eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.6هزار دنبال‌کننده
10 عکس
1 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
عنوان این حدیث که از صادق و رضاست بر  دوستان  آل  علــــی  مایه ی  رجاست فرموده اند  آن  دو  امـــام  بزرگــــــــوار ای شیعه شهر قم حــرم اهلبیت مــــاست
ای بـه قـم آفتـــاب قلـب جهـان       دخـت مـــوسی سـلالـۀ قــــرآن عمه و دخت و خواهر سه امام مـــــادر کـــــل عــــالـم امکــــان تــو بــه چشـــم ائمـه زهـــرایی بعـد زهـرا بـه قدر و عزت و شان زینـــب دوم بنــــــی الــــــزهـــرا عمـــۀ چــــــار حجــــت یـــــزدان هـــم وجـــودت کـــریمـۀ عتــرت هـــــم ولایـــت حقیـقت ایمــــان فیـض فیضیـه از کــرامت تـوست شهـر قـم از تو گشته مهد امان حـــــــرم یـــــــازده ولــــی خـدا حــرم تــوست ای سپهــر مکـان مـــدح تـــو ای ملیکـــۀ هستـی وصـــف تــــــو ای یگـــــانـۀ دوران نـه تـوان بـا هـزار دسـت نوشت نــه تـــوان گفت بــــا هــزار زبـان صحـن تـو مسجـد الرسول همه حـــرم امـن تــوست کعبــۀ جـان پـــدر و مـــــــادرم بـــــه قـربانت نـه، همــه جـــان عــالمت قربان کــــوثـر کــــوثـر رســـــول خـــدا عصــمـت عصــمـت الله منّــــــان قـــم جـــلال مدینـــه پیــدا کـرد تـــا نهـــــادی قــدم بـه دیـدۀ آن گشــت روز ورود تـــــــو در قـــم روز عیــــد کــــرامت و احســــان روز عیــد نـــــــزول رحمــت هـــا روز عفــــو و عنــــایـت و غفـــران اهـــل قـــم از بـــرای استقبــال همـه بـا دستـه گـل شدند روان مــرد و زن دور محملـت گشتنـد اشــک شوق همـه ز دیـده روان قـم دل از گلشن بهشت گرفت محملت بس که گشت گل باران همـه گفتنـد فــاطمه در حشــر پــای بنهــــاده  ای گنـــه کــاران حــرمت شیعیـــان قـم ز تـو کرد ستــم اهــــل شــــام را جبــران کاش زینب به قم سفر می کرد تــا نمی دیــد آن همـــه طغیــان اهــل قــم کـی بـــرند مهمان را گـه بـه بـــزم شـراب و گه زندان جــای تــو بیـت مـــوسی خـزرج جــای زینـب بـــه گـوشۀ ویـــران دور تــو عـــالمان فقــه و اصــول دور او ابن سعد و شمر و سنان دور تو دسته های گل در دست دور او سنـگ بـــود و زخــم زبان
مشهد بُوَد برادر و قم هست خواهرش اما چه خواهری که جدا از برادرش دردانه خواهری که به دریایِ معرفت شد غرقِ در مقام رضا پای تا سرش در وصف آن سلاله ی عصمت همین بس است خوانند پاره ی تن موسی بن جعفرش دارالسلام خانه ی آن خانمی است که محضِ سلام آمده جبریل محضرش بانوی قم که با سخن "اِشفَعی لَنا" خواندند آب و آینه خاتون محشرش حوا به وصف پاکی او خواند مریمش هاجر به شرح عصمت او خواند کوثرش گفتم به دل زیارت زهرا کجا کنم ؟ گفتا برو به جنّت قم نزد دخترش ای اهل قم ستاره بچینید از آسمان تا لحظه ی ورود بریزید بر سرش ای کاروان که محمل آیینه میبری ای وای اگر غبار نشیند به معجرش خون جای اشک می‌چکد از چشم کائنات سخت است این مصیبت و سخت است باورش زندانِ غم بود دلش از ماتمِ پدر زنجیر غم به پا بود از مرگِ مادرش داغ جدایی از پدر او را شهید کرد شد ماجرای هجر رضا داغ دیگرش این داغ دیده خواهر والا مقام را بُردند دو امام به قبر مطهرش بسیار ناله کرد و فراوان گریست او دیگر ندید آتش و خون  دیده ی ترش       گریم به خواهری که روی خاکهای گرم می دید بی کفن تن پاک برادرش گریم به خواهری که ملائک گریستند وقتی ز بی کسی زده بر سینه و سرش خواهر به روی تَلّ و برادر به زیر پا زد  دست و پا  برادر و  خواهر برابرش می دید مادر آمده بوسد گلوی او می دید خون چکد ، ز کف شمرو خنجرش
نوحه وفات حضرت معصومه(س) گشته ام ازفراقت پریشان نورچشمان من ای رضاجان دردلم آتش و برلبم آه ای برادر زغم میدهم جان آه.گشته ام ناتوان آه.آمده برلب جان آه.گریه کن آسمان یا.حضرت معصومه اهل قم اهل تقوا عبادت من ندیدم دراینجا اهانت ای رضا جان خیال تو راحت درغریبی نرفتم اسارت آه.زینب و کربلا آه.کوفه شام بلا آه.چوب و طشت طلا یا.حضرت معصومه نورچشمان موسی ابن جعفر ثانی فاطمه نور کوثر ای کریمه به نوکر نگاهی ای شفیعه به صحرای محشر تو.قبله ی طاعاتی تو.باب هر حاجاتی تو.عمه ی ساداتی یا.حضرت معصومه شاعر:ابوذر رییس میرزایی(بهار)
شهادت حضرت معصومه(س) میدونی سخته غم دوری سخته واسه من غم غربت دیدی آخرش رضا جانم دیدارت برام شده حسرت داداش مثل ابر بهارم رضاجان شده این روزا گریه کارم رضاجان برادر تورو کاش میدیدم ،یه بارم،رضاجان ای وای وای ز دوری، خمیدم تورو من، ندیدم ببین چی، کشیدم ای وای ای وای برادر، بادوری بسازم، چه جوری صبوری، صبوری ای وای ای وای رضاجانم رضاجانم دیگه خواهرت زپا افتاد داره میسوزه تنم از تب این ساعات آخر عمرم ذکر لبهام شده یا زینب توو این راه نرفتم اسارت برادر نرفت خیمه هامون به غارت برادر زنامحرمی هم ندیدم ،جسارت،برادر ای وای ای وای ندیدم، توو گودال زنی تو، پرو بال بشی تو، لگد مال ای وای ای وای نه دیدم، طنابی نه حال، خرابی نه بزم، شرابی ای وای ای وای حسین جانم حسین جانم ابوذر رییس میرزایی
شهادت حضرت معصومه(س) واحد ای کاش بیای برادرم سربزارم رو زانوهات ای کاش بشه ببینمت خیلی دلم تنگه برات لحظه ی احتضارمه چشای من مونده به رات به شام تارم سحری این لحظه های آخری از حال من باخبری نور دوچشم تارمی آروم قلب زارمی حس می کنم کنارمی رضاجان برادر رضاجان برادر از مردم اینجا بگم تا که توی قم رسیدم از زنا و ازمرداشون جز مهربونی ندیدم از مهربونیشون داداش خیلی خجالت کشیدم اینجا کجا و شهر شام به عمه زینب از رو بام سنگ میزدن جای سلام خنجر و حنجر ندیدم رو نی برادر ندیدم غارت معجر ندیدم حسین جان واویلا حسین جان واویلا ابوذر رییس میرزایی
وفات حضرت معصومه(س) نوحه فصل عزا آمد از راه از راه شهر قم از داغت پر سوز و آه دست عزاداران بر دامانت یا فاطمه اشفعی عنداله ای بی بی مظلومه یاحضرت معصومه یاحضرت معصومه تو زینب امام رضا هستی نور دوچشمان بابا هستی تویی شبیه ام ابیها آیینه ی زهرا نما هستی جان ها فدایت بانو سرخاک پایت بانو یاحضرت معصومه سخته برای تو درد غربت دیدار تو گشته آه و حسرت دور از برادر جان دادی اما درقم ندیدی سختی و ذلت وای از غمای زینب شام بلای زینب یاحضرت معصومه هرگز نخوردی سنگ از روی بام نشنیده ای درقم طعنه،دشنام در کوفه و درشام زینب دیده خاکستر و آتش جای اکرام لب ها ترک خورده بود زینب کتک خورده بود یاحضرت معصومه ابوذر رییس میرزایی
4_6025863962673813349.mp3
12.41M
ای وای ای وای رضا جانم شهادت حضرت معصومه(س) شاعر:ابوذر رئیس میرزایی به نفس: کربلایی حسن شالبافان قم المقدسه