، باده نگون شد، شکست جام!
تسبیح گریه بود و مصیبت، دو چشم ما
یک الامان ز کوفه و صد الامان ز شام
اشکم تمام گشت و نشد گریهام خموش
مجلس به سر رسید و نشد روضهام تمام
با کاروان نیزه به دنبال، میرویم
در منزل نخست تو از حال میرویم
#علیرضا_قزوه
#امام_حسین_شهادت
#گودال #دفن_شهدا
اینجا کفن از بوریا بهتر نداری که
گیرم به تشییع آمدم ، پیکر نداری که
باید یکی باشد تو را از خاک بردارد
دیگر کنارت قاسم و اکبر ، نداری که
«گفتم تو را از خاتم انگشت بشناسند»
اما به روی دست، انگشتر نداری که
رسم است سمت قبله باشد سر میان قبر
صد پاره پیکر داری اما ،سر نداری که ...
یک بوسه قبل از دفن دلگرمی مادرهاست
از دور من می بوسمت ،مادر نداری که
گیرم که مردم پیکرت را دفن هم کردند
چه فایده ،گریه کنِ دختر نداری که
#ناصر_دودانگه