#السلام_علیک_یاامیرالمومنین
#غدیر
الله گویم و پس از آن بی معطلی
دارم همیشه نام تو را بر لبم علی
ترسی ز طعنه ها به دلش نیست شیعه ات
همواره برده نام تو بر ماذنه، جلی
زنگار غم به سینه ی ما هر زمان نشست
این سینه شد به نام شما پاک و صیقلی
راه ابوحنیفه کجا راه شیعیان
یا مالکی و شافعی و راه حنبلی
ما رهرو غدیر و جدا از سقیفه ایم
ما گفته ایم پای ولای شما "بلی"
قرآن پُر است از جلوات فضائلت
کوری چشم دومی و چشم اولی
راه ورود قرب خدا هست از حرم
غیر از نجف به پیش خدا نیست مدخلی
امشب که اولیاء خدا زائر تو اند
قسمت نشد دوباره بیایم نجف ولی...
...خود را رسانده ام به صف شیعه در غدیر
بیعت کند غلام ، شب عید با ولی
باشد قبول غصه ی هجران چِشَم ولی
یک روز ساکن نجفت می شوم علی
#مهدی_علی_قاسمی
#غدیر
قطره حریف شوکت دریا نمی شود
نور علی به ظرف دلی جا نمی شود
مدحش درون دفتری املا نمی شود
گفتم نخوانمش به لب اما نمی شود
زیباترین تجلی گفتار حیدر است
نام علی که می شنوم شاد می شوم
شیرینی اش چشیده و فرهاد می شوم
از بند نفس سرکشم آزاد می شوم
پاک از گناه خویش چو نوزاد می شوم
حصن حصین عبد گنهکار حیدر است
مهر علی دهد به دلِ مرده ام حیات
جز خوان رحمت و کرمش تا دم وفات
هرگز نمی کنم به سوی خوانی التفات
دارم به این یقین که در امواج حادثات
آرامش و قرار دل زار حیدر است
ذکر علی اگر به لب آید عبادت است
از عشق او درون دل ما حرارت است
هرکس که شیعه نیست خودش بی لیاقت است
سرتاسر کتاب همین یک عبارت است:
در این جهان امیر جهاندار حیدر است
تنها علی امیر و امام من است و بس
جز او نمی روم سوی دربار هیچکس
از حبّ غیر نیست به دل قدر یک عدس
تنها به عشق او زده ام هر نفس، نفس
یار و قرار هر دل بیدار حیدر است
من روز و شب برای نجف گریه می کنم
یاد غروب های نجف گریه می کنم
تا مردنم به پای نجف گریه می کنم
تا که شوم فدای نجف گریه می کنم
اشک مرا یگانه خریدار حیدر است
مثل امیر ما که فقیرانه کرد زیست
گشتم نبوده هیچ امیری نگرد نیست
رزمش عیان نموده به عالم نبرد چیست
فهمیده ایم از آیه ی نجوا که مرد کیست
تنها محب احمد مختار حیدر است
هرچه دم از علی بزنم باز هم کم است
نامش برای هر دل غمدیده مرهم است
کوری هرچه منکر حیدر در عالم است
گویم فقط علی است که فاروق اعظم است
بر منصب امام، سزاوار حیدر است
هر دو خلیفه از دل خیبر گریختند
هی لاف می زدند، در آخر گریختند
پیش نگاه آن همه لشکر گریختند
احمد نداشت واهمه ای گر گریختند...
...یار نبی دلاور کرّار حیدر است
تیغ علی فقط سرِ فرمانده می زند
هرگز کسی حریف نبردش نمی شود
زانو مقابلش زده عمرو بن عبدوَد
مرحب به گرد دلدل حیدر نمی رسد
یکه سوار، در دل پیکار حیدر است
تبلیغ در غدیر بیان حقیقت است
یک عده گفته اند که پمپاژ نفرت است
قائل به این سخن چقدَر بی بصیرت است
از اعتقاد رد شده دنبال وحدت است
وحدت، به محور شه ابرار حیدر است
در پیش منکرش علنی جار می زنم
نام غدیر را حسنی جار می زنم
همچون اویسم و قرنی جار می زنم
در دسته های سینه زنی جار می زنم
ذکر لب تمامی احرار حیدر است
شأن نزول آیه ی اکمال دین شده
بر خاتم رسول مکرّم نگین شده
کوری چشم هرکه در آن جا حزین شده
حیدر امیر بر همه ی مؤمنین شده
در چشم هر حسودِ لعین خار حیدر است
اول پیمبر اذن ز بالا گرفت و بعد
یک خطبه خواند و ذکر تولا گرفت و بعد
اقرار بر ولایت عظمی گرفت و بعد
بر روی دست، دستِ علی را گرفت و بعد
اعلان نمود ماه شب تار حیدر است
توحید بی ولای علی یک توهّم است
دوریّ از غدیر متاعش تجسّم است
شیعه اگر که فاتح بحث و تکلّم است
با تیغ خطبه های علی در تهاجم است
محور برای پاکی افکار حیدر است
حب علی نوشته شده در صحیفه ام
لعنت به منکران علی شد وظیفه ام
عشق ولایِ مادر پاک و عفیفه ام
باعث شده که مبغض اهل سقیفه ام
از قاتلین فاطمه بیزار حیدر است
در روز حشر منکر او رو سپید نیست
حتی درون جنگ بمیرد شهید نیست
اصلا کسی به جز علویّون سعید نیست
بهر نجات منکر حیدر امید نیست
راه نجات عبد گرفتار حیدر است
آن دم که بر مخالف حیدر شود عتاب
شیعه درون جنت و او می چشد عذاب
یا لیتنی... بگوید و قلبش شود کباب
این است وجه و جلوه ی نام ابوتراب
در روز حشر حاکم و معیار حیدر است
در راه انتشار مطاعن نشد تلاش
ما جار می زدیم در این روزگار کاش...
...خون دلی که خورد پیمبر از این قماش
بر آن زنی که سرّ نبی را نموده فاش
اعلان کنید محرم اسرار حیدر است
در راه بغض دشمن او کرده تنبلی
هرکس نبرده است به لب لعن اولی
با ذکر لعن دل بشود پاک و صیقلی
ما را بر این حساب مذمّت کنی ولی
آن کس که کرده لعنت بسیار حیدر است
دنیای بی غدیر جسارت به خاتم است
از نحسی سقیفه جهان غرق ماتم است
دنیای بی غدیر تهش داغ فاطمه است
با چاه کوفه حیدر کرار همدم است
گریان روضه ی در و دیوار حیدر است
دنیای بی غدیر به جنجال می رسد
تیر خلیفه تا ته گودال می رسد
هر دم صدای گریه ی اطفال می رسد
وقتی زمان غارت خلخال می رسد...
... دلخون از این جنایت اشرار حیدر است
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
#غدیر
از همان آغاز چشم مرتضی ما را گرفت
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین علیه السلام و الائمة المعصومین علیهم السلام
از همان آغاز چشم مرتضی ما را گرفت
از ازل نام علی بر روی لبها جا گرفت
این دل ویرانه ی مارا علی آباد کرد
از همان روزی که عشقش در دل ما پاگرفت
من گدای بی پناه و زار و بی کس بوده ام
پنجه ی مشکل گشای یار دستم را گرفت
شیعه در محشر ندارد غصه ی فردوس را
چون ز دستان یل خیبر گشا امضا گرفت
با تمام روسیاهی آمدم بیعت کنم
بلکه دستان مراهم همسرش زهرا گرفت
فوق ایدیهم »«یداللهِ» علی گردیده از...
...آن زمان که دست او را مصطفی بالا گرفت
پیک حق بهر ادای احترامی آمد و
بوسه ای از دستهای حضرت مولا گرفت
بی ولای مرتضی توحید هم پوشالی است
تا علی شد مقتدا دینِ خدا معنا گرفت
عاشق آن باشد که امشب از سر شوق وصال
تا سحر با نام مولایش علی احیا گرفت
کور می گردد دو چشم منکر مولای من
تا ببیند فاطمه دست مرا فردا گرفت
#مهدی_علی_قاسمی
#حضرت_محسن
#محسنیه
#دوبیتی
مظلوم ترین یار ولی را کشتند
سبط نبی لم یزلی را کشتند
غافل نشوید اول ماه ربیع
با ضرب لگد طفل علی را کشتند
#مهدی_علی_قاسمی
#منم_گدای_نجف
به اذن عالی اعلا شوم فدای نجف
شبانه روز دلم می تپد برای نجف
خدا سپرده جهان را به ناخدای نجف
علی امام من است و منم گدای نجف
فراق شهر نجف تلخ کرده کامم را
فقط به دست علی می دهم زمامم را
نرفته از سر من نغمه ی اذان حرم
همیشه سجده کنم رو به آستان حرم
نکرده ام طمع شأن زائران حرم
مرا سگی بنویسید و پاسبان حرم
به عشق شهر نجف سر کنم جوانی را
نجف نرفته نمی فهمد این معانی را
به کوه قاف رسد آدم از سیاهه ی چاه
به نام نامی حیدر علی ولی الله
نیامدم به درش بهر کسب حشمت و جاه
نشسته ام دم این خانه محض گوشه نگاه
خودش نوشته مرا اهل مذهبش باشم
اگر قبول کند عبد زینبش باشم
کسی که در غضب از لعنِ منکر مولاست
دروغ گفته موالیّ حضرت زهراست
و دین گریزی مردم به گردن آن هاست…
…که گفته اند تبرّی در این زمانه جفاست
محبت شه مردان بدون لعن مخواه
که “لا اله” روا نیست بعد “الّا الله”
علی است حبل متین و علی است حصن حصین
علی است ناجی مظلوم و همدم مسکین
علی است سینه ی غمدیده ی مرا تسکین
علی علی کنم و کام من شود شیرین
نوا و ذکر علی بهترین مناجات است
دعا بدون علی لاجرم خرافات است
بگو به هرکه به دنبال اولی باشد:
فقط خلیفه ی بعد از نبی علی باشد
ز محکمات کتاب، این بیان جلی باشد
برای هرکه به او مرتضی ولی باشد…
…پیامبر به خدا گفته “وال من والاه”
به شأن منکر او گفته “عاد من عاداه”
زمانه بر سر جنگ است و من گرفتارم
ولی غمی به دلم نیست تا علی دارم
گره زدم دل خود را به زلف دلدارم
اگر که آبرویم رفته و گنهکارم…
…دلم خوش است محب علی و فاطمه ام
علم به دوش ولایت بدون واهمه ام
علی یگانه ی دهر است و صاحب منبر
فقط علی است که خوابیده جای پیغمبر
کسی نبوده حریف نبرد با حیدر
به قدرت علوی کنده شد در خیبر
خلیفه ای که به خیبر فراری از جنگ است
برای امت اسلام مایه ی ننگ است
محبتی که به هر مرده دل حیات دهد
ز پرتگاه هلاکت مرا نجات دهد
به روز حشر فقط مرتضی برات دهد
ندای عفو اگر بهر سیئات دهد…
…صحیفه ی همگی پاک می شود زگناه
قسیم جنت و نار است روز وا نفساه
نگیر خورده به قلبی که از علی خالی است
رسیده نصّ صریح نبی دلیلش چیست
مگر نگفت که معیار طیب مولد کیست؟
حرام زاده یقینا محبّ حیدر نیست
هزار شکر گرفتار مرتضی شده ایم
به لطف فاطمه از منکرش جدا شده ایم
کتاب فضل امیر نجف شده قرآن
علی است قدر و نبأ، هود و غافر و انسان
بیان منقبتش آیه های الرحمن
اگر که گفته خدا کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَان…
به غیر وجه خدا فانی اند اهل زمین
علی است وجه الهی، علی است باطن دین
اگر چه غرق خطا هستم و اگر چه بدم
به سینه سنگ کسی را به غیر او نزدم
بگو به او که بُوَد خالق وجود و عدم:
فقط محبت ذریه ی تو را بلدم
از آن زمان که تو گفتی فمن یمت یرنی
دلیل شوق من و آرزوی مرگ منی
محبت شه مردان به دل اگر دارم
به لطف و مرحمت و لقمه ی پدر دارم
اگرچه سینه ی محزون و چشم تر دارم
ولی ز لطف امیر نجف خبر دارم
علی است مظهر لطف خدای عزّوجلّ
علی نجات دهد شیعه را به وقت اجل
دوباره چله گرفتم دم از علی بزنم
علی علی شده ذکر معطّر دهنم
در این دیار غریبم نجف بوَد وطنم
خدا کند که دم مرگ این شود سخنم:
“اقول اشهد ان لا اله الا الله”
“محمد است رسول و علی ولی الله”
#مهدی_علی_قاسمی
#منم_گدای_نجف
به اذن عالی اعلا شوم فدای نجف
شبانه روز دلم می تپد برای نجف
خدا سپرده جهان را به ناخدای نجف
علی امام من است و منم گدای نجف
فراق شهر نجف تلخ کرده کامم را
فقط به دست علی می دهم زمامم را
نرفته از سر من نغمه ی اذان حرم
همیشه سجده کنم رو به آستان حرم
نکرده ام طمع شأن زائران حرم
مرا سگی بنویسید و پاسبان حرم
به عشق شهر نجف سر کنم جوانی را
نجف نرفته نمی فهمد این معانی را
به کوه قاف رسد آدم از سیاهه ی چاه
به نام نامی حیدر علی ولی الله
نیامدم به درش بهر کسب حشمت و جاه
نشسته ام دم این خانه محض گوشه نگاه
خودش نوشته مرا اهل مذهبش باشم
اگر قبول کند عبد زینبش باشم
کسی که در غضب از لعنِ منکر مولاست
دروغ گفته موالیّ حضرت زهراست
و دین گریزی مردم به گردن آن هاست…
…که گفته اند تبرّی در این زمانه جفاست
محبت شه مردان بدون لعن مخواه
که “لا اله” روا نیست بعد “الّا الله”
علی است حبل متین و علی است حصن حصین
علی است ناجی مظلوم و همدم مسکین
علی است سینه ی غمدیده ی مرا تسکین
علی علی کنم و کام من شود شیرین
نوا و ذکر علی بهترین مناجات است
دعا بدون علی لاجرم خرافات است
بگو به هرکه به دنبال اولی باشد:
فقط خلیفه ی بعد از نبی علی باشد
ز محکمات کتاب، این بیان جلی باشد
برای هرکه به او مرتضی ولی باشد…
…پیامبر به خدا گفته “وال من والاه”
به شأن منکر او گفته “عاد من عاداه”
زمانه بر سر جنگ است و من گرفتارم
ولی غمی به دلم نیست تا علی دارم
گره زدم دل خود را به زلف دلدارم
اگر که آبرویم رفته و گنهکارم…
…دلم خوش است محب علی و فاطمه ام
علم به دوش ولایت بدون واهمه ام
علی یگانه ی دهر است و صاحب منبر
فقط علی است که خوابیده جای پیغمبر
کسی نبوده حریف نبرد با حیدر
به قدرت علوی کنده شد در خیبر
خلیفه ای که به خیبر فراری از جنگ است
برای امت اسلام مایه ی ننگ است
محبتی که به هر مرده دل حیات دهد
ز پرتگاه هلاکت مرا نجات دهد
به روز حشر فقط مرتضی برات دهد
ندای عفو اگر بهر سیئات دهد…
…صحیفه ی همگی پاک می شود زگناه
قسیم جنت و نار است روز وا نفساه
نگیر خورده به قلبی که از علی خالی است
رسیده نصّ صریح نبی دلیلش چیست
مگر نگفت که معیار طیب مولد کیست؟
حرام زاده یقینا محبّ حیدر نیست
هزار شکر گرفتار مرتضی شده ایم
به لطف فاطمه از منکرش جدا شده ایم
کتاب فضل امیر نجف شده قرآن
علی است قدر و نبأ، هود و غافر و انسان
بیان منقبتش آیه های الرحمن
اگر که گفته خدا کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَان…
به غیر وجه خدا فانی اند اهل زمین
علی است وجه الهی، علی است باطن دین
اگر چه غرق خطا هستم و اگر چه بدم
به سینه سنگ کسی را به غیر او نزدم
بگو به او که بُوَد خالق وجود و عدم:
فقط محبت ذریه ی تو را بلدم
از آن زمان که تو گفتی فمن یمت یرنی
دلیل شوق من و آرزوی مرگ منی
محبت شه مردان به دل اگر دارم
به لطف و مرحمت و لقمه ی پدر دارم
اگرچه سینه ی محزون و چشم تر دارم
ولی ز لطف امیر نجف خبر دارم
علی است مظهر لطف خدای عزّوجلّ
علی نجات دهد شیعه را به وقت اجل
دوباره چله گرفتم دم از علی بزنم
علی علی شده ذکر معطّر دهنم
در این دیار غریبم نجف بوَد وطنم
خدا کند که دم مرگ این شود سخنم:
“اقول اشهد ان لا اله الا الله”
“محمد است رسول و علی ولی الله”
#مهدی_علی_قاسمی
#امام_جواد_ولادت
امشب شب گدایی و عرض ارادت است
باب المراد آمده و وقت حاجت است
امشب دوباره خنده به لبهای مرتضی است
وقت نزول آیه ی ناب امامت است
یک یا جواد گفتم و دل کاظمین رفت
نوکر همیشه در پی طوفِ زیارت است
یادش بخیر جامعه خواندم میان صحن
بین بهشت... نه ... حرمت فوق جنت است
وقت زیارتت همه در فکر مشهدند
از بس میان این دو عمارت شباهت است
حبّ تو را امام رضا هدیه می دهد
با این حساب عاشقتان با سعادت است
ما را ولایت تو زآتش نجات داد
خواندی مرا که عادت این در مروّت است
ما سائلان سفره ی پر برکت توایم
هرکس نشد گدای شما بی لیاقت است
توحید بی ولای شما کفر مطلق است
دین بدون نام تو عین ضلالت است
تنها به فعل و سیره تان اقتدا کند...
...امروز اگر که شیعه به فکر برائت است
بر خشم و کینه های تو از آن دوتن قسم
لعن عدوی فاطمه هر دم عبادت است
صد مرده زنده می شود از نام نامی ات
عیسی دخیل توست که اهل کرامت است
با ذکر یا جواد دلم زیر و رو شود
نامت برای قلب سیاهم طهارت است
شعرم اگر توان ثنای تو را نداشت
آقا ببخش شاعرتان بی بضاعت است
#مهدی_علی_قاسمی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهادت
#غزل
هوای وصل دلبر را به سر دارم در این شبها
رسیده جان من برلب دگر سیرم از این دنیا
حسین جان بعد تو دیگر خمیده قامت خواهر
بمیرد از غمت زینب همین امروز یا فردا
اگر مویم سپید است و اگر من تار می بینم
دلیلش هجر تو بوده ، کجایی ماه بی همتا ؟
در این یکسال و نیم از بعد عاشورا شده کارم
بگیرم مجلس روضه ، کنم بزم عزا برپا
لباس خونی ات را باز روی سینه ام دارم
دوباره یادم افتاده غروب روز عاشورا
به زور ضربه ی نیزه ز روی اسب افتادی
سپاهی حلقه زد دورت شدی در قتلگه تنها
خودم دیدم که قاتل خنجری را دست و پا می کرد
خودم دیدم که می آمد به روی سینه ات با پا
خودم دیدم ز روی تل که می لرزید دستانش
جدا می کرد رأست را به پیش مادرم زهرا
برادر جان پس از تو خیمه هایت سوخت در آتش
عدو خوشحال و طفلانت فراری در دل صحرا
به دست دشمنت عمامه و انگشترت دیدم
میان عده ای بوده سر پیراهنت دعوا
مرا با کعب نی از کوفه میزد دشمنت تا شام
به زیر تازیانه ناله ی من بوده : “واجدّا..”
به روی نیزه تا دیدم جبینت غرق در خون است
به پای چوبه ی محمل شکستم من سر خود را
ز بام خانه های شام آتش بر سرم افتاد
ولی دستان بی جان و کبودم بسته بود آنجا
جسارت شد به دختر ها میان بزم و محفل ها
به پیش دیدگانِ خونی و شرمنده ی سقا
عدو ما را میان کوچه های شام می گرداند
شکسته شد غرور ما میان آن یهودی ها
**
" گدایی می کنم هرشب ، سر کویِ تو یا زینب
گدایی می کنم تا کربلای من شود امضا "
#مهدی_علی_قاسمی
#امام_حسن_مدح
بر لب هر عاشقی گل کرده امشب یا حسن
می شوم عبد خدا ماه مبارک با حسن
ما اگر عبد حسینیم و گدای زینبیم
بر خود زینب قسم کرده جدا ما را حسن
رزق آب و نان من دائم ازین خانه رسید
نیستم مدیون دربار کسی الا حسن
تا که جان دارم میان تن دم از او می زنم
شافع عقبی حسن ...مولا حسن... آقا حسن
ذکر یاسبّوح و قدوسم شده یا مجتبی
می روم سجده به عشق اینکه گویم یا حسن
کوری چشم زنی که قاتل پیغمبر است
مینویسم روی قلبم "سیدی مولا حسن"
ای که در شهر مدینه شهره گشتی بر کرم
یک نظر بر این گدا کن ماه دل آرا حسن
نیمه ی ماه است و دستم خالی و رویم سیاه
حقّ زهرا مادرت اُنظُر الیّ یاحسن
#مهدی_علی_قاسمی
#امام_هادی_علیه_السلام
#غزل
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی سامرا
بین نوکرهاست امشب گفت و گوی سامرا
من همان عبد شما هستم که از شوق وصال
سجده کردم سالیان سال سوی سامرا
با شمیم و جذبه های سامرایی شما
پروراندی در دل ما آرزوی سامرا
تا ابد هستیم محتاج نگاه رحمتت
ملجا و کهف حصین ماست کوی سامرا
ما برای نوکری در ماه جانسوز حسین
اشک می گیریم هر سال از سبوی سامرا
اذن گریه می دهی بر روضه ی جدت حسین؟
می گذاری پا نهم در روضه ی جدت حسین؟
#مهدي_علي_قاسمي
#امام_هادی_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
پشت میخانه نشستم غرق شور و شادی ام
از خراب آباد این دل در پی آبادی ام
هرکسی پرسید از نام و تبار و شهرتم
سینه را کردم سپر گفتم که عبدالهادی ام
من نخوردم غیر این درگاه نان سفره ای
دلخوشم بر استخوانی که به دستت دادی ام
جرعه جرعه معرفت نوشاندی ام از ساغرت
جرعه جرعه جامعه، از اول نوزادی ام
برکت شیر حلال مادرم بوده اگر
نیستم اهل سقیفه رهرو این وادی ام
هرکه هستم، هرچه هستم، باسواد و بی سواد
نوکر حلقه به گوشم، نوکر ابن الجواد
ای امام المتقین، ای هادی، ای حصن حصین
نوکرت از تو، تو را می خواهد ای آقا همین
هر کجا رو کرده ام دیدم جمال روی تو
هر کجا رفتم تو بودی در یسار و در یمین
خاک عالم ملک زهرا هست، پس باشد حرام
بی ولای تو قدم برداشتن روی زمین
پای درس و بحث تو شد حضرت عبدالعظیم
یکه تاز مکتب معرفت و اهل یقین
خادمی خانه ات با خضر و نوح و آدم است
نوکری از نوکران تو شده روح الامین
ذکر این آواره شد یا ایها الهادی مدد
عاجزم از کار خود یا ایها الهادی مدد
درس های اعتقادت را بیا از سر بگو
با زیارت جامعه امشب تو از حیدر بگو
از امیرالمؤمنین، یعسوب دین، حبل المتین
باز هم آقا بیا از ساغی کوثر بگو
یکصد و پنجاه دفعه در غدیر خم بیا
با زیارت نامه ات از خواجه ی قنبر بگو
من یقین دارم که باشد آتش دوزخ حرام
بر محبین علی در وادی محشر، بگو...
...عاشقت را می خری آنجا به عشق مرتضی؟
کی مرا هم می بری یک شب نجف، آخر بگو
سامرایی می شوم بعد از زیارت در نجف
پاک می آیم به پیشت با طهارت در نجف
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی سامرا
بین نوکرهاست امشب گفت و گوی سامرا
من همان عبد شما هستم که از شوق وصال
سجده کردم سالیان سال سوی سامرا
با شمیم و جذبه های سامرایی شما
پروراندی در دل ما آرزوی سامرا
تا ابد هستیم محتاج نگاه رحمتت
ملجا و کهف حصین ماست کوی سامرا
ما برای نوکری در ماه جانسوز حسین
اشک می گیریم هر سال از سبوی سامرا
اذن گریه می دهی بر روضه ی جدت حسین؟
می گذاری پا نهم در روضه ی جدت حسین؟
#مهدى_على_قاسمى
#حضرت_محسن
#محسنیه
#دوبیتی
مظلوم ترین یار ولی را کشتند
سبط نبی لم یزلی را کشتند
غافل نشوید اول ماه ربیع
با ضرب لگد طفل علی را کشتند
#مهدی_علی_قاسمی