eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
1 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
امسال هم نوکر حسابم کردی آقا بد بودم امّا انتخابم کردی آقا در مجلس روضه مرا هم راه دادی یک بار دیگر مستجابم کردی آقا کوهِ گناهم را تو نادیده گرفتی با لطف خود غرق ثوابم کردی آقا مثل همیشه آبرویم را خریدی پیش همه عالی‌جنابم کردی آقا از اولش کارِ تو ذرّه‌پروری بود در آخرش هم آفتابم کردی آقا بالِ فرشته فرشِ راهِ عرشی‌ام شد تا «خادم الزّهرا» خطابم کردی آقا زهرا نوشت و پای آن را مُهر کردی با این قباله کامیابم کردی آقا یک «آه مادر» گفتی و آتش گرفتم از میخِ دَر گفتی کبابم کردی آقا
عصر هر جمعه‌ی دلگیر، تو را می‌خواند دم به دم کوچه‌ی تقدیر تو را می‌خواند مادری چشم به راه است بیایی از راه کنج خانه پدری پیر تو را می‌خواند ندبه‌ها اشک شد و از تو نیامد خبری قطره‌ی اشکِ سرازیر تو را می‌خواند عالمی منتظر جلوه‌ی مولایی توست هر نفس قبضه‌ی شمشیر تو را می‌خواند ننگ بر ما چو ببندیم به غیر از تو امید صبح و شب عرصه‌ی تدبیر تو را می‌خواند یازده قرن گذشت از غم تنهایی تو دل وامانده‌ی ما دیر تو را می‌خواند مادری پشتِ در خانه صدایت می‌کرد مادری خسته، زمین‌گیر، تو را می‌خواند دارد از حنجره‌ای خشک صدا می‌آید دختری در غل و زنجیر تو را می‌خواند از همان ساعت سه، ساعت سر، ساعت حزن عصر هر جمعه‌ی دلگیر تو را می‌خواند
آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟ برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟ ای صاحب عزای فاطمیه! آیا… این روضه‌ی "مسمار" حقیقت دارد؟
آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟ برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟ ای صاحب عزای فاطمیه! آیا… این روضه‌ی "مسمار" حقیقت دارد؟
ای فاطمه را شمیم! کی می‌آیی؟ جان‌بخش‌تر از نسیم! کی می‌آیی؟ «یَابنَ الشُّهُبِ الثاقِبَه» کی می‌تابی؟ «یَابنَ النَّبَإِ العَظیم» کی می‌آیی؟
گرفتم دین و آیین از تو زهرا به درد خویش تسکین از تو زهرا برای آنکه مهدی تو آید... دعا از ما و آمین از تو زهرا
تا فکر و ذکر من همه دیدار دلبر است من در میان جمع و دلم جای دیگر است من در میان جمع و دلم سمت سامراست آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است دیری‌ست رفته است و دگر و برنگشته است دیری‌ست آسمان دلم بی‌کبوتر است او پیش رو نشسته و من کورم از گناه او می‌زند صدایم و ما گوش‌مان کر است آواره‌ایم در هیئات و شنیده‌ایم در روضه احتمال حضورش قوی‌تر است شاید صدای گریه‌ی آقا بلند شد چون روضه‌های مادر او گریه‌آور است در فاطمیه پهلوی او تیر می‌کشد او نیز زخمی غم دیوار و آن در است آقا سری بزن به مدینه نگاه کن کوچه بدون تو صحرای محشر است آقا بگو چگونه تحمل بیاورم؟ یک زن که در مقابل یک فوج لشکر است انگار در گلوی شما بغض می‌شود آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است گرچه پر از گناه ولی در رکاب‌تان آخر شهید می‌شوم، این حرف آخر است
دستان علی ز کینه بسته‌ست بیا از دست غم زمانه خسته‌ست بیا حالا که شده روضه‌ی زهرا... برگرد حالا که دل حسن شکسته‌ست بیا
دل از غم فاطمه توان دارد؟ نه وز تربت او كسی نشان دارد؟ نه آن تربت گم‌گشته به بر، زوّاری جز مهدی صاحب الزّمان دارد؟ نه مرحوم
ای غایب از دو دیده‌ی دنیا! بیا بیا ای روشنیِ ظلمت شب‌ها! بیا بیا چشم انتظار روز ظهورت دو عالم است ای آرزوی قلبی زهرا! بیا بیا
من گريه می‌كنم سحر انتظار را تا كه به سينه‌ام برسانی قرار را دارد بدون تو سپری می‌كند دلم اين جمعه‌های پرغم و ناسازگار را وقتي كه با قدوم تو ما زنده می‌شويم بايد به پای‌ تو بنويسم بهار را دارم غروب جمعه به اين فكر می‌كنم اين هفته هم گذشت نديدم نگار را من مطمئن شدم كه دلت را شكسته‌ام وقتی شكستم آن همه قول و قرار را من را به پای‌بوسی خود مفتخر كن و من هم به چشم می‌كشم اين افتخار را پيراهن سياه تنم بيرق عزاست از من نگير اين سند اعتبار را ای كاش صحن حضرت زهرا پس از ظهور روزی ببيند اين همه خدمتگزار را امن يجيب كيست كه می‌خواهد اينچنين از حق شفای مادر در احتضار را
این چنین بر دلم افتاد ... به امّید خدا ... ... غم نخور ... می‌رسد امداد به امّید خدا چه قدَر عقده در این سینه‌ی ما جمع شده عقده‌ها می‌شود آزاد به امّید خدا دل ما که به خدا تنگ شده، منتظریم تا که از ما بکند یاد به امّید خدا با دعای «فرج» و «ندبه» ی او مأنوسیم کِی اثر می‌کند «اوراد» به امّید خدا ؟ باید از گندم بد بوی گنه دور شوم تا شوم یار قلمداد به امّید خدا گِره از کارِ گِره خورده‌ی ما باز شود فرصتی می‌شود ایجاد به امّید خدا ... ... که به دست پسر فاطمه بوسه بزنیم یک به یک با همه اولاد به امّید خدا خبر آمدنش را همه جا پخش کنید می‌رسد لحظه‌ی میعاد به امّید خدا منتقم می‌رسد و روز ظهورش حتماً می‌شود فاطمه دلشاد به امّید خدا حرم خاکی خورشید و قمرهای بقیع عاقبت می‌شود آباد به امّید خدا مثل مشهد وسط صحن بقیع نصب کنیم ... ... دو سه تا پنجره فولاد به امّید خدا لذتی دارد عجب تا که به ما می‌گوید: آفرین! دست مریزاد! .... به امّید خدا ... .... وعده‌ی بعدی ما «شارع بین الحرمین» دم بگیریم همه با «لک لبّیک حسین»