eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
1 ویدیو
56 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام_الله_علیها به دوش نیزه جهانِ منی در آن بالا حسین ، روح و روانِ منی در آن بالا اگر چه شام برای اسیر نا امن ست چه بیم ، تا تو امان منی در آن بالا نگاه کردنِ بر تو نماز می خواهد سر بریده ، اذان منی در آن بالا به هر که گفت حسینت کجاست ، با دستم نشان دهم که نشان منی در آن بالا به پای خویش نرفتم به هیچ بازاری بهانه ای و توان منی در آن بالا برای خوردن سنگ اینقدَر تلاش نکن هنوز حافظ جان منی در آن بالا به روی تل ، نگران تو بودم آن لحظه و حال تو نگران منی در آن بالا ✅حامد آقایی- محرم۱۴۰۲ ✍ 👉شعار امسال .
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کی می رسد زمان غمت انتها شود شیعه ز درد غیبت رویت رها شود بنگر میان قلب مُحِبّین ِ آل تو هر جمعه از فراق تو برپا عزا شود بر درد دوری تو طبیبی نخواستیم این درد ِلاعلاج به دیدن دوا شود کی می شودکه کوری آل سعود ِپست بر تو نماز جمعه ی ما اقتدا شود آباد کی کنی تو بقیع و به امر تو صحنی برای مادرت اول بنا شود از خاک در بیاوری آن دو پلید را پرونده ی جنایت آن کوچه وا شود آتش زنی جنازه ی آن دونفر که این تسکین آه و ناله ی (مهدی بیا) شود آقا بیا بگو به چه جرمی کنار آب رأس امام تشنه ای از تن جدا شود کهنه لباس او برود غارت و تنش در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود ناموس او رود به اسیری و رأس او تا شام همدم سر سرنیزه ها شود آقا ببین که جدّ تو مهمان شام شد دردی که بدتر از غم کرب وبلا شود وای از دمی که عمه ی قامت کمان تو با اشک و ناله وارد شام بلا شود با رقص و تار و هلهله آیند در رهش بر مرگ خود ز شدت غُصّه رضا شود وای از گذر ز کوی یهودیّ شهر شام رأس همه شکسته ی سنگ جفا شود (بزم شراب وچوب یزید و لب حسین) قدّش به زیر بار غم و درد تا شود اذنی بده که نوکر تو روز اربعین پای پیاده راهی کرب وبلا شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. تکیه کردم بر همه بر روی دیواری که نیست یخ فروشم یخ فروش اینجا خریداری که نیست! آه! چاه جمکران، دلتنگ دیدارم چقدر نامه هایم را نبردی پیش دلداری که نیست گر نمی آیم به چشم تو همین حالا بگو من شکایت دارم از این وقت دیداری که نیست دوستت دارم ولی حق می دهم طردم کنی دوستی با عاشقِ بد قول، اجباری که نیست ای کسی که تا گرفتارم به دادم می رسی به خدا خیلی گرفتارم، گرفتاری که نیست نوکرم بر نوکرانِ نوکرانِ نوکرت نوکری ها در قبال لطف تو، کاری که نیست بین عشاق حرم گفتم گنهکارم ولی زود گفتی صبرکن! اینجا گنهکاری که نیست آبرو ریزی نشد چون فاطمه فوراً گذاشت دستمال گریه را بر چشم نَمداری که نیست یک خطا کردم هزاران سال راهم دور شد ورنه تا شش گوشه اصلاً راه بسیاری که نیست صحبت از راه است... زینب خسته از راه آمده! پیرتر برگشته است از راه همواری که نیست گریه کرد و بر سر و بر معجرخود خاک ریخت با برادر شکوه کرد از کوچه بازاری که نیست همچنان برگ خزان انداخت خود را بر زمین گفت اذیت کرد ما را زجر بیماری که نیست گفت امانت، برنگشته مانده در ویرانه ها دخترت دق کرده بعدِ طشت و تالاری که نیست .
. . دلم بخاطر زوّار ساده راه افتاد برای اینکه شود استفاده راه افتاد رسید با گُذر دیگری به مرز خودش اجازه داده اجازه نداده راه افتاد پدر بزرگ و تمامی بچه ها یعنی «حبیب» با همه ی خانواده راه افتاد شکست حضرت جبریل بالهایش را سپس شبیه من و تو پیاده راه افتاد نه اینکه پای پیاده به سمت تو زائر برای بردن زوّار،جاده راه افتاد همینکه جاده به پا خاست،در یسار و یمین نشسته باد و درخت ایستاده راه افتاد برای خاطر آهن ربای شش گوشه بُراده آب شد و بی اراده راه افتاد شکست شیشه ی مِی در نجف به دست علی که سمت کرب و بلا رود باده راه افتاد علیه_السلام .
. هر کس پیاده راهی این سرزمین است مدیون زهرا و امیر المومنین است. پای پیاده بین صحرا می رود ؟ نه اینجا برایش بهتر از عرش برین است شاه و گدا در این سفر همسفره هستند اینجا صدای اِشرِبِ الماءَ اش حزین است در این سفر ضرب المثل ها یم عوض شد نیکی که از حد بگذرد. پس اربعین است در این شلوغی پیر مردی روستایی دنبال دستان گل ام البنین است نشناخت اقا دخترت ، با گریه پرسید عمه سر بابای مظلومم همین است؟
. من اگر اینجا رسیدم میهمان زینبم تا ابد مدیون لطف بیکران زینبنم واجب التعظیم  باشد دختر شیر خدا مثل خیل انبیا از خادمان زینبم ناله صوت الحزین او به گوش من رسید با حسین جان گفتن خود همزبان زینبم راه را با اشک چشمم آب و جارو میکنم دست بر سینه غلام آستان زینبم روز محشر در کنار حاج قاسم ها بگو خاک پایش نه غلام دوستان زینبم ذوالفقار خطبه هایش بوی حیدر میدهد واله و سرگشته از فن بیان زینبم در طواف محمل خود هیجده خورشید داشت در چهل منزل به فکر آسمان زینبم راه را واکن ابوفاضل که زینب آمده روضه خوان شوکت و قد کمان زینبم حضرت پرده نشین برگشته از بزم شراب این چهل منزل فقط در فکر جان زینبم درمیان دختران جای رقیه خالی است در عزای روضه خوانِ کاروان زینبم ✅قاسم نعمتی- تابستان ۱۴۰۲ .
. ۱۱ بی معینم یا حسین،دلغمینم یا حسین زایر قبر تو در،اربعینم یا حسین آمده قامت خمیده زینبت در کنارت خواهر جان بر لبت ای برادرجان حسین۲ ای عزیز بی کفن،ای گل خونین بدن گشته ام مهمان تو،ای شه صد پاره تن زینبم با چشم گریان آمدم یا حسین از شام ویران آمدم ای برادرجان حسین۲ تو ببین تاب و تبم،از غمت جان بر لبم خیز از جا و ببین،خواهر تو زینبم آمدم تا گویمت شرح سفر از گلان پرپر ببریده سر ای برادرجان حسین۲ بعد تو آتش زدند،از ستم بر خیمه ها پیکرت روی زمین،رأس تو بر نیزه ها روی طفلان جوهر نیلی زدند بر رخ چون برگ گل سیلی زدند ای برادرجان حسین ای عزیز فاطمه،وای از شام خراب گوشه ی ویران سرا،همچو شمع گردیدم آب گشت پرپر در خرابه لاله ات مانده جا رقیه ی سه ساله ات ای برادرجان حسین۲ از غمت پیرم حسین،از جهان سیرم حسین سوزم و نالم ولی،بی تو می میرم حسین از غمت بشکسته بالم یا حسین بر رقیه کن حلالم یا حسین ای برادرجان حسین۲ @yaghubianreza .👇